شهدایی
امروز هرسوالی بپرسین جواب میدم موردحجاب... اگه مخالف حجاب هم هستین هرسوالی باشه جواب میدم اگه حرفی
درموردحجاب هرسوالی شبهه ای ...بودهمیشه جواب میدم
ولی ازسکوووت شماتعجب میکنم😐😂
شهدایی
سلام ممنون 👌🏽
خب یکی ازشمابپرسه حجاب براچیه جه جوابی میدین؟
اینارو کسی رو که با حجاب مخالفه رومتقاعدنمیکنه
1بخاطراینکه اینقدرباارزش هستی که خدانمیخوادبه تو آسیبی برسه ومیخوادباارامش زندگی کنی اون روح لطیف آسیب نبینه وتو یه انسان باارزش هستی نه کالاجنسی ... وحجاب براخودت هست نه بخاطر آقایون
چون خدامیگه توانسان باارزشی هستی وهرکسی اجازه نداره تورونگاه کنه
زن در صدف حجاب میتواند گوهر عفت خود را حفظ کند
2بله چادر حجاب برتره و نه چادری که کلی زرق برق داره چادری به سادگی چادرحضرت فاطمه
در قرآن ایه ۵۹ سوره احزاب هم خدا پوششی رو گفته که نزدیک ترین پوشش به اون چادر هست
بعدهرآدمی توهرچیزی بهترینش انتخاب میکنه بهترین حجاب چادر هست حالا چرا چادر بهترین گزینه هست؟!
۱-چون حجابی که خدا از ما در قرآن خواسته هست
۲-حجاب که اهلبیت ع که طبق گفته عمل کردن خداحجاب کاملی داشتن هست
حضرت زهرا...چادرمیپوشیدن.
واکه منظورتون از اینکه تو قرآن اومده عبائه هست که عبائه همون چادرسیاه هست
نه شبیه مانتو گشادکه به اسم عبا خیلی زیباترجلب توجه میکنه ..
مانتومناسب با حجاب هم حجاب داره ولی حجاب برترچادرساده هست
هدف ازحجاب عدم جلب توجه هست هست
4حجابی که خداگفته باچادرکامله
5اون عبایی که میگیدچادرحضرت زهراواهل بیت ع بود که به گفته و دستورات خداعمل کردن..
شهدایی
1بخاطراینکه اینقدرباارزش هستی که خدانمیخوادبه تو آسیبی برسه ومیخوادباارامش زندگی کنی اون روح لطیف آس
آیه ۳۰ سوره مبارکه نور
اى پیامبر! به بانوان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه کردن به نامحرمان) فرو بندند و عورتهاى خود را بپوشانند، و زینت هاى خود را جز آن مقدارى که نمایان است، آشکار نسازند و با روسرى و چادر، سر و گردن و سینه و اندام خود را بپوشانند و زینت و (برجستگی هاى اندام) خود را هم از زیر چادر ظاهر نکنند، مگر براى شوهرانشان و پدرانشان و پدر شوهرانشان و پسرانشان و پسران همسرانشان و برادرانشان و پسر برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنانِ هم مذهبشان و کنیزانشان و مردانی که به هر دلیل تمایلى به زن ندارند و کودکانى که از امور جنسى بى اطلاعند (غیر از ممیّزین). و پاهاى خود را به زمین نکوبند تا زینتهاى پنهانشان ظاهر شود و همگى به سوى خدا توبه کنید اى مؤمنان، باشد که رستگار شوید.
آیه آیه ۵۹ سوره احزاب است
اى پیغمبر! به همسران و دخترانت و بانوان مومن بگو: با روپوشها و روسرى ها و چادرها و جلبابها خود را بپوشانند. زیرا این کار (چادر پوشیدن) موجب مى شود که بهتر به عفت شناخته شوند، و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگیرند. (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند، زیرا) خدا همواره آمرزنده، و مهربان است.
....
شهدایی
1بخاطراینکه اینقدرباارزش هستی که خدانمیخوادبه تو آسیبی برسه ومیخوادباارامش زندگی کنی اون روح لطیف آس
واگه بازشبهه ای ...بوده آیدی که براتبادل هست پیام بدیدیه جواب قشنگ هم ایشون دارن
شهدایی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۵۸ تنها یک آغوش مادرانه کم داشتم..
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۵۹
خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد
_بفرمایید!
شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون میخرید..
و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان #مادرم بود..
که دخترانه پای سفره نشستم..
و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت...
مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق #میلرزد و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد...
احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد
_خواهرم!
نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم غیرتش را بشکافد.. که #سربه_زیر زمزمه کرد
_من نمیخوام شما رو زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید!
و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت
_شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!
از پژواک پریشانی اش #ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام #نشده..
و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با وحشت در بستر خواب خزیدم...
و از طنین تکبیرش بیدار شدم...
هنگامه سحر رسیده..
و من دیگر #زینب بودم که به عزم نماز صبح از جا بلند شدم...✨
سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم...
و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از #شرم و #وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید...
نمازم که تمام شد...
از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
در آرامش این خانه دلم میخواست...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕊
شهدایی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۵۹ خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۶۰
دلم میخواست دوباره بخوابم..
اما #دردپهلو امانم را بریده.. و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم...
آفتاب بالا آمده..
و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی اختیار گریه میکردم..
که دوباره در حیاط به هم خورد..
و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید
_مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!
دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد..
و صدای مادر مصطفی را شنیدم
_بیداری دخترم؟
شالم را با یک دست مرتب کردم و تا
خواستم بلند شوم،..
در اتاق باز شد...
خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید..
که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی صبرش تمام شده بود
که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند
_میتونم بیام تو؟
پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم
_بفرمایید!
و او بلافاصله داخل اتاق شد...
دل زن پیش من مانده.. و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده.. که چند لحظه مکث کرد و سپس بی هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت...
مصطفی #مقابل_در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد..
و دل من در قفس سینه بال بال میزد.. که مستقیم نگاهم کرد و بی مقدمه پرسید
_شما شوهرتون رو دوست دارید؟
طوری نفس نفس میزد که قفسه سینه اش میلرزید.. و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم
_ازش خبری دارید؟
از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریه هایم شک کرده..
و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد
_دوسش دارید؟
دیگر درد پهلو...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕊
شهدایی
. . .
«ضمنِ تمام مشغولیت های او
که حتی به ذهنت خطور نمی کند
هرلحظه حواسش به تو هم هست.»
🌱|@Martyrs16
بنزین ماشینم تموم شده بود؛ از مهدے خواستم چند لیتر بنزین بده تا به پمپ بنزین برسم.
گفت: بنزین ماشین من از بیت الماله، اگه ذره اے از اونو به تو بدم نه تو خیر مے بینے و نه من!
#شهید_مهدی_طیاری
#الگوی_خودسازی
●کانال شهدایی🕊
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا دخترای ساده و واقعی پس زده میشن❗️❗️❗️
‹ اگه بخوام وضعیتمو توصیف کنم؛ ›
باید بگم : دریا طوفانیه ،
قایق سوراخه،پارو شکسته ،
ولی انگیزه زیاده؛خیلی زیاده ،
از کوسه هم نمیترسم☁️"🌱!