فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️❤️
❤️
السلام علیک یا ابالفضل علیه السلام:
سلامم به مولا اباالفضل
🎤حاج محمود کریمی
#اباالفضل
❤️❤️❤️❤️❤️
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea
41.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌸
🌸
السلام علیک یا اباالفضل ع:
هر کی گرفتاری داره ذکر اباالفضل میگیره
نداره هیچ راه چاره ذکر اباالفضل میگیره
اباالفضل
ساقی طفلان حسین
اباالفضل
شیرین تر از جان حسین
🎤[حاج محمود کریمی
#اباالفضل ع
#مهدیه
🌸🌸🌸🌸🌸
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea
32.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔💔
💔
سلام یا باب الحوائج:
یه قلب مبتلا در این سینه است
مریضم و دوام اباالفضله
سینه ما سینه زنا وقف
موقوفه آقا اباالفضله
#مهدیه
#اباالفضل
🌸🌸🌸🌸🌸
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️❤️
❤️
سلام! وفادارترین برادر دنیا.
تو را دارم چه غم دارم؟
🎙علی فانی
#مهدیه
#اباالفضل
🌸🌸🌸🌸🌸
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین
قسمت ۱۲۸
علی میرخلف زاده
عنایت قمر بنی هاشم علیه السلام به یک وزنه بردار إباضی:
روز چهارشنبه ۲۱/۰۷/۸۸ برابر ۲۵ صفر ۱۴۳۱ قمری، خطیب ارجمند آقای سید محمدباقر فالی، در مدرسه امام رضا در مشهد مقدس در حضور جمعی از اهل وِلا نقل کردند که:
در مسقط پایتخت کشور عُمان، وزنه بردار معروف بود به نام «نبیل» که پیرو مذهب اِباضی بود.
او که قهرمان اول وزنه بردای بود، روزی به هنگام برداشتن وزنه رباطهای زانویش قطع میشود که دیگر نمی تواند پاهایش را جمع کند، حداکثر تا زاویه قائمه جمع میشود. دکترها میگویند: باید عمل شود و بعد از عمل نیز دیگر نمی تواند وزنههای سنگین را بردارد.
مادرش شیعه بود، به او میگوید: بیا برویم حسینیه، به امام حسین علیه السلام متوسّل میشویم،
او مسخره اش میکند.
مادر به حسینیّه میرود و به هنگام دعا به حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسّل میشود.
وقتی به خانه میآید، به نبیل میگوید: برای شفای تو دعا کردم وبه حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسّل شدم.
نبیل علی الرّسم میگوید: خیلی ممنون، ولی دل نمی بندد.
فردا به تمرین میرود، یک وزنه ی نود کیلویی برمی دارد، در آیینه سیمای شخص بزرگواری را میبیند که در پشت سرش پیداست و یک پَر در کلاه خود دارد، شبیه آنچه در شمایل حضرت ابوالفض علیه السلام دیده است.
نبیل جرأت نمی کند که برگردد و به پشت سرش نگاه کند، ولی احساس میکند که این وزنه ی نود کیلویی را مثل پَر برداشته است.
آنگاه وزنه ی ۱۳۰ کیلویی، ۱۸۰ کیلویی، سپس ۲۱۰ کیلویی برمی دارد که خیلی راحت و بدون فشار این کار را میکند و زانوها به راحتی خم میشوند.
روز بعد به نزد دکتر میرود و میگوید: من وزنه ی ۲۱۰ کیلویی برداشتم، دکتر خیلی تعجب میکند.
سه روز بعد برای عمل وقت گرفته بود که دیگر نیازی به عمل پیدا نمی کند.
آقای فالی گفت: من نسخه اول قبل از شفا و نسخه دوم بعد از شفا گرفتن دکتر را دیدم، به آقای نبیل گفتم که به حسینیّه بیاید و این نسخه ها را با خود بیاورد. شب نسخه ها را آورد و آنها را به مردم نشان دادم و به او گفتم که برخیز. برخاست، همگان دیدند که راحت برمی خیزد و مینشیند.
آقای نبیل شخص معروفی بود و برای اهل مجلس شناخته شده بود. پس از این عنایت قمر بنی هاشم، آقای نبیل و هفده تن از اقوامش که همگی «اِباضی» بودند، به آیین تشیّع مشرّف شدند.
#مهدیه
#اباالفضل
#کرامات_معصومین
❤️❤️❤️❤️❤️
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین
قسمت ۱۳۶
✍علی میرخلف زاده
لوطى عظيم
(لوطى عظيم) به حرم مطّهر (حضرت ابوالفضل (ع) ) رفت و پنجه طلا را از ضريح دزديد و عرض كرد: (يا اباالفضل تو با فتوتى و دست و دل بازى، از تو نمى ترسم. )
پنجه طلا را خواست در بازار كربلا بفروشد، ترسيد او را دستگير كنند، برگشت و متحير ماند كه چه كند.
بار دوم به بازار آمد، باز جرأ ت فروش پنجه را پيدا نكرد.
بار سوم كه به بازار رفت مردى به او گفت: دنبال چه ميگردى؟
(لوطى) جوابى نداد و داستان را مخفى و پوشيده نگه داشت.
دو باره آن مرد گفت: دنبال چه ميگردى؟ باز جوابى نداد.
آن مرد او را به مغازه اش دعوت كرد، و به او ناهار داد و پذيرايى كرد و بعد چنين گفت: پنجه را به من بده، و به من گفته اند هر قدر لازم دارى به تو بدهم
و بعد در صندوقها را باز كرد و مبلغ زيادى را در اختيار (لوطى) گذاشت.
(لوطى عظيم) گفت: (چه خوب است
كه آدم با اهل فتوّت و جوانمرد سر و كار داشته باشد. )
سپس از كرده هاى خود پشيمان و نادم شد و توبه كرد. (۱۰)
#مهدیه
#کرامات_معصومین
#اباالفضل
🌸🌸🌸🌸🌸
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea