eitaa logo
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
533 دنبال‌کننده
63 عکس
62 ویدیو
10 فایل
مؤسسۀ متنوک مجری کارگاه‌های آنلاین ویرایش و درست‌نویسی در ایران نشانی: قم، خ شهدا، کوی ممتاز، پ ۳۲ تلفن: ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵ ثبت‌نام، پشتیبانی کارگاه و سفارش ویرایش: zil.ink/matnook_com تلگرام: https://t.me/Matnook_com وبگاه (به‌زودی): Matnook.com
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نکته‌ات بگویم! برای هر کاری فعل مناسبی وجود دارد. پس همیشه از یک فعل (مثلاً «پرداختن») برای هر کاری استفاده نکنیم. بنابراین، ننویسیم: او در سال ۲‌۰۰۴ پژوهشی منتشر کرد که به بررسی انتقادی آثار منتشرشده بلافاصله پس از حوادث ۱۱ سپتامبر پرداخته بود. بنویسیم: ۱) او در پژوهشی در سال ۲‌۰۰۴ آثاری که بلافاصله پس از رویداد ۱۱ سپتامبر منتشر شده‌ بودند را بررسی انتقادی کرد. ۲) او در سال ۲۰۰‌۴ آثاری را بررسی انتقادی کرد که بلافاصله پس از رویداد ۱۱ سپتامبر منتشر شده بودند. ننویسیم: هایدگر به تعمق در یادداشت‌های نیچه پرداخت. بنویسیم: هایدگر در یادداشت‌های نیچه تعمق/ ژرف‌اندیشی کرد. ننویسیم: او مدتی در دارالفنون به تحصیل در علوم طبیعی و طب پرداخت. بنویسیم: او مدتی در دارالفنون علوم طبیعی و پزشکی آموخت. یادآوری: کاربرد عبارت «به چیزی پرداختن» هنگامی ناپسند است که به‌جای فعل دیگری استفاده شده باشد. وگرنه، «به چیزی پرداختن» به‌خودی‌خود ناپسند یا نادرست نیست‌. ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/‌۰‌‌‌۹‌ سید محمد بصام @Matnook_com
نسبت‌به کاری (چیزی) اقدام کردن (نمودن) نام این فرسته عبارت رایجی است که جمله‌ها را دراز یا دیریاب می‌کند، که با تغییر یا حذف آن می‌توانیم جمله‌ها را کوتاه یا زودیاب کنیم. ⛔ ننویسیم: مرکز توسعهٔ فرهنگ و هنر در فضای مجازی: مجموعهٔ «طاقچه» مکلف است نسبت‌به دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کند. ✅ بنویسیم: مرکز توسعهٔ فرهنگ و هنر در فضای مجازی: مجموعهٔ «طاقچه» باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کند. ⛔️ ننویسیم: گروه‌های علمی جشنواره با تشکیل جلسات متعدد نسبت‌به بررسی و ارزیابی اجمالی آثار ثبت‌شده براساس معیارهای پژوهشی اقدام نمودند. ✅ بنویسیم: گروه‌های علمی جشنواره در چندین جلسه آثار ثبت‌شده را براساس معیارهای پژوهشی بررسی و ارزیابی اجمالی کردند. یادآوری: ۱) هنگامی که می‌توانیم فعل مناسبی را به‌کار ببریم (مانند «بررسی و ارزیابی کردن یا دریافت کردن» در دو نمونۀ بالا)، نباید از آن عبارت قالبی و بلند استفاده کنیم. ۲) گاهی «اقدام کردن» صرفاً به معنای «دست‌به‌کار شدن» یا «کاری را آغاز کردن» است (این معنا در مجموعه‌فرهنگ‌های سخن نیامده‌است): «۵۵ برند پوشاک خارجی که برای ثبت نمایندگی در ایران اقدام کرده‌اند (یعنی دست‌به‌کار شده‌اند، ولی هنوز ثبت نکرده‌اند)». (از اینترنت) ۳) «اقدام کردن» رسمی‌تر از «دست‌به‌کار شدن» است (یا تلقی می‌شود) و برای همین بیشتر به‌کار می‌رود. ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/‌۱‌۴‌ سید محمد بصام @Matnook_com
«تایپوگرافی» چیست؟ «تایپوگرافی» (typography) یعنی «هنر و فنی که در آن، طراح با تغییر عناصر متن، مانند اندازه و فاصله و شکل حروف، زبان بصریِ خاصی برای حروف‌نگاری به‌وجود می‌آورَد». «نویسه‌نگاری» برابرنهادِ فارسیِ آن است و به کسی که این کار را می‌کند «نویسه‌نگار» (typographer) می‌گویند. یادآوری: ۱) «نویسه» برابرنهادِ فارسیِ character است. ۲) «حروف‌نگاری» و «حروف‌نگار» نیز به‌ترتیب برابرنهادِ فارسیِ type و typist است. ۳) در دهه‌های گذشته، به کسی که حروف سربی را در چاپخانه کنار هم می‌چید و آن‌ها را برای چاپ کتاب آماده می‌کرد «حروف‌چین» می‌گفتند و به این کار «حروف‌چینی». امروزه چون این کار به‌وسیلۀ رایانه و معمولاً با واژه‌پرداز وُرد انجام می‌شود، به آن «حروف‌نگاری» می‌گویند. بنابراین «حروف‌نگار» غیر از «حروف‌چین» است و کارش «حروف‌نگاری» است، نه «حروف‌چینی». ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/۱‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
font, typeface برابرنهاد: قلم حوزه: رایانه و فناوری اطلاعات تعریف: مجموعه‏‌ای از نویسه‏‌های تایپی با طراحی و اندازهٔ مشخص منبع: مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی در «سامانهٔ واژه‌یار»: vajeyar.apll.ir ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/۱‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
! ⛔️ ننویسیم: متحدالشکل ✅ بنویسیم: همسان، هم‌شکل، یک‌شکل ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/۱‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
دربارهٔ واژهٔ «کیک» واژۀ «کیک» را از واژۀ انگلیسی cake گرفته‌ایم که گویا برگرفته از نروژی باستان kaka و آن هم از ژرمنی غربی -kokon* است. این واژه در انگلیسی از سدۀ سیزدهم میلادی رواج یافته‌است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای cup cake, fairy cake, patty cake، «کیک فنجانی» و برای mug cake، «کیک لیوانی» و برای sponge cake، «کیک اسفنجی» و برای cheesecake، «کیک پنیر» را تصویب کرده‌است. (قابل توجه فرنگی‌مآبان: این‌قدر نگویید و ننویسید «چیزکیک»! ) جالب است بدانید «کیک» (نه cake) در فارسی قدیم به معنای «مردمک چشم» بوده‌است: به روز معرکه به انگشت اگر پدید آید/ ز خشم برکَند از دور کیکِ اهریمن (مُنجیک، شاعر سدۀ چهارم). ۱‌۴۰‌۲/‌۰‌‌۵‌/۱‌‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
! «کیک پنیر» یا «کیک پنیری» چه مشکلی دارد که اصرار دارید بگویید «چیزکیک»؟ مگر به «پنیرِ خامه‌ای» می‌گویید «چیزِ خامه‌ای»؟! این به کنار. چرا وقتی کیک را برش می‌زنید، به هر تکۀ آن می‌گویید «اسلایس»؟! چطور وقتی کسی نامربوط و ناسزا می‌گوید، تکه‌تکه‌اش می‌کنید، به کیک که می‌رسد می‌شود «اسلایس»؟ مگر به‌جای این واژۀ چندش‌آور، این‌ها را در فارسی نداریم؟: برش، تکه، قاچ، و ... . لابد بعدش می‌گویید چه «دیزاینی» داشت، چقدر «لاکچری» بود! بس نیست این‌همه خودکم‌انگاری و فرنگی‌مآبی؟ این را هم ببینید: دربارهٔ واژهٔ «کیک». ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/۱‌‌۹‌ سید محمد بصام @Matnook_com
اندر کیفر زندانی کردن گربه به‌مناسبت ۸ اوت، روز جهانی گربه «قال عليه الصّلاة و السّلام: عُذِّبَت امرأةٌ في* هِرَّةٍ سَجَنَتها فلم تُطعِمها و لم تُسقِها.» (راغب اصفهانی، محاضرات‌الأدباء، ج ۲، ص ۷۲۰) پیامبر (ع) فرمود: زنی را عذاب کردند، از آن رو که گربه‌ای را زندانی کرده و آب و خوراک نداده بود. ★ حرف جَرِّ «في» در این خبر به معنای حرف «لِـ» است: في هرّةٍ أي لهرّةٍ. ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/۱‌‌۹‌ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد ۹۰ ثانیه با سایه،‌ به‌مناسبت ۱۹ مرداد، سالروز درگذشت هوشنگ ابتهاج (۱۳۰‌۶ - ۱‌۴۰۱) ۱۴۰‌۲/۰‌‌۵‌/۱‌‌۹‌ سید محمد بصام @Matnook_com
بِدین و بدان! قرار نیست چیزی بدهید، قرار است چیزی بدانید! ۱) «بدین» و «بدان» همان «به این» و‌ «به آن»‌ هستند، زیرا «بِد» در آن‌ها (و نیز در «بِدو») تغییریافتۀ pad است که در فارسی میانه (= فارسی پیش از اسلام) به معنای «به» (حرف اضافه) بوده‌است. ۲) «بدین» و «بدان» بیشتر در گونۀ ادبی و نثرهای نشان‌دار (= کم‌بسامد و نامتعارف) به‌کار می‌روند: گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونق مسلمانی (گلستان). بنابراین بهتر است آن‌ها را در نوشتار معیار به‌کار نبریم. ننویسیم: مردان در شصت‌سالگی بازنشسته می‌شوند، بدین صورت که ... بنویسیم: مردان در شصت‌سالگی بازنشسته می‌شوند، به این صورت که ... ۳) «بدین» و «بدان» همواره با واژۀ پس از خود بافاصله نوشته می‌شوند: بدین‌ ترتیب، بدین‌ جهت، بدان جهت، بدین سبب، بدان سبب، بدین علت، بدین گونه، بدین وسیله، و ... . ۱۴‌۰۲‌/‌۰‌۵/‌۲‌۳‌ سید محمد بصام @Matnook_com
دربارۀ «بی‌تفاوت» در کتاب غلط ننویسیم (در مدخل «بی‌تفاوت»،‌ ص ۸۵) آمده‌است: «بی‌تفاوت [...] که براثر گرته‌برداری [...] در نیم قرن اخیر در رسانه‌ها و نوشته‌ها کم‌وبیش متداول شده، غلط است و به‌جای آن باید گفت بی‌اعتنا، بی‌علاقه، بی‌توجه، لاقید، و نظایر این‌ها.» این سخن یکی از ده‌ها تجویز نادرست و غیرعلمی این کتاب است که پس از سی سال همچنان در کتاب‌ها و کارگاه‌های ویرایش تکرار و از آن تقلید می‌شود. در ادامه، دلیل نادرستی این سخن و درستی «بی‌تفاوت» را می‌آموزیم. ۱) ساختِ صفتِ «بی‌تفاوت» «بی-» + اسم است. این‌ صفت‌ها را می‌توان به دو دسته‌ تقسیم کرد. دستۀ اول: صفت‌هایی که موصوف آن‌ها فاقد چیزی‌اند: «بی‌ادب» (آن‌که ادب ندارد)؛ «بی‌خاصیت» (آنچه خاصیت ندارد). دستۀ‌ دوم: صفت‌هایی که ویژگی‌ کسی یا چیزی را بیان می‌کنند: «بی‌ناموس» (ویژگی آن‌که از لاابالی‌گری یا کارهای نامشروع پرهیز نمی‌کند، نه آن‌که ناموس ندارد). همچنین: «بی‌امان»،‌ «بی‌امانت»، «بی‌جا»، «بی‌فکر»، «بی‌کله»، «بی‌‌نماز»، و ... . «بی‌تفاوت» نیز از همین دسته است. ۲) «بی‌تفاوت» معمولاً در سه معنای کمابیش مترادف به‌کار می‌رود که از آن‌ها معنای اول و دوم رایج‌تر است: - صفتِ کسی است که در برابر هیچ‌کس یا هیچ‌ چیزی احساس مسئولیت نمی‌کند و واکنشی نشان نمی‌دهد. - صفتِ کسی است که تحت تأثیر عوامل یا شرایطی همه‌چیز برایش یکسان است. - صفتِ کسی است که نه اهل جانبداری است و نه مخالفت؛ خنثاست. ۳) «بی‌تفاوت» را می‌توان با «بی‌طرف» (impartial) مقایسه کرد، زیرا «بی‌طرف» نیز صفت کسی است که از دو یا چند طرفِ دعوا از هیچ‌یک جانبداری نمی‌کند، نه این‌که فاقد «طرف» است. بنابراین اگر «بی‌تفاوت» غلط باشد، «بی‌طرف» و ده‌ها واژۀ مشابه آن نیز غلط‌اند و اگر واژه‌های مشابه آن درست‌ باشند، «بی‌تفاوت» نیز درست است. هردو را بسنجید با «بی‌انضباط» (indiscipliné)، «بی‌قیدوشرط» (inconditionné)، «بی‌تناسب» (disproportionné)، و مانند این‌ها که همگی گرده‌برداری و درست‌اند. ۴) شواهد «بی‌تفاوت» ۴-۱) شواهد بی‌نشان و پسندیده - «دنيای هزار و يک شب، از همان آغازِ گيرودارِ مجادلاتِ معتزله، نسبت‌به عشق [...] نمی‌‏توانسته‌است بی‏‌تفاوت‏ مانده باشد.» (عبدالحسین زرین‌کوب، از کوچۀ رندان، ص ۱۷۷) (وی،‌ در همین منبع،‌ تعبیر «بی‌‌تفاوتی رندانه» را برای حافظ به‌کار برده‌است.) - «ميان كوچه زنی را می‌‏بيند كه مَشک به دوش گرفته‌است. علی عليه‌السلام آدمی نيست كه بی‌‏تفاوت‏ از كنار اين مناظر بگذرد.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲۳، ص ۱۴۳) - «پدر [...] راضی و بی‌‌تفاوت است؛ هم برنده است هم بازنده؛ - حرف زدنِ نرگس آرام است و بی‌تفاوت؛ - بی‌تفاوت دَمِ بار ایستاده بود.» (از منابع گوناگون داستانی، از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «بی‌تفاوت») ۴-۲) شواهد نشان‌دار و ناپسند - «فکر این‌که بعدها در حق کسی نیکوکاری بکنم یا [...] شیرۀ جانشان را بمکم، در آن دقیقه،‌ بی‌شک برایم بی‌تفاوت بود.» (فئودور داستایِفسکی، جنایت و مکافات، ترجمۀ مهری آهی، ص ۶۱۱) ترجمۀ پسندیده و طبیعی: ... برایم یکسان بود؛ برایم فرقی نداشت. - «اگر من مهره‌های چوبی [شطرنج] را با مهره‌های عاج عوض کنم، این تغییر در نظام بازی بی‌تفاوت است.» (هرمز میلانیان، آزادی و بند در زبان و مقالات دیگر (گردآوردۀ احمد خندان)، ص ۴۱) تعبیر پسندیده و طبیعی: ... در نظام بازی تأثیری ندارد؛ ... در نظام بازی تفاوتی ندارد. یادآوری: فرهنگستان، در حوزۀ روان‌شناسی و علوم سلامت، واژۀ «بی‌احساسی» را برای apathy تصویب کرده، اما برای erotic apathy تعبیر «بی‌تفاوتی شهوانی» را تصویب کرده‌است. این نشان می‌دهد که «بی‌تفاوت» نیز به‌طور کلی در زبان پذیرفته و متداول شده‌است و کاربرد آن اشکالی ندارد. بر پایۀ جست‌وجوی گوگل نیز بسامد «بی‌تفاوت»، تا چهار برابر، بیشتر از سایر واژه‌های مترادف آن است. ۵) اهل زبان هر واژه‌ای را برای برآوردن نیازی یا بیان مقصودی به‌کار می‌برند و معمولاً دو واژهٔ عیناً مترادف در زبان وجود ندارد. برای مثال، واژه‌هایی که در ادامه آمده‌اند کمابیش مترداف‌اند، ولی نمی‌توان همیشه و همه‌جا از آن‌ها به‌جای هم استفاده کرد: بی‌اعتنا، بی‌توجه، بی‌تفاوت، بی‌مسئولیت، بی‌رگ، بی‌عار، بی‌خیال، بی‌فکر، بی‌احساس، بی‌انگیزه، بی‌قید. این واژه‌ها، افزون بر تفاوت معنایی، ممکن است تفاوت کاربردی و سبکی نیز داشته باشند. ۶) در نتیجه، از آنجا که «بی‌تفاوت» مانند صدها واژۀ گرده‌برداری‌شدۀ دیگر در گفتار و نوشتارِ امروز کاملاً رایج شده‌است، پذیرفتنی و درست است و کاربرد بجای آن اشکالی ندارد. ۱۴‌‌۰۲‌/‌۰‌‌۵/‌۲‌‌۹‌ سید محمد بصام @Matnook_com