eitaa logo
علوم و معارف حدیث
1هزار دنبال‌کننده
622 عکس
201 ویدیو
213 فایل
امام رضا: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا. رحمت خدا بر کسی که نام و یاد ما را زنده کند. کانال علوم و معارف حدیث، بستری جهت نشر معارف حدیثی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. پاسخگویی ↙️ تبادل ️⬅️ ️ @MaarefHadithi تبلیغ ️↖
مشاهده در ایتا
دانلود
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اِنَّ عَلیّاً مِنّی و اَنَا مِنهُ وَ هُوَ وَلیُّ کُلِّ مُؤمنٍ بَعدی. ................................................ ترجمه: همانا علی از من است و من از علی هستم، هر مؤمنی بعد از من، علی مولی و صاحب‌اختیار او است. 📚 منبع: خصائص نسائی،ص٢٣. @ziiaossalehin @MaarefHadith
میلاد با‌ سعادت مبارک باد. 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 💠امام کاظم علیه السلام: هر کس میانه‌روی و قناعت کند، نعمت بر او باقی می‌ماند. و هرکس ولخرجی و اسراف کند نعمت از دستش می رود. 🔶الإمامُ‌ الكاظمُ عليه‌السلام: مَنِ اقتَصَدَ و قَنَعَ بَقِيَت علَيهِ النِّعمَةُ و مَن بَذَّرَ و أسرَفَ زالَت عنهُ النِّعمَةُ. 📗تحف العقول، ج۱،ص۴۰۳ @MaarefHadith
روش‌های علم الحدیثی.pdf
256.8K
📋 ____________________________ مقاله (روش‌های علم‌الحدیثی امام موسی بن جعفر علیه‌السلام) به جمع آوری قواعد و گزاره‌های از دیدگاه امام کاظم علیه‌السلام پرداخته است. نگارنده در این مقاله با ارائه دسته‌ای از روایات در صدد استخراج قواعدی است که این قاعده‌ها در اعتبارسنجی روایات و سنجش راویان مورد استفاده قرار گیرد. در بخش پایانی این مقاله، فهرستی از قواعدی که نویسنده از روایات امام کاظم علیه‌السلام استخراج کرده بیان شده است. فایل دانلود مقاله👆👆👆 ❗️نکته: نوشته‌ای با عنوان (نقدی بر مقاله روش‌های علم‌الحدیثی امام موسی بن جعفر) در نقد مقاله فوق نوشته شده است (مجله حدیث اندیشه، شماره۱۱، زمستان ۸۳). @MaarefHadith
🔹منبع و مصدر کتاب الصوم "من لا یحضره الفقیه" شیخ صدوق، کتاب "الکافی" مرحوم کلینی می‌باشد، و نسخه کافی که نزد صدوق بوده افضل و اصح از نسخه‌های موجود نزد ما است. 🔸بدین جهت در موارد اختلافی، نسخه کتاب فقیه مقدم است. 📗أضواء على علمي الدراية و الرجال، ص۳۲۱. به نقل از کتاب الصوم آیة‌الله سیستانی. @MaarefHadith
📝📝نصیحة اهل الحدیث، نگاشته ای در آداب الحدیث ✍️✍️ احمد براریان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کتاب «نصیحة اهل الحدیث» نوشتۀ ابوبكر احمد بن علی بن ثابت، معروف به «خطیب بغدادی» از دانشمندان مشهور شافعی است. سال ۳۹۳ق و اطراف بغداد، زمان و مکان تولّد وی بوده و بیشتر عمر خود را در همین شهر گذراند. او برای اخذ حدیث به شهرهای گوناگونی مانند نیشابور، اصفهان، بصره ،دمشق و ... سفر کرد. در پایان به بغداد بازگشت و سال 123ق در همان شهر، وفات یافت. خطیب بغدادی از استادانی چون ابوحامد اسفراینى (406ق)، (ابوبكر برقانى (425ق) و ابونعیم اصفهانی (430ق) بهره برد. او نگاشته‌های بسیاری در تاریخ، حدیث، فقه، اصول، عقاید، اخلاق و ادبیات دارد؛ اما نوشتارهای تاریخی و حدیثی وی مشهورتر و كتاب «تاریخ بغداد»، شاید، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین اثرش باشد. بیشتر کسانی که شرح حال خطیب را نوشته‌اند بر جایگاه والای علمی او به‌ویژه در قلمرو حدیث اهل سنّتّ ،تأکید کرده‌اند. «تاریخ بغداد» او نیز پُر از آموزه‌ها و گزاره‌های حدیثی است. در روزگار خطیب، آداب الحدیث، از مهم‌ترین موضوعات علم الحدیث بوده، شرط ورود دانش‌پژوهان به میدان حدیث، شمرده می‌شد. این دانشمند پُرکار، کتاب‌های متعدّدی در این زمینه نگاشت که «الکفایة فی علم الروایه»، «الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع»، «الفقیه و المتفقّه» و «نصیحة اهل الحدیث» از آن جمله است. «نصیحة اهل الحدیث» سال ۸۰۴۱ق، توسّط انتشارات «مكتبة المنار، الزرقاء» در 47 صفحه، با تحقیق عبد الكریم احمد الوریكات چاپ شد. نویسنده، هدف نگارش این کتاب را بیان نکات عملی و نظری ضروری برای دانش‌پژوهان حدیث، شمرده است. او این نکات را در قالب 25 حدیث و گزارش منقول از رسول الله صلّی الله علیه و آله، خلیفه دوم، شافعی، ابوحنیفه و برخی دیگر از بزرگان اهل سنّتّ ذکر می‌کند. همو، پس از نگارش کتاب، چکیدهای از آن را با عنوان «مختصر نصیحة اهل الحدیث» در پنج صفحه نگاشت. بیشتر آموزه‌های کتاب، دربردارندۀ سفارش‌های کاربردی برای دانشپژوهان بوده؛ امّا برخی از نکات، جنبۀ نظری داشته و با هدف تبیین جایگاه حدیث و افزایش اشتیاق فراگیران، آمده است؛ نمونه آن، گزارش هجدهم یعنی گفتگویی بین ابوحنیفه و وکیع است. در این گزارش، وکیع، حدیث را جامعِ تمام فقه دانسته ولی ابوحنیفه دیدگاه دیگری دارد؛ در پایان، ابوحنیفه مغلوب می‌شود. با تحلیل روش کتاب، روشن می‌شود که خطیب بغدادی، خواسته، افزون بر دادن پیام به مخاطب مبتدی، او را با آداب عملی فعالیت‌های حدیثی، آشنا کند. این شواهد عبارتند از: الف) نویسنده با وجود گزیده‌نگاری، سلسله راویان هر حدیث یا گزارش را با عباراتی مانند: «فُلانٌ عَن فُلان»، «فُلانٌ اَنا»، «فُلانٌ نا»، «فُلانٌ ثَنا» آورده است. او حتّی برای برخی از گزارشها مانند گزارش سوم، چندین طریق ذکر می‌کند . ب) برخی از پندهای کتاب، تنها یک متن دارند؛ مانند گزارش نخست و برخی دیگر، دارای چندین متن هستند؛ مانند گزارش‌های یازدهم و دوازدهم. برخی در مقام تفسیر گزارش دیگری است؛ مانند گزارش پنجم نسبت به گزارش چهارم و برخی از مفاهیم، به هم‌پیوستگی روشنی دارد؛ مانند حدیث نهم که روایتی سلسلة الذهب از امام رضا علیه السلام نسبت به گزارش دهُم است. گویا برخی از پندها در دیدگاه نویسنده، اهمّیت بیشتری داشته یا نیازمند تبیین بوده است. در حقیقت از 25 متنی که در این کتاب آمده، حدود 11 پند به‌دست می‌آید که عبارتند از: لزوم پرهیز از ریاستطلبی برای طالب فهم دین (1)، طلب علم در سنین جوانی (2و3و4و5و6)، اهتمام به آموختن دانش از بزرگان مورد اعتماد (7و8)، پرهیز از مراجعه به انسان‌های شرور برای کسب دانش (7)، پرهیز از مراجعه به افراد کم‌دانش (7و8)، اکتفانکردن به اخذ و نقل حدیث و توجّه به فهم آن (9و10و14و15و17و19و20و22)، پرهیز از طلب احادیثِ گمراه‌ کننده پیش از دستیابی به توان فهم درست حدیث (11و12)، لزوم پیروی افراد کم‌دانش از بزرگان(13)، لزوم مقابله بزرگان با تفسیر دین توسّط افراد کم‌دانش (13)، پرهیز از عرضه خود به مردم پیش از رسیدن به دانش کافی (16) و لزوم مراجعه به استاد برای یادگیری روش فهم حدیث و حلّ اشکالات (21). ج) نویسنده، پندهای خود را در قالب نقل قول‌های دیگران آورده و از زبان خویش مطلبی بیان نکرده است. این روش نیز مانند بقیۀ روش‌های به‌کاررفته در کتاب، جنبۀ تربیتی دارد. در حقیقت، خطیب، خواسته به مخاطبان بیاموزد که چگونه بر سخنان بزرگان، تکیه کرده و حتّی برای حرف‌های درست خویش به دنبال مستندی از دانشمندان بگردند. منبع: مجله دانش ها و آموزه های قرآن و حدیث، ش اول. مطالعه فایل کتاب: http://pdf.lib.efatwa.ir/90469/1/9 @MaarefHadith
الف_و_میم_تحلیل_شرایط_و_زمانه_امام.pdf
870.9K
📙 یکی از سوالاتی که درباره زندگی ائمه علیهم السلام مطرح می شود این است که چرا ایشان هر کدام برنامه خاصی داشتند؟ آیت الله مصباح یزدی در تاریخ 2/11/1379 در جواب همین سوال به بیان «تحلیل شرایط و زمانه امام صادق علیه السلام» پرداخته است. نگاشته بالا👆👆👆👆 تدوین همان بیانات ایشان است که در قالب 23 صفحه منتشر شده است. @MaarefHadith
؟ ___________________________ ✍️عبدالله یکتا ❗️امام زراره کیست؟ : راوی نام آشنای شیعه که اسمش در تارک حدیث شیعه همیشه می درخشد و در میان صفحات کتب رجالی به مدح و ثنائهای کم نظیر درباره او بر می خوریم. 🔸اما وجود گزارشاتی در رجال کشی پیرامون این شخصیت، سوالاتی را در ذهن خواننده پدید می آورد که مهمترین آنها این سوال است که؛ ▪امام زراره در هنگام مرگ چه کسی بوده است؟ 🔸بر پایه گزارشات رجال کشی{1}، پس از شهادت امام صادق علیه السلام بین اصحاب اختلافی در امامت پیش می آید، که عده ای قائل به امامت عبدالله بن جعفر و عده ای قائل به امامت امام موسی بن جعفر علیهما السلام می شوند. 🔸زراره که بر پایه برخی روایات شکی برای او بوجود آمده بود برای روشن شدن مطلب، فرزند خود عبید را به مدینه می فرستد تا از از حقیقت امر آگاه شود، اما چون می بیند اجل او فرا رسیده و فرزندش هنوز بازنگشته، قرآنی در مقابل خود گرفته و می گوید: خداوندا من آنچه محمد (ص) آورده و آنچه در این کتاب نازل کرده ای را تصدیق می کنم، دین و اعتقاد و امام من آنچیزی است که عبید فرزند من آنرا آورد. و سپس از دنیا می رود. 🔷فارق از ناآگهی این حواری امام صادق و امام باقر علیهما السلام از امام زمان خویش و توجیهاتی که می توان برای آن بیان کرد وجود چند نکته است که در ادامه بدان اشاره می شود. 1-جایگاه و نقش آن دسته از روایاتی که نام ائمه در آنها ذکر شده است؟ 2- روایاتی که به اسامی ائمه اشاره می کنند در نزد راوی سرشناسی چون زراره شناخته شده نبوده؟ 3-معرفی امام بعد خود نزد ائمه و اصحاب خاص ایشان همچون زراره جایگاهی نداشته؟ 4- عدم اطلاع فقیه اصحاب امام صادق از امام زمان خود، سبب نوعی معذوریت برای افراد بی اطلاع نمی شود؟ 📗{1}رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، النص، ص: 153 @MaarefHadith
🔷امام صادق علیه السلام: نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمی گاه چنان شیفته نماز و روزه می‌شود که اگر آنها را ترک گوید، به وحشت می‌افتد. بلکه آنها را به راستگویی و امانتداری . 💠عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لاَ تَغْتَرُّوا بِصَلاَتِهِمْ وَ لاَ بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اِسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اِخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ. 📗الکافی، ج۲، ص۱۰۴. @MaarefHadith
؟ (2) 🔁در مطالب قبلی کانال مطلبی پیرامون زراره و گزارشات کشی درباره وی بیان گردید و بر پایه این گزارشات نکاتی ذکر شد.[*] ◀️در این‌باره سخنی از مرحوم صدوق در کتاب کمال الدین وجود دارد که مرتبط با بحث مذکور است که در ادامه به سخن ایشان اشاره می شود. صدوق در كتاب خود مي‌نویسد: گويند: اگر خبر دوازده امام درست بود مردم بعد از فوت امام صادق جعفر بن محمد (ع) شك و ترديد در امام بعد نمي‌كردند، تا كار حيرانى بجائى كشد كه؛ جمعى پيرو عبد اللَّه شوند و جمعى پيرو اسماعيل و جمعى از شيعه پس از امتحان عبد اللَّه بن صادق سرگردان شوند و چون او را اهل نديدند از نزد او بيرون آمده و مي‌گفتند كجا رو كنيم بطائفه مرجئه يا قدريه يا حروريه؟ موسى بن جعفر اين سخن را شنيد و فرمود: نه طرف مرجئه برويد و نه قدريه و نه حروريه ولى بسوى من آئيد. اكنون بنگريد خبر دوازده امام از چند راه باطل می‌‏شود؛ ۱- جلوس عبد اللَّه بمسند امامت ۲- رو كردن شيعه به او ۳- سرگردانى شيعه موقع امتحان او ۴- نميدانستند كه امامشان موسى بن جعفر است تا خودش آنها را دعوت كرد و خود را معرفى كرد در بين اين مدت فقيه آنان مُرد و در حالى كه قرآن را روى سينه‌‏اش داشت گفت بار خدايا من بامامت كسى معتقدم كه اين قرآن امامتش را اثبات كند. 🔸پس از آن مرحوم صدوق در جواب آنها می‌گوید: جواب آنها را چنين گوئيم كه همه گفتار شما فريب و ظاهرسازيست براى آنكه ما مدعى نيستيم همه در آن عصر دوازده امام را بنام مي شناختند همانا گفتيم كه رسول خدا (ص) خبر داده كه امامان بعد از او دوازده كند و علماء شيعه اين حديث را با نام ائمه روايت كرده‌‏اند و منكر نيستيم كه در ميان شيعه يكى دو تا يا بيشتر بودند كه اين حديث را نشنيده بودند. 🔸راجع به‌ بن اعين گوئيم جمعى را فرستاد تا خبر امام بعد از حضرت صادق را تحقيق كنند و پيش از آنكه نمايندگان او برگردند وفاتش رسيد و هنوز نص بر امامت موسى بن جعفر را نشنيده بود، بطورى كه يقين حاصل كند و قطع عذر او بشود وقت وفات قرآن را روى سينه‌‏اش گذاشت و گفت بار خدايا من بامامت كسى معتقدم كه اين قرآن امامتش را ثابت كند و آيا شخص فقيه متدين در موقع اختلاف و اشتباه جز كار زرارة را ميكند؟ 🔶بعلاوه، گفته‏‌اند كه امامت موسى بن جعفر را ميدانست ولى پسرش عبيد را فرستاد تا از آن حضرت تحقيق كند كه اجازه دارد اظهار امامت او كند يا دستور دارد و اين قول با فضل بن اعين و مقام معرفت او مناسبتر است‏. ⏪پس از آن مرحوم صدوق روایتی از امام رضا ع درباره زراره نقل می کند: ابراهيم بن محمد همدانى رضي الله عنه گويد بامام رضا(ع) عرض كردم يا ابن رسول اللَّه (ص) بمن خبر ده كه مقام پدرت را مى‌شناخت؟ فرمود آرى گفتم پس چرا پسرش عبيد را فرستاد تا خبر بگيرد كه امام صادق جعفر بن محمد (ع) چه كس را وصى خود كرده؟ فرمود زرارة امامت پدرم را ميدانست و نص پدرش را نسبت باو در دست داشت و همانا پسرش را فرستاد تا از پدرم كسب تكليف كند، كه براى او جائز است را كنار گذارد در اظهار امامت و نص بر او يا نه؟ و چون پسرش دير كرد باو مراجعه شد در اظهار عقيده نسبت بپدرم (موسی بن جعفر) ولى نخواست بى‌‏دستور او اقدامى كند براى رد اين مراجعه قرآن را بلند كرد گفت بار خدايا امام من كسى است كه امامتش در اين قرآن ثبت باشد و فرزند جعفر بن محمد باشد. ⏪ایشان بعد از نقل این خبر می گوید:خبرى هم كه زيديه حجت آورده‌‏اند دلالت ندارد كه عارف بامامت موسى بن جعفر نبود فقط دلالت دارد كه پسرش عبيد را فرستاد خبر بگيرد. 🔶بعلاوه راوى خبرى كه زيديه به آن استدلال كرده‌‏اند است و او نزد مشايخ ما جرح شده .. سعد بن عبد اللَّه گويد نديدم و نشنيدم يك شيعه از تشيع برگردد و ناصبى شود مگر احمد بن هلال‏. [*]https://eitaa.com/MaarefHadith/262 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص: 74. @MaarefHadith
امام هادی علیه السلام فرمودند: عقوق پدر و مادر کمبود را به دنبال دارد و موجب خواری می‌شود. قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ علیه السلام: الْعُقُوقُ يُعْقِبُ الْقِلَّةَ وَ يُؤَدِّي إِلَى الذِّلَّةِ. 📚 بحار الأنوار، ج‏71، ص84. @MaarefHadith
◾️از امام رضا عليه‌السلام روایت شده: وقتى مى رسيد، پدرم خندان ديده نمى شد و پريشان حالى بر او سايه مى انداخت، تا اين كه ده روز از آن مى گذشت. وقتى روز دهم فرا مى رسيد، آن روز، و اندوه و گريه اش بود . ◾️عن الرضا عليه السلام: كانَ أبي عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا ، وكانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتّى يَمضِيَ مِنهُ عَشَرَةُ أيّامٍ ، فَإِذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائِهِ. 📗الأمالي للصدوق، ص۱۹۰، ح۱۹۹. @MaarefHadith
ای وارثِ حقیقی مشک و علم سلام مولایِ هرچه آینه هرچه حرم سلام امسال هم نیامدی و در فراقِتان آمد دوباره ماهِ عزا ، ماه غم سلام عرض ادب به محضرِ نورانی شما عرض درود و تسلیتُ باز هم سلام از راه دور از حرم زخم دارِ دل دستی به رویِ سینه تورا می دهم سلام __________________________ ایام سوگواری و حزن اهل بیت علیهم السلام تسلیت. @MaarefHadith
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
هفتاد و دو 72پیشنهاد محرمی به هیئتها در بحران کرونا.pdf
672.9K
🔹 ۷۲ پیشنهاد محرّمی برای استفاده هیئت‌های مردمی در بحران کرونا 🔺 اشاره: بحران کرونا و لزوم جلوگیری از شیوع این ویروس در سطح جامعه موجب شده در محرم امسال، هیئت‌های مردمی با محدودیت‌های فراوانی برای برپایی عزای حسینی مواجه باشند. 👈 در این نوشتار سعی شده برخی راهکارها و ابتکارها را برای برپایی عزای حسینی با توجه به لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی مرور کنیم. معاونت فرهنگی نمایندگی ولی فقیه در استان فارس
🔶نقش ابن اعثم در عاشورانگاری‌های انقلابی ✍مصطفی قناعتگر پیوسته واقعه عاشورا با خوانش‌های گوناگون مواجه بوده است؛ از خوانش عرفانی محض تا خوانش سیاسی_انقلابی محض و خوانش‌های میانه. این اختلافات در موارد زیادی ریشه در گزارشات تاریخی و روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام دارد. نوع نگاه به این گزارشات و بزرگ و کوچک دیدن دسته‌های مختلف آن، برداشتی متفاوت از واقعه طف را به دست داده است. اینکه دسته‌های مختلف گزارشات بررسی شود و منبع آن یافته شود، کمک کار ما در شناخت حرکت سید الشهداست. در این یادداشت به دو گزارش مشهور که بُعد انقلابی و اصلاح گری عاشورا را پررنگ کرده اشاره می‌شود. منبع اصلی این گزارشات، «الفتوح» اثر «ابن اعثم» (م پس از 320ق) است که می تواند اصالت این گزارشات را متزلزل کند. بسیاری از گزارشات اصلاح‌گرانه همین وضع را دارند. در مورد امامی یا سنی یا زیدی بودن وی اختلاف است. برخی الفتوح وی را در موارد زیادی داستان سرایی دانسته‌اند. همچنین این کتاب مورد استقبال زیدیان در مقتل سیدالشهداست. 1. بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏44 ؛ ص329 وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ‏ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏. مجلسی این گزارش را از تسلية المجالس و زينة المجالس اثر محمد بن ابی طالب حسینی موسوی (م 10ق) نقل می‌کند. این گزارش قبل‌تر در مقتل الحسین اثر خوارزمی (م 568ق) ج1 ص270 آمده و قبل آن در الفتوح ابن اعثم ج5 ص21 آمده است. جالب توجه اینکه در نقل ابن اعثم پس از «وسيرة أبي علي بن أبي طالب»، «عبارت وسيرة الخلفاء الراشدين المهديين رضي الله عنهم» نیز وجود دارد. 2. بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏44 ؛ ص325 إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِي‏ لَا يُبَايِعُ‏ مِثْلَهُ وَ لَكِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَيُّنَا أَحَقُّ بِالْبَيْعَةِ وَ الْخِلَافَةِ ثُمَّ خَرَج‏. این گزارش قبل‌تر در تسلیة المجالس ج 2 ص 152 و قبل‌تر در مقتل الحسین ج1 ص267 و قبل‌تر در الفتوح ج 5 ص14 آمده است. قطعا بُعد سیاسی_انقلابی حرکت سیدالشهدا امری نیست که بتوان نفی و اثبات یا پررنگ و کمرنگ بودن آن را با اعتبارسنجی چند گزارش نتیجه گرفت؛ اما اینگونه دقت ها در مقتل سیدالشهدا علیه السلام، آرام آرام و گام به گام و گزارش به گزارش، تکلیف را شاید روشن کند. @MaarefHadith
یک کسی عاشورا را از دست ما نجات بدهد. ✍✍رسول جعفریان این روزها، به‌وفور شاهد تحلیل‌های اجتماعی سیاسی متفاوت از عاشورا هستیم و می‌‌دانیم، سال‌هاست، هر کسی با استناد به جمله‌ای از امام حسین (ع) یا رفتاری از آن حضرت، یک تفسیر سیاسی خاصی ارائه می‌‌کند. این در حالی است که غالب این عبارات یا گزارش‌ها، هنوز از نظر تاریخی، نقادی نشده است؛ اما صرف نظر از آن، هیچ‌گاه رویه فقها این نبوده است که این چنین به گزارش‌های تاریخی برای استفاده در گزاره‌های حقوقی استناد کنند و از آن نتایج فقهی بگیرند. این کارها، از زمانی هم که باب شده، اغلب کار منبری‌ها بوده و الا زیر تیغ فقیهان استخوان‌دار و اصیل، این قبیل کارها، محل اعتنا نبوده است. نکته‌ای که درباره تحلیل‌های عاشورایی این چنینی محل توجه است، این است که ما تا چه وقت و با چه دامنه و اصولی حق داریم، در هر دوره، تفسیری متفاوت از عاشورا داشته باشیم؟ آیا بر این باوریم که از این رویداد، می‌‌شود تفسیرهای متفاوت ارائه داد و هر روز یک اصل حقوقی از آن استخراج کرد، یا این که محدودیت وجود دارد و مثلاً ما قواعدی داریم که در استنباط فقهی از تاریخ، باید تابع آن‌ها باشیم؟ اگر یک نگاهی به منابع عاشورایی در این صد سال بیندازید، خواهید دید، تفسیرهای حماسه‌ای که در این قرن باب شده، در متون کهن جایی نداشته و برای مثال، کتاب‌های قاجاری که همه روی اشک و آه بنا شده است. کدام یک از این دو نگاه، درست است؟ اگر نگاهی در روزگار ما غلبه دارد، معنایش این است که اگر هزار سال هم به آن توجه نشده، حتماً درست است؟ با چه اصولی؟ مورد دیگر این است که در دوره اخیر، درباره امربه‌معروف و نهی از منکر از عاشورا، برداشت‌های زیادی می‌‌شود، در حالی که در هیچ کتاب فقهی قدیمی، دست کم تا اواسط دوره قاجاری، چنین رویه مطرح نبوده و به عکس درباره این نکند عاشورا مصداق «ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه» باشد، بحث کرده‌اند. سؤال این است: کدام معیارها وجود دارد که دست ما را از تفسیرهای من درآوری با عبارت پردازی‌های عجیب و غریب و تحلیل‌های ذهنی و منبعث از شرایط سیاسی ایران و شیعه در قرن اخیر، نجات دهد و به ما بیاموزد که ما یک تفسیر معمول و معقول مبتنی بر نصوص تاریخی و اخبار امامتی، آن مقدار که صحیح است و داستانی و اسرائیلی نیست، داشته باشیم؟ تنها در طول یک دهه از سال ۴۷ تا ۵۷ ده‌ها کتاب درباره امام حسین علیه الصلاه والسلام نوشته شد که هر کدام یک سمت و سویی داشت. صالحی نجف آبادی یک طرف، شریعتی طرف دیگر و‌ هاشمی‌نژاد هم و دیگران… تازه، آن‌ها، سعی می‌‌کردند با دادن ارجاعات تاریخی، مبتنی بر برخی از متون تاریخی و حدیثی باشند، اما به هر حال، شیفته اوضاع سیاسی روز و غرق در آن بودند. در یکی دو دهه اخیر هم، فلسفه عاشورایی که از زبان مداحان می‌‌شنویم و به‌تازگی یاد گرفته‌اند که عبارات عربی را هم در آن بیاورند تا مردم مطمئن شوند که راست می‌‌گویند! و با نقل شعری از این و آن در متن روضه و یا آوردن اسم شیخ جعفر شوشتری و کمپانی و امثال آن، مخاطبان را شیفته برداشت‌های شگفت شبه عرفانی خود کنند و جوانان را مسحور عبارات مبهم و لفاظی‌های همراه با موسیقی عجیب و من درآوردی سازند. البته که این فضا، دیگر فضای حماسه سازی از کربلا نیست، چنان که «مصیبت» گرایی قاجاری هم نیست، خودش یک سبک جدید در کنار عرفان‌های تازه است. همین که شاهدیم، هر وقت اوضاع سیاسی کشور در هم پیچیده می‌‌شود و فشارها بیشتر و نیاز هست که ما در جایی، نشانی از ایثار و فداکاری داشته باشیم، بلافاصله به تحلیل‌های حماسی از عاشورا روی می‌‌آوریم، خودش در این که ما چطور با این رویداد، به‌طور دلخواه رفتار می‌‌کنیم، شاهدی استوار است. برخی هم تلاش می‌‌کنند، از عاشورا، دمکراسی استخراج کنند و آن را حرکتی علیه حکومت‌های استبدادی تفسیر نمایند. معلوم است که امام با ظلم در افتاده، اما تفسیر این‌ها بسیار متفاوت است. می‌‌توان احتمال داد که این چند روز از جنبش مبارزه با فساد در نهضت عاشورا هم سخن گفته شود. سؤال این است: دامنه این استنباط‌های مذهبی و سیاسی از یک رویداد تاریخی تا کجاست و ما چه اندازه حق داریم از این جنبش الهی این همه برداشت‌های سیاسی و اجتماعی و عرفانی ساختگی داشته باشیم؟ یک کسی باید عاشورا را از دست ما نجات دهد و اجازه ندهد عظمت حسین بن علی علیه‌السلام، زیر سایه این تفسیرهای غلط قرار گیرد. @MaarefHadith
حکم تأسی به قیام امام حسین (ع) در فقه شیعه.docx
46.2K
در مورد فلسفه قیام امام حسین علیه السلام نظرات متعددی وجود دارد، این بحث از زمان حضرت مطرح و تا زمان حال نیز جزء مباحث اساسی است. برخی از علما قائل هستند که حضرت سید الشهدا مکلف به انجام تکلیف بودند و خداوند یک وظیفه ای بر عهده ایشان نهاده بود که با ید این تکلیف را انجام می دادند بزرگانی مانند علامه مجلسی و صاحب جواهر و.... بر این نظریه هستند و فلسفه قیام را انجام تکلیف می دانند. در نتیجه بر اساس این نظر، قیام حضرت قابل الگو گیری نیست وبلکه تکلیف حضرت بود؛ نقد های متعددی بر این دیگاه مطرح شده است. مقاله «حکم تاسی به قیام امام حسین(ع) در فقه شیعه» ☝️☝️☝️☝️☝️☝️به این دیدگاه و برخی از نقد های مطرح شده در این زمینه پرداخته است. @MaarefHadith
4_6016911713230652828.pdf
2.83M
کتاب حکمت شهادت سید الشهداء علیه السلام. نوشته رحمة‌ الله‌ علیه. 📗رساله‌ای زیبا و مختصر درباره شهادت امام حسین علیه السلام است. علامه مجلسی در این رساله با بیانی ساده و روان به برخی شبهات پیرامون واقعه کربلا و شهادت حضرت پاسخ گفته‌اند. کتاب توسط علامه مجلسی به زبان فارسی و برای استفاده عموم شیعیان نوشته شده است. 📖این رساله پیش‌تر توسط سیدعلی سیدجمال اشرف از روی نسخه خطی به عربی ترجمه شده است. و نیز در سال ۱۳۶۸ با استفاده از نسخه کتابخانه آیة الله مرعشی در مجموعه رسائل اعتقادی علامه مجلسی منتشر شده بود. @MaarefHadith
✍مهدی صالح ◼️روایتی مشابه خطبه‌ی مشهور منسوب به سیدالشهداء علیه‌السلام. ابن‌ خیاط (متوفی ۲۴۰ ه.ق) در تاریخ خود، در ماجرای خروج یزید ‌بن ‌ولید، حاکم دوازدهم اموی بر ولید ‌بن ‌یزید، حاکم یازدهم اموی، خطبه‌ای از یزید نقل می‌کند که به این شرح است: «فحدثني إسماعيل بْن إِبْرَاهِيم ، قَالَ : حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيم بْن إِسْحَاق ، أن يَزِيد بْن الوليد قام خطيبا فحمد اللَّه وأثنى عَلَيْهِ ، ثم قَالَ : " أما بعد أيها النَّاس، 👈 إني والله ما خرجت أشرا ، ولا بطرا ، ولا حرصا عَلَى الدنيا ، ولا رغبة فِي الملك ، وما بي إطراء نفسي ، ولا تزكية عملي ، وإني لظلوم لنفسي إن لم يرحمني ربي ، ولكني خرجت غضبا لله ودينه ، وداعيا إِلَى كتابه وسنة نبيه حين درست معالم الهدى ، وطفئ نور أهل التقوى ، وظهر الجبار العَنيد ، المستحل الحرمة ، والراكب البدعة ، والمغير السنة»[۱] ابتدای این خطبه از جهت متنی با خطبه‌ی مشهور منسوب به سیدالشهداء علیه‌السلام شباهت بسیار دارد: «وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لاَ بَطِراً وَ لاَ مُفْسِداً وَ لاَ ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ اَلْإِصْلاَحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ»[۲] ظاهراً اولین منبع در دسترسی که چنین خطبه‌ای را به امام حسین علیه‌السلام نسبت می‌دهد، کتاب «الفتوح» از ابن اعثم کوفی (متوفی بعد از ۳۲۰) است. این بدین معناست که نقل خطبه از یزید بن ولید، حدود یک قرن بر نقل مشابه آن از امام حسین علیه‌السلام تقدم زمانی دارد. 📚منابع [۱] تاریخ خلیفة ‌بن‌ خیاط، حدیث ۵۱۷ [۱]بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۷۴ @MaarefHadith
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ رَزَقَهُ اَللَّهُ حُبَّ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ فَلاَ يَشُكَّنَّ أَنَّهُ فِي اَلْجَنَّةِ وَ إِنَّ فِي حُبِّ أَهْلِ بَيْتِي عِشْرِينَ خَصْلَة عَشْرٌ مِنْهَا فِي اَلدُّنْيَا وَ عَشْرٌ فِي اَلْآخِرَةِ أَمَّا فِي اَلدُّنْيَا فَالزُّهْدُ وَ اَلْحِرْصُ عَلَى اَلْعِلْمِ وَ اَلْوَرَعُ فِي اَلدِّينِ وَ اَلرَّغْبَةُ فِي اَلْعِبَادَةِ وَ اَلتَّوْبَةُ قَبْلَ اَلْمَوْتِ وَ اَلنَّشَاطُ فِي قِيَامِ اَللَّيْلِ وَ اَلْيَأْسُ مِمَّا فِي أَيْدِي اَلنَّاسِ وَ اَلْحِفْظُ لِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَهْيِهِ وَ اَلتَّاسِعَةُ بُغْضُ اَلدُّنْيَا وَ اَلْعَاشِرَةُ اَلسَّخَاءُ ____________________________ ترجمه: رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود:هر كس كه خداوند مهر امامان از خاندان مرا را روزى او فرمود، خير دنيا و آخرت نصيب او گشت و شك نكند كه او در بهشت است، زيرا در مهر خاندان من بيست خصلت است، ده در دنيا و ده تاى آن در آخرت. اما در دنيا:زهد و حرص بر طلب علم و پرهيزگارى در دين،و ميل در عبادت و توبه قبل از مرگ و نشاط در شب زنده دارى و چشم نداشتن به آنچه در دست مردم است، محافظت بر امر و نهى خداوند و نهم نفرت از دنيا و دهم سخاوت.  📙الخصال (الصدوق)، ص515  @MaarefHadith