#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠مسجدی که با دستان مهربان احمد پا گرفت
🔰خانه پدری🏡 ما در یک منطقه #محروم و فقیرنشین اندیمشک واقع است و تا سال 1385 از فقدان یک مسجد🕌 مناسب محروم بود
🔰سرانجام با پیگیریهای گسترده و کمکهای مردمی💰 و دولتی، نخستین #مسجد منطقه و محل ما ساخته شد تا مردم این منطقه به آرزوی چندساله خود دست یابند😍
🔰همزمان با آغاز به کار این مسجد، احمد از همان روزهای اول حضوری فعال👌 در این مسجد و انجام کارهای #فرهنگی و مذهبی آن داشت و شاید ساعتها⏰ و روزهای بسیاری را برای این کار وقف کرده بود و هرگز از این مسیر خسته نمیشد❌
🔰پس از آغاز به کار این مسجد و حضور پرشور مردم در برگزاری مراسمهای مختلف فرهنگی، احمد بهعنوان مسئول #بسیج پایگاه مسجد انتخاب و جوانان بسیاری👥 را با روحیه بالای خود به حضور در مسجد و بسیج تشویق کرد👏
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
🕊|🌹 @masjed_gram
🌹✨❤️✨🌹
#انتخاب_همسر
❌ ...با این فرد ازدواج نکنید... ❌
🔸با کسی که مدام در گذشته شما دنبال اینست که ببنید با کسی رابطه داشتید یا خیر
🔸با کسی که هر لحظه باید به اون ثابت کنید که راست می گویید
🔸با کسی که برای کنار او ماندن باید خودتان را تغییر دهید
🔸با کسی که اگر پشت خط تلفن شما بیاید و شما نتوانید پاسخ وی را بدهید بعد از آن از شما بازجویی می کند
🔸با کسی که هر لحظه باید گزارش دهید کجا بودید با کی بودید
🔸با کسی که مدام به شما شک دارد
🔸با کسی که مدام به شما می گوید این رفتارت اشتباه است
🔸با کسی که در هر بحثی اگر حتی خودش خطا کرده باشد باز طوری رفتار میکند که شما مجبور به عذرخواهی بشوید و احساس کنید این شما هستید که اشتباه کردید
🔸 با کسی که تصویری از همسر آینده اش در ذهن خود ساخته که با شما متفاوت است و تمایل دارد شما شبیه آن همسر خیالی وی شوید.
🌹✨❤️✨🌹
💍 @masjed_gram
#ریحانه
🔴 بعضیا میگن آخه با چندتا تار موی من کی به #گناه می افته⁉️ این قدر #بدحجاب هست که من در برابر اونا به چشم نمیام!
📌اگه چندقطره جوهر توی آب بریزی چی میشه؟؟
✅رنگش یه کوچولو تغییر می کنه ...
✅طعمش یه خورده عوض میشه ...
✅بوش هم یه جوری میشه ...
☝️این همه تغییر واسه چند قطره جوهر❗️
خب حالا اگه بهت بگم از این آب بخور اما فقط چند قطره جوهر توش هست میخوری؟؟
👈خب معلومه که آدم عاقل احتیاط می کنه و نمیخوره❌ شاید ضرر داشته باشه . . .
💯چند تار مو هم ممکنه یه آدم بیمار دل رو به #خطر بندازه و حتی برای خودت هم خطرساز بشه ...⚡️😰
#پرسش_پاسخ
#عرف_جامعه
#پویش_حجاب_فاطمے
#محاکمه_مهناز_افشار
قرارگــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🌺🌺 در طبابت ودرمان آسمانی، نمیشود و متأسفم نداریم! حتی اگر مشتری، پیرمردی فرتوت و همسری عقیم ونازا باشند
😇👇باهم ببینیم :
🕋 فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ(انبیاء/90)
🔹پس دعاى او را مستجاب كرديم و يحيى را به او بخشيديم،
🔹و همسرش را كه نازا بود براى او شايسته قرار داديم
🌸🌸البته که لطف و طبابت خداوند برای این پیرمرد و پیرزن نازا، دیمی و بدون حساب کتاب نبوده است برخلاف ما که برای چهار قدم خیر برداشتن، چهارصدتا استخاره میگیریم،
1⃣ اینها اولا برای خیرات و خوبیها، دست و پا میشکستند و سراز پا نمیشناختند 👇
🕋 إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ(انبیاء/90)
🔹همانا آنان در كارهاى نيك، شتاب داشتند
2⃣تمام ثانیه ها و شبانه روزشان، رنگ خدا و بندگی داشت👇
🕋 وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً
(انبیاء/90)
🔹و ما را از روى اميد و بيم مىخواندند
3⃣ والبته جز در پیشگاه خداوند، برای هیچ احدی سر خم نکردند و ساعت قلبشان، تنها به وقت خدا تنظیم بود و به اشاره ی او میچرخید👇
🕋وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ(انبیاء/90)
🔹و در برابر ما فروتن بودند .
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_نود_شش ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ فرحناز خانم سینی میوه و آبمیوه را آورد و بعد از به
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_نود_هفت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
سمانه آخرین شمع را در کیک گذاشت و کمی خودش را عقب کشید و با خوشحالی روبه سمیه خانم گفت:
ــ خوب شد خاله؟
ــ آره عزیزم عالی شد
صغری به آشپزخانه آمد و خودش را روی صندلی انداخت و با خستگی گفت:
ــ سمانه یه لیوان آب برام بیار دارم میمرم
سمانه لیوان آب را جلویش گذاشت و گفت:
ــ چندتا بادکنک چسبوندی ،چته پس؟
ــ به این همه تزئین تو میگی چندتا بادبدک؟؟ اصلاخودت چرا انجام ندادی؟؟تولد شوهرته مثل اینکه
سمیه خانم چشم غره از به او رفت و گفت:
ــ ببند این دهنتو یکم،شوهرش بردار تو هستش اگه اشتباه نکنم
صغری از جایش بلند شد و عصبانیت ساختگی گفت:
ــ اه شما هم فقط طرف عروستو بگیر،منم میرم یه مادر شوهر پیدا میکنم گل گلاب
سمانه و سمیه خانم به غرای صغری میخندیدند و او همچنان حرص میخورد.
ساعت از ۱۰ شب گذشته بود اما کمیل به خانه نیامده بود،سمانه از صبح به خانه شان آمده بود ،و همراه سمانه و صغری برای امشب که شب تولد کمیل بود جشنی تدارک دیدند،سمیه خانم کمی نگران شده بود ،کنار پنجره نشسته بود و نگاهش به در بود،و هر از گاهی به سمانه می گفت:
ــ کمیل از صبح رفت تا الان نیومده؟کجاست
و سمانه جز دلداری دادن حرف دیگری نداشت،صغری چندباری به باشگاه زنگ زد اما گفتن کمیل باشگاه نیست.
اینبار هر سه نفر نگران منتظر کمیل شده اند،سمانه دوباره شماره کمیل را گرفت اما در دسترس نبود،از اینکه در ماموریت باشد واتفاقی برایش رخ داده لرزی بر تنش می نشیند.
با صدای صغری به خودش آمد:
ــ سمانه بیا به دایی زنگ بزنیم ،کمیل تا الان اینقدر دیرنکرده
ــ برای چی آخه؟مگه کمیل بچه است الان میاد
نگاهی به سمیه خانم انداخت که مشغول ذکر گفتن بود به طرفش رفت و دستانش را در دست گرفت و آرام فشرد:
ــ دلم شور میزنه مادر
ــ خاله نگران نباش عزیزم ،باور کن حتما با دوستاشه یا کاری داره
تا سمیه خانم می خواست حرفی بزند،صدای گوشی سمانه نگاه هر سه را به طرف گوشی کشاند،سمیه خانم با خوشحالی گفت:
ــ حتما کمیله
سمانه سریع خودش را به گوشی رساند ،با دیدن اسم روی گوشی ناراحت گفت:
ــ دایی محمده
صفحه را لمس کرد و گفت:
ــ سلام دایی
ــ سلام سمانه،کجایی؟
ــ خونه خاله سمیه
ــ یه آدرسی برات میفرستم سریع خودتو برسون
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_نود_هفت ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ سمانه آخرین شمع را در کیک گذاشت و کمی خودش را عقب
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_نود_هشت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
سمانه لبخندی به صورت نگران سمیه خانم و صغری زد و کمی از آن ها دور شد و آرام گفت:
ــ چی شده دایی؟کمیل چیزیش شده؟
ــ آروم باش سمانه،الان نمیتونم برات توضیح بدم،سریع خودتو برسون به این آدرس
ــ دایی یه چیزی بگ...
ــ سمانه الان وقت توضیح نیست،برا سمیه یه بهونه بیارو بگو که امشب کمیل نمیاد تو هم سریع بیا ،خداحافظ
صدای بوق در گوشش پیچید،شوکه به قاب عکس روبه رویش خیره ماند،احساس بدی تمام وجودش را فرا گرفت،نفس عمیقی کشید و سعی کرد لبخندی بزند،برگشت و و کنار سمیه نشست و گفت:
ــ خاله دایی محمد زنگ زد،مثل اینکه یکی از دوستای صمیمی کمیل به رحمت خدا رفته،الانم خونشونه امشبم نمیاد چون با دایی دورو بر مراسماتن
سمیه خانم نگران پرسید:
ــ کدوم دوستش؟
ــ دایی نگفت،سرشون خیلی شلوغ بود،فقط میخواست خبر بده
صغری ناراحت گفت:
ــ خیلی بد شد ،این همه تدارک دیدیم.نمیشد یه روز دیگه میمرد
سمیه خانم اخمی کرد و گفت:
ــ اینجوری نگو صغری،خدا رحمتش کنه ان شاءالله نور به قبرش بباره
سمانه ان شاءالله ای گفت و از جایش بلند شد:
ــ من دیگه برم ،صغری برام یه آژانس بگیر
ــ کجا دخترم امشبو حتما باید بمونی پیشمون شاید کمیل برگشت
صغری حرف مادرش را تایید کرد،اما سمانه عجله داشت تا هر چه سریعتر خودش را به آدرسی که محمد داده برسد.
بعد از کلی بحث بلاخره موفق شد و صغری برایش آژانس گرفت،چادرش را سر کرد و بعد از خداحافظی سوار ماشین شد.
به پیامک نگاهی انداخت و گفت:
ــ ببخشید آقا برید اسلامشهر
ــ ولی گفتید ...
ــ نظرمون عوض شد برید اسلامشهر
ــ کرایه بیشتر میشه خواهر
ــ مشکلی نیست
راننده شانه ای به علامت بیخیالی نشان داد و مشغول رانندگی شد،
بعد از ربع ساعت با آدرسی که سمانه داد،ماشین جلوی خانه ای ایستاد،بعد از حساب کردن کرایه از ماشین پیاده شد،دوباره به آدرس نگاهی انداخت ،درست آماده بود،پلاک ۵۶
دکمه آیفون را فشار داد،که سریع در با صدای تیکی باز شد،سریع وارد شد و در را بست خانه حیاط نداشت و مستقیم وارد راه پله می شدی،با ترس نگاهی به راه پله انداخت،آرام و با تردید پله ها را بالا رفت اما با دیدن محمد بالاب پله ها نفس آسوده ای کشید و سریع بالا رفت.
ــ سلام دایی،چی شده
ــ آروم باش سمانه
با این حرف محمد ،سمانه آرام نشد که هیچ ،از ترس بدنش یخ زد.
ــ چی شده؟برا کمیل چه اتفاقی افتاده
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
#حدیث
11 اردیبهشت، روز کارگر بر همه کارگران عزیز سرزمینم مبارک باد💐
🌺
🍃🌺 @masjed_gram
#روشنگری
🔺پنج شنبه تاریخ اجرای طرح سهمیه بندی بنزین نیست
▪️سخنگوی شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی ایران اعلام کرد؛ پنجشنبه 12 اردیبهشت ماه تاریخ اجرای طرح سهمیه بندی بنزین نیست
▪️وی تاکید کرد: مردم به شایعات و فضاسازیها به ویژه در فضای مجازی توجه نکنند.
پ.ن: قطعا اجرای چنین طرحی در چنین شرایطی غیر قابل قبول و به صلاح مملکت نبوده و نیست!
🔴 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
توے عملیات مجروح شد ، تیر بہ ناحیہ سر اصابت ڪرد . شرایط درگیرے بہ نحوے بود ڪہ راهے برای عقب ڪشیدن رضا نبود بجز اینڪہ پیڪر پاڪش رو روے زمین بڪشیم و آرومآروم بیایم عقب ...
رضا زنده بود و پیڪرش روے سنگ و خاڪ ڪشیده مےشد چارهاے نبود . اگر این ڪار و نمےڪردیم زبونم لال مےافتاد دست تڪفیریها...
رضا توی عشــق بہ حضرت رقیہ (س) سوخت ، پیڪرش تو مسیر شام روی سنگ و خار ڪشیده شد مثل ڪاروان اسراے اهل بیت (ع) ، رضا زنـده مـوند و زخم این سنگ و خار رو تحمل ڪرد و بعد روحش پرڪشید و آسمونے شد .
فرمانـده مےگفت : این مسیرے ڪہ پیڪر رضا روی زمین ڪشیده شد همون مسیر ورود اهل بیت علیهم السلام بہ شام هست ....
#شهید_رضا_دامرودی
#شهید_مدافع_حرم
#راوی_همرزم_شهید
🕊|🌹 @masjed_gram
#انتخاب_همسر
"آداب دوران عقد!!!"
🔹 فردی که نامزد خود را دوست دارد، در برخورد با او صداقت را سرلوحه رفتار و گفتار خود قرار میدهد.
🔸 همسران صادق، دروغ نمیگویند و دورویی نمیکنند و به وعدههای خود عمل میکنند. در حالی که ملزم به گفتن همه چیز هم نیستند!
🌷🍃🌹🌸🌹🍃🌷
💍 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#پرسش_پاسخ #صحبت_با_نامحرم 👇🏻🌸👇🏻🌸
#ریحانه
اخیرا برام سوال شده بود چرا بیشتر منشیهای تلفنی ☎️ خانم هستن⁉️
✅باکمی فکر متوجه شدم که چون خانوما 🚺 ذاتا میتونن قشنگتر حرف بزنن و صداشون رو خوب بلدن بالا🔊و پایین🔉 کنن. خانوما مهربون و لطیف هستن و این خصوصیات زیبا توی صداشون هم جلوهگر هست.
اما بعضی از خانومهای عزیز موقع صحبت با آقایون، ناخواسته مودبتر و باکلاستر میشن ‼️
📗 "کتاب زندگی" در این مورد از راز و رمز خیلی از طمعها و تعرضها پرده برداشته :
💢فَلاَ تَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبهِ مَرَضٌ (۱)
درصحبت بانامحرم نرم و نازک حرف نزنید؛ آن کسی که قلبش مریض است به شما طمع میکند... 🙊
(سوره احزاب آیه۳۲)
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
komeil-maysamtammar.mp3
8.31M
🎤 باصدای : #میثمالتمار
#دعای_کمیل
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌻مهدی جانم،آقای من، هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید یاد ما هم باش😔
•🎙• @masjed_gram
#تلنگر
🔔 «ورود شتر به سوراخ سوزن، آسانتر از ورود گنهکاران و مجرمان به ملكوت اعلى است .»
☺️👇 باهم ببینیم :
🕋 إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ
📣 همانا كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند .
🚫و مستكبرانه از آن اعراض كردند،
⭕️درهاى (رحمت) آسمان به روى آنان باز نمىشود
🍁 و به بهشت وارد نمیشوند
مگر اینکه👇
.
.
.
😱 شتر از سوراخ سوزن بگذرد،
👈 و اينگونه گنهکاران را كيفر مىدهيم .
🌴 آیه 40 سوره اعراف 🌴
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿