لَهُ عامانِ لایَبکی وَ لم اَشهَد لهُ دمعةً
وَلکن حینَما غابت تَناثَر لم اُطق جَمعَه
فَهذا البُعدُ اَربکَهُ یُصَلّی ظُهرَهُ سَبعَةً
دو سال گریه نکرد و من اشکش را ندیدم
امّا وقتی او رفت حالش بهم ریخت؛ دیگر حتّی تحمّل دوستانش را نداشت:)
«و این دوری آنچنان متحیّرش* کرد که نماز ظهرش را هفت بار میخواند.»
- #محمّد_العتیق
مترجم: - #سپیده_متولی
#عربیات
«در نمازم خمِ ابروی تو به یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد»
- #حافظ
#هناس
- @Mava_a !🥥'
به چشم معنی چندان که باز مینگرم
ز روی نسبت ما قطرهایم و دریا تو!
- #سیف_فرغانی
#غریق
- @Mava_a !🥥'
پشت هم شعر نوشتم که بخوانی،خواندی؟
بغض کردم که ببینی وبمانی، ماندی؟
به خدا شعرترین شعرِ منی؟ میفهمی؟
هوس انگیز ترین حسِ منی، میفهمی؟
- #پویاجمشیدی
#وِنوش
- @Mava_a !🥥'
درس خواندی؟ چه خبر؟ حال شما؟ خوبی که؟!
عشق پنهانی من پشت سؤالی الکی :)
- #مجید_ترکابادی
#آسو
- @Mava_a !🥥'
گاهی بیا
به آرامگهِ واژه های من
اینجا دلی
برای دوستداشتنت
پر کشیده است...
- #لیلا_مقربی
#وِنوش
- @Mava_a !🥥'
عشق بازی میکنم ، هر شب کنار عکس تو
عکس تو با من مدارا میکند ، برعکس تو ... !
- #جواد_صارمی
#وِنوش
- @Mava_a !🌒'
ء
یه شب که مثل امشب خسته نباشم
که سرم درد نکنه، که دستهام زورش زیاد باشه، که پاهام جون راه رفتن داشته باشن
یه شب که ابر باشه اما بارون نیاد
دست ميندازم زیر پوستم
پاره میکنم این جلد بزرگ دروغی رو
اون تهتهای تاریک وجودم، یه دختر سه سالهاس که داره توی پارک توی چمنا میدوئه و بازی میکنه و میخنده و خیالش راحته که اگه بخوره زمین مامانش میاد و بوسش میکنه خوب میشه
یه فسقلی خوشحال که درد نداره، خسته نیست، سرش پر از صدای داد کشیدن خودش و بقیه نیست، از خودش نمیترسه
یه دختربچه با لباسای قشنگ، که یه بادکنک بزرگ قرمز داره، اونقدر بزرگ که میتونه دختر بچه رو برداره و از این شهر ببره.
یه شب که خسته نباشم
پوستمو پاره میکنم و اون دختربچه رو پیدا میکنم، دوباره میشم همون کوچولوی خوش شانس
خودمو میسپرم به بادکنک، ازش میخوام منو ببره به یه شهر دور، یه شهری که توش هیچکس منو نشناسه، یه شهر که توش هیچکسو نشناسم!
میرم یه شب، یه شب که زنده باشم میرم...
یه کسی و داشتم هر موقع حالش و میپرسیدم و حالش که بد بود، میگفت:
شبم!
میگفتم شب یعنی چی؟
میگفت:
تاریکم؛ دلم تاریکه اما آرومم مثلِ ستارهها:)
به مردم لبخند میزنم و نمیزارم که بقیه حالم و بدونن.
وَ من این روزها با همین فاصلهی دور در
بیخبری دست و پا میزنم و نگران اینم که
نکنه تو شب باشی و من ندونم...
- #ناشناس
#هناس
- @Mava_a !🥥'
من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
(دوستت) داشته باشم
و برایم مهم نباشد که تو
درکجای این شهرِ شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی!
آغوش من
فرودگاه ِفرودهای اضطراریِ توست !
هر جا آسمانت ابری شد
یا که بالت زخمی
بازوهای من
به روی تو باز است هنوز
فرود بیا پرنده ام
فرود بیا ... !
فدایت گردم..
#وِنوش
- @Mava_a !🌞'