💠ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام را خدمت شما همراهان عزیز تبریک و تهنیت عرض مینمایم
#ویژه_پروفایل
🌼
🌾🌼 @masjed_gram
.
#ریحانه
🤔آیا #عفت امری صرفا #باطنی و درونی است و ارتباطی با #ظاهر افراد ندارد⁉️
✍ عفاف در آموزه های دینی علاوه بر ویژگی باطنی شامل رفتارهای ظاهری هم می باشد.
🔺به عنوان مثال در آیه ۶۰ سوره نور خداوند به زنان سالخورده به شرطی که زینت نداشته باشند می فرماید (... گناهی بر آنان نیست که لباسهای "روئین" خود را بر زمین بگذارند...) ولی بلافاصله سفارش میکند اگر عفت در پوشش را رعایت کنند و موهایشان را بپوشانند بهتر است(و أن یستعففن خیر لهن)
🔻و یا در کلامی از امیرالمؤمنین علیه السلام داریم که فرمودند: ( بر شما باد به عفاف پیشگی و امانت داری ؛ چرا که این دو #شریف_ترین_اوصافی است که در نهان دارید و نیکوترین رفتاری است که آشکار می کنید...) و این روایت خود نشانگر عفت در ظاهر است...🌹
#منابع :
سوره نور/ آیه 60
درر و غرر آمدی، ج۴ ،ص۲۵۶
#پرسش_پاسخ
#عفاف_در_ظاهر
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
1_39421558.mp3
2.58M
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری (ع)
💐تاج روز سرمی یار و یاورمی
💐هدیه کن حرمی آقا جان
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌺
✨🌺 @masjed_gram
#روشنگری
❌ ناتوانی دفاعی!!
✖️سایت کریستین ساینس وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ، اخیرا اعتراف کرده که پبشرفته ترین ماهواره جاسوسی امریکا که بر فراز کشور ایران جاسوسی میکرده، در ارتفاع 15 کیلومتری از جو زمین مورد حمله سلاح لیزری هوا فضای سپاه قرار گرفته و از بین رفته.
▪️این سایت در ادامه میگوید که بهت و حیرت امریکاییها از این اقدام به حدی بوده که تا حالا اینقدر مستأصل نشده بودند.
▪️طبق قوانین علمی این حمله توسط لیزر جامد صورت گرفته و این تکنولوژی قادر خواهد بود که هر موشک بالستیک اتمی و غیر اتمی را با هر سرعتی در خارج از جو زمین منهدم کند.
▪️این را امریکایی ها خوب میدانند که موازنه قدرت در جهان تغییر کرده است ولی گویا عده ای در داخل براشون سخته بفهمند که کدخداشون اینقدر در مقابل قدرت انقلاب اسلامی ضعیف است.🌹
🌐 http://yon.ir/FypAH
🆘 @masjed_gram
#تلنگر
🌺سبک زندگی قرآنی 🌺
🌱بهترین باشید🌱
🌸🔰به آیه زیر دقت کنید لطفا :
🌐💠⚜⚜💠🌐
🕋 الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ.
👈 او كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما كار بهترى انجام مىدهيد و اوست عزّتمند و آمرزنده.
💠 #سوره_ملک_آیه2 💠
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌸🌸 اصلا خدا مرگ و زندگی رو خلق کرده تا معلوم بشه کی بهترین عمل رو داره.
🌺🌺 امام صادق عليه السلام درباره این آيه فرمود:
مراد عمل بيشتر نيست، بلكه مراد بهترين عمل است و آن انجام عمل است همراه با خشيت الهى و نيّت صادق و نيكوكارى.
💠💠 بنابراین ملاك عمل، كيفيّته نه كميّت پس به خوب بودن كار، قانع نباشيم، بايد بهترين كار انجام بشه.
✳️✳️ کسی که قرآن میخونه و خدارو باور داره، باید سعی کنه بهترین عمل رو انجام بده و در هرکاری، بهترین باشه.
🌐🌐 یعنی مؤمنین باید بهترین رفتار رو داشته باشن تا به هدف خلقت برسن.
📣📣پس ای مؤمنین!
👌درهمه چیز بهترین باشین.
✅در تحصیل،
✅در شغل،
✅در ارتباط با خانواده،
✅در ارتباط با دیگران، و ......
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_بیستویکم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
💠 نمی تونستم حرفی بزنم، فقط یه ریز گریه می کردم😭
انگار این خونه منو به یاد گذشته انداخته بود.
دلم واسه روزای رفته تنگ شده بود.
هیچکس نمی دونست دردم چیه😐
روی اینو نداشتم بگم دلم واسه شوهرم تنگ شده، تحمل تنهایی رو ندارم، دلم میخواد حالا که صمد نیست پیش شما باشم.😢
💞یه هفته ای میشد که خونه پدرم بودم، هر چند دلتنگ صمد می شدم، اما با وجود پدر و مادر و دیدن خواهر و برادر ها احساس آرامش می کردم☺️😇
🌻یه روز در باز شد و صمد اومد، بهت زده نگاش کردم، باورم نمی شد اومده باشه😳
اولش حس بدی داشتم فکر می کردم الان دعوام کنه😰یا اینکه اوقات تلخی کنه که چرا به خونه پدرم اومدم؟!
اما اون مثل همیشه بود، می خندید و مدام حالم رو می پرسید!🙃
از دلتنگیاش می گفت و اینکه چقدر دلش برام شور می زده!
می گفت فکر میکردم اتفاق بدی افتاده که انقدر هول می کنم و هر شب خواب بد می بینم!
کمی بعد پدر و مادرم اومدن.با اونا هم گفت و خندید و بعد رو به من کرد و گفت: قدم! بلند شو بریم.😊🌷
گفتم امشب اینجا بمونیم! لب گزید و گفت نه بریم!🌹
چادرم رو سر کردم و با پدر و مادرم خداحافظی کردم.👋
دوتایی از خونه اومدیم بیرون و تو راه باهم میگفتیم و می خندیدیم و برام تعریف می کرد.
روستا کوچیکه و خبرا زود پخش میشه.همه می دونستن یه هفته ای هست که بدون خداحافظی به خونه پدرم اومدم😶😐
به همین خاطر وقتی من و صمد رو باهم شوخ و شنگ می دیدن با تعجب نگاهمون می کردن🙄😟😐
💥هیچکس انتظار نداشت صمد چنین رفتاری با من بکنه. خودمم فکر می کردم صمد از ماجرای پیش اومده خبر نداره، جلو در خونه که رسیدیم ایستاد و آهسته گفت: قدم جان! شتر دیدی ندیدی. انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده. خیلی عادی رفتار کن، مثل همیشه سلام و احوال پرسی کن، من با همه صحبت کردم و گفتم تو رو میارم و کسی نباید حرفی بزنه. باشه؟!🤗😊🙃
❇️نفس راحتی کشیدم و وارد خونه شدیم.اونطور که صمد گفته بود رفتار کردم.مادر شوهر و پدر شوهرم هم چیزی به روم نیاوردن.
کمی بعد رفتیم اتاق خودمون.صمد ساکی رو که گوشه اتاق بود آورد👝
با شادی بازش کرد و گفت: بیا ببین برات چیا آوردم😉
گفتم: بازم به زحمت افتادی؟!
خندید و گفت:😅بازم که تعارف میکنی؟خانم جون قابل شما رو نداره.
دو سه روزی که صمد بود، بهترین روزای زندگیم بود. نمیذاشت از جام تکون بخورم!
می گفت:تو فقط بشین و برام تعریف کن☺️😌
دلم برات تنگ شده❤️❣
هر روز و هر شب جایی مهمون بودیم!
اغلب واسه خواب میومدیم خونه، کم کم در و همسایه و دوست و آشنا به حرف اومدن که : خوش بحالت قدم. چقدر صمد دوست داره☺️🙃🙂
دلم قنج می رفت ازین حرفا؛ اما اون دو سه روز هم مثل برق و باد گذشت😣
عصر روزی که میخواست بره، منو کشوند گوشه ای و گفت: قدم جان! من دارم میرم؛ اما میخوام خیالم از طرفت راحت باشه. اگه اینجا راحتی بمون؛ اما اگه فکر میکنی اینجا بهت سخت میگذره، برو خونه حاج آقات. وضعیت من فعلا مشخص نیست. شاید یکی دو سال تهران بمونم، اونجا هم جای درست و میزونی ندارم تو رو با خودم ببرم؛ ولی بدون دارم تمام سعیم رو میکنم تا زود تر پولی جمع کنم خانه ای 🏡ردیف کنم!
من حرفی ندارم اگه میخوای بری خونه حاج آقات😇 برو.
با پدر و مادرم حرف زدم اونا هم حرفی ندارن.
همه چی مونده به تصمیم تو.
کمی فکر کردم و گفتم دلم میخواد برم پیش حاج آقام.اینجا احساس دلتنگی میکنم🙁
خیلی سخت میگذره.
بدون اینکه خم به ابرو بیاره، گفت: پس تا خودم هستم برو ساک و رخت و لباست رو جمع کن😊
با خودم بری بهتره🌷
ساکم 👛 رو بستم و با صلح و صفا از همه خداحافظی 👋کردم و رفتیم خونه پدرم.
صمد منو به اونا سپرد و خداحافظی کرد و رفت.
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
⚠️ اطلاعنگاشت| اَشِدّاءُ عَلَی الیَمَن!
🔻 رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانوادههای شهدا (۲۱آذر۹۷) با اشاره به جنایات رژیم سعودی در #یمن:
🔍 چطور میشود یک دولتی که بر یک کشور اسلامی حکومت میکند، بشود عامل دست دشمنان اسلام، عامل دست آمریکا؟ خادم حرمین شریفین باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» باشد؛ اینها «اشدّاء علی المؤمنین» هستند، «اشدّاء علی الیمن» هستند. این خشم الهی را برمیانگیزد.
🔺️ از این رو، KHAMENEI.IR بر اساس گزارشهای معتبر نهادهای بینالمللی حامی ملت یمن، گوشههایی از آمار دردناک تلفات و خرابیهای چهارسال تجاوز سعودی علیه مردم یمن را در این اطلاعنگاشت مرور میکند.
🇾🇪
🇾🇪 🇾🇪 @masjed_gram
#احکام
💠مذی، وذی، ودی...
✍🏻نظر همه مراجع
✨
✨✨ @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
✨ در مدت زندگی مشترک خصلتهای بسیار خوبی از او مشاهده کردم. اخلاق و کردار نیکوی او، محبتهای بیمنتش، ساده زیستیاش و...که موجب شد تا به امروز بخاطر همه ی این خصایص خوبش جای خالی او را هر ثانیه احساس کنم و در دلتنگیاش غوطهور باشم.
🌺 من از عبدالرحیم تماماً خوبی دیدم و دلسوزانه بفکر من و بچهها بود. همین دسته از آدمها هستند که خدا انتخابشان میکند تا در کنار خودش منزل بگیرند.
عبدالرحیم نقش پررنگ و فعالی در بسیج داشت. همیشه سعی میکرد در همه ی مراسمات مذهبی و فرهنگی شرکت کند.
👥 جوانان محل را با ترفندهای مختلف به مسجد و بسیج میکشاند و به آنها آموزش نظامی میداد. دغدغه کار فرهنگی داشت و بدنبال جذب حداکثری نوجوانان و جوانان به مسجد بود.
بیست آبان ماه ۹۴ عازم سوریه شد. من مخالفتی با رفتنش نداشتم، چون اعتقاد و باور هر دویمان برای این مسیر یکی بود و اینکه به رفتن و آمدنهای او عادت داشتم، ولی دفعه آخر به او گفتم که نمی گویم نرو، برو، ولی این دفعه کمی رفتنت را به تاخیر بینداز تا دلتنگی من و بچهها برطرف شود ...
🤔 یادم هست که رفته بود سوریه، یک هفته از او خبر نداشتم و هیچ تماسی با من در آن مدت نداشت. منزل پدرم بودم که تماس گرفت. از شدت دلتنگی نتوانستم خودم را کنترل کنم و گریه ام گرفت.
💫 آن لحظه دلم میخواست عبدالرحیم کنارم میبود تا یک دل سیر چهره به چهره با او حرف بزنم .
#راوی_همسر_شهید
#شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی
🕊|🌹 @masjed_gram
.
#ریحانه
حیا با عفاف چه تفاوتی دارد⁉️
✍ #عفاف به معنی پرهیز از پاسخ دادن به خواستههای نفس است
• ولی #حیا گستره وسیعتری دارد و علاوه بر عفت شامل موارد دیگر هم میشود مثلا فرد حیا میکند در برابر سگ گرسنهای غذا بخورد.
🌷حیا در جایی است که حضور شخص محترمی احساس شود ولی شخص عفیف مثلا به خاطر فواید عفتورزی یا مضرات بیعفتی بدون حضور شخص محترمی به عفاف ورزی روی آورده.
و ...
#پرسش_پاسخ
#تفاوت_عفاف_با_حیا
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
💐 سبک زندگی قرآنی 💐
🍂 بخشنده باش 🍂
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌸⇦نعنا را هر چه بچینی جایش سبز می شود، کم که نمی شود هیچ زیاد هم می شود.
🌺⇦بخشش و کرم هم مثل نعناچینی است؛ نترس جایش جایگزین میشود، پر میشود.
☺️🔰و این وعده خداست با هم ببینیم :
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
💠 سوره سبا آیه 39 💠
🕋 قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ ۚ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
📣 بگو: پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد وسعت میبخشد، و برای هر کس بخواهد تنگ میسازد؛
☺️و هر چیزی را در راه او انفاق کنید، عوض آن را میدهد؛
😇و او بهترین روزیدهندگان است!
➖➖➖➖➖➖➖➖
☺️☺️ پس هر چه بچینی او جایگزینش می کند
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_بیستودوم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
💠 با رفتنش چیزی تو وجودم شکست.😔
دیگه دوریش رو نمی تونستم تحمل کنم!مهربونی رو برام تمام و کمال کرده بود، هیچ مردی تا به حال چنین رفتاری با زنش نداشت👌
هر جا می نشستم، تعریف از خوبی هاش بود.روز به روز احساس و علاقم نسبت بهش بیشتر می شد❤️🌹
انگار اونم همین طوری شده بود😁
چون سر یه هفته دوباره پیداش می شد💞
می گفت: قدم! تو با من چه کرده ای! پنج شنبه صبح که میشه دیگه دل تو دلم نیست، فکر می کنم اگه تو رو نبینم، می میرم🤕
✨ همون روز با برادرم رفت و اسباب و اثاثیه ام رو از خونه مادرش آورد و خالی کرد توی یکی از اتاقای پدرم.
اون شب اولین شبی بود که صمد تو خونه پدرم خوابید🌹☺️
توی روستا ما رسم نبود داماد خونه پدر زنش بخوابه، صبح که بیدار شدیم صمد از خجالت از اتاق بیرون نیومد😢
❇️صبحانه و ناهارش رو بردم تو اتاق، شب که شد لباس پوشید و گفت: من میرم، تو هم اسباب و اثاثیه امون رو جمع کن و برو خونه "عموم"!
🔆 من اینجا نمیتونم زندگی کنم، از پدرت خجالت می کشم!
همون روز تازه فهمیدم حامله ام.😍
چیزی به صمد نگفتم. فردای اون روز رفتم سراغ عمو صمد.بنده خدا تنها زندگی می کرد، زنش چن سال پیش فوت کرده! گفتم عمو جان بیا در حق من و صمد پدری کن. میخوایم چن روزی مزاحمتون بشیم، بعدم ماجرا رو براش تعریف کردم.
🔶عمو از خدا خواسته شد. با روی باز قبول کرد.☺️😌
به پدر و مادرم هم قضیه رو گفتم و با کمک هم وسایل رو جمع کردیم و آوردیم.بنده خدا عمو همون شب خونه رو سپرد به من.کلیدش رو داد به من و رفت خونه مادر شوهرم و تا وقتی ما ازون خونه نرفتیم بر نگشت🙃😇
✳️چن روز بعد قضیه حاملگیم رو به زن داداشم گفتم. خدیجه خبر رو به مادرم داد.دیگه یه لحظه تنهام نمیذاشتن😊🌷
🌍یه ماه طول کشید تا صمد اومد. وقتی گفتم حامله ام، سر از پا نمی شناخت. چن روزی که پیشم بود، نمیذاشت از جام تکون بخورم، همون وقت بود که یه تیکه زمین از خواهرم خرید؛ چهارصد و پنجاه تومان.
هر دوی ما خیلی خوشحال بودیم😍🤗
صمد می گفت:تا چن وقت دیگه کار ساختمون تهران تموم میشه، دیگه کار نمی گیرم، میام باهم خونه خودمون رو می سازیم.
🔆اول تابستون صمد اومد.باهم آستین هارو بالا زدیم و شروع به ساختن خونه کردیم. او شد اوستای بنا و من هم کارگرش. کمی بعد برادرش تیمور هم اومد کمکمون.
🌀تابستون گرمی بود. اتفاقا ماه رمضون هم بود، با این حال هم تو ساختن خونه به صمد کمک می کردم هم روزه می گرفتم.
یه روز با خدیجه رفتیم حموم. از حموم که برگشتیم حالم بد شد، گرما زده شده بودم🤒🤕
از تشنگی داشتم هلاک می شدم، هر چقد خدیجه آب خنک روی سر و صورتم ریخت فایده نداشت.
بی حال گوشه ای افتاده بودم. خدیجه افتاد به جونم که باید روزت رو بخوری😧
حالم بد بود ولی زیر بار نمی رفتم🙄
گفت: الان میرم به صمد میگم بیاد ببرتت دکتر😤
صمد داشت روی ساختمون کار می کرد. گفتم: نه... اونم طفلک روزه هست، الان حالم خوب میشه.
کمی که گذشت حالم خوب نشد هیچ بد تر هم شد.😷🤒🤕
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
1_39709688.mp3
4.47M
◾️وفات حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها
🎵تو رفتی و شد دلم کم طاقت😭
🎤میثم #مطیعی
◾️
▪️◾️ @masjed_gram
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
#فرقه_ضاله_یمانی
#قسمت_دهم
❌قیام نظامی پیروان یمانی❌
بعد از حادثه الزرگه، یمانی تصمیم گرفت در عاشورای سال ۱۴۲۹ قیام کند، اما یک ماه قبل از آن ۴۰ نفر از پیروانش در نجف دستگیرشده و طرح قیام در روز تاسوعا و قتلعام زائرین حرمین امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) و اشغال حرمین لو رفته و شکست خورد.
گروه ضربت یمانی به فرماندهی «سید حسن الحمامی» در ساعت 9:30 صبح تاسوعا به هیئتهای عزاداری در بصره حمله و وارد مقر شرکت نفت جنوب عراق شدند. در ناصریه به تیپ واکنش سریع حمله و سرتیپ «ابو لقاء الجابری» فرمانده تیپ و «سرهنگ ابو محمد الرمیض» مسئول اطلاعات تیپ را کشتند.
پلیس نجف اشرف ۴۵ نفر از عناصر مسلح گروه الیمانی تحت عنوان «انصار المهدی» ازجمله حسن الحمامی رهبر مذهبی را دستگیر کرد
حسن الحمامی بعد از دستگیری اعتراف کرد عناصر فرقه قصد داشتند در روز عاشورا مراجع تقلید و هیئتهای حسینی را مورد هدف قرار دهند. وی در اجلاس خبری طی اعترافاتش گفت: «این گروه دارای طرفدارانی است و هدف آن حمله به مرجعیت است و هزینههای ما از کشورهای خارجی بهویژه امارات تأمین میشود.» چند روز بعد خبرگزاری بانام «ملف پرس» فاش کرد احمد الحسن یمانی به امارات و به دبی گریخته است.
پادگان الزرگه باهدف ترور مراجع
هفتم بهمن 1385 نیروهای امنیتی نجف برای برقراری امنیت و جلوگیری از حمله خمپارهای به کاروانهای عزاداری، درحالیکه در چند کیلومتری نجف به گشتزنی مشغول بودند در نزدیکی منطقه الزرگه هدف تیراندازی افراد مسلح ناشناس قرار گرفتند، در این حادثه 20 تن از افراد پلیس کشته یا زخمی شدند.
در روز تاسوعای 1428ق مصادف با 9بهمن1385 حادثه پادگان الزرگه در حومه نجف رخ داد. بالغبر 2000 نفر از اعضای گروهی موسوم به «جندالسماء» که در آن مقطع از همپیمانان فرقه یمانی بودند به همراه پیروان فرقه یمانی برای حمله به نجف اشرف در منطقه الزرگه جمع شدند تا مراجع را بکشند. پلیس عراق باهمکاری تعدادی از قبایل شیعه 200 نفر از فرقه یمانی را به هلاکت رسانید. «الگرعاوی» سرکرده جند السماء نیز که از همپیمانان گاطع بود در این حمله به هلاکت رسید. دستگیرشدهها اعتراف کردند سرکردگان این دو فرقه سخنرانی کرده و آنها را مأمور کرده بودند در نجف هزار و دویست نفر از علماء را بکشند.
جالب است الگرعاوی سرکرده فرقه «جندالسماء» که خودش ادعای قائمیت داشته است و احمد الحسن هم مدعی است پسر امام زمان است بااینحال این دو گروه باهم متحد شدند تا مراجع را بکشند. این مسئله مؤید وابستگی هر دو جریان علیرغم اختلافات به یک اتاق فرمان مشترک است.
#ادامه_دارد ...
📚منابع:
1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617.
2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75
3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390.
4⃣ علیاکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبههناک، فصلنامه انتظار، شماره 14.
5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390.
6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
@masjed_gram
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺