eitaa logo
مهدیه
799 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی @khadememahdeea : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
کرامات معصومین قسمت ۹۱ برگ سبز ✍علی میرخلف زاده سيد مكرم حاج سيد محمد معروف به امين الذاكرين نقل فرمود: يك نفر از تجار محترم خرمشهر بنام حكيم به مشهد مقدس براي زيارت مشرف شده بود و چون مريض بود من به همراهي حضرت حجة الاسلام حاج سيد علي اكبر خوئي شب ماه مبارك رمضان به عيادتش رفتيم. در آن مجلس ذكري از زيارت حضرت رضا (ع) شد. آن مريض گفت من حكايتي در خصوص مرحمت آن حضرت درباره زائرينش دارم و آن اينست: در يكي از مسافرتهاي خود كه به مشهد مقدس مشرف شده بودم شبي به مجلس ذكر مصيبت حضرت سيدالشهداء (ع) رفته بودم در آنجا شخصي را ديدم كه به زبان طائفه بختياري سخن مي‌گفت لكن به لباس عرب بود. من به او گفتم كه من شما را بشكل عرب مي‌بينم اما به زبان بختياري صحبت مي‌نمائي؟ گفت بلي چون من اصلا بختياري هستم لكن از زمان پدر خود تاكنون در بصره سكونت دارم لذا بصورت عربم و من چند سال است كه هر سال به مشهد مقدس مشرف مي‌شوم و هر سال يك ماه توقف مي‌كنم و آنگاه از خدمت حضرت رضا (ع) مرخص مي شوم و به بصره مي‌روم و سبب تشرف من هر سال اين است كه: چون سفر اول مشرف شدم يازده ماه ماندم و توقف نمودم و در آن سفر شبي در عالم خواب ديدم آمده‌ام براي تشرف بحرم مطهر چون به نزديك در پيش روي امام (ع) رسيدم كه آنجا اذن دخول مي‌خوانند ديدم طرف دست چپ تختي است و خود حضرت رضا (ع) روي آن نشسته است و هر نفري كه مي‌آيد و مي‌خواهد وارد حرم شود آن حضرت برمي خيزد و مي‌ايستد و چند قدمي استقبال آن زائر مي‌نمايند تا او داخل حرم مي‌شود آنگاه مي‌نشيند و كسي از آن در خارج نمي شود پس من هم داخل شدم. چون نگاه كردم ديدم زائرين بعد از زيارت هنگام خروج از حرم از در پائين پاي مبارك بيرون مي‌روند لذا من هم از همان در خارج شدم. در آنجا ديدم تختي طرف دست چپ گذاشته شده و خود حضرت رضا (ع) روي آن تخت تشريف دارد و ميزي در برابر آن حضرت هست و روي آن ميز جعبه اي است و در آن جعبه برگهاي سبزي است. و هر يك از زائرين تا از حرم مطهر بيرون مي‌آيد امام (ع) از جاي خود برمي خيزد و يكي از آن برگهاي سبز را برمي دارد به آن زائر عطا مي‌نمايد و مي‌فرمايد (خذ هذا امان من النار و انا ابن رسول الله) يعني بگير اين را كه اين امان است از آتش منم پسر رسول خدا (ص) چون آن زائر مي‌رفت آن جناب چند قدم براي بدرقه او برمي داشت. در آن حال هيبت و عظمت و جلالت آن سرور مرا چنان گرفته بود كه جرأت نداشتم كه نزديك شوم. بالاخره بخود جرأت دادم و پيش رفتم و دست و پاي آن جناب را بوسيدم و عرض كردم آقا زوار بسيار است بر شما سخت است كه اين قدر از جاي خود حركت مي‌فرمائيد. فرمود آنها بر من واردند و بر من است كه ايشان را پذيرايي نمايم آنگاه برگ سبزي هم به من عطا نمود فرمود (خذ هذا امان من النار و انا ابن رسول الله) و من آن برگ را گرفتم ديدم كه بخط طلا آن عبارت نوشته شده بود. از خواب بيدار شدم و از اين جهت من براي زيارت آن حضرت هر سال مشرف مي‌شوم و يكماه مي‌مانم و مرخص مي‌شوم. [۷۶]. 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️❤️ ❤️ السلام علیک ایها الامام الرئوف: میخوام برم به مشهد و یک هفته اونجا بمونم تو حرم امام رضا نماز حاجت بخونم 🎤محمود کریمی ع 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🌸🌸 🌸 سلام امام رضا جان به روشنای تو زل میزند سیاهی ها شبیه غبطه ی جامانده ها به راهی ها بجز سلام به تو ، آن هم اکثرا از دور چه کرده ایم در این عمری از تباهی ها؟ به پیشگاه شما سر به زیر می آیم به سربلندترین شکل عذرخواهی ها دو لنگه درب حرم باز ، مثل آغوشت همیشه هست پذیرای بی پناهی ها ازین به بعد ندارند تاب دریا را که خواب حوض تو را دیده اند ماهی ها که سنگفرش تو از جنس چشم آهوهاست و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی ها دوباره باید ازینجا به جاده زل بزنم همان حکایت جامانده ها و راهی ها ✍هادی جانفدا 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۹۳ برو کار کن ✍ علی اکبر مهدی پور صاحب نفس قدسيه شيخ محمدحسين قمشه اي فرمود: من در اوائل جواني كه در مشهد مقدس رضوي مشغول تحصيل بودم بسيار مفلوك بودم و در كمال فلاكت و پريشاني بسر مي‌بردم و بواسطه نا داري به روزه استجاري امرار معاش مي‌نمودم. يك وقتي سه روز پي درپي روزه گرفتم و به جزئي چيزي سحري و افطاري خود را گذرانيدم لكن روز سوم در حرم مطهر حضرت (ع) از حال رفتم. سيد بزرگواري را به بالين خود ديدم كه فرمود برخيز برو كار كن روزه بر تو حرام است من بر خواستم و به منزل خود رفتم و تعجب نمودم كه آن سيد بزرگوار كه بود كه از حال و روزه من خبر داشت پس من در اطاق خود كاسه مسي داشتم، بردم فروختم و امر افطار خود را گذراندم و بعد از آن عقب كاري رفتم. چند روزي كه گذشت بر شانه و بازوي من دردي عارض شد كه آرام و آسايش مرا سلب نمود. لذا به چند طبيب رجوع كردم و علاج نشد آنگاه يكنفر از اطباء گفت اين مرض تو شقاقلوس است و چاره و علاجش بجز بريدن كتف تو نمي شود و من چون تحمل بر درد و الم نداشتم ناچار براي عمل جرّاحي راضي و حاضر شدم لكن طبيب گفت: برو چند نفر از علماي مشهور را ملاقات كن و قضيه خود را بگو و نوشته اي از ايشان براي من بياور كه فردا براي من مسؤوليتي نباشد. من از مطب او بيرون آمدم و با نهايت پريشاني و حيراني بحرم مطهر حضرت رضا (ع) مشرف شدم و خود را به ضريح آن حضرت چسبانيدم و شروع كردم به گريه كردن و درد دل گفتن و هر كس كه مي‌خواست نزديك من بيايد فرياد مي‌زدم كه خود را به من نزن و ملتفت باش (زيرا انگشتي كه به دستم مي‌خورد گويا مرا مي‌كشت) در همين حال بودم كه ناگاه سيّد جليلي را ديدم كه گويا همان سيّد بزرگوار سابق بود به من فرمود روزه بر تو حرام است، داد زدم آقا ملتفت باشيد كه خود را به من نزنيد چرا كه دستم درد مي‌كند. ولي آن آقا نزديك آمد و دست مبارك خود را بر شانه من گذاشت و فرمود درد نمي كند هرچه خواستم امتناع كنم نشد همين قسم دست شريف خود را پائين مي‌كشيد و بازوي مرا فشار مي‌داد و مي‌فرمود دردي ندارد تا به همه دست من دست كشيد مگر سر ناخن ابهام يا سبابه و گويا آنرا براي علامت باقي گذارد و چون چنين كرد فورا به بركت دست مباركش تمام آلام رفع گرديد چون از مرض و درد شفا يافتم، نزد طبيب رفته و دستم را به او نشان دادم گفت اين كار، كار عيسي بن مريم است و از طاقت بشر بيرون است. [۷۸]. 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🌸🌸 🌸 سلام امام رئوفم: "در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا آن لب که زمین بوسی درگاه رضا کرد سلطان خراسان که رواق حرمش را تقدیر به خشت زر خورشید بنا کرد این منزل جان است و تجلی گه سینا کز خاک درش چشم ملک کسب ضیا کرد این محفل قدس است که پروانگی اش را ارواح به صد عجز تمنا ز خدا کرد گلزار سبک روحی خلقش به نسیمی خاشاک به جیب و بغل باد صبا کرد قندیل، نخست از دل روح القدس آویخت معمار ازل قبهٔ قصرش چو بنا کرد حزین لاهیجی" 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۹۴ زینب کذاب «در خراسان زنی به نام زینب ادعا می کرد که علویه و از نسل فاطمه علیهاالسلام می باشد. خبر این زن تمامی خراسان را فرا گرفت. خبر به امام رضا علیه السلام رسید، امام آن زن را احضار کرد و علویه بودن وی را تأیید نکرد و فرمود: وی دروغگوست. آن زن امام را مسخره کرد و با کمال بی ادبی به امام گفت: تو نَسَب مرا زیر سؤال بردی؛ من نیز نَسَب تو را زیر سؤال می برم. در این هنگام، غیرت علوی امام به جوش آمد و به سلطان خراسان فرمود که وی را در «برکة السباع» بیفکند. در آن دوران سلطان مکانی داشت که در آن درندگان وجود داشتند و آن مکان برای انتقام گرفتن از مجرمین بود. امام رضا علیه السلام آن زن را نزد سلطان حاضر کرد و فرمودند: این زن دروغگوست و بر علی و فاطمه علیهماالسلام دروغ می بندد و از نسل این دو نیست. اگر این زن راست گفته و پاره تن فاطمه و علی علیهماالسلام باشد، بدنش بر درندگان حرام می باشد؛ پس او را در میان درندگان بیندازید. اگر راستگو باشد، درندگان به وی نزدیک نمی شوند و اگر دروغگو باشد، وی را می درند. وقتی که زینب این سخن را شنید، پیش دستی کرد و به امام گفت: اگر راست می گویی، داخل این گودال شو! امام نیز بی هیچ سخنی وارد گودال شد. مردم و سلطان نیز از بالا نظاره گر جریان بودند. زمانی که امام وارد گودال شد، درندگان که گویا رام شده بودند، یک به یک نزدیک امام می آمدند و دمهای خودشان را به نشانه تسلیم و زانو زدن در برابر امام به زمین می گذاشتند و دست و پا و صورت امام را می بوسیدند تا اینکه امام از آنجا بیرون آمد. بعد از این جریان، سلطان دستور داد این زن به داخل گودال برود. زن امتناع کرد. سلطان دستور داد وی را داخل گودال بیندازند تا طعمه درندگان شود. بعد از این ماجرا اسم این زن در خراسان به زینب کذّابه مشهور شد.»" 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
"علی بن موسی بن جعفر(ع) معروف به امام رضا (۱۴۸–۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثناعشری است. مشهورترین لقب او، رضا است. در حدیثی از امام جواد(ع) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به او داده شده است. او به عالم آل محمد و امام رئوف نیز شهرت دارد. نام علی بن موسی کنیه ابوالحسن (ثانی) زادروز ۱۱ ذی‌القعده، ۱۴۸ق. زادگاه مدینه مدت امامت ۲۰ سال (۱۸۳ق تا ۲۰۳ق) شهادت آخر ماه صفر، ۲۰۳ق. مدفن مشهد محل زندگی مدینه، مرو لقب(ها) رضا، عالم آل محمد پدر امام کاظم(ع) مادر نجمه خاتون همسر(ان) سبیکه فرزند(ان) امام جواد(ع) طول عمر ۵۵ سال 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
 داستان های شگفت ✍آیت الله دستغیب قسمت ۳۹ برات آزادی و عنایت رضوی علیه السلام جناب حیدرآقا تهرانی نقل نمود: چند سال قبل روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السّلام مشرف بودم، پیرمردی را که از پیری خمیده شده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمش ریخته حضور قلب و خشوع او مرا متوجه ساخت تا وقتی که خواست حرکت کند دیدم عاجز است از حرکت کردن. او را یاری کردم در بلند شدن. پرسیدم منزلت کجاست تا تو را به منزل رسانم، گفت در حجره ای از مدرسه خیرات خان او را تا منزلش رساندم و سخت مورد علاقه‌ام شد به طوری که همه روزه می‌رفتم و او را در کارهایش یاری می‌کردم. اسم و محل وحالاتش را پرسیدم، گفت: اسمم ابراهیم از اهل عراق و زبان فارسی را هم می‌دانست. ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر ساله برای زیارت قبر مطهر حضرت رضا علیه السّلام مشرف می‌شوم و مدتی توقف کرده وبه عراق مراجعت می‌کنم و در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود، دو مرتبه پیاده مشرف و در مرتبه اول سه نفر جوان که با من همسن و رفاقت و صداقت ایمانی بین ما بود و سخت با یکدیگر علاقه و محبت داشتیم و مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و اینکه نمی توانند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند. هنگام وداع با من گریستند وگفتند تو جوانی وسفر اول و پیاده به زحمت می‌روی، البته مورد نظر واقع می‌شوی، حاجت ما به تو آن است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السّلام نموده و در آن محل شریف، یادی از ما بنما پس آنها را وداع نموده وبه سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهدمقدس با همان حالت خستگی به حرم مطهر مشرف شده پس از زیارت در گوشه ای از حرم افتادم و حالت بی خودی و بی خبری به من عارض شد در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السّلام به دست مبارکش رقعه‌های بی شماری است و به تمام زوار از مرد و زن حتی بچه‌ها رقعه ای می‌دهد چون به من رسیدند چهار رقعه به من مرحمت فرمود، پرسیدم چه شده؟ به من چهار رقعه دادید، فرمود یکی برای خودت و سه تا برای سه رفیقت. عرض کردم این کار مناسب حضرتت نیست، خوب است به دیگری امر فرمایید این رقعه‌ها را تقسیم کند. حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم باید به آنها برسم پس یکی از آن رقعه‌ها را گشودم چهار جمله نوشته شده بود: ( (بَرائَةٌ مِنَ النّار وَامانٌ مِنَ الْحِسابِ وَدُخُولٌ فِی الْجَنَّةِ وَاَنَ ابْنُ رَسُولِ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله) ). از این داستان دو نتیجه می‌گیریم: یکی کثرت راءفت و عنایت و مرحمت حضرت رضا علیه السّلام است در باره زوار قبرش به طوری که هرکس به امید نجات به آن حضرت پناهنده شود در باره اش شفاعت خواهد فرمود و هیچ کس از در خانه آن بزرگوار محروم نخواهد گشت. دیگر آنکه: هرکس به راستی آرزوی زیارت آن حضرت را داشته باشد و او را میسر نشود و از دیگری التماس کند که به نیابت او زیارت کند مانند همان کسی است که زیارت می‌کند آن حضرت را و این مطلب اختصاصی به زیارت آن حضرت ندارد بلکه در جمیع امور خیریه است ؛ یعنی هرکس کار خیری را دوست دارد و به راستی آرزوی رسیدن به آن در دلش باشد و انجام دادن آن برایش میسر نباشد یقینا به ثواب آن خواهد رسید 🏴🏴🏴🏴🏴 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️❤️ ❤️ سلام امام مهربانم ای گل خوشبو رضا ضامن آهو رضا ❤️❤️❤️❤️❤️ به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔💔 💔 سلام امام مهربانم: روی قلبم حک شده یا علی بن موس الرّضا 🎤محمود کریمی 🏴🏴🏴🏴🏴 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قصه عجیب «فری دیوونه» که شب اعدام با زیارت پرچم گنبد امام رضا(ع) شد شیخ فرشید 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea