دربارۀ «سانتریفوژ» (گریزانه)
۱) «سانتریفوژ» (به فرانسوی، Centrifuge) دستگاهی است که در آن با استفاده از نیروی گریز از مرکز، مواد را از یکدیگر جدا میکنند. معادل فارسی آن، طبق تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «گریزانه» است.
۲) /سانتریفیوژ/ تلفظِ نزدیک به انگلیسی و /سانتریفوژ/ تلفظِ نزدیک به فرانسهٔ این واژه است. بنابراین، از آنجا که این واژه فرانسوی است، املای «سانتریفوژ» درستتر است و ترجیح دارد.
#واژهشناسی #املا_رسمالخط
۱۴۰۳/۰۳/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
32.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«پاچهخواری» یا «پاچهخاری»؟
+ یک واژۀ جدید که نمیدانید!
#واژهشناسی #املا_رسمالخط
۱۴۰۳/۰۳/۱۶
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
18.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصطلاح «پدر کسی را درآوردن» از کجا آمده و در اصل چه بوده؟
#واژهشناسی
۱۴۰۳/۰۳/۲۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
درست:
به قطع و یقین (= «قطعاً و یقیناً»)
به حتم و یقین (= «حتماً و یقیناً»)
نادرست:
به قطعِ یقین، قطعِ به یقین، حتمِ به یقین
یادآوری:
«قطعویقین» غیر از «به قطع و یقین» و به معنای «اطمینان» است: «هرگز اینهمه قطعویقین نخواهیم داشت.» (عباس زریاب خویی، لذات فلسفه، ص ۲۴۱)
#املا_رسمالخط #واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفاوت «جزء» با «جزو» چیست؟
کدام درست است و چرا؟
#املا_رسمالخط #واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
12.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکتۀ سوم:
در مجموعهفرهنگهای سخن، بهاشتباه واژۀ «پیشخان» در هر دو معنا آمده (۱. ورودی سرپوشیدۀ ساختمان و ۲. میز یا فضایی که از پشت آن به مشتری کالا یا خدمتی عرضه میشود) و «پیشخوان» نیز به «پیشخان» ارجاع داده شدهاست؛ درصورتیکه هریک باید در مدخل جداگانهای بیایند، زیرا دو واژه با معنا و کاربرد متفاوتاند.
همچنین فرهنگستان زبان و ادب فارسی «پیشخان» را برای عبارتهای front office و front desk تصویب کردهاست که معادل درست آن «پیشخوان» است.
#املا_رسمالخط #واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
و گفت: هرکه سخن مردمان پیش تو آرد سخن تو پیش دیگران برد؛ او را نه لایق صحبت باشد.
(عطار نیشابوری)
سه نکته:
۱) پس از نهاد، حتی اگر جمله باشد، ویرگول نمیگذاریم.
۲) میان دو جملهای که دومی با اولی معنا مییابد نقطهویرگول میگذاریم.
۳) صحبت: همنشینی؛ نشستوبرخاست.
#ادبیات #نشانهگذاری #واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
دربارهٔ «بلکفرایدی»
«بلکفرایدی» (black friday)، که به معنای «حراج کالاها یا ارائهٔ خدمات با تخفیفهای استثنایی در آخرین جمعهٔ ماه نوامبر» است، اولین بار در آمریکا به کار رفت. سپس با همین تعبیر و گاهی با اندکی تغییر در دیگر کشورها نیز رواج یافت. ترجمهٔ لفظبهلفظ آن «جمعهٔ سیاه» یا «سیاهجمعه» است.
«جمعهٔ سیاه» برای ایرانیان همچنان یادآور کشتار مردم در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در خیابان و میدان ژاله است، چنانکه برای آمریکاییان یادآور رسوایی بازار طلا در ۲۴ سپتامبر ۱۸۶۹ بود. بنابراین، از آنجا که عبارت «جمعهٔ سیاه» ناخوشایند بود و «سیاهجمعه / سیاجمعه» نیز بهلحاظ معنایی شفاف نبود، برخی «حراج جمعه» را به کار بردند و سپس از روی آن، طبق فرایند آمیزهسازی (= ادغام دو یا چند واژه و ساختن یک واژهٔ جدید از آنها)، «حراجمعه» را ساختند. برخی نیز بهتازگی «جمعۀ هیجانانگیز» میگویند و مینویسند که زیباست و نشانهٔ ارج نهادن به زبان ملیمان، فارسی.
#واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
«فرفوژه» یا «فرفورژه»؟
«فرفورژه» (fer forgé) واژهای فرانسوی و به معنای «سازههای آهنی، مانند در و نرده و پنجره، با طرحهای معمولاً هنری» است. «فرفورژه» (مانند برخی دیگر از وامواژههای فرانسوی) صورت نویسهگردانیشدۀ* fer forgé است (نه مطابق با تلفظ فرانسوی آن)، زیرا واج /ر/ در فرانسوی /غ/ تلفظ میشود. املای «فرفورژه» (با دو «ر») رایجتر و پربسامدتر از «فرفوژه» (با یک «ر») است. بنابراین دقیقتر و درستتر آن است که «فرفورژه» بنویسیم (هرچند در گفتار برای تلفظ آسانتر /فرفوژه/ میگویند).
★ «نویسهگردانی» (transliteration) فرایندی است که از رهگذر آن، حروف یک خط، بهطور متناظر و یکبهیک، با حروف خط دیگری نوشته میشود. برای نمونه، «شبدر» به حروف لاتینی بهصورت šbdr نویسهگردانی میشود («نویسه» معادل فارسی «حرف» است).
#واژهشناسی #املا_رسمالخط
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
الوعده وفا!
عبارت «الوعده وفا» معمولاً برای یادآوری قولوقرار دیگران به کار میرود: «وقتی که آمد، به او گفتم: الوعده وفا. ربابه را طلاق بده.» (صادق هدایت، سه قطره خون، ص ۱۶۲)
«الوعده وفا» تغییریافتۀ این حدیث امام علی است: «الکریمُ إذا وَعَدَ وَفیٰ.» (جوانمرد چون پیمان بندد، به جای آرد.)
#واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
دربارۀ واژۀ «پدر»
واژۀ «پدر» در فارسیِ میانه و باستان pitar (پیتَر) بوده و از هندیواروپایی -pətér* (پِتِر: لفظاً به معنای «پاینده» و «حامی») گرفته شدهاست. father در انگلیسی و Vater در آلمانی و Πατέρας (پَتِراس) در یونانی نیز برگرفته از همین «پِتِرِ» هندیواروپایی و همریشه با «پدرِ» فارسیاند. (محمد حسندوست، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، سرواژۀ «پدر»)
#واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
دربارۀ واژۀ «بربری»
«بربر» نام گروهی از هَزارههای مهاجر افغانستانی است که حدود ۱۳۰ سال پیش، از ناحیهای به نام بربرستان یا هزارهجات، به ایران کوچ کردند و به «بربری» و «خاوری» معروف شدند («خاوری» یعنی «آنکه از ناحیۀ شرق یا خراسان است»). آنها نانی به نام «پنجهکَِش» میپختند که در ایران به «بربری» شهرت یافت. امروز نیز در برخی از شهرهای ایران به نان «بربری» «پنجهکش» میگویند.
#واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com