eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
716 ویدیو
38 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فرقه_ضاله_یمانی #قسمت_چهارم ❌امضاء❌ گاطع در امضایش حتی از ملائکه جبرئیل، میکائیل و اسرا
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 ❌ادعای سیادت❌ احمد اسماعیل گاطعی با وجود آنکه سید نیست، ادعای سیادت دارد. وی در قبیله صیامر به دنیا آمده و اهالی بصره همه متفق‌اند که این قبیله سادات ندارد، درحالی‌که وی خود را فرزند و رسول و جانشین امام زمان معرفی می‌کند! ❌ادعای فرزندی امام زمان(عج)❌ باوجود ادعای فرزندی امام زمان(عج) خود را احمد بن الحسن می‌نامد درحالی‌که می‌بایست خود را «احمد بن محمد» می‌نامید چراکه نام امام زمان(عج) حسن نیست، بلکه حسن نام پدر امام زمان (عج) است. این اشتباه به دلیل سیر تدریجی ادعاهای وی پیش‌آمده است. چراکه از قبل نمی‌دانسته در آینده چه ادعاهای جدیدی را مطرح خواهد کرد. بدین خاطر در مقطعی خود را فرزند پنجم امام زمان(ع) معرفی می‌کند. ... 📚منابع: 1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617. 2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75 3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 4⃣ علی‌اکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبهه‌ناک، فصلنامه انتظار، شماره 14. 5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 @masjed_gram 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃زیارٺ حضرٺ ولی عصر (؏ـج) در روز 🔻چند دقیقہ وقتتون رو نمیگیره ... ⚠️برای امام زمان وقت بذاریم ...😔 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 [🌼] @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"طلبه شهیدی که هر روز پای مادرش را می بوسید" اصغر هميشه با روي خوش با مردم برخورد مي کرد و هنگامي كه به منزل مي آمد، ابتدا پاي مادر را مي بوسيد و ايشان را تكريم مي كرد، به همين خاطر مادرم هميشه او را دعا مي كرد ✅ اصغر شخصيتي بسيار مهربان داشت و از همان دوران كودكي،‌ آرزوي روحاني شدن را در سر مي پروراند و پيگير درسهاي طلبگي مي شد. او در سن 14 سالگي وارد حوزه علميه شهر اميديه خوزستان شد و پس از گذراندن 5 سال تحصيلي،‌ در حوزه علميه اصفهان به تحصيل ادامه داد و از لحاظ درسي در سطح بسيار بالايي قرار داشت و هيچ گاه انجام كاري را بر درسش ترجيح نمي داد 🕊|🌹 @masjed_gram
📚🎓 16 آذر، روز #دانشجو به همه دانشجویان عزیز مبارک🎓 ترم زندگیتون بی مشروطی، لحظاتتون همیشه پاس، معدل شادیتون ۲۰، سایه حذف از زندگیتون دور ...🌹 ✏️📘| @masjed_gram
زیارت ال یاسین.mp3
2.51M
زیارت 🎤با صدای محسن فرهمند نام تو را میبرم قلبم غریبی میکند چشم انتظاری در دلم درد عجیبی می کند تعجیل در ظهور 14 مرتبه ☄اللہم عجل لولیک الفرج☄ •🎙• @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه ای پیامبر؛ این را هم به مردان بگو، هم به زنان👂🎶 اما حکمتش چیست؟؟ در ادامه خواهد آمد ...
🔺نکته مهمی که خدا به پیامبر ﷺ فرمان داد به خانواده‌اش و به همه زنان باایمان تذکر دهد ... 🌺🍃 👇🏻🌸👇🏻🌸
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه #آیه 🔺نکته مهمی که خدا به پیامبر ﷺ فرمان داد به خانواده‌اش و به همه زنان باایمان تذکر ده
. 🔹 "حجاب" وقتی با حیا همراه بشه مےتونه اونقدر به زن و بده کہ نامحرمها بہ خودشون اجازه ورود بہ رو ندن ⛔️ 👌 حجاب زن به طور غیرمستقیم این پیامو میده کہ این زن براے خودش (نه جسمش) قائلہ✨ بقیه هم ناخودآگاه این رو درک میکنن ✅ 👈 جالبه! حتے اونایے کہ خودشون متدین و مقید نیستن، براے ازدواج دنبال یہ دختر و بعضاً می‌گردن. 💚 💯 با دیدن چنین مواردی، آدم مطمئن میشه که بخش بزرگے از کرامت و شخصیتش وابسته به عفاف و حجابش هست✅ 📖برگرفته از : «حجاب و عفاف زینت زن»، ص۱۳۶، ناصر احمدی قرارگــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
📛📛 ⭕️🔴 وظیفه ما در برابر سخن چین 🌸🌸 می فرماید، اگر کسی پیش شما سخن چینی کرد، شما پنج وظیفه دارید : 🔰🔰 با هم ببینیم : 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌺 وظیفه این است که حرف هایش را نپذیرید . 💠⇦«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا» 🔹اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد . 🌺 دوم ، او را کنید . چرا؟ چون قرآن می فرماید : 💠⇦«یَنهَوْنَ عَنِ المُنکَرِ» 🔹از بدی ها نهی می کنند . 🌺 سوم، سوءظن نسبت به کسی که پشت سرش صحبت کرده پیدا نکنید. چون قرآن می فرماید : 💠⇦اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا .. 🔹از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد . 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌺 وظیفه، در مورد صحبتش تجسس نکنید. چون قرآن می فرماید : 💠⇦«لَا تَجَسَّسُوا...» 🔹تجسس نکنید 🌺 وظیفه، حرف هایش را نقل نکنید. چون قرآن می فرماید : 💠⇦«اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» 🔹متّقی و خدا باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید . 🔔⇦اگر کسی واقعا در چنین شخصی به این صورت بایستد، ( دیگر در مقابلتان سخن چینی نمی کند.) قرارگــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_دوازدهم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 🌅 صبح زود
🌸🍃 🍃 ❤️ •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 💠از فردای اونروز، مراسم ویژه قبل از عروسی یکی یکی شروع شد. پدرم جهیزیه ام رو آماده کرده بود🏡 🚛 یه روز فامیل جمع شدن و جهیزیه رو بار وانت کردنو بردن خونه پدر شوهرم ... جهیزیه رو تو یه اتاق چیدن و اون اتاق شد اتاق من و صمد💑 🌙شبی که قرار بود فرداش عروسی باشه صمد از پایگاه برگشت و تا نیمه های شب چن بار به بهونه های مختلف اومد خونه ما 🚶 فردای اون روز برادرم ایمان اومد دنبال من💞 منو سوار ماشین کردن و زن داداشم خدیجه کنارم نشست. شیرین جون که ندید کی سوار شدم سراسیمه اومد دنبالم و همونطور که قربون صدقه ام میرفت از ماشین پیاده ام کرد خودش با سلام و صلوات از زیر قران ردم کرد💕💕💕 بالاخره ماشین راه افتاد 🚚 💟 وقتی رسیدیم فامیل های داماد که منتظر ما بودند به طرف ماشین اومدن در رو باز کردن و دستم رو گرفتن تا پیاده بشم. 👨 صمد رفته بود روی پشت بام و به همراه ساقدوش هاش انار و قند و نبات تو کوچه پرت می کرد. هر لحظه منتظر بودم نبات یا اناری روی سرم بیوفته ولی صمد دلش نیومده بود به طرفم چیزی پرت کنه 😊🌹 ❇️دو روز اول من و صمد از خجالت از اتاق بیرون نیومدیم. مادر صمد غذا رو تو سینی میذاشت و صمد رو صدا میزد که غذا پشت دره 😉 ما کشیک میدادیم، وقتی مطمئن می شدیم کسی اون طرف ها نیست، سینی رو بر می داشتیم و غذا می خوردیم ☺️🌼 رسم بود شب دوم خانواده داماد به دیدن خانواده عروس می رفتن ... از عصر اون روز آروم و قرار نداشتم، لباس هام رو پوشیده بودم و گوشه اتاق آماده نشسته بودم، می خواستم همه بدونن چقد دلم واسه پدر و مادرم تنگ شده و اینقدر طولش ندن 🏵 وقتی رفتیم خونه پدرم سر پام بند نبودم پدرم رو که دیدم خودم رو توی بغلش انداختم و مثل همیشه شروع کردم به بوسیدنش😘 چند ساعتی که اونجا بودم همه اش یا پیش پدرم بودم یا شیرین جون 🤗 بالاخره زمان رفتن فرا رسید😞 دل کندن از پدر و مادرم برام سخت بود تا جلو در ده بار رفتم و برگشتم😢 تو راه برگشت برعکس رفتن آروم آروم قدم بر میداشتم و دور از چشم همه گریه می کردم 😭 صمد چیزی نمی گفت. مواظبم بود توی چاله چوله های کوچه های باریک و خاکی نیوفتم. 💠 فردای اونروز صمد رفت. باید می رفت سرباز بود. با رفتنش خونه برام مثل زندان شد. مادر صمد باردار بود، منکه تو خونه خودمون کاری نکرده بودم اونجا مجبور بودم ظرف بشورم و جارو کنم و واسه ده دوازده نفر خمیر آماده کنم😶 دستام کوچیک بود و نمی تونستم خمیر ها رو خوب ورز بدم تا یک دست بشوند. یه روز مادر صمد گفت میره خونه دخترش و من شام درست کنم، تو این مدت همه کاری کرده بودم الا غذا درست کردن❗️ از دلهره دستام بی حس شده بود، خواهر صمد کبری به دادم رسید. همش خدا خدا می کردم برنج خوب از آب در بیاد آبروم نره😥 شب شد و من از ترس نرفتم واسه خوردن غذا ولی کبری صدام کرد با ترس و لرز به اتاق رفتم. همه داشتن غذا می خوردن و میگفتن به به چقدر خوشمزه شده😋😋 فردای اون روز زن همسایه اومد و من داشتم حیاط رو جارو می کردم میشنیدم که مادر شوهرم از دست پختم تعریف می کرد.😇 اولین باری بود که توی اون خونه احساس آرامش بهم دست داده بود. ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• هر شب در ڪانال☺️👇🏻 📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
💌 آرزویی واقعیت‌بخش #پیام_معنوی 🌺 🌺🌺 @masjed_gram