فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد و نفرییییین😞🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قسمت نماز جماعت های مدرسه🤣🤣
خبب ما روز آخر مدرسمون بود و کلا از مدرسه ششمیای کلاس ما اونم چند نفر اومده بودن..
مدرسه ما یجوریه که کنار ساختمون اصلی که کلاسا توشن یه در فنسیه که توش بابای مدرسه ماشینشو پارک میکنه و همیشه هم بستس
و از اون پشتش هم راه داره به پشت ساختمون و به حیاط کوچیکمون
هیچی آقا زنگ تفریح که شد هیچکس به جز ماها که حدود ۱۰ نفر بودیم توی حیاط نبود من گفتم بریم اون تو و درشو باز کردیم و رفتیم ، یکی از بچه ها دوربین آورده بود و داشت از اونجای وحشتناک فیلم میگرفت هیچی آقا من گه از همشون با دل و جرعت تر بودم اول وارد شدم و رفتیم تا تهش...
ادامه دارد...
پارت ۱
#خاطرهتلخسم
#مخاطب
اِسکولفان | school fun
خبب ما روز آخر مدرسمون بود و کلا از مدرسه ششمیای کلاس ما اونم چند نفر اومده بودن.. مدرسه ما یجوری
بعد دیدیم اون جا یه در داره که به نماز خونه میرسه و کلی باهم شوخی کردیم که اینجا چن داره و اینا
بچه ها دیگه کم کم ترسیدن بفهمن که ما اومدیم اینجا و سریع دووییدیم توی حیاط منو چند نفر دیگه زودتر از اونجا اومدیم بیرون و دیدیم یه طی شکسته کنار حیاط افتاده اونو برداشتیم و در اونایی که هنوز نیومده بودن بیرون رو قفل کردیم..
بعد یهو صدای زن سرایدار مدرسه رو شنید همه پراکنده شدن و اون بدبختا هم اون تو زندانی🤣
پارت ۲
#خاطرهتلخسم
#مخاطب
اِسکولفان | school fun
بعد دیدیم اون جا یه در داره که به نماز خونه میرسه و کلی باهم شوخی کردیم که اینجا چن داره و اینا بچه
بعد گفت اجازه ندارید در اینا رو باز کنید تا برم معاون رو بیارم و به حسابتون برسه
و ما واقعا ترسیده بودیم..
بعد برگشت دست تنها مث اینکه دیگه معاونا بیخیال شده بودن و دیگه ارزشی براشون نداشت که چیکار میکردیم😶🌫️
هیچی آقا اونا رو آزاد کردیم و همه باهم عهد بستیم که اگر یه نفرو گرفتن بریم و بگیم همه ما بودیم
و یه جورایی شتر دیدی ندیدی
پارت۳
#خاطرهتلخسم
#مخاطب
اِسکولفان | school fun
بعد گفت اجازه ندارید در اینا رو باز کنید تا برم معاون رو بیارم و به حسابتون برسه و ما واقعا ترسیده ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام من همونم که چند دقیقه پیش گفتم چرا پیامک رو نزاشتی میخواستم یه خاطره بگم🙃
من الان کلاس هشتم بعد مدرسمو بخاطر شهریه بالا عوض کردیم بعد یه خاطره میخوام براتون بگم اردیبهشت همین سال بود ما امتحان ریاضی داشتیم بعد داشت سوال هارو توضیح میداد بعد که تموم شد من رفتم بیرون و مشغول خوراکی خوردن شدم من متوجه اینکه زنگ خورده بود نشدم بعد زنگ ما دکمش توی حیاط بود بعد دوستم زنگ رو زد گفتم اهههه چرا زنگ رو زدایی😡😡
بعد دیدم داره اینجوری نگام میکنه😳🙄😶😕🤐🤫
گفتم چیه پشت سرم و دیدم دیدم یا خداااااا ناظممون بود حالا منو میگی
من:😶🤐😬😱🥴😐😊☺️😁😩😊
ناظممون: 😡🤨😒😒🤨😡😠😒🤔🤐
دوستم:😳🤐😬😬😬😬😬
#💜:)_منو_با_این_بشناسید
#مخاطب
اِسکولفان | school fun
سلام من همونم که چند دقیقه پیش گفتم چرا پیامک رو نزاشتی میخواستم یه خاطره بگم🙃 من الان کلاس هشتم بع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما خونه مون رو عوض کردیم بعد خونه قبلی مون خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی از مدرسه دور بود برای همین باید صبح خیلی روز میرفتم مدرسه ولی خونه جدیدمون به مدرسه نزدیکهاون روز های اول سه روز یه حسی از رو عادت بهم گفت خونه قبلی مون هستیم و من ساعت پنج و نیم شش راه افتادم خونه قبلیمون این ساعت راه میفتادم هفت یا هفت ربع مدرسه بودم اما خونه جدیدمون یه ربع نشده میرسم و من هم ساعت شش راه افتادم و وقتی رسیدم دیدم در مدرسه بسته است و یه کلی منتظر بعد تصمیم گرفتم برم یه دوری بزنم وقتی رسیدم دیدم مادر مدرسه تازه داشت در رو باز میکردمنرو که دید گفت چقدر زوداومدی برو تو آبدار خونه بشین تا من راحت کلاسهاروجارو کنم تو دست و پانباشی
مگه من بچه دوساله هستم که تودست و پا باشم همون روهم امتحان داشتیم وتونستم بخونم
#مخاطب
آقا دوباره سلام میخوام اینکه چجوری کانالتون رو پیدا کردم رو بگم
من امتحان ریاضی داشتم بعد توی سراسری زدم مدرسه.......... این دیدم عکس میقولی پروفتونه بعد دستم رفت روش همین جوری که داشتم پیام رو میخوندم ساعت ۱۷:۳۴بود بعد گفتم تا شیش وقت هست خلاصه خوندمو خوندم تا دیدم یا خداااااا ساعت۲۱:۲۸ بود یعنی همون موقع رفتم درس بخونم خلاصه آنقدر که کانالتون خوبهههه😊😊☺️😁😁🥺🥺🥺🥺🙃🙃💜💜💜💜
#💜:)_منو_با_این_بشناسید
#مخاطب
+ چنل ما با شما ممبرای گل قشنگه😍
بچه ها نصف شبی یاد یه خاطره فوق سمی افتادم🤣
اقا ما کلاس دهم که بودیم، کلاسا مجازی بود
یه دبیر ریاضی بد اخلاق و عصبی که همیشه هم نمره منفی میداد گیر ما افتاده بود😑
من و دوستم هم که تو کَتمون نمیرفت یکی بهمون زور بگه تصمیم گرفتیم که هم بچه هارو ایسگا کنیم هم معلمه رو اذیت کنیم
اومدیم یه اکانت فیک ساختیم و عکس اونو گذاشتیم پروفمون😂 یادش بخیر چه عکس سمی هم از خودش گذاشته بود🤣
خلاصه با اون اکانت به بچه ها پیام میدادیم و میگفتیم که چرا سر کلاس حاضر نبودی؟ مستمرتو صفر میدم😡