#روایٺــ_عِـشق ✒️
💠چند وقتی بودکه از شهادت امام هادی (ع) میگذشت که آقا محمود به خواستگاری من آمده بودند و در همین حالت بحرانی بودم که یادم افتاد، من شب شهادت امام هادی به ایشان متوسل شده بودم و از ایشان مدد خواستم و گفتم هرکسی را که شما برای من مصلحت می دانید شریک زندگیم قرار دهید. با یاد این جمله دلم آرام گرفت و نسبت به تصمیمم مصمم شدم.
💠من تا قبل از شب بله برون به چهره آقا محمود نگاه نکرده بودم، تازه آن شب بود چهره ی ایشان را دیدم و همان لحظه حسی به من دست داد که انگار شهادت ایشان را جلوی چشمانم دیدم و حس کردم انسانی زمینی نیست.
💠سال 1390 عقد و در سال 1391 ازدواج کردیم، مراسم ازدواجمان خیلی ساده برگزار شد چند ماه بعد از عقدمان به کربلا رفتیم و با یک ولیمه ساده به اقوام، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. بعد ازمدتی خداوند به ما فرزندی عنایت فرمود و با وجود علاقه و حبّ خاصی که به امام هادی داشتم اسم پسرمان را محمّد هادی گذاشتیم. آقا محمود پدرانه به محمّد هادی عشق می ورزید و او را درآغوش گرمش جای می داد و همیشه از خداوند بخاطر این هدیه سپاسگذاری می کرد. با بدنیا آمدن محمد هادی زندگی ما حلاوت بیشتری پیدا کرد.
💠محمود خیلی مهربان و با گذشت بود و زمانی که ایشان در منزل بود در کارها به من کمک میکرد، نقطه قوت اخلاقی ایشان احترام خاصی که به پدر و مادر و کلیه اعضای خانواده میگذاشتند که این را من در کمتر کسی می دیدم این خصوصیت ایشان درمن تاثیرگذار بود و همچنین مردم داری ایشان زبانزد اقوام و فامیل بود.
💠صلهرحم و رفت و آمد با اقوام را هیچ وقت قطع نمیکرد، حتی اقوامی که از لحاظ تفکر و اعتقادی با ایشان هم عقیده نبودند این عامل مانع رفتن به منزل ایشان نمی شد.
💠بعضی وقت ها فشارهای زندگی آرامش را از وجودم می گرفت، محمود واقعاً تکیه گاه محکمی بود و با حرف های دلنشینش برای دلم مرهمی بود. امین و رازدار خانواده بود تا جایی که خواهرانش او را محرم اسرار خود می دانستند و گاهی با او درد و دل میکردند. آن چنان رابطه صمیمی میانشان برقرار بود که محمود زمانی که از ماموریت برمیگشت، قبل از اینکه بخواهد کاری انجام دهد و یا صحبتی با من بکند گوشی تلفن را برمیداشت و با تک تک اعضای خانواده اش تماس میگرفت. نقطه ضعفی از ایشان به یاد ندارم و هرچه که در ایشان بود سراسر عشق و مهربانی بود.
💠تنها چیزی که ایشان را خیلی آزرده خاطر میکرد وضعیت نامناسب پوشش خانم ها در سطح جامعه بود. که حتی روزهایی زودتر به خانه می آمدند وقتی من مسئله را جویا می شدم میگفتند واقعا برخورد و دیدن این افراد روحم را آزار می دهد به منزل می آیم، تا آرامش پیدا کنم.
💠همیشه به ایشان می گفتم : شما با پاکی و تقوایی که در وجودتان است جای شما در این دنیای پست و پلید نیست. نمیدانم چرا یاد این شعر افتادم:
ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست.
این خارو خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست...
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_محمود_نریمانی🌷
#سالروز_ولادت
http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f
seh daghigheh ta ghiamat eide ghadir.pdf
2.15M
🍃فایل کتاب سه دقیقه در قیامت
🍃🌷🍃
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#ستارههای_زینبی
🔰اعزام دوم سجاد به سوریه با فوت پدرش مصادف شده بود. اینبار اصرارش بیشتر شد و خیلی مراجعه میکرد که بتواند راهی برای رفتن پیدا کند ولی خانوادههای دو طرف با رفتن او مخالف بودیم.
🔰حتی مادرش میگفت بعد از فوت پدرت تو بزرگ خانواده هستی و ما به جز تو کسی را نداریم ولی سجاد خیلی به زیارت مزار شهدا رفت که بتواند هرچه زودتر به صف شهدا بپیوندد. بالاخره از تهران تماس میگیرند که کار اعزامش جور شده است. ۸ مرداد اعزام شد و ۱۹ مرداد هم به شهادت رسید.
#شهید_سجاد_باوی🌷
#سالروز_شهادت
ว໐iภ ↬ @ramzeamaliyat
💠دوست سجاد که از سوریه خبر شهادتش را به من داد، میگفت پیکر سجاد در عملیات آزادسازی دیرالزور در دست داعشیها باقی مانده است. تا اینکه صبح شنبه ۲۱ مرداد بعد از دو روز بچههای مقاومت با مجوز حملهای که داشتند توانستند منطقه را از دست داعشیها آزاد کنند و پیکر سجاد و دیگر اجساد رزمندگان سوری را به عقب منتقل کنند.
💠فرمانده سجاد میگفت شهید شب قبل از شهادت حالت عجیبی داشت و شاید یک ساعت بیشتر نخوابید. تا صبح بیدار بود و نماز میخواند. خیلی با بچهها شوخی میکرد تا اینکه بعد از نماز صبح عملیات را شروع کردیم.
💠همرزم شهید که خودش مجروح عملیات دیرالزور است برای ما نقل کرد: بچههای مقاومت در آزادسازی منطقه دیرالزور در چند کیلومتری که پیشروی کرده بودند بالای یک تپه در تیررس دشمن قرار میگیرند. وقتی شهید میبیند یکی از بچههای ایرانی و یک سوری در بالای تل مورد اصابت گلولههای دشمن قرار گرفتهاند، طاقت نمیآورد و سریع میرود به آنها کمک میکند که خودش هم مورد اصابت تیر دشمن در قفسه سینهاش قرار میگیرد.
💠این دوست سجاد که الان مجروح است میگوید سجاد در چهار متری من به زمین افتاد. بعد رویش را به طرف من برگرداند و گفت سلام من را به خانوادهام برسان. سپس اشهدش را خواند و شهید شد. هرچه صدایش کردم دیگر جواب من را نداد.
💠داعشیها اجساد رزمندگان ایرانی و سوری که باقی مانده بود جیبهایشان را خالی کرده و تیر خلاص به صورتشان زده بودند. ما آثار تیر خلاص را در صورت سجاد دیدیم.
#شهید_سجاد_باوی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۵۹/۳/۲ کارون ، خوزستان
شهادت : ۱۳۹۶/۵/۱۹ سوریه
https://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
دارد محرم تو ز ره میرسدحسین
با یڪ نگاه،اسم مراهم زهیـرڪݩ
🆔 @yaa_hossein 🏳️
داره کم کم تموم میشه
یه سال چشم انتظاری مون
.
یه چند روزِ دیگه مونده
تموم شه بی قراری مون
.
آروم آروم توی سینه م
به پا کن خیمه ی غم رو
.
داری حس می کنی یا نه
صدا پای محرم رو
.
عجب ماهی ، بکش آهی
عجب عشقی تو این حاله
.
تموم آرزم موندن
تا عاشورای امساله
.
نمیریم و محرم باز
بگیم با اشک و با ناله
.
حسین جانم ؛ حسین جانم
.
یه آقایی توی کوفه
غریب و بی کس و خسته س
.
میون کوچه ها تنهاس
همه درها به روش بسته س
.
حسینو دعوتش کرده
ولی حالا پشیمونه
.
میخواد نامه بده برگرد
ولی دیگه نمی تونه
.
نیا کوفه ؛ نیا کوفه
برا تو نقشه ها دارن
.
اگه شیرخواره همراته
اونم زنده نمیذارن
.
اگه اهل حرم هستن
بدون بعد از تو آوارن
.
حسین جانم ؛ حسین جانم
.
ببین ارباب عالم رو
که حجّش رو رها کرده
.
حسین فاطمه دیگه
هوای کربلا کرده
.
تموم روضه ها امشب
توی این حال و احواله
.
ببینید با زن و بچه
حسین راهی گوداله
.
چه معراجی ؛ چه حُجّاجی
تو دشت و صحرا آواره
.
چه تقصیری ؛ چه احرامی
یه تیکه پیرهن پاره
.
حسین آورده همراهش
برا قربونی شیرخواره
.
غبار کوچه ها را با گلاب اشک می شویم
به استقبال زینب اشک چشمانم سرازیر است
.
یقین دارم که می آید به کوفه دختر زهرا
ولی بر بازوان او به جرم عشق زنجیر است
4_5884066403375384629.mp3
2.93M
#زمینه
#شب_عاشورا
#سعیده_کرمانی
#شب_دهم_محرم
بنداول
تو میری و من جون می دم
بی تو نمی خوام دنیارو
داغ غم تو سنگینه
چجوری بکشم این بارو
غصه ای نداشتم داداش
تا وقتی تو بودی پیشم
کسی نمونده برام جز تو
اگه بری تنها میشم
مرهم دل تنگی داداش
نخوره بهت سنگی داداش
آخه حواست به خیمه هاست
وقتی داری میجنگی داداش
واای
پناه حرم کجا میری
سایه ی سرم کجا میری
بنددوم
از روی بلندی داداش
اخه چی دارم میبینم
رمقی تو پام نیست دیگه
دارم به غمت میشینم
زمین و زمان تاریکه
چرا آسمون غمگینه
چه خبره میون گودال
سینه ی منم سنگینه
چه بلایی اومد به سرم
بخدا نمیشه باورم
هرجوري نونستن زدنت
جلوی چشای مادرم
وااي
پناه حرم کجا میری
سایه ی سرم کجا میری
بندسوم
سر پیرنت دعوا رو
الهي نبینه مادر
جدا نکنن كاش ديگه
انگشت و واسه انگشتر
رو زمین داغ افتادی
داره جیگرم میسوزه
بدنتو نعل اسبا
داره به زمین میدوزه
اگه بره رو نیزه سرت
دق میکنه ازغم دخترت
بگو با داغت چجوری
دووم بیاره خواهرت
وای
پناه حرم کجا میری
سایه ی سرم کجا میری
4_5895214472028489562.mp3
1.34M
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر ع
#زمینه
#دانیال_مهرانی
#بنداول
لالایی ای گل رباب روی دست مادر بخواب
عمو جون رفته علقمه تا براک بیاره یه قطره آب
یه کم ببند چشاتو ببین زخم صداتو
آروم بگیر عزیزم بهم نزن لباتو
آخه خشکی لبات پیرم کرده
طاول روی چشات پیرم کرده
فکر بی تو بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
مهتاب اومده بالا لالایی گلم لالا
#بنددوم
روی دستای عمه جون رفتی تو آغوش بابات
با همه گفتی سرباز آخر حسینم با گریه هات
نگاه نیزه دارا تو رو گرفت نشونه
کار از کارم گذشته علیم تو آسمونه
خنده های حرمله پیرم کرده
آتیش تو قافله پیرم کرده
فکر بی ت بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
موقع خوابه حالا لالایی گلم لالا
#بندسوم
با عمو روی نیزه ها حال و روز منو ببین
میمیرم هر دفه سرش از نیزه می افته رو رمین
حالا با کلی غصه پای غمت میشینم
ولی رو این دلم موند دومادیتو ببینم
لحظه های آخرت پیرم کرده
روی نیزه ها سرت پیرم کرده
فکر بی تو بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
لالا گل نیلوفر لالایی علی اصغر
#حلقه_ادبی_ریان
نوحه .....
هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله
هر كه دارد به لبش شور و نوا بسم الله
هر كه دارد سر سوداي بلا بسم الله
هر كه دارد به دلش عشق خدا بسم الله
اي خوش آن دل كه هوادار حسين مي باشد
از دل و ديده خريدار حسين مي باشد
بر علمدار وفادار حسين دل بسته
عاشق ساقي و سردار حسين مي باشد
چه صفا داره بين الحرمين
بشيني بين عباس و حسين
حرم آقا رو عشقه اون همه صفا رو عشقه
چه نياز داريم به جنت خاك كربلا رو عشقه
هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله
من كه عمريست به دربار حسين مي نازم
عشق خود برلب و بر چهره عيان مي سازم
آرزوييست كه در كرب و بلا فاش كنم
آن چه را نزد كسي نيست دل ابرازم
چه صفا داره بين الحرمين
بشيني بين عباس و حسين
حرم آقا رو عشقه اون همه صفا رو عشقه
چه نياز داريم به جنت خاك كربلا رو عشقه
هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله
آن كه اين شور و نوا روي لبش هر روزيست
هر طپش از دل غمديده گِواه سوزيست
هم به دربار حسين ، هم حرم ساقي عشق
روز و شب جلوه گهِ مهر و وفا اندوزيست
چه صفا داره بين الحرمين
بشيني بين عباس و حسين
حرم آقا رو عشقه اون همه صفا رو عشقه
چه نياز داريم به جنت خاك كربلا رو عشقه
هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله
كربلا رفتن و ديدار دو شاهنشه خون
عشق را با همه الفاظ به دل كرده فزون
سروري از سر احساس سخن مي گويي
(رنگ رخساره خبر مي دهد از سرّ درون)
چه صفا داره بين الحرمين
بشيني بين عباس و حسين
حرم آقا رو عشقه اون همه صفا رو عشقه
چه نياز داريم به جنت خاك كربلا رو عشقه
هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله
🏴🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🕋 شب اول همه خادم...
شب کوفه شب مسلم...
🕋 شب دوم دلا خونه...
صدا زنگ کاروونه...
🕋 شب سوم شب ناله...
شب روضهٔ سه ساله...
🕋 چهارمین شب مثل دُره...
شب چهارم شب حُره...
🕋 شب پنجم شده مرسوم...
شب عبداللّٰه معصوم...
🕋 ششمین شب،شب قاسم..
نمونده یک تن سالم...
🕋 شب هفتم شب آبه...
شب اصغر ربابه...
🕋 شب هشتم شده پرپر...
ارباً اربا علی اکبر...
🕋 نهمین شب،شب سقاست...
علمُ مشکُ یه دریاست...
🕋 دهمین شب دلا بی تاب...
شب عاشورای ارباب...
🕋 شب یازدهم اسارت...
خیمه ها میره به غارت ...
حی علی العزاء،حی علی البکاء...
فی ماتم الحسین،مظلوم کربلا
صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِین