eitaa logo
خودنویس
2.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
939 ویدیو
22 فایل
✒#زهراصادقی تخلص: هیام نویسنده سیاسی رمان نویس و تحلیلگر کارشناس ارشد جزا و جرم شناسی ارتباط با من @z_hiam کانال داستان ها http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
مشاهده در ایتا
دانلود
✅شاید_فردایی_نباشد 🍃به مادرت بگو : که او برایت دوست داشتنی ترین آدم دنیاست 🍃به پدرت بگو : که به او افتخار میکنی 🍃به برادر مسافرت بگو : که دلت برایش تنگ شده 🍃به خواهرت بگو : که مردی که با تو باشد، خواهد دانست با زیباترین دختر دنیا ازدواج کرده است 🍃به دوستت بگو : از تو به خاطر صبرت با من سپاسگزارم 🍃به فرزندانت بگو : که بسیار دوستشان داری، امشب در کنارشان بخواب 🍃به محبوبت بگو : لبخندت، زندگی من است به او بگو : که تو بهانه آرامش و آسایشی پس عذرخواهی کن عذرخواهی کن از تمام کسانی که به آنها بدی کردی و ببخش همه کسانی که تو را آزردند بخند... تا همه آفریدگان ببینند انسان ارزش زندگی را می داند... ، پس بکوش تا امروز را از دست ندهی •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
🖋 : 💠💠💠💠 ❶ ﺩﺭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺧﻄﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ، ﺷﺐ ﺑﺎﺵ ❷ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ، ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺵ ❸ ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺎﺵ ❹ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ ، ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ ❺ ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ، ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍن دریا باش 😇☆▪☆ •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وای چقدر اینجا سوت و کوره😱 سلام! خوبید؟ من نیستم خوش میگذره؟😁 امان از این امتحان 😬 یه امشب رو صبر کنید این اخریشه. از فردا شب دیگه میاد. دور هم در دهه ی فجر بشینیم و تخمه بشکنیم و حرفهای خوب بزنیم 😄 دعا کنید امتحان فردا رو خوب بدهم😌 کمی سخت است.
🍁🍁🍁🍁 لینک گروه نقد رمان ها👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/928514073Cb49569dcab 🍁🍁🍁🍁
خودنویس
💙🍃💙🍃💙🍃💙🍃 #مَرد‌ِروی‌ِپشت‌بام17 با چکیدن قطرات اشکم روی صفحه دفتر به خود اومدم . با شنیدن صدای بابا
💙🍃💙🍃💙🍃💙🍃 نمیخواستیم کار به شکایت بکشه وحرف پخش بشه. بابا همه حرفهاشو با خانواده جهان زده بود و اتمام حجت کرده بود. ولی این پایان آزارهای تمنا نبود. بالاخره ساعت ۱۱شب خونه خلوت شد . رفتم سروقت دفترچه به بهانه درس خوندن لامپ رو روشن گذاشتم. ۱۸سالگی: ۱۰ سالش شده ،قد بلند، داره بزرگ میشه. ولی هنوز مثل بچه ها میمونه بی ریا ومعصوم . چرا علاقه من روز به روز به این دختر بچه زیادتر میشه شیفته اون شادی وخنده های از ته دلشم با دیدنش حالم خوبه .خدا کنه هرگز بهش آسیب نزنم. ۱۹سالگی: هر کس جای من بود از پذیرفته شدن تو دانشگاه اونهم روزانه میبایست خوشحال باشه، منم خوشحالم ولی دوری از قلبم رو چکار کنم؟ اون رشد میکنه خانم میشه ومن در کنارش نیستم. برای من یک هفته مثل یک سال میمونه . کاش میتونستم بهش میفهموندم که چقدر دوستش دارم . اخر هفته ها به امید دیدنش میام روستا. هیچ چیز مثل گذشته نیست عشق من روشو ازم میگیره فقط یک سلام . خدا رو شکر که هنوز شاداب وسرزنده است .همین جور برام بمون ۲۳سالگی: روزگار چه زود میگذره فادیای من بزرگ شده ممکنه از دست بدمش . باید پا پیش بذارم. اگه منو نخواد چی؟ باید بهش نشون بدم که دوستش دارم باید با مسعود حرف بزنم. چه روزی بود؟ اومد در خونه حالا که منو نمیبینه یک دل سیر ببینمش وقتی نگاهش به طرف پنجره اتاقم افتاد دلم ریخت . زیبا و بزرگ شده کی این اتفاق افتاد؟ لبخند زدم روشو برگردوند اگه روشو برنگردونده بود میفهمیدم قاطی عشقهای مسخره دخترانه شده خاطرات مهم رو یادداشت کرده بود. همش ختم به من میشد .اخرین صفحش نوشته بود بقیشو خودت میدونی نفس من. من دوستت دارم منتظرم خواهر وبرادرات بیان. یک نامه هم نوشتم بخون وجوابمو بده. با خوندن اون جملات کدوم دختری به سن من بود که تا حالا درگیر عواطف لطیف نشده بوددلش اسیر نشه ؟ اونشب اولین جرقه عشقی لطیف وعمیق توی دل ساده منم زده شد. همون اول نامه رودیده بودم یک حسی باعث شده بود بازش نکنم. از این کارش ناراحت شدم تصمیم گرفتم اگه دیدمش پاکت رو بهش برگردونم . تا صبح خوابم نبرد. همش تو فکر محتویات اون دفتر وتمام رفتارهای سینا نسبت به خودم بودم نمیبایست میفهمید عاشقش شدم. باید رفتارم عادی باشه. نمیدونستم پا در چه راه پر غمی گذاشتم. فرداش موقع رفتن به مدرسه طبق معمول سینا راهی شهر و رفتن به دانشگاه بود .اینبار فهیمه هم باهاش بود . با دیدن سینا بدنم داغ شدودستهام می لرزید .صورتم گل انداخته بود . _خدایا ارومم کن نذار صورت و نگاهم عشق دلمو داد بزنن سینا نباید بفهمه. بهم رسیدیم سلام ارومی کردم جواب سینا محکم وگرم بود . _فهیمه تو جلوتر برو منم میام. بچه ها رو هم با خودت تا سر کوچه ببر. لحنش جوری بود که نمیشد گوش به حرفش نداد. تصمیمم عوض شد نمیتونستم اگه یکی میدید چی فکر میکرد. _فادیا حالت خوبه؟چرا رنگت زرد؟چشاتم که سرخ. فقط سرمو تکون دادم با لرزش دست پاکت رو گرفتم طرفش با لکنت گفتم من اهلش نیستم . نمیدونم چی شد که باز بغض کردم .چرا اینجوری رفتار کردم این مرد ابروی منو خریده بود. _جواب من چیه فادیا ؟ سرمو بالا اوردم وباصدای لرزون گفتم به خاطر اونشب ممنونم ومدیونم . نمیدونستم دیگه چی بگم اگه یک دقیقه دیگه میموندم گریم میگرفت . من اهل گریه جلوی دیگران نبودم. با تعجب دیدم پاکت رو گرفت و لبخند عمیقی زدو گفت توانتخابم اشتباه نکردم تو بخواهی یا نخواهی مال منی. کپی شرعا حرامه نویسنده خاطره گفتند اصلا راضی نیستند ممنون که رعایت میکنید. خاطره ارسالی اعضا 👆👆 💠شما هم دوست داشتید میتونید خاطرات زندگی و یا تحول معنوی تون رو بنویسید و برامون بفرستید. با قلم خودتون در کانال قرار میگیره. 💙🍃💙🍃💙🍃💙🍃 @Khoodneviss 💙🍃💙🍃💙🍃💙🍃
(ره): گناه گرفتاری می آورد. ضیق معاش می آورد. ناراحتی های روحی می آورد. گناه نکنید، خدا کمک میکند، مشکلات حل می شود. •┈••✾•❄️⛄️❄️•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•❄️⛄️❄️•✾•┈•
🌸صبح آمده است برخیز و بگو :بسم الله 🌸بسپار به دوست هرچه را میخواهی لاحول ولا قوه الا بالله🌸 🌸صبحتون بخیر و الهی دلتون زلال وآسمانی زندگیتون پاک و خدایی🌸 روزتون بخیر و خوشی🌸 ‌•┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اغلب کسانی که در زندگی خویش احساس آرامش میکنند، لبخندرامشق خودمی کنند امید را هر روز دعامی کنند! عشق راتدریس می کنند ومحبت رافراموش نمیکنند. ‍‌ ✍ •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
💢 پنبه، نان حرام، آهن‌ربا! اگر پنبه کنار آهن‌ربا باشد، آهن‌ربا کششی نسبت به پنبه ندارد، اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید، در این حالت پنبه به سمت آهن‌ربا کشیده می‌شود. در این‌جا خود پنبه جذب نمی‌شود، بلکه براده‌های آهن به سمت آن کشیده می‌شوند. معصیت‌ها مثل آهن‌ربا، نان حرام مانند آهن و انسان مثل پنبه است. وقتی‌که انسان گوشتش از نان حرام روییده باشد، نمی‌تواند از کنار معصیت‌ها بگذرد. وقتی از کنار معصیت رد می‌شود، مجذوب آن می‌شود. این خاصیت درونی لقمه حرام است. اما اگر لقمه صددرصد حلال باشد، از کنار عبادات که می‌گذرد، عبادات او را جذب می‌کنند، از کنار امام‌زاده که می‌گذرد به زیارت ایشان میل پیدا می‌کند. •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
🖋 : 💠💠💠💠 دوری از تجمل گرایی هرچیز میوه ای دارد عقل هم میوه ای دارد 💢 امام على(ع) فرمودند : دورى از تجمّلات دنيا ميوه عقل است (تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص۲۴۱) 😇☆▪☆ •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
✔️✔️کسی که برای آینده خودش نقشه نداشته باشه، همیشه به گذشته خودش برمیگرده. ✍ •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•