گل های نور
به پیروان ولایت سرور بخشیدند
به شیعیان علی شوق وشور بخشیدند
به احترام شکوفائی گل توحید
به باغ سبز محبت سروربخشیدند
به باغبان گل نرگس ازخدا امشب
فرشتگان همه گل های نور بخشیدند
به رهروان ره او زنور عشق ویقین
دلی به صاف جام بلور بخشیدند
به حُرمت وشرف باغبان عشق قسم
به لاله های شهادت غرور بخشیدند
چه جای حیرت ما داشت درشب میلاد
اگرکه ملک سلیمان به مور بخشیدند
بگو به موسی عمران زنور طلعت اوست
اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند
زآخرین خُم سرشار معرفت ما را
هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند
دعا کنید برای ظهوز او که به ما
امید روشن روز ظهور بخشیدند
اگر چه از گنه ما ملول و غمگین است
ولی به او دل وجانی صبور بخشیدند
سلام ما برساند به حضرتش امشب
به هرکه فرصت وفیض حضور بخشیدند
زیمن جلوۀ مهدی بود «وفایی» را
اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند
#سید_هاشم_وفایی
ودیعۀ موعود
بیا که آمدنت مژدۀ سحر دارد
رُخت نشانۀ والشمس و والقمر دارد
تو ای فروغ امید ای ودیعۀ موعود
بیا که آمدنت مژدۀ سحر دارد
سپهر وصل تو از بس که هست رؤیایی
شهاب آرزوی ما از آن گذر دارد
دراین ترنم عشق ودراین بهار امید
درخت باور ما از تو برگ وبر دارد
کبوتری که زند پر بخ شوق دیدارت
قسم بجان تو کز عشق بال وپر دارد
شب ولادت تو آن که بی قرار ترست
برای دیدن تو شوق بیشتر دارد
اگر چه شام سروراست هرکه را بینم
زهجر سر به گریبان وچشم تر دارد
زیمن توست که روزی دهد خدا ما را
به احترام تو برما خدا نظر دارد
به جز تو کز دل پر درد ما خبر دارد
چه کس ز درد دل دوستان خبر دارد
به لاله های شهادت که لاله در دل دشت
هنوز داغ فراق تو برجگر دارد
گه ولادت تو گر «وفایی» ازغم گفت
زشعله های جدایی به دل شرر دارد
#سید_هاشم_وفایی
#امام_زمان_عج_مناجات
ای آشکارِ از همه پنهان، ظهور کن
تا جان به لب نیامده، ای جان! ظهور کن
خورشید آسمان علی! آشکار شو
ماه تمام #نیمه_شعبان! ظهور کن
جاء الحق است زینت دیوارهای شهر
برگرد ای بشارت قرآن! ظهور کن
خشکیم، بایریم، کویریم، تشنهایم
بی حاصلیم حضرت باران! ظهور کن
من ظلمتم به تو نرسم دیر میشود
پس لطف کن به قلب من الآن ظهور کن
بر خاکهای فکه، شلمچه، دوکوهه، فاو
با خون نوشتهاند شهیدان: ظهور کن
::
مسمار شاهد است که زهرای مرضیه
میگفت پشت آن درِ سوزان ظهور کن
آقا به حق دست بریده بیا بیا
آقا به حق ساقی طفلان، ظهور کن
آقا به حق آن لب عطشان بیا بیا
آقا به حق آن تن عریان، ظهور کن
آقا به حق آن سر مابین طشت زر
آقا به حق آن لب ودندان، ظهور کن
✍ #محمدعلی_بيابانی
#امام_زمان_عج_مناجات
#نیمه_شعبان
هنوزم جمعهها چشمانتظارن
برای عطر و بوی جمکرونیت
بیا با ذوالفقار عدل و دادت
بیا با اون عبای آسمونیت
بیا ای روز موعود خدایی!
بیا ماه تمامِ نیمه شعبان!
تمام جمعههای بیقراری
به قربانِت، امام نیمه شعبان!
نبودی آسمون از دوری تو
میون آه و غم گریهش گرفته
دعای ندبه میخونیم براتو
دعای ندبه هم گریهش گرفته
بیا تا آسمونا پُر بشه از
شکوه پرچمای یالثارات
بیا واسه تمومِ منتظرهات
بیا واسه نگاهِ نوجوونات
بیا تا با قدوم آسمونیت
خدایی باشه فرداهای عالم
بیا تا پرچم این انقلابو
به دست تو بدیم، آقای عالم!
✍ #رضا_یزدانی
#امام_زمان_عج_ولادت #نیمه_شعبان
#امام_زمان_عج_مناجات
#تلنگر
مگر آسمان را چراغان نکردیم؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت؟!
چرا روز موعود، تأخیر دارد؟!
کجای عملهایمان گیر دارد؟!
جوابِ چراهایمان هم سؤال است
مگر آرزوی وصالش محال است؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز!
نگو دیدنش در خیال است، هرگز!
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد، میآید
✍ #رضا_قاسمی
#امام_زمان_عج_ولادت
#نیمه_شعبان
مژده بیداردلان! پیک سحر در راه است
شب دلواپسیِ منتظران کوتاه است
همهجا صحبت درمان تب سختیهاست
همهجا حرفْ سرِ نسخهی خوشبختیهاست
گوش کن! زمزمهی خاتمهی تاریکیست
خیمهی حضرت خورشید، همین نزدیکیست!
گوش کن لایحهی دولت خوشعهدی را
بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را
شوق دیدار رساندهست به لب جانها را
بوی اسپند قرق کرده خیابانها را
خبر اینبار دقیق است! میآید منجی
وعدهی عهد عتیق است، میآید منجی
لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده
دل به آن لهجهی آرام و صبورش داده
میرسد بت شکنی! چون بت و نمرودی هست
قول قرآن و زبور است که موعودی هست
گفته انجیل که فریادرسی میآید
صبح آدینه مسیحا نفسی می آید
دو قدم مانده فقط! خسته شدن بی معناست
پشت این گردنهی سخت، بهشتی پیداست
عمر دجال به فردا نرسد، کوتاهست
باخبر باش! خبرهای خوشی در راهست
ذوالفقار خِردش مصلح کژ تابیها
برسد کاش به گوش کر وهابیها
کعبه آمادهی اثبات مسلمانیهاست
نوبت بستن پروندهی سفیانیهاست
✍ #وحید_قاسمی
#امام_زمان_عج_مدح
کرامت پیشهای بی مِثل و بی مانند میآید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند میآید
کسی که نسل او را میشناسد، خوب میداند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند میآید
همان تیغی که برقش میشکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را میدهد پیوند میآید
همه تقویمها را گشتهام، میلادی و هجری
نمیداند کسی او چندِ چندِ چند میآید
جهان میایستد با هرچه دارد روبروی او
زمان میایستد، بوی خوش اسفند میآید
ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمیتابند، میآید
بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهبها
برای بیعت با او نمیآیند، میآید
برای یک سلام ساده تمرین کردهام عمری
ولی میدانم آخر هم زبانم بند میآید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند میآید
به در میگویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند... میآید
✍ #محمدحسین_ملکیان
#امام_زمان_عج_ولادت
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#جمهوری_اسلامی_ایران
ای دوست اگرچه همه جا عطر بهار است
این رایحهی خوش، همه از جانب یار است
این عطر مسیحاست که از راه رسیده
از یمن قدومش همهجا غنچه دمیده
پیچیده به هر دشت، شمیم گل نرگس
گلها همه سرمست نسیم گل نرگس
سبزی و طراوت هم اگر در چمن ماست
از برکت هر نغمهی یابن الحسن ماست
این گلپسر فاطمه یک پارچه نور است
نوروزِ همه منتظران، روز ظهور است
دل میبَرَد و محض همین دلبری آمد
آیینهی حُسن حَسَنِ عسکری آمد
زیبایی او را نه فقط ماه ندارد
جز او احدی در دل ما راه ندارد
او نیز همانند عمویش علی اکبر
در ظاهر و باطن بشود شبه پیمبر
این را به تواتر قلم شیعه نوشتهست
مهدیست که طاووس اهالی بهشتست
مهدیست گل سرسبد عالم خلقت
مهدیست همان منجی مشتاق هدایت
مهدیست که خود شأن نزول نعمات است
تنها فرج مصلح کل، راه نجات است
تنها نه فقط جمعه که سرتاسر هفته
از غربت محضاش دل تقویم گرفته
افتاده به دلها ولی الله میآید
بد راه نده در دلت؛ از راه میآید
ما باورمان است که موعود به زودی
با ذکر علیاً ولیُ الله میآید
ای کاش که شعبان بشود ماهِ ظهورش
ای کاش بگوید که همین ماه میآید
::
هجران زده اما همه سرشار امیدیم
ما ملت خودساختهی قرن جدیدیم
ما در دلمان غصهی تحریم نداریم
در پیش ستمگر سر تعظیم نداریم
آن نکته که در صدر خبرهای جهان است
آوازهی بیداری اسلامیمان است
همواره خدا حفظ کند رهبرمان را
با خطبهی خود ساخت همه باورمان را
در جبههی تبیین همه مشتاق جهادیم
یک موی علی را به معاویه ندادیم
تیغ دو دم ما همهجا پا به رکاب است
دشمن غلطی هم بکند، خانه خراب است
ما عزت خود را همه مدیون رضاییم
ما ملت ایران همه ممنون رضاییم
المنّةُ لله که خدا در نظر ماست
دست کرم ضامن آهو به سر ماست
همچون پدری مشفق و رحمان و عطوف است
ما میهنمان بیمهی آقای رئوف است
ما سفرهی دل پیش کسی باز نکردیم
جز او به کسی حاجتی ابراز نکردیم
اصلاً به تقلای من و تو چه نیاز است
عمری درِ این خانه به روی همه باز است
ما هیچ نگفتیم، خودش خوب عطا کرد
با دست خودش کرببلا قسمت ما کرد
حرف دلمان را بهخدا گفت مؤید
از شیوهی الطاف رضا گفت مؤید
"تا گوهر اشکم سر بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
دیدم همهجا بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشتهست گنهکار نیاید "
✍ #علیرضا_خاکساری
#ولادت_امام_زمان_عج
#اعیاد_شعبانیه
#غزل_مثنوی
ای دوست اگرچه همه جا عطر بهار است
این رایحه ی خوش همه از جانب یار است
این عطر مسیحاست که از راه رسیده
از یمن قدومش همه جا غنچه دمیده
پیچیده به هر دشت شمیم گل نرگس
گل ها همه سرمست نسیم گل نرگس
سبزی و طراوت هم اگر در چمن ماست
از برکت هر نغمه ی یابن الحسن ماست
این گل پسر فاطمه یک پارچه نور است
نوروز همه منتظران روز ظهور است
دل می بَرَد و محض همین دلبری آمد
آیینه ی حُسن حسن عسگری آمد
زیبایی او را نه فقط ماه ندارد
جز او احدی در دل ما راه ندارد
او نیز همانند عمویش علی اکبر
در ظاهر و باطن بشود شبه پیمبر
این را به تواتر قلم شیعه نوشته ست
مهدی ست که طاووس اهالی بهشت است
مهدی ست گل سرسبد عالم خلقت
مهدی ست همان منجی مشتاق هدایت
مهدی ست که خود شان نزول نعمات است
تنها فرج مصلح کل راه نجات است
تنها نه فقط جمعه که سرتاسر هفته
از غربت محض اش دل تقویم گرفته
افتاده به دل ها ولی الله می آید
بد راه نده در دلت ؛ از راه می آید
ما باورمان است که موعود به زودی
باذکر علی ولی الله می آید
با نیت نابودی وراث سقیفه
با تیغ دو دم حضرت خونخواه می آید
ای کاش که شعبان بشود ماه ظهورش
ای کاش بگوید که همین ماه می آید
هجران زده اما همه سرشار از امیدیم
ما ملت خودساخته ی قرن جدیدیم
ما در دلمان غصه ی تحریم نداریم
در پیش ستمگر سر تعظیم نداریم
آن نکته که در صدر خبرهای جهان است
اوازه ی بیداری اسلامی مان است
همواره خدا حفظ کند رهبرمان را
با خطبه ی خود ساخت همه باورمان را
در جبهه ی تبیین همه مشتاق جهادیم
یک موی علی را به معاویه نداریم
تیغ دو دم ما همه جا پا به رکاب است
دشمن غلطی هم بکند خانه خراب است
ما عزت خود را همه مدیون رضاییم
ما ملت ایران همه ممنون رضاییم
المنه لله که خدا در نظر ماست
دست کرم ضامن آهو به سر ماست
همچون پدری مشفق و رحمان و عطوف است
ما میهن مان بیمه ی آقای رئوف است
ما سفره ی دل پیش کسی باز نکردیم
جز او به کسی حاجتی ابراز نکردیم
اصلا به تقلای من و تو چه نیاز است
عمری در این خانه به روی همه باز است
ما هیچ نگفتیم خودش خوب عطا کرد
با دست خودش کرببلا قسمت ما کرد
حرف دلمان را بخدا گفت موید
از شیوه ی الطاف رضا گفت موید
" تا گوهر اشکم سر بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشته ست گنهکار نیاید "
#علیرضا_خاکساری
#ولادت_امام_زمان_عج
#اعیاد_شعبانیه
#غزل_مثنوی
ای دوست اگرچه همه جا عطر بهار است
این رایحه ی خوش همه از جانب یار است
این عطر مسیحاست که از راه رسیده
از یمن قدومش همه جا غنچه دمیده
پیچیده به هر دشت شمیم گل نرگس
گل ها همه سرمست نسیم گل نرگس
سبزی و طراوت هم اگر در چمن ماست
از برکت هر نغمه ی یابن الحسن ماست
این گل پسر فاطمه یک پارچه نور است
نوروز همه منتظران روز ظهور است
دل می بَرَد و محض همین دلبری آمد
آیینه ی حُسن حسن عسگری آمد
زیبایی او را نه فقط ماه ندارد
جز او احدی در دل ما راه ندارد
او نیز همانند عمویش علی اکبر
در ظاهر و باطن بشود شبه پیمبر
این را به تواتر قلم شیعه نوشته ست
مهدی ست که طاووس اهالی بهشت است
مهدی ست گل سرسبد عالم خلقت
مهدی ست همان منجی مشتاق هدایت
مهدی ست که خود شان نزول نعمات است
تنها فرج مصلح کل راه نجات است
تنها نه فقط جمعه که سرتاسر هفته
از غربت محض اش دل تقویم گرفته
افتاده به دل ها ولی الله می آید
بد راه نده در دلت ؛ از راه می آید
ما باورمان است که موعود به زودی
باذکر علی ولی الله می آید
با نیت نابودی وراث سقیفه
با تیغ دو دم حضرت خونخواه می آید
ای کاش که شعبان بشود ماه ظهورش
ای کاش بگوید که همین ماه می آید
هجران زده اما همه سرشار از امیدیم
ما ملت خودساخته ی قرن جدیدیم
ما در دلمان غصه ی تحریم نداریم
در پیش ستمگر سر تعظیم نداریم
آن نکته که در صدر خبرهای جهان است
اوازه ی بیداری اسلامی مان است
همواره خدا حفظ کند رهبرمان را
با خطبه ی خود ساخت همه باورمان را
در جبهه ی تبیین همه مشتاق جهادیم
یک موی علی را به معاویه نداریم
تیغ دو دم ما همه جا پا به رکاب است
دشمن غلطی هم بکند خانه خراب است
ما عزت خود را همه مدیون رضاییم
ما ملت ایران همه ممنون رضاییم
المنه لله که خدا در نظر ماست
دست کرم ضامن آهو به سر ماست
همچون پدری مشفق و رحمان و عطوف است
ما میهن مان بیمه ی آقای رئوف است
ما سفره ی دل پیش کسی باز نکردیم
جز او به کسی حاجتی ابراز نکردیم
اصلا به تقلای من و تو چه نیاز است
عمری در این خانه به روی همه باز است
ما هیچ نگفتیم خودش خوب عطا کرد
با دست خودش کرببلا قسمت ما کرد
حرف دلمان را بخدا گفت موید
از شیوه ی الطاف رضا گفت موید
" تا گوهر اشکم سر بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشته ست گنهکار نیاید "
#علیرضا_خاکساری
#ولادت_امام_زمان_عج
#مربع_ترکیب
دستِ محتاج تر از من، به درت نیست کریم
سر زدن به فقرا دردسرت نیست کریم
پس کجایی گل نرگس؟ خبرت نیست کریم
من و دیدار تو! ... شاید نظرت نیست کریم
نیست آلوده تر از نوکر تو هیچکسی
چقدر نیمه ی شعبان برسد، تو نرسی
باز هم فکرِ دلِ نوکری امشب یا نه؟
با من بی سر و پا، می پری امشب یا نه؟
آبرو ریخته را، می خری امشب یا نه؟
تو مرا خیمه ی خود، می بری امشب یا نه؟
دستِ خالی من از دستِ تو وِل شد چکنم؟
مادرت از گنهم باز خجل شد چکنم؟!
معصیت کارم و این، قابل فهمیدن نیست
آنکسی آمده که لایق بخشیدن نیست
کاشکی عفو کنی، کار تو رنجیدن نیست
بهترین دوست من، مثل تو فکر من نیست
آنچه من در تو ندیدم، غضب و کم محلی است
ثمر عاشق تو بودن من، عشق علی است
قطره ی اشک، به دریای علی محتاج است
دل بیمار، به احیای علی محتاج است
هرکه اینجاست، به زهرای علی محتاج است
نجفم باز به امضای علی محتاج است
آنکه برنامه ی مهمانی ما را چیده
سفره های رمضان را به علی بخشیده
وقت تنگ است، پی راه حلی می گردم
شَرَّم و باعث خیرالعملی می گردم
باز دنبال همان نور جلی می گردم
دور زوار حسین بن علی می گردم
دل من را وسط آن همه زائر، جا کن
سفر کرببلای همه را امضا کن
چون خماریم، کمی مِی به پیاله برسان
عطری از باغچه ی آن گل لاله برسان
گرچه آواره شدیم آه، قباله برسان
پای جامانده ی ما را به سه ساله برسان
گفت؛ بابا رمقی نیست دگر در بدنم
دختری که وسط راه زمین خورد، منم
خواب بودم ز بلندی به زمین خورد سرم
سرت از نیزه بهم ریخت پس از چشم ترم
مادرت دید لگد خورد به روی کمرم
عمه دق کرد، شد آتش همه جای جگرم
از شرار نفسم خاک بیابان می سوخت
پای زخمم وسط خار مغیلان می سوخت
اینهمه موی بهم ریخته را باد کشید
معجرم روی سرم بود ... نیفتاد ... کشید
طرح این خنده ی من را پُرِ ایراد کشید
تو نبودی چقدر زجر، سرم داد کشید
گوش من رفت ولی گوش برایت مانده
بغلم کن، اگر آغوش برایت مانده
#رضا_دین_پرور