eitaa logo
از زبان مشاور
495 دنبال‌کننده
187 عکس
55 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 منتشر شد: «از زبان مشاور»؛ ارکان پنجگانهٔ زندگی خانوادگی 🖋 نویسنده: «علی‌اکبر مظاهری» 📖 همۀ ما در مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی به مشاور و مشاوره نیازمندیم؛ مانند نیاز به پزشک و پزشکی؛ در همۀ رشته‌های پزشکی. این نیاز را عقل گوشزد می‌کند، شرع به آن فتوا می‌دهد و دانش و تجربه بر آن مهر تأیید، بلکه تأکید، می‌نهند. در این کتاب که در پنج فصل تدوین شده، به هر سه قلمرو ورود کرده‌ایم (فردی، خانوادگی، اجتماعی)، اما سهم مسائل خانوادگی بیشتر شده است. بیشتربودن سهم مسائل خانواده به‌سبب نیاز جامعه و مراجعۀ مراجعان و پرسش پرسشگران است. 🔶 مشخصات کتاب «از زبان مشاور»: رقعی–سلفون، چاپ اول ۱۳۹۹، ۴۰۰ صفحه، ۶۷ هزار تومان 🔷 خرید و سفارش آنلاین: www.bustaneketab.ir ۹۹/۸/۱۹ *┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄* ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید. تلگرام: t.me/mazaheriesfahani_ir سروش: sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا: eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام: instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ: https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله: https://ble.ir/mazaheriesfahani
گفت کسی خواجه سنایی بمُرد مرگ چنین مرد نه کاری است خُرد ۹۹/۸/۲۱ *┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄* ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: تلگرام: t.me/mazaheriesfahani_ir سروش: sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا: eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام: instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ: https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله: https://ble.ir/mazaheriesfahani
میلاد کتابی دیگر کتاب «از زبان مشاور»، منتشر شد. مقدمه نویسنده: ما، همگی‌مان، به مشاور و مشاوره نیازمندیم؛ در مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی. مانند نیاز به پزشک و پزشکی، در همه رشته‌های پزشکی. این نیاز را عقل می‌گوید، شرع بر آن فتوا می‌دهد، و دانش و تجربه بر آن مهر تأیید، بلکه تأکید، می‌نهند. اما حکایت این «از زبان مشاور»: در این کتاب، که در پنج فصل تدوین شده، به هر سه قلمرو ورود کرده‌ایم (فردی، خانوادگی، اجتماعی). امّا سهم مسائل خانوادگی بیشتر شده است. این «بیشتری»، نه به اختیار ما، بلکه به سبب نیاز جامعه و مراجعه مراجعانمان و پرسش پرسش‌گران‌مان است. عمده مطالب کتاب، در سه قلمرو، سامان یافته است: ۱. مشاوره‌های حضوری؛ این‌ها محصول مشاوره‌هایمان در مراکز مشاوره است. بیشتر در مراکز مشاوره حوزه‌های علوم اسلامی و دانشگاه‌ها. مشاوره‌های حضوری را با عنوان «از زبان مشاور» آورده‌ایم. نام کتاب، برآمده از همین عنوان است. این‌ها بهترین و زیباترین مطالب کتاب‌اند. ۲. مشاوره‌های غیر حضوری؛ این‌ها مشاوره‌های مکتوب‌اند که از طریق نامه، ایمیل، سایت، پیامرسان انجام گرفته‌اند. پاره‌ای از این‌ها پرسش و پاسخ‌های مجله‌ای و نشریه‌ای است. خوانندگان مجله و نشریه پرسیده‌اند و ما پاسخ داده‌ایم. به‌علاوه مشاوره‌های تلفنی. ۳. نوشته‌های غیر مشاوره‌ای؛ این‌ها نوشته‌هایی است که در قلمرو خانواده و مسائل همسران و تربیت فرزندان نوشته‌ایم. این‌ها درباره پنج رکن خانواده است؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ. ما خانواده را سه‌رکنی نمی‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند. بلکه خانواده را پنج‌رکنی می‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ. ایشان ارکان اصلی بنای خانواده‌اند. نکته: این اثر، در پنج فصل، صورت پذیرفته است: فصل یکم: آغاز راه موضوع این فصل، ازدواج است؛ جانب‌هایی از جوانب ازدواج را کاویده‌ایم و به پرسش‌های مراجعان و پرسش‌گرانمان پاسخ داده‌ایم. فصل دوم: انتخاب همسر در این فصل، معیارهای انتخاب همسر، نیز مسأله خواستگاری را کاویده‌ایم و پاره‌ای از راهکارهای گزینش همسر را نمایانده‌ایم. نیز سؤال‌های جوانان را مطرح کرده و پاسخ داده‌ایم. فصل سوم: دوران نامزدی و عقد در این فصل، بر پله سوم نردبان زندگی خانوادگی ایستاده‌ایم، دستان لطیف جوانانمان را گرفته‌ایم، و ایشان را برای رفتن به پله چهارم، یاری و همراهی کرده‌ایم. فصل چهارم: پس از ازدواج در این فصل، که فربه‌ترین فصل کتاب است، جوانانمان مرحله‌های آغازین زندگی را گذرانده‌اند و در منزل‌گاه چهارم، منزل گرفته‌اند و «هم‌آشیانه» شده‌اند. ما، در همراهی ایشان، مهارت‌های زندگی مشترک را برایشان بیان کرده‌ایم و به پرسش‌هایشان پاسخ گفته‌ایم. فصل پنجم: فرزندان و تربیت در این مرحله، که فاخته‌هایمان در اندیشه فرزندآوری‌اند یا فرزند آورده‌اند، نقش والدین را در ایجاد و پرورش ثمره‌های حیاتشان نمایانده‌ایم. این عرصه، میدانی است پررمز و راز، که پدران و مادران، به‌ویژه زوج‌های جوان، به راهنمایی‌هایی، مساعدت‌هایی، و همدلی‌هایی نیازمندند تا صالحانی و رشیدانی را بالنده کنند. نکته: نام‌هایی که در مباحث «از زبان مشاور» و «حکایت‌ها» و «نمونه‌ها» آمده است، مستعار است. نام واقعی کسی را نیاورده‌ایم و داستان مشهوری را که قابل شناسایی باشد، مطرح نکرده‌ایم. اما این‌که چرا به جای نام مستعار، از رمزها و حروف الفبا (مانند آقای الف، خانم ب) استفاده نکرده‌ایم، زیرا نام‌ها بهتر و بیشتر در ذهن خواننده می‌مانند تا حروف و رموز، و نیز نام، دلپذیرتر و جان‌دارتر است. حق‌گزاری: شرط حق‌گزاری است که از کسانی که در پدیدآمدن این اثر، یاری‌مان کرده‌اند، سپاسگزاری کنیم. در تدوین این کتاب از یاوری و همکاری ایشان بهره‌مند بوده‌ایم: جناب آقای محمد دهقانی‌زاده (طلبه سطح خارج حوزه، مقطع دکترای دانشگاه، استاد دانشگاه). جناب آقای جواد فهیمی (طلبه حوزه، مهندس عمران). جناب آقای علی حاجوی (کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآنی، همکار و یاورمان در دانشگاه قم، استاد دانشگاه). خانم مهندس فاطمه کوثر (مقطع دکترای دانشگاه). خانم سیّده زهرا حسینی (کارشناس زیست سلولی مولکولی). جناب آقای محمدحسن استادی مقدم، که کار ویرایش کتاب را بر عهده دارند. نیز عزیزانی دیگر که نامشان در اثنای کتاب می‌آید. نیز همه ارجمندانی که یاری‌‌مان کرده‌اند. از همگی ایشان سپاسگزاریم و از خداوند سبحان، برایشان، پاداش فراوان می‌طلبیم. دید‌گاه‌ها، نقدها، و پیشنهادهای شما خوانندگان ارجمندمان را بر دیده سپاس می‌نهیم و از آن‌ها در تکمیل کتاب و در ادامه راه، بهره می‌جوییم. و در همه حال، از خداوند سبحان، مدد و هدایت می‌طلبیم. إنَّهُ وَلیُّ النِّعَم. علی‌اکبر مظاهری آبان ۱۳۹۹ @mazaheriesfahani_ir
دکتر جواد اژه‌ای هم پرکشید. زمستان ۶۲، در جزیره مجنون بودیم. کارزار، آتشین بود. در هرسو آتش بود و دیگر هیچ. یک ساعتی با رزمنده‌ای تهرانی کنار هم بودیم. چند تن از یارانش شهید شدند. چشمه چشمانش جوشید. با بغضی سنگین گفت: "بهترین‌هامان دارند می‌روند." بلی، در عمیات خیبر، گل‌های فراوانی پر پر شدند. شهید احمد کاظمی را دیدم که انگشت دستش پرید. کرونا! مگر تو گلچینی؟ دکتر جواد اژه‌ای هم رفت. رحمت خدا نثارش. علی‌اکبر مظاهری ۲۵ آبان ۹۹
🔷 مدارا تا کجا؟ 🔶 تبصره‌ای بر «نبرد بی‌برنده» ◻️مشاورهٔ اخلاقی - خانوادگی 🖋 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ❇️ پرسش: آقا یا خانمی پرسیده‌اند: کتاب نبرد بی‌برنده‌تان را کامل خوانده‌ام و عمل کرده‌ام؛ تا حد بی‌نهایت با همسرم مدارا و تغافل کرده‌ام، دشنام‌های بسیار او را هیچ پاسخ نگفته‌ام، جفاهای بیکرانش را تحمل کرده‌ام، اما هرچه می‌گذرد من بازنده‌ام و او برنده. این نبرد، بی‌برنده است؛ قبول، اما همیشه من بازنده‌ام و او نه که برنده باشد، بلکه خیره‌تر و چیره‌تر شده و از زندگی‌مان دمار برآورده است. اکنون چه کنم که از این میدان فضیلت‌سوز فرار کنم؟ وقتی من سپر می‌اندازم، او شمشیر نمی‌اندازد. دیگر به ستوه آمده‌ام. آیا باید اعلام کنم که این میدان اگرچه برنده ندارد، اما بازنده دارد؟ لطفاً مدد فرمایید. ✅ پاسخ ما: اکنون ۱۰ سال از انتشار کتاب نبرد بی‌برنده می‌گذرد و نُه بار تجدید چاپ شده است. تاکنون حدود ۹۰ درصد گزارش‌ها و بازخوردها از مثبت‌بودن ثمره‌های آن حکایت دارد، به لطف خدا زندگی‌های بسیاری را نجات داده و اخلاق ستیزه‌جویانهٔ انسان‌های زیادی را آرام کرده است. حدود ۱۰ درصد پاسخ‌ها نیز منفی بوده است. حکایت شما جزو همین ۱۰ درصد است. 🔹 یک قانون اکنون می‌گوییم: در نظام آفرینش، بیشتر اموری که دارای قاعدهٔ کلی اند، تبصره یا تبصره‌هایی دارند. به زبان علمی: «ما من عام الا و قد خص»؛ هیچ امر و قاعده‌ای عمومی و کلی نیست، مگر اینکه استثناهایی دارد. در علوم تربیتی و اخلاقی نیز چنین است. مثلاً در تربیت فرزند، قاعده بر محبت بی‌نهایت است، اما اندکی قناعت نیز لازم است. در معاشرت با مردمان نیز اصل بر نرم‌خویی و سخاوت است، اما اندکی گره‌کردن ابرو و امساک نیز ضروری است. در تکریم دیگران اصل بر بی‌پایانی است، اما اندکی سنجش ظرفیت نیز لازم است. حتی در دشمنی با بدها نیز نمی‌باید بی‌پروایی کرد. اندازه نگه دار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست مدارا و تغافل و نبردنکردن نیز مشمول این قاعده‌اند. کسانی هستند که بزرگواری را حمل بر بی‌عرضگی می‌کنند و از آن استفاده سوء می‌کنند؛ یا تغافل را نادانی فرض می‌کنند و جسور می‌شوند. باید ظرفیت افراد را سنجید و به‌قدر ظرفشان، آبشان داد؛ اگر بیشتر دهیم ظرفشان لبریز می‌شود و خرابی به بار می‌آورد. 🔹 داوری ما ما در باره شما قضاوت نمی‌کنیم. اصلاً ما قضاوت نمی‌کنیم. مشاور، هادی است نه قاضی. ما واقع زندگی شما را نمی‌دانیم و سخن همسر شما را نشنیده‌ایم، اما در این مشاورهٔ غیرحضوری و با وجود نشنیدن سخن همسرتان، بنا را بر صادق‌بودن شما می‌گذاریم و چند راهکار دانه درشت می‌دهیم: ۱. اگر مدارای شما سبب تحقیرتان می‌شود، از آن بکاهید. اگر تغافل شما باعث جسارت همسرتان می‌شود، آن را اندک و یا حذف کنید. اگر تواضع شما موجب تکبر او می‌شود، آن را کم کنید. (تواضع، عبادت است، اما اگر شما را کم‌مقدار کند، معصیت است.) این سخن امام صادق علیه‌السلام وه که چه زیباست: «اَخْدِمْ اَخٰاکَ فَاِنْ اِسْتَخْدَمَکَ فَلا وَ لا کَرامَه»*۱؛ برادرت را خدمت کن، اما اگر خواست تو را به خدمت گیرد، نه خدمتش کن و نه بزرگش شمار. همچنین این سخن امام صادق علیه‌السلام را: «إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا»*۲؛ خداوند همهٔ امور مؤمن را به خود او واگذار کرده است؛ اما این حق را به او نداده که خود را ذلیل کند. حتی در صلهٔ ارحام هم حق نداریم خود را ذلیل کنیم. دلبر اگر به رفتن شتاب کند بایست دل بر کسی مبند که دلبستهٔ تو نیست ۲. اکنون طرحی نو دراندازید و با عمل بیشتر و سخن کمتر، به همسرتان تفهیم کنید که دیگر بنا ندارید یک فرد قربانی باشید. نیازی به جارزدن نیست، سلوکتان را عزتمندانه کنید و قاعدهٔ جاری بر رفتار و اخلاقتان را تغییر دهید. 🔹از ذلت به عزت ۳. اگر آقا هستید، فصل «اقتدار مرد» را در کتاب «فرهنگ خانواده» مطالعه کنید و اگر خانم هستید، فصل «ریحانگی زن» را در همان کتاب بخوانید. بعد از دو هفته که این راهکارها را عمل کردید، نتیجه را به من اطلاع دهید تا راهکارهای دیگری دهم تا برای آیندهٔ زندگی‌تان گام‌های تازه‌ای بردارید. ان‌شاءالله. خداوند سبحان هادی‌تان باشد. *۱: مستدرک‌الوسایل، ج ۲، ص ۴۱۱ *۲: تهذیب‌الاحکام، ج ۶، ص ۱۷۹ ۹۹/۸/۲۵ *┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄* ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: تلگرام: t.me/mazaheriesfahani_ir سروش: sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا: eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام: instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ: https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله: https://ble.ir/mazaheriesfahani
✅ تفکر مثبت مشاوره روانشناسی - اخلاقی علی‌‌اکبر مظاهری پرسش: دانشجویم پرسیده‌ است: سلام استاد. خداقوت. شما برای اینکه آدم فکرهای منفی نکند، چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟ همیشه گفته‌اند به هر چه فکر کنی، همان می‌شود. من خیلی سعی می‌کنم منفی فکر نکنم، ولی موفقیتم طولانی نیست. پاسخ ما: سلام و درود بر شما. ۱. فکرهای مثبت‌ آماده کنید و هرگاه منفی‌ها هجوم آوردند، مثبت‌ها را جایگزین آن‌هاکنید. ۲. ذکر خدا بگویید. هر ذکری که دوست دارید. به‌تکرار و به زبان. به ذکر قلبی اکتفا نکنید‌. ۳. کتاب بخوانید. کتاب‌هایی که نیاز به تفکر و جمع‌کردن حواس دارد. ۵. ورزش کنید. هر ورزشی که دوست دارید. ۶. با انسان‌های مثبت‌اندیش رفاقت کنید و از منفی‌اندشان فاصله بگیرید. ۷. مدتی اخبار نشنوید و نخوانید. ژورنالیسم، لجن‌پراکن است. ۸. هدف‌های زندگی‌تان را مشخص کنید. آن‌ها را روی کاغذ بیاورید. به آن‌ها فکر کنید. بر آن‌ها تمرکز کنید. ۹. فصل چهاردهم (زندگی هدفمند) از کتاب "فرهنگ خانواده" را بخوانید. دوبار بخوانید. ۱۰. یک کتاب خوب در باره کنترل ذهن بخوانید. پس از انجام این راهکارها، نتیجه را به من اطلاع دهید. خداوند سبحان یاریتان کند. حتما یاریتان می‌کند. ۲۹ آبان ۹۹ ✅ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: تلگرام t.me/mazaheriesfahani_ir سروش sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله https://ble.ir/mazaheriesfahani
🔷 ربیع ازدواج چگونه جوانانمان را به ‌ازدواج ترغیب کنیم؟ پرسش و پاسخ ازدواجی 🖋 علی‌اکبر مظاهری ❇️ پرسش: پرسیده‌اند: در جامعۀ ما، که جوانان به سمت تجردگرایی پیش می‌روند و آمار جوانان در سن قطعی ازدواج، رو به‌ افزایش است، چگونه می‌توان علاقه به ‌ازدواج را در جوانان ایجاد کرد؟ ✅ پاسخ ما: برای ایجاد علاقه در جوانان و برای ساماندهی ازدواج ایشان، کارهای زیادی باید انجام شود. بنا بر مثال: ۱. هزینۀ ‌ازدواج هزینۀ ‌ازدواج مشروع و معقول، نباید بیشتر از ارتباط نامشروع و نامعقول باشد. اما اکنون، در جامعۀ ما، چنین است؛ یعنی هزینه و دردسرهای یک ازدواج مشروع و معقول و به‌هنگام، بسیار بیشتر از یک ارتباط نامشروع و نامعقول است. ۲. عزم راسخ در این عرصه، باید عزم عمومی به وجود آید. کل جامعه؛ خانواده‌ها، مسئولان، متفکران، نیکخواهان، خیّران، و خود جوانان، عزم خویش را جزم کنند تا ازدواج جوانان سامان گیرد. یک سازمان و یک گروه خاص، نمی‌تواند به‌تنهایی این کار را به سامان برساند. بنا بر مثال: ما در کشورمان خیرین مدرسه‌ساز داریم. ایشان خوب عمل کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که ‎کمبود مدرسه را چندان احساس نمی‌کنیم. نهضت سوا‎دآموزی، نمونه‌ای دیگر است که برای باسواد کردن بیسوادان، عزم خود را نشان داده ‌است. این‌ها یعنی عزم عمومی. نمونۀ دیگر، بسیج مردمی‌ در زمان جنگ بود، که بخش عظیمی‌ از جامعه، در این مسأله شریک بود. ما عزم عمومی‌ را در جنگ، به‌خصوص سال‌های اول، دیدیم. و اکنون تلاش همگانی برای مقابله با "کرونا" را شاهدیم. چنین عزم‌هایی، برای ساماندهی امور جوانان و ازدواج ایشان نیز لازم است. ۳. نهاد ازدواج ایجاد بنیادها و نهادهایی برای ازدواج، از ضروریات است. در ماه‌های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیاد‌هایی تأسیس شد؛ مانند بنیاد مسکن، نهضت سوادآموزی، کمیتۀ امداد، ولی بنیاد ازدواج پا نگرفت؛ البته مطرح گردید، ولی ایجاد نشد. ۴. راویان ازدواج «راویان ازدواج»، که واسط خیرند در شناسایی و معرفی جوانان برای ازدواج، می‌توانند در ساماندهی ازدواج به‌هنگام جوانان، مؤثر باشند. ارجمندی ایشان و پاداششان نزد خداوند، از خیرین مدرسه‌ساز نیز بیشتر است، بسیار بیشتر. ما، در کتاب «دختران و انتخاب همسر»، یک فصل دربارۀ راویان ازدواج نوشته‌ایم. ۵. تسهیلات تسهیلات بی‌تکلف، کمک‌های مالی بلاعوض به جوانان، وام‌های بی‌سود و آسان، جهیزیه‌های اقساطی و خانه‌های کوچک با اجارۀ کم (به‌خصوص از نوع اجاره به شرط تملیک)، از جمله تسهیلاتی است که باید در اختیار همۀ جوانان قرار گیرد. ۶. تشویقیه‌ها کسانی که ‌ازدواج به‌هنگام انجام می‌دهند، «تشویقیه» دریافت کنند؛ مثلا بخشودگی بخشی‌ از مدت خدمت سربازی، اولویت استخدام برای متأهلان و بورسیه‌های تحصیلی. همچنین می‌توان امتیازهایی مانند آنچه برای فرزندان شهیدان و خانواده‌های ایثارگران وجود دارد، برای جوانان متأهلی که‌ ازدواج به‌هنگام می‌کنند، اختصاص داد. ۷. بیرون‌راندن هراس جوانان ما از ازدواج هراس دارند. بخشی از این ترس، واقعی و به‌جا است؛ چون هنگامی‌که وضع جامعه و سنگ‌های بزرگ پیش پای جوانان و هزینه‌های سنگین ازدواج را می‌بینند، می‌ترسند. اما بخشی از آن، واقعی نیست و هراس‌های توهمی است، زیرا مشکلات را دیده‌اند و هراس‌هایی در دلشان ایجاد شده که بیش از مقدار واقعی آن است. اگر این هراس‌های از ازدواج را از دل جوانان بیرون کنیم، به ازدواج رو می‌آورند. ۸. فرهنگ‌سازی فرهنگ خانواده‌ها و جوانان دربارۀ ‌ازدواج آسان، اکنون دچار آسیب شده‌ است؛ آسیب‌هایی مانند تشریفات زائد، هزینه‌های گزاف، سخت‌گیری‌های نابه‌جا در انتخاب همسر و در انجام فرایند ازدواج. بنابراین، لازم است که اندیشۀ خانواده‌ها و جوانان را اصلاح کرد، تا تشریفات و دشواری‌های مصنوعی حذف شود. ۹. مشاورۀ‌ ازدواج این عامل، اگر درست انجام گیرد، کمک خوبی برای انتخاب صحیح همسر و انجام ازدواج خجسته است. مشاوره با مشاوران دانا و توانا، می‌تواند امر ازدواج را آسان کند و کار ازدواج را سامان دهد. مشاوره، به‌تدریج دارد جایگاه خود را در جامعه ما می‌یابد، ولی تا رسیدن به نقطۀ مطلوب، هنوز فاصله داریم. اما امید است که به آن برسیم. ۹۹/۸/۳۰ *┄┅═✧❁🌸 ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: تلگرام t.me/mazaheriesfahani_ir سروش sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله https://ble.ir/mazaheriesfahani
گروه «بهترین‌های نهج‌البلاغه»، ایجاد شده است برای نشر گزیده‌هایی از ناب‌ترین معارف نهج‌البلاغه. ۹۹/۹/۱ لینک https://chat.whatsapp.com/JrqMK1zJruOCDWo4CC78Za
سلام خدمت دوستان گرامی کانال «بهترین‌های نهج‌البلاغه»، ایجاد شده است برای نشر گزیده‌هایی از ناب‌ترین معارف نهج‌البلاغه. ۹۹/۹/۵ لینک http://t.me/mazaheri37
✅ بشارت‌های قرآنی 🌷 فرجام یک دوره تلاوت و مطالعه قرآن، با نگاه یافتن بشارت‌ها و مژده‌ها. ✍️ علی‌اکبر مظاهری قرآن کریم را، علاوه بر تلاوت، مطالعه می‌کنم. در هر دوره مطالعه، موضوعی را در ذهنم می‌گیرم و هر مقدار را که در شبانه روز تلاوت و مطالعه می‌کنم، با آن موضوع در ذهنم، می‌کاوم. نتایج خوبی حاصل می‌شود. این‌بار، به مقتضای حالم و نیاز روحی‌ام، «بشارت‌های قرآنی» را در نظر گرفتم؛ آیات مبشرات، مژده‌ها، رحمت‌ها، نعمت‌ها، آن‌هایی که جان را به وجد و شوق می‌آورد. نتیجه جالب بود. قبلا حساب نکرده بودم که قرآن چقدر بشارت دارد. اکنون که حسابش را نگه داشتم، نتیجه‌ای فوق تصورم حاصل شد؛ ۲۳۴ بشارت. این‌ها بشارت‌های صریح بود. با تدبر و کاوش بیشتر، از این مقدار هم بیشتر می‌توان یافت. کانال و گروهی را در شبکه‌های اجتماعی ایجاد کردیم با نام «تامل‌های قرآنی» و با یاوری همکاران خوبمان، هر روز یکی از بشارت‌های محصول تلاوت و مطالعه همان شبانه‌روزم را منتشر می‌کردیم. امروز، که روز پایانی «دوره بشارت‌ها» است، آخرین بشارت را، که سوره اخلاص بود، منتشر کردیم و این دور از ادوار تلاوت و مطالعه قرآن را به فرجام رساندیم و قرآن را با نگاه بشارتی ختم کردیم. دور بعد را، که از فردا آغاز می‌شود، با موضوع «دعاهای قرآن» آغاز می‌کنیم. ان‌شاءالله. دیدگاه‌هایتان را بر دیده سپاس می‌نهیم. ایده و اندیشه دهید و ما را در این مسیر مبارک، مدد فرمایید. خداوند سبحان را بر این توفیق، سپاسگزارم و برای توفیق‌های بعدی، از او مدد و هدایت می‌طلبم. إِنَّه ُ وَلِيُّ النِّعَم. ۷ آذر ۹۹ مارا در پیام‌رسان‌هایمان دنبال کنید. واتس اپ https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH ایتا http://eitaa.com/mazaheri_esfahanii تلگرام http://t.me/mazaheri_esfahani اینستاگرام http://instagram.com/mazaheri_esfahanii سروش http://sapp.ir/mazaheri_esfahani بله https://ble.ir/mazaheri_esfahani
⭕️ عبرت‌های کرونایی (۶) ✅ صحنه‌ای از صحرای محشر ✍ نویسنده: علی‌اکبر مظاهری وقتی در قرآن می‌خواندیم که در صحرای محشر، برخی‌ها، از عزیزانشان فرار می کنند: یَوْمَ یَفِرُّ المَرْءُ مِنْ أخیه وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ و صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ؛ روزی که آدمی از برادرش می‌گریزد، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و فرزندانش. هركس را در آن روز كاری است كه به خود مشغولش دارد. (سوره عبس، آیه۶_۹) به‌عقل می‌پذیرفتیم، چون خداوند فرموده است. اما گاهی، در دل، سوالی پدید می‌آمد، اگرچه به زبان نمی‌آمد، که: چطور اینان از آنان می‌گریزند؟ مگر آنجا چه‌خبر است؟! کرونا نشانمان داد که آنجا، محصول اینجاست. صحرای قیامت، صحنهٔ بزرگ شده‌ی دنیاست. ببینید: امروز مریضی رو توی ICU بستری کردم. صدام کردن که بیا همراهاش میخوان رضایت بدن و ببرنش خونه. با عصبانیت رفتم ICU. مریض رو دیدم. سچوریشن‌ [سطح اکسیژن خون] ۷۵. تاکی‌پنه [نفسش تنگ بود و تند نفس می‌کشید]. تب‌دار. بدحال. به همراهش گفتم: چرا میخوای ببریش؟ زد زیر گریه و گفت: "می‌ترسیم اینجا وایسیم پیشش. هیچ‌کدوم از بچه‌هاش راضی نمیشن. می‌ترسن کرونا بگیرن." و دوباره شروع کرد به گریه‌کردن. گفتم: اگه ببرینش می‌میره. با گریه گفت: "میدونم. ولی ما هم بمونیم اینجا کرونا می‌گیریم. یه نفر بمیره بهتر از چند نفره." پشت ماسک و شیلد، تو اون لباس ها، نه نفسم در میومد نه صدام. فقط بهش گفتم: خانم! پس ما داریم چکار می‌کنیم؟ تحمل این ماسک و این‌لباس‌ها و این محیط، برای ما راحته؟ ما زندگیمونو گذاشتیم برای شما، شما نمی‌خواین بذارید برای پدرتون؟! با گریه گفت: "میدونم. خدا خیرتون بده. ولی ما نمی‌تونیم." و من، در حالی‌که رفتم به سمت در، یاد اون روزها و حواشیش افتادم که بعضی‌ها به ما می‌گفتند: تافته‌های جدا بافته... . (۱) (۱) خانم دکتر محدثه‌ زجاجی، متخصص داخلی. ۸ آذر ۹۹ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: تلگرام t.me/mazaheriesfahani_ir سروش sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله https://ble.ir/mazaheriesfahani
⭕️ عبرت‌های کرونایی (۷) ✅ فایده تلخ! ✍🏻 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری آقای حکیمانی، که مردی است اهل‌ دانش، اهل‌ قلم، اهل‌ تحقیق، اهل‌ تدریس، نوشته است: دیده‌اید که آدمی گاهی بارها و بارها یک حکمت را می‌خواند و می‌شنود و می‌گوید، امّا به جانش‌نمی‌نشیند؟ به‌عقل و به‌دانش، آن را قبول دارد، امّا به دلش نمی‌چسبد، بر وجدانش نمی‌نشیند، آن را از بُن‌ جان ادراک نمی‌کند. من این شعر مولوی را سال‌های‌ سال است که خوانده‌ام، شنیده‌ام، درس داده‌ام، امّا می‌دانستم که آن را ادراک وجدانی نمی‌کنم: این جفای‌‌خلق با تو در جهان گر بدانـی گنـج‌ زر آمد نهـان خلق را با تو چنین بدخو کنند تا تو را ناچـار رو آن سو کنند این یقین‌‌دان که در آخر جمله‌شان خصـم گـردند و عـدو و سرکـشان (۱) تا اینکه بیماری کرونای نیم‌بندی گرفتم. آزمایش‌ها آن را درست نشان نمی‌داد، امّا پزشک باوجدانم می‌گفت: «با اینکه جواب‌ها منفی است، امّا من که صدها بیمار کرونایی را معاینه و درمان کرده‌ام، آثار کرونا را در شما به‌وضوح می‌بینم.» من که به دانش و دقّت و تجربه‌ پزشکم باور داشتم، به درمانش تن دادم. تا کنون این احوال را تجربه نکرده بودم. آنفولانزا را قبلا تجربه کرده بودم، امّا ضربان پتک این بیماری، سنگین‌تر بود. برابر دستور پزشکم عمل کردم؛ دارویی که تجویز کرد، رژیم غذایی‌ای که داد، دستورهای استراحتی و بهداشتی، همه را عمل کردم و‌ گام‌به‌گام با او راه می‌رفتم. ضعف شدیدی داشتم، سینه و نفسم سنگین بود، مغز سرم درد شدید داشت، حافظه‌ام پریشان بود، چشمانم سنگین بود، حس بویایی و چشایی‌ام، بدبو و بدطعم بود. دستورهای درمانی‌ام سنگین بود، از عهده یک نفر برنمی‌آمد، همراه می‌خواست. ناگهان دیدم تنهایم! همسرم گفت: «کرونا نیـست. یک سرماخوردگی ساده است»! او فرزندان و دیگر اهالی خانه را به اندیشه خود فراخواند و آن‌ها همگی او را همراهی کردند و مرا در منزلی جدا و تنها رها کردند. کاملا متروکه شدم. تک. از همه‌ خانواده یک نفر باقی نماند. مدیریت همسرم، در این مسائل تخریبی و منفی، فوق العاده است. حتی به برادر و خویشاوندانم در شهرستان، که نگران حالم بودند و به اینان زنگ می‌زدند و ابراز نگرانی می‌کردند، اینان می‌گفتند: «چیزی نیست. یک سرماخوردگی ساده است. نگران نباشید.» آنان که با خودم تماس می‌گرفتند و تنگی و سنگینی نفسم وسرفه‌های دردناکم را می‌دیدند، حیران می‌ماندند که چرا حرف آنان و احوال من اینقدر متفاوت است! همزمان، چند تن از خویشانم در شهرستان، زمین‌خورده‌ کرونا بودند و برخی‌شان در ICU و در حال مرگ... . معما برای ایشان حل نمی‌شد. ناگهان چنان اطرافم خلوت شد که وحشت‌آور بود؛ همسرم فرار کرد و به شهر دیگری نزد خانواده‌اش رفت. فرزندان، همگی، حتی یک تلفن نمی‌زدند. بی‌سابقه بود! چنان از ایشان آزرده شدم که دیگر نمی‌خواستم ببینمشان. از همه‌شان به‌شدّت رنجیدم، امّا از همسرم متنفر شدم! روزان و شبان می‌گذشت و من در دردناک‌ترین حالت عمرم بودم، امّا هیچ‌کدامشان را نمی‌دیدم و صدایشان را از تلفن نمی‌شنیدم و حتی یک پیام و پیامک از آنان دریافت نمی‌کردم. دلم سخت شکست، امّا ناگهان دیده‌هایم به عالَم‌هایی دیگر باز شد: ۱. خدا را نزد خود یافتم. خودش فرموده: «أنَا عِنْدَ المُنْکَسِرَةِ قُلوبُهُمْ من نزد دل‌شکستگانم.» (۲) ۲. دنیا را عریان دیدم، بَزک‌هایش رنگ باخت، جلوه‌گری‌هایش پیر شد، دلبری‌هایش چروکید. ۳. اینگاه بود که از بُنِ‌ جان شعر مولوی را درک کردم که: خلق را با تو چنین بدخو کنند تا تو را ناچار رو آن‌سو کنند سود عظیمی تحصیل کردم، امّا بسیار تلخ! این فایده کرونا برایم عزیز است. اگرچه چونان زهر افعی است، اما چشمانم را باز کرد. بعد از این ما دیده خواهیم از تو بس ت‍ـا نپـوشد بـحر را خاشـاک و خـس (۳) الاهی! بر این نعمت تلخ و گوارایت سپاست می‌گویم. ۱۰ آذر ۹۹ (۱) مثنوی مولوی (۲) منیهُ المرید/صفحه۱۲۲ (۳) مثنوی مولوی ما را در پیام‌رسان‌هایمان دنبال کنید: واتس اپ https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH ایتا http://eitaa.com/Mazaheriesfahani تلگرام http://t.me/mazaheri_esfahani اینستاگرام http://instagram.com/mazaheri_esfahanii سروش http://sapp.ir/mazaheri_esfahani بله https://ble.ir/mazaheri_esfahani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون عمو عباسعلی، پس از یک قرن زندگی مومنانه در این جهان، به جهان دیگر رفت. این درست است که برخی از همسران، که زندگی عاشقانه‌ای دارند، نمی‌توانند دوری هم را تاب آورند. هنوز دو ماه از رحلت زن عمو نگذشته، عمو نزد همسرش رفت. زندگی و عشقشان چنان بود که جدایی از هم برایشان معنی نداشت. الاهی! عمو و زن عمویم را به تو می‌سپارم. از ایشان، در بهترین منزل‌های بهشتت، میزبانی کن. رحلت عمو را به عموزاده‌های عزیزم و خاندان مظاهری، نیز به خودم، صبورباش می‌گویم. نیز آفرین می‌گویم به عموزاده‌ها، به‌خصوص آقای حاج غلامرضا مظاهری، که از امتحان خدمت به پدر و مادر، در دوران کهنسالی ایشان، سرفراز برآمدند. علی‌اکبر مظاهری ۱۱ آذر ۱۳۹۹
باسم رب‌الشهداء ما، در زمان جنگ، این احساس را داشتیم که خداوند سبحان، از سر حکمت، ارجمندترین گل‌هایمان را می‌چیند. اکنون می‌بینیم گویا این گلچینی، سیره مستمره الاهی است. الاهی! این "فخری‌"‌ها، جانمایه‌های افتخاری‌مانند. آهسته‌تر بچینشان. لطفا! @Mazaheriesfahani
سلام خدمت دوستان گرامی کانال «بهترین‌های نهج‌البلاغه»، ایجاد شده است برای نشر گزیده‌هایی از ناب‌ترین معارف نهج‌البلاغه. ۹۹/۹/۵ لینک @mazaheri37
مدارا تا کجا.pdf
1.15M
⛔ مدارا تا کجا؟ ✍️ نویسنده: علی‌اکبر مظاهری 📑منتشر شده در ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان» ٩٩/٠۹/۱۵ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید. تلگرام👇 t.me/mazaheriesfahani_ir سروش👇 sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا👇 eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام👇 instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ👇 https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله 👇👇 https://ble.ir/mazaheriesfahani
روز دانشجو را به دانشجویان خوبم، نیز به همه دانشجویان، خجسته‌باش می‌گویم. علی‌اکبر مظاهری ۱۶ آذر ۹۹ http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
⭕️ عبرت‌های کرونایی (۸) 💖❤️ افزایش ازدواج ✍🏻 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری از دلایل عمده کاهش ازدواج، تشریفات و مراسم ازدواج است. در تاریخ ما ایرانیان، هیچگاه تشریفات ازدواج، مانند این زمان نبوده است. هر چه این امور بیشتر شد، ازدواج کمتر شد. نسبت این دو، سیر معکوس است؛ زیادشدن یکی سبب کاهش دیگری می‌شود. هرگاه آمار افزایش مجردان در ایران را می‌بینم، اندیشناک می‌شوم؛ بالای ۱۰ میلیون پسر و دختر مجرد، که برخی‌شان به «تجرد مطلق» رسیده‌اند. هنگام دیدن این آمار، ذهنم به سمت «چراها»ی آن می‌چرخد. یکی از چراهای اصلی و علت‌های دانه‌درشت، همانا افزایش تشریفات و اسراف‌های حرام است و بزک کردن این حکم خداوند و سنت پیامبر. چنانش بزک کرده‌اند که از صورت اصلی بیرون آمده است. ♦️ معجزه کرونا! در این نیم قرن اخیر که شاهد وقایع جامعه بوده‌ام ، سیر افزایش ولخرجی‌های مسرفانه با سیر کاهش ازدواج‌های به‌هنگام را به‌وضوح دیده‌ام. این روند نامبارک، در چند سال اخیر، به اوج رسید و رکورد زد. هیچ عاملی نتوانست این روند را مهار کند، بر دهان تشریفات مسرفانه لگام بزنند، ازدواج را افزایش دهد، سن ازدواج را پایین آورد. تا اینکه ناگهان ویروس «کرونا» سر رسید؛ بی‌رحم، ضعیف‌کش، هول‌انگیز، فراگیر. و به قول رئیس جمهور ایتالیا: «آمد که ما را از اریکه تکبر و خودخواهی، فرو کشد». ( سخنان کامل ایشان را در نوشته‌های بعدی می‌آورم). کرونا، آمار ازدواج را بالا برد و سطح تشریفات را به‌شدت فرود آورد. همگان دانستند (می‌دانستند، به روی خود نمی‌آوردند!) که تشریفات، ولخرجی‌ها، آداب نابخردانه، از سبب‌های اصلی آن رونده صعودی و نزولی است؛ صعود شمار مجردان و نزول میزان ازدواج‌های به‌هنگام. چون تالارهای شاهانه بسته شد، از تجمع جمعیت‌ها نهی شد، همچشمی‌ها کمرنگ شد، جنازه‌‌های مردگان، بی‌مراسم و تشریفات، غریبانه به حلقوم حفره‌های زمین فرو شد، جوانان و خانواده‌ها دیدند بدون دنگ و فنگ هم می‌شود ازدواج کرد. و بدین‌سان بود که حجله‌ها رونق گرفت! ۱۷ آذر ۹۹ ما را در پیام‌رسان‌هایمان دنبال کنید: واتس اپ https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH ایتا http://eitaa.com/Mazaheriesfahani تلگرام http://t.me/mazaheri_esfahani اینستاگرام http://instagram.com/mazaheri_esfahanii سروش http://sapp.ir/mazaheri_esfahani بله https://ble.ir/mazaheri_esfahani
💖❌ پشیمانیِ قبل از عروسی (۱) ✍🏻 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری از مسائلی که ممکن است در انتخاب همسر پیش بیاید این است که پسر یا دختر و یا هر دوی آنان، پس از گذراندن بعضی از مراحل مقدّماتی ازدواج، مانند گفت‌وگوها، رفت‌وآمدها، خواستگاری، بله‌برون و حتّی بعد از عقد و آشنایی بیشتر با اخلاق، رفتار، شکل و اندام و خانواده و بستگان یکدیگر، از این ازدواج پشیمان می‌شوند و درمی‌یابند که این همسر، همسری نیست که می‌خواستند و تصوّر می‌کردند. و یا خلاف آن است که در تحقیقات به آن دست یافته بودند. و یا این که درمی‌یابند که به این شخص علاقه‌ای ندارند و یا از او متنفّرند و نمی‌توانند با او زندگی خوبی داشته باشند؛ حال به هر دلیلی و عاملی که می‌خواهد باشد. حتّی ممکن است بدون هیچ دلیل و عاملی نیز این حالت به‌وجود آید؛ یعنی فقط می‌دانند که از این شخص خوششان نمی‌آید و او را به عنوان همسر خود نمی‌پسندند. در این حالت، می‌خواهند که از این ازدواج منصرف شوند و از راهی که آمده‌اند برگردند، امّا عواملی آنان را از این بازگشت، منصرف می‌کند. مثلاً تصوّر می‌کنند دیگر زشت است که برگردیم، حرفمان میان دو خانواده و فامیل پخش شده، جواب مردم را چه بدهیم؟ وقتی مردم بفهمند چه می‌گویند؟ شاید فکر کنند مسألۀ خاصّی در کار بوده. دیگر نمی‌شود دل طرف را شکست. به او و خانواده‌اش لطمه می‌خورد. اگر این کار را بکنیم، ناراحتی و دشمنی پیش می‌آید. دیگر کار از کار گذشته و باید تحمّل کرد ... . یا این که مطلب درونی و پشیمانی‌شان را به نزدیکان خود، مثل پدر و مادر و برادر و خواهر و یا دوستان‌نزدیک، می‌گویند، امّا آنان از انصراف و بازگشت می‌ترسانندشان و مطالبی مانند مطالب فوق به این‌ها می‌گویند و ایراد و اشکال‌هایشان را هم توجیه می‌کنند و وعده‌هایی مبنی بر این که: «بعداً محبّت پیدا ایجاد می‌شود. کارها کم کم روبه‌راه می‌شود»، دختر و پسر را می‌ترسانند. این عوامل، به‌کلّی، شجاعت و شهامت و ارادۀ‌ بازگشت و بیان‌ حقیقت را از آنان سلب می‌کند و در نتیجه، پشیمانی و بی‌علاقگی را در دل‌خود پنهان می‌دارند و تظاهر به رضایت و علاقه می‌کنند و سرانجام، تن به ازدواج ناخواسته می‌دهند. پس از ازدواج، چند صباحی با فشار بر خود و تظاهر به دوست‌داشتن زندگی جدید و محبّت ساختگی به همسر، به سر می‌برند؛ امّا در درونشان آشوبی برپاست. کم کم توان تظاهر به محبّت‌ساختگی و رضایت‌دروغین، رو به کاهش می‌رود؛ زیرا محال است که انسان بتواند یک عمر با ظاهرسازی در کنار انسانی که به او علاقه ندارد و یا از او نفرت دارد، زندگی کند و باطنش آشکار نشود. دیر یا زود، محتویات درونی‌اش آشکار می‌شود و «از کوزه همان برون تراود که در اوست». آن‌گاه اختلافات، بهانه‌گیری‌ها، بی‌حوصلگی‌ها، کج خُلقی‌ها و نزاع‌ها شروع خواهد شد و می‌شود آنچه نباید بشود. در چنین مواردی چه باید کرد؟ اگر جوانان (دختر یا پسر یا هر دو) دچار چنین پشیمانی‌ای شدند، چه کنند؟ آیا بمانند و به این پیشامد ناخواسته تن دهند و یا می‌توانند خود را نجات دهند؟ پاسخ را در پست بعد بخوانید. ۲۱ آذر ۹۹ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید. تلگرام t.me/mazaheriesfahani_ir سروش sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله https://ble.ir/mazaheriesfahani
💖❌ پشیمانیِ قبل از عروسی (۲) ✍🏻 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ادامه👇🏻 ✅ جواب برهم‌زدن خواستگاری و نامزدی ـ به‌خصوص اگر عقد هم صورت گرفته باشد ـ کار خوبی نیست و باید مواظب بود که کار به اینجا نکشد؛ امّا بدتر از آن این است که آدمی، یک عمر با ندامت و بی‌علاقگی و ناراحتی زندگی کند. اگر دختر و پسر، یا یکی از آنان، از این وصلت پشیمانند، بهترین راه این است که قبل از عروسی، از هم جدا شوند و راه را ادامه ندهند. هر چند این کار مشکل است و ناخوشایند، امّا زندگی با پشیمانی، سخت‌تر است. وظیفۀ‌خانواده‌ها و پدران و مادران در این باره این است که: اوّلاً: دختر و پسر را در انتخاب‌ همسر، راهنمایی‌و یاری کنند که کار به پشیمانی منجر نشود. ثانیاً: اگر چنین مسأله‌ای پیش‌آمد، آنان را راهنمایی کنند که مبادا پشیمانی‌شان از روی وسواس‌ بی‌جا و توقّعات‌ غلط باشد. ثالثاً: اگر این پشیمانی پیش‌آمد و دیدند آنان راضی به این ازدواج نیستند، به هیچ‌وجه آن‌ها را سرزنش نکنند و با تهدید و ترساندن از عواقب‌کار، به این ازدواج‌ ناخواسته مجبورشان نکنند؛ بلکه راضی به جدایی شوند و دختر و پسر را کمک کنند و زمینه را فراهم نمایند تا بدون ناراحتی و درگیری و بدون به وجود آمدن کینه و دشمنی، این قضیّه فیصله یابد. این کار به صلاح دختر و پسر و خانواده‌هایشان است. اگر این ازدواج ناخواسته و همراه با پشیمانی و بی‌علاقگی انجام گیرد، مشکلات فراوانی را برای زن و شوهر و خانواده‌هایشان به دنبال خواهد داشت. هر چند که این جدایی برای خانواده‌ها ـ به‌خصوص خانوادۀ‌دختر ـ تلخ است، امّا ازدواج با نارضایتی و اکراه تلخ‌تر است. «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را.» خواهر و برادر جوانم! اوّلاً: بکوش با رعایت مطالب فصل چهارم و پنجم کتاب «جوانان و انتخاب همسر» دچار چنین پشیمانی‌ای نشوی. ثانیاً: اگر شدی، مواظب باش پشیمانی و نارضایتی‌ات از روی وسواس بی‌جا و بهانه‌های کودکانه نباشد. و این را بدان که انسان بی‌عیب و نقص و کاملاً مورد دلخواه، هرگز یافت نمی‌شود. هر کسی و هر خانواده‌ای، عیب‌هایی دارد؛ همان‌گونه که خودت و خانواده‌ات نیز عیب‌هایی دارید. این طبیعت هر موجود غیر معصوم است. ثالثاً: اگر راضی به این ازدواج نیستی، نارضایتی و پشیمانی‌ات را کتمان نکن؛ بلکه با صراحت اعلام کن و این راه را ادامه نده. نترس. شجاع باش. هر چند که این کار، کار خوبی نیست و نمی‌بایست قضیّه به اینجا برسد، امّا فعلاً که چنین شده، چاره‌ای غیر از «توقّف» و «بازگشت» وجود ندارد. با صراحت اعلام کن که نمی‌خواهی این راه را ادامه دهی. خودت را مجبور به ادامۀ‌راه نکن. زندگی مشترک، یک روز و یک ماه و یک سال نیست که بشود با اکراه و نارضایتی تحمّل کرد؛ یک عمر می‌خواهی با همسرت زندگی کنی و این کار ساده‌ای نیست. نگذار مسأله بُغرنج شود. نگذار عروسی انجام گیرد و آن‌گاه بخواهی با طلاق از او جدا شوی و یا یک عمر بسوزی و بسازی. زندگی با نارضایتی و دلسردی، زندگی موفّقی نخواهد بود و ثمرۀخوبی به بار نخواهد آورد. نگذار کار به طلاقِ بعد از عروسی بکشد. این فرد بی‌گناه و خانواده‌اش را بدبخت نکن. یک زندگی جهنّمی برپا نکن. بچّه‌هایی را بی‌مادر یا بی‌پدر نکن. تا زود است اقدام کن و قضیّه را فیصله بده و نگذار کار به جاهای خطرناک بکشد. خداوند سبحان مددکارتان باد. ۲۲ آذر ۹۹ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید. تلگرام t.me/mazaheriesfahani_ir سروش sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا eitaa.com/Mazaheriesfahani اینستاگرام instagram.com/mazaheriesfahani_ir واتس‌اپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81 بله https://ble.ir/mazaheriesfahani
⭕️ عبرت‌های کرونایی (۹) ✍🏻 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ✅ بازشدن وجدان‌ها! 🍃 برگ درختان جنگل‌های شمال کشورمان چند درخت دارد؟ هر درخت چند برگ دارد؟ همه باغ‌ها و جنگل‌ها و باغچه‌ها وخانه‌های ایران چند درخت دارد؟ هرکدام از درخت‌ها چند برگ دارد؟ اکنون تصویر را بزرگ‌تر کنیم: در آفریقا جنگل‌هایی است که هواپیما چندین ساعت برفراز آن‌ها پرواز می‌کند. درخت‌های آن جنگل‌ها چندتا است؟ هردرخت چند برگ دارد؟ تصویر رابازهم بازتر کنیم: همه درخت‌های جهان و همه برگ‌های آن‌ها چندتا است؟ در پاییزان، در یک زمان واحد، چند برگ ازاین درختان می‌ریزد؟ سرتان گیج رفت؟! آری،‌ سرگیج‌کننده است. اکنون این سخن خدا را بشنوید: «ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلَّا یَعْلَمُهَا»؛هیچ برگی از هیچ درختی نمی‌افتد، مگر آنکه خدا آن را می‌داند! (سوره انعام/آیه ۵۹) هیچ پدیده‌ای از اراده خدا خارج نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند از سیطره خدا‌ بیرون شود: «لایُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ»؛ازحکومتت نمی‌توان فرارکرد. (حضرت امیر، دعای کمیل) این ویروس منحوس! کرونا یکی از پدیده‌های خلقت است. "کلب مُعَلَم"، سگ دست آموز خدا است. هیچ یک از پدیده‌های هستی، "شر مطلق" نیستند. کرونا مخلوق خدا است. حتماً در وجود او حکمتی هست. اگرچه او بر اثر عمل مردمان ایجاد شده باشد و عقوبتی باشد برای مردمان، اما خدا به آن جان داده است. محال است که خداوند «شر مطلق» بیافریند. آدمی همواره نیازمنده هشدار است تا مغلوب غفلت نشود. اگر غرش رعدگونه هشدارها نباشد، آدمی بر اثر غفلت، به کج‌راهه می‌رود. یا خوابی سنگین اورا می‌برد و ناگهان به دره می‌افتد. سخنان موحدانه رئیس جمهور ایتالیا اکنون، پیش از ادامه مطلب، سخنانی زیبا، موحدانه، خداباورانه، اخلاقی رئیس جمهور ایتالیا (سرجو ماتارلا) را باهم می‌خوانیم: «خيلی مغرور شده بوديم، خيلی مشغول شده بوديم، در تخريب و تصرفِ طبيعت خيلی بی‌پروا شده بوديم، به چيزی جز منافعِ خود نمی‌انديشيديم، ضعيف را پامال می‌كرديم، به صاحبِ قدرت و ثروت، برای ارتقای مال و موقعيت، كرنش می‌كرديم، باور داشتيم قاعده دنيا همين است و اينگونه خواهد ماند. آسمان را از دود و سرب و گازهای سمی سياه كرده بوديم، دريا را از ماهی تهی و از زباله و نفت و فاضلاب پر كرده بوديم. به‌نامِ دين، به‌نامِ دموكراسی‌، به‌نامِ حقوق بشر، می‌كشتيم، اسير می‌كرديم‌، غارت می‌كرديم و حتی‌ از کشتنِ زنها و بچه‌ها شرم نمی‌كرديم. صبرِ خدا هم حدی دارد، تحملِ كائنات هم حدی دارد، ظرفيتِ زمين و آسمان هم حدی دارد. بالاخره بايد كسی پيدا می‌شد و به انسانِ مست و مغرور فرمان بدهد، ايست...! و اين ماموريت به يک ويروسِ كوچکِ غيرِ قابلِ رويت واگذار شد تا به معنای واقعی، انسانِ طغيانگر را سرِ جايش بنشاند و به‌درستی به او بفهماند كه ای انسان! «تو خيلی ضعيفی!»، «تو خيلی تنهایی!»، «تو خيلی ترسویی!» و... همه هواپيماها و قطارها را زمين گير كرد. همه تجارتخانه‌ها و همه بازارهای جهان را تعطيل كرد. درهای استاديوم‌ها، اماكنِ تفريحی، رستورانها، سينماها، پاركها و... را به دستِ خودِ انسان بست. و به كره زمين گفت: حالا نفس بكش، به آسمان گفت: حالا آبی شو، به خورشيد و ماه و ستاره‌ها گفت: حالا بچرخيد و برقصيد. به حيوانات هم گفت: حالا بدونِ ترس از شكار شدن به‌دست انسان آنگونه كه در ذات و ميلِ شماست، زندگی كنيد. و به انسان دستور داد در خانه بمان و به آنچه داشتی و به آنها ناسپاس بودی بيانديش. شايد هنوز فرصتی برای زيستن عاشقانه پیدا کنی!» ۲۵ آذر ۹۹ از خانم مهدیه فرد، که همکاری کردند، سپاسگزاریم. ما را در پیام‌رسان‌هایمان دنبال کنید: واتس اپ https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH ایتا http://eitaa.com/Mazaheriesfahani تلگرام http://t.me/mazaheri_esfahani اینستاگرام http://instagram.com/mazaheri_esfahanii سروش http://sapp.ir/mazaheri_esfahani بله https://ble.ir/mazaheri_esfahani
روز پرستار را، که در روز میلاد حضرت زینب است، به پرستاران، به‌ویژه جان‌برکفان میدان نبرد با کرونا، خجسته‌باش می‌گوییم. ۲۹ آذر ۹۹ ما را در پیام‌رسان‌هایمان دنبال کنید: واتس اپ https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH ایتا http://eitaa.com/Mazaheriesfahani تلگرام http://t.me/mazaheri_esfahani اینستاگرام http://instagram.com/mazaheri_esfahanii سروش http://sapp.ir/mazaheri_esfahani بله https://ble.ir/mazaheri_esfahani
⭕️ عبرت‌های کرونایی (۱۰) 💔 مادر کرونایی ✍🏻 نویسنده: خانم فاطمه وجگانی، ارشد تعلیم و تربیت، از راوند کاشان ✅ مثل همیشه روی تختش نشسته بود. بچه‌هایش را که می‌دید، گل از گلش شکفته می‌شد. حالش را می‌پرسیدی، می‌گفت: به مرحمت شما. ننه وقتی می‌خندید، گونه‌هایش چال می‌افتاد؛ همین‌طوری که دختران امروزی آرزو می‌کنند. ننه قبلا سکته کرده بود و پاهایش شل شده بود. هفته‌ای که بستری شد، یک‌شب در کنارش بودم. با خواندن عدیله و عاشورا، کمی جان گرفت و حرف می‌زد. رنگ رخساره‌اش صورتی بود، ولی دست‌ و پایش ناله داشت. فریاد تشنگی‌اش بلند بود و از خوردن آب سیرایی نداشت. سراغ عصایش را می‌گرفت، که برویم خانه، بابا چشم‌به‌راه است. مادر کرونایی رمقی برای قربون صدقه‌هاش نمانده بود. مادر کرونایی همون مادری بود که بدون بچه‌هایش، لقمه غذایی نمی‌خورد. همان مادر مهربانی که اگر چایی‌اش را نمی‌خوردی، به دلش می‌خورد. کرونا اگر عذاب الاهی است، شاید امتحان خوبی برای بچه‌هایِ مادران کرونایی باشد. قرآن کریم می‌فرماید: يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ، وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ؛ روزى كه انسان از برادرش بگريزد و از مادر و پدرش و همسر و فرزندانش. (عبس/۶ تا ۹) چه فرزندانی که در این ایام از مادران فرار کردند، نیز از پدران! و یادشان رفت که مادر، همان مادر است و پدر، همان پدر!. مادر کرونایی ما، از تاب درد شب‌هنگام، لحظه‌ای خواب به‌ چشمش نرفت، ولی روزِ آن شب، خوب خوابید و دیگر ناله نداشت! ننه لپ‌قرمزی، زرد زرد و بدنش سرد سرد شده بود. دختران قدیمی قول می‌دادند با چادر سفید آمده‌اند و با جامهٔ سفید برمی‌گردند. دختران قدیمی دلبسته بابای‌خانه بودند. ننه و بابا عهد کرده بودند که همیشه باهم باشند. ننه، بعد از چهار هفته، بابا را هم به‌دنبال خودش برد. بابایی که هنوز بستری نشده بود و از دارو بیزار بود، کروناویروس، بی‌انصافی کرد و هر دوی آن‌ها را کمتر از یک‌ماه برد، دور دور... خانه‌شان تاریک و سرد و بی‌روح است. دل ما خالی خالی. ولی جای‌ ایشان گرم و نورانی و روحانی است. ان‌شاءالله. ۳۰ آذر ۹۹ ما را در پیام‌رسان‌هایمان دنبال کنید: واتس اپ https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH ایتا http://eitaa.com/Mazaheriesfahani تلگرام http://t.me/mazaheri_esfahani اینستاگرام http://instagram.com/mazaheri_esfahanii سروش http://sapp.ir/mazaheri_esfahani بله https://ble.ir/mazaheri_esfahani