eitaa logo
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
289 دنبال‌کننده
642 عکس
503 ویدیو
22 فایل
◀️ ️کانال رسمی کانون مهدویت دانشگاه سمنان یا اباصالح المهدی ادرکنا🍃 ‌ ◾️ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر : zil.ink/mahdaviat_semuni ◾️کمک مالی جهت برپایی برنامه‌های مهدوی: 6104-3386-7054-8391 ◾️روابط عمومی : @Mahdaviat_Semuni_Contact
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 هنوز فرصت هست... 🔻 رو به اتمام است خدايا ما که ممنون تو هستيم از اينکه يک فضای مناسبی در ماه رمضان نصيب ما کردى، گر چه ما قدردانی نکرديم، خداوند اين ماه مبارک رمضان را از ما قبول کند و توفيق دهد که شب قدرش حالا من عقيده شخصى خودم است که ، الحمدلله رفقايی که شب بيست و سوم را گذراندند، ولى هنوز هم جا دارد، شب ، شب ، شب ، انسان کار کند، نتيجه‌اش را می‌بيند، سرنوشت را شناور تعریف کرده اند. 📚(منبع: نرم‌افزار الهادی← مراقبات ماه‌رمضان) ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء بیست و پنجم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۲۵ ❇️اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته ❇️جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم ❇️بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم ❇️همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟ گفتم:نخیر دستم را ول کن! ❇️اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد ❇️من دیگر سکوت را جایز ندانستم یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند ❇️یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم ❇️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین در نامه عمل شما ثبت شده است ❇️در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به و تغییر کرد علت آن هم چند ماجرا بود: ❇️یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العاده‌ای داشت که بچه‌ها را جذب می‌کرد ❇️خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت ❇️این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد ❇️من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود ❇️اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود! ❇️ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
پیامبر اکرم (ص) : مبادا نزد شما،مانند ماه های دیگر باشد چرا که آن نزد خداوند،نسبت به ماه های دیگر ، حرمت و برتری دارد. ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
‌ کارگروه هنری کانون مهدویت دانشگاه سمنان برگزار می کند: 🎭 تئاتر ابوتراب 🎭 🎪 اجرای متفاوت از گروه نمایشی نائبه الزهرا (س) 🔸ویـــــژه بــــانــــوان 🔸رایگان (ظرفیت محدود) ✨ نسل ما نسل ظهور است، اگر برخیزیم !زمان: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۰ الـــــی ۱۸ 📌 مکان: دانشکده علوم انسانی، تالار دانش 📝 ثبت نام از طریق لینک زیر : b2n.ir/n31223کانون مهدویت دانشگاه سمنان zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء بیست و ششم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۲۶ ❇️در جائی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم ❇️اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! ❇️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد ❇️بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... ❇️اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم‌ ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود ❇️خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم ❇️از همان بچگی شیطنت داشتم زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم ❇️یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند صدای زنگ قطع نمی‌شد ❇️پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود،بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد ❇️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! ❇️هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد ❇️این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید ❇️این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: ❇️چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد! ❇️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی ❇️خیلی خوشحال شدم و قبول کردم حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه ❇️البته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند.. اما باز بد نبود ❇️همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد خیلی از دیدنش خوشحال شدم گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
✍️ اهمیت اخلاق خوب... مسلمانی همواره روزه می‌گرفت و به نماز اهمیّت ویژه ای می‌داد. حتّی شب را با عبادت و مناجات به سر می‌برد ولی بسیار بداخلاق بود و با زبان خود همسایگان را می‌آزرد.... شخصی محضر رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله وسلم رسید و عرض کرد: فلان کس همواره روزه می‌گیرد و شب ها را زنده‌داری می‌کند، ولی بداخلاق است و با نیش زبانش همسایگان را آزار می دهد... رسول اکرم (ص) فرمود: لا خیر فیها هی من اهل النّار؛ در او خیری نیست و او اهل دوزخ است... از این داستان استفاده می‌شود که؛ آدم نمازخوان و روزه بگیر، باید اخلاق هم داشته باشد... 📚بحارالانوار، ج۷۱ ص۲۹۴ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
⚔ پای نیرنگ عدو شد در کمند رزم ما زین آزمایش سربلند مقام معظم رهبری: ✨️✨️ارتش یک سرمایه ذخیره و اندوخته برای دین ملت است. 💥انجمن علمی دانشجویی فیزیک دانشگاه صنعتی مالک اشتر با همکاری کانون ها و انجمن های برتر کشور برگزار میکند : 🌟🌟وبینار کشوری نشست هم اندیشی و تکریم ارتشیان🌟🌟 با حضور 💥💥امیر سرتیپ دوم اباذر جوکار💥💥 مشاور محترم فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ⏰️زمان :۲۹ فروردین ماه ساعت ۱۷ 🖥مکان برگزاری https://www.skyroom.online/ch/spm2023/artesh پخش زنده آپارات انجمن فیزیک https://www.aparat.com/amirhoseinomran2010iwaterloo/live 📝به همراه گواهی حضور 📒ثبت نام @m_eiri 09104884089  ➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال اطلاع رسانی 💠بله 🆔ble.ir/join/YWJiYTEwZm
نکات کلیدی جزء بیست و هفتم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۲۷ ❇️وقتی که مشغول به کار شدم حساب سال داشتم یعنی همه ساله اضافه درآمدهای خودم را مشخص می‌کردم و یک پنجم آن را به عنوان پرداخت می‌کردم ❇️با اینکه روحانیان خوبی در محل داشتیم اما یکی از دوستان گفت: یک پیرمرد روحانی در محل ما هست خمس را ایشان بده و رسیدش را بگیر ❇️در زمینه خمس خیلی احتیاط می کردم مراقب بودم که چیزی از قلم نیفتد ❇️من از اواسط دهه ۷۰ مقلد رهبر مقام معظم انقلاب شدم یادم هست آن سال خمس من به ۲۰ هزار تومان رسید ❇️وقتی خمس را پرداخت کردم به آن پیرمرد تاکید کردم که رسید دفتر رهبری را برایم بیاورد هفته بعد وقتی رسید همه را آورد ❇️با تعجب دیدم که رسید دفتر آیت الله ...است! گفتم:این رسید چیه! اشتباه شده من به شما تاکید کردم مقلد رهبری هستم ❇️او هم گفت فرقی ندارد! با عصبانیت برخورد کردم و گفتم باید رسید دفتر رهبری را برایم بیاورید من به شما تاکید کردم که خمس من می‌خواهم به دفتر ایشان برسد ❇️هفته بعد یک رسید بدون مهر برایم آورد که نفهمیدم صحیح است یا نه از آن سال بعد هم خمسم رامستقیم به حساب اعلام شده توسط دفتر رهبری واریز می‌کردم ❇️یکی دو سال بعد خبر دار شدم پیر مرد روحانی از دنیا رفت بعدها متوجه شدم که این شخص خمس چند نفر دیگر را همینطور جابجا کرده ❇️همین پیرمرد را دیدم اوضاع آشفته های داشت در زمینه به خیلی ها بدهکار و گرفتار بود ❇️برخی آدم های عادی وضعیت بهتری از این شخص داشتند ❇️پیرمرد پیش من آمد و تقاضا کرد حلالش کنم آنقدر اوضاع او مشکل داشت با رضایت من چیزی تغییر نمی کرد ❇️من هم قبول نکردم در اینجا بود که جوان پشت میز به من گفت: اینهائی که می بینی این کسانی که از شما حلالیت می‌طلبند یا شما از آنها حلالیت می طلبی کسانی هستند که از دنیا رفته اند حساب آنها که هنوز در دنیا هستند مانده تا زمانی که آنها هم در برزخ وارد شوند ❇️دوباره در زمینه با من صحبت کرد و گفت: وای به حال افرادی که سالها عبادت کرده اند اما حق الناس را رعایت نکردند ❇️این را هم بگویم اگر کسی در زمینه به شما بدهکار بود و او را در دنیا ببخشید ۱۰ برابر آن در نامه عمل ثبت می‌شود اما اگر به برزخ کشیده شود همان مقدار خواهد بود ❇️اما یکی از مواردی که مردم نسبت به آن دقت کمتری دارند است می گویند دست خداست و ان شاءالله خداوند می‌گذرد ❇️ هم که مشخص است اما در مورد یعنی حساسیتی بین مردم دیده نمی شود! ❇️گوئی را هم خدا بخشیده اما در آن لحظات وانفسا موردی را در پرونده ام دیدم که مربوط به و در می‌شد ❇️در روزگار جوانی با رفقا و بچه‌های محل برای تفریح به باغ های اطراف شهر رفتیم کسی که ما را دعوت کرده بود قلیان را آماده کرد و با یک بسته سیگار به سمت ما آمد از سیگار نفرت داشتم آن روز با وجود کراهت برای اینکه انگشت‌نما نشوم سیگار را از دست آن آقا گرفتم و شروع به کشیدن کردم ❇️حالم بد شد سرفه کردم انگار تنگی نفس داشتم بعد از آن دیگر هیچ وقت سراغ قلیان و سیگار نرفتم ❇️این صحنه را به من نشان دادند و گفتند تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یک بار را کشیدی؟؟ تو را رعایت نکردی و باید جواب بدهی! ❇️انسان های مذهبی و خوبی را میدیدم که به اهمیت نداده بودند و آنها به خاطر سیگار قلیان به بیماری و مرگ دچار شده بودند و در آن شرایط به خاطر گرفتار بودند... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء بیست و هشتم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۲۸ ❇️در مورد شاید احتیاجی به تذکری نباشد چون در دین ما ، سنت پیامبر اسلام معرفی شده و تکامل نیمی از دین انسان مشروط به ازدواج و تشکیل خانواده است ❇️وقتی هم که متولد شود خیرات و برکات بر اهل خانه نازل می شود اما باید این را هم اشاره کرد که در دنیا خیلی از مشکلات و به خصوص تشکیل خانواده همراه با سختی و گرفتاری است ❇️خداوند در آیه ۴ سوره بلد می‌فرماید: به درستی که ما انسان را در سختی و رنج آفریده ایم ❇️اما در آن سوی هستی مشاهده کردم که هر بار انسان در کنار خانواده و همسر خود قرار می گیرد خیرات و برکات الهی بر او نازل می گردد ❇️و برای همین است که پیامبر فرمودند: در پیشگاه خداوند تعالی نشستن مرد در کنار همسر خود از اعتکاف در مسجد من محبوب تر است ❇️از طرفی بسیاری از توسط برای او ارسال می شود هیچ بهتر از برای انسان نمی باشد ❇️از نوجوانی یاد گرفته بودم که هر کار خوبی انجام می دهم یا اگر می دهم ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند ❇️از آدم تا خاتم و تمام شیعه و پدران و مادران ما هدیه کنم ❇️به همین خاطر آن سوی هستی پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهده کردم ❇️آنها مرتب از من تشکر می‌کردند و می‌گفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار می‌کنیم خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده بسیار بود ❇️ما همیشه برای تو می کنیم تا خداوند بر تو بیفزاید ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خود باخته | دنیاتو به طلا بفروش نه به پول سیاه اولین کلیپ معرفتی از کانون رسانه بصیرت دانشگاه سمنان عضویت در کانون رسانه بصیرت از طریق لینک زیر: https://survey.porsline.ir/s/LmigZzoX باتشکر از همراهی شما تهیه شده در: کانون رسانه بصیرت دانشگاه سمنان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
نکات کلیدی جزء بیست و نهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۲۹ ❇️در میان بستگان ما خیلی از افراد در فامیل می کنند منهم با دختر دایی خودم ازدواج کردم ❇️از طرفی بسیار اهل هستم  بیشتر مواقع به دنبال حل مشکلات فامیل هستم و به همه سر میزنم و برکت این مطلب را هم در زندگی خود دیده ام ❇️دعای خیلی از اهل فامیل همواره مشکل گشای گرفتاری‌های من بوده ❇️حتی به من نشان دادند که در برخی از گرفتاری ها و مشکلات مردم و حوادث سختی که شاید منجر به مرگ میشد با دعای فامیل و والدین برطرف شده... ❇️چرا که امام صادق می فرماید: صله ارحام اخلاق را نیکو،دست را با سخاوت دل و جان را پاک، و روزی را زیاد میکند و مرگ را به تاخیر می‌اندازد ❇️خیلی سخت بود. حساب و کتاب خیلی دقیق ادامه داشت ثانیه به ثانیه را حساب می‌کردند زمان‌هائی که  در محل کار حضور داشتم را بررسی می‌کردند که به خسارت زده ام یا نه... ❇️خدا رو شکر این مراحل به خوبی گذشت زمان هائی را که در و حضور داشتم محاسبه کردند و گفتند دو سال از عمرت را اینگونه گذراندی که جزو عمرت حساب نمی کنیم‌ می توانیم به راحتی از این دوسال بگذریم ❇️در آنجا برخی دوستان همکاران و آشنایان را می‌دیدم بدن مثالی آنهائی را در آنجا می دیدم که هنوز در دنیا بودند! ❇️می‌توانستم مشکلات روحی و اخلاقی آنها را ببینم عجیب بود که برخی از دوستان همکارم را دیدم که به عنوان و بدون حساب و بررسی اعمال به سوی بهشت برزخی می‌رفتند ❇️چهره خیلی از آنها را به خاطر سپردم به جوانی که پشت میز بود گفت: ❇️برای بسیاری از همکاران و دوستان را نوشته‌اند به شرطی که خودشان با اعمال اشتباه توفیق شهادت را از بین نبرند ❇️به جوان پشت میز گفتم: چه کار کنم که من هم داشته باشم ؟ ❇️او هم اشاره کرد و گفت: در زمان غیبت امام عصر عجل الله ، رهبری شیعه با است پرچم اسلام به دست اوست ❇️همان لحظه تصویری از ایشان را دیدم! ‌ ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکات کلیدی جزء سی قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni