eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
غروب ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ اینگونه بود..! یه سری از بچه‌ها جاموند پیکرشون یه سری هم اینجوری برگشتند ....   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
یاران مردانه رفتند ... خوزستان ۱۳۶۵ رود کارون ، کفیشه بازدید فرمانده لشکر۱۴ امام‌حسین(ع) قهرمان شهید حاج حسین خرازی از گردان یونس قبل از عملیات کربلای چهار عکاس : یحیی قاسمی   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💢۳۶ سال پیش در این ساعت غواصان به آب زدند 🔹سی و شش سال پیش در بامداد روز چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ غواصان برای عملیات کربلای ۴ به آب زدن و چون عملیات توسط منافقین کور دل لو رفته بود، سی سال بعد با دست‌های بسته برگشتن. 🔹شادی روحشون صلوات + وعجل فرجهم   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
با دست بسته بردنت کجا؟؟؟؟😭 ⊰❀⊱ #تنهاکانال‌شهدایِ‌کربلایِ۴ #شهدای‌غواص👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅
این خودش روضه مصور هست‌😭😭 کربلای چهار شهدای غواص دست بسته و زنده به گور.....😭😭😭 شادی‌روح‌شهدای‌کربلای‌چهارصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
212.9K
زیارت شهید گمنام با نوای کربلایی‌سجادجدیدی
✍🌹✍🌹✍🌹✍🌹✍🌹 به یاد شب شام غریبان شهدای گمنام ، ... 🌻با هر سختی و مشقتی بود در زیر گلوله هایی که از زمین و آسمان بر سرمان می بارید و خستگی شب گذشته ؛ عبور از و شکستن خط و پاکسازی خط مقدم و سنگر های ها و انتقال مجروحان تا قایق ها و خلاصه یک شب و هدایت نیروهای راه گم کرده شیرازی،به هر زحمتی بود امید معزی که ا ز ناحیه بازوی دست راست شده بود را به ساحل جزیره مینو رساندم 🌼و خودم که خیلی خسته بودم ، روی گل و لای کنار رودخانه روی صورت افتادم و تقریبا از حال رفتم در آن حالت بی حالی که صورتم روی گل ها بود منو که می‌دیدند پا می گذاشتند روی کمرم و می گفتند آخی این طفلکی گناه داره؛ شهید شده و واقعا منو شهید کردند.😬 🌿به دلیل خستگی به همان حال بودم و کم کم بلند شدم و به راه افتادم. تا سر جاده رسیدم و با یک خودرو تا بیمارستان امام علی علیه السلام رفتم و کف پاهایم که بر اثر راه رفتن روی سیم های تاول زده بود را پانسمان کردم و بعد خودم را به مقر موقت گردان کربلا در منطقه بریم ساختمان مقابل مسجد بهبهانی ها رساندم و تعدادی از دوستان را در آن مکان دیدم که هر کدام در کنجی خلوت کرده بودند و در فراق فرمانده و همرزمانشان گریه می کردند. بعد از ساعاتی حمام کردم و لباس هایم را عوض کردم.دم غروب فرمانده گردان حاج علی رضا معینیان غواص ها را در اتاقی جمع کرد و گفت که امشب تعدادی داوطلب می خواهیم که بروند و جسد حاج اسماعیل فرجوانی و هر را که توانستند بیاورند. من و محمد رضا علیزاده و چند نفر دیگر داوطلب شدیم و حتی لباس های مان را پوشیدیم. ولی در لحظه آخر، آقای معینیان فرمودند که از فرماندهی لشکر پیام آمده که نیست این عملیات انجام شود به دلیل هشیاری نیروهای عراقی، و ده_مان_به_دلمان_مانده_است. راوی:علی اصغر مولوی ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄