eitaa logo
روان شناسی میگنا 📶
2.3هزار دنبال‌کننده
504 عکس
81 ویدیو
11 فایل
اخبار و‌ مطالب روز روان شناسی در ایتا کپی مطالب ممنوع ادمین @Migna7 سایت: WWW.MIGNA.ir کانال میگنا در تلگرام https://t.me/mignaChannel
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه دلبستگی درمانی می­تواند به روابط والد- فرزند کمک کند؟ میگنا- دلبستگی کلمه ای است که کارشناسان بهداشت روان برای توصیف پیوند بین فردی یا رابطه کودک و مراقبان (به طور معمول والدین) به کار می­برند. در صورت وجود استرس یا مشکل در روابط والدین و کودک، کمک به ترمیم این رابطه اهمیت دارد. بازی درمانی مبتنی بر دلبستگی می­تواند به شما در کاهش استرس و تقویت رابطه با فرزندتان کمک کند. در اینجا لیست کوتاهی از سوالات وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید که آیا درمان بازی مبتنی بر دلبستگی می تواند به شما و کودک شما کمک کند: 1) آیا برای برقراری ارتباط با فرزند خردسال خود تلاش می کنید؟ 2) آیا گاهی اوقات احساس می کنید توسط کودکتان طرد می شوید؟ 3) آیا فرزندتان در والد-فرزندیتان پیام های ضد و نقیضی به شما می دهد؟ 4) آیا فرزندتان در یک لحظه شما را طرد کرده و در لحظه بعدی با وحشت به دنبال شما می آیند؟ موارد فوق می تواند رشد عادی کودک باشد زیرا مرزها را آزمایش کرده و هویت خود را کشف می کنند. اما استرس می­تواند دیواری بین شما و فرزندتان بگذارد و توجه به آن بسیار پراهمیت است. در روابط والد-کودک می­تواند توسط عوامل بی­شماری از جمله بیماری های قابل توجه، از دست دادن و فقدان­ها، تروما، فرزندخواندگی، تأخیر در رشد یا حتی عدم تطابق سبک فرزندپروری با شخصیت کودک ایجاد شود. اگر در شما با فرزندتان استرسی وجود داشته باشد، لازم است به نیازهای دلبستگی کودکتان بیشتر توجه نمایید. روابط والد- فرزندی برای کودکان در حال رشد بسیار تأثیرگذار است. تعاملات همراه با بازیگوشی و مبتنی بر ارتباطات مثبت در یک فضای درمانی ایمن، ساختاری را برای ترمیم روابط شکننده فراهم می­کند. بازی درمانی مبتنی بر می­تواند کمکی برای ایجاد تغییر شکل رفتارهای منفی، ایجاد عزت نفس، کاهش اضطراب و عصبانیت، تغذیه بهتر، عشق و ایجاد روابط سالم با دیگران باشد.....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/48746/preview/
🔶 عوامل زمینه‌ساز فرسودگی روابط زناشویی ميگنا- محققان می‌گویند:« امروزه شیوع فرسودگی بیشـتر از گذشـته شـده اسـت، به طوری که50 درصد از زوجین در ازدواج خود با فرسودگی مواجه میشـوند و زناشـویی، شـیوع فراوانـی در زناشـویی دارد کـه بـه طـلاق منتهی می‌شوند. آن‌ها می‌افزایند: «فرسودگی با رشد آگاهی و توجه به چیزهایی که به اندازه گذشته خوشایند نیستند، شروع می‌شـود و اگـر در ایـن مرحلـه، کـاری بـرای جلوگیری از پیشرفت این روند صورت نگیرد، همه چیز از مرحله بد به بـدتر مـی‌رسـد وممکن است به فروپاشی رابطه منتهی شـود .در واقع درمی‌یابند که رفتار آن چیزی نیست کـه انتظـارش را داشـته‌انـد و پس از به وجود آمدن این احسـاس سـرخوردگی، همسرشـان را در قبـل و بعـد از مقایسه می‌کنند. مقایسه‌هایی از این دست به همچون بیان نکردن نیازها، خواسته‌ها و علایق، عدم ابراز عشـق، توقـف رابطـه صـمیمانه، منازعات فراوان، انتقادهای مکرر، پناه بردن به سکوت، عدم همراهی عاطفی و لاینحل ماندن مشکلات دامـن مـی‌زنـد و سبب می‌شود که احساسات منفی در طـولانی مـدت حالـت غالـب بـه خـود گرفتـه و بـه از دست دادن شور و شوق اولیه، عاطفی، تعهد و نهایتا بروز فرسودگی منجر شود.» اسماعیلی‌فر و گروهش در این پژوهش آورده‌اند: «همچنین هـر فـردی با مجموعه‌ای از انتظارات وارد زندگی زناشویی می‌شود و اینکه همسران از هـم انتظـاراتی داشته باشند، طبیعی و امـری مسـلم اسـت. درواقـع حتـی مـی‌تـوان گفـت همـه زوج‌هـا ممکن است انتظـاراتی داشـته باشـند کـه غیرواقـع‌بینانـه باشـد. ولـی چیـزی کـه تفـاوت ایجاد می‌کند، این است که زوج‌های فرسوده به طور محسوسی، میزان بیشتری از انتظـارات غیرواقع‌بینانه را دارند.» در این پژوهش آمده است:« فرسودگی زناشویی، نه ملال‌ها و دلخوری‌های کوچـک بلکـه انباشته شدن نارضایتی‌ها، ناسازگاری‌ها، فشـارهای روانـی تضعیف‌کننده عشـق، افـزایش تدریجی خستگی، یکنواختی، جمع شدن رنجش‌های کوچک، سرخوردگی‌ها و تـنش‌هـای فرساینده زندگی روزمره و نیز فقدان تدریجی دلبستگی عاطفی، کاهش توجه به همسـر، عاطفی و افزایش احساس دلسردی و بی‌تفاوتی نسبت به همسر اسـت کـه شـامل سه مرحله سرخوردگی و ناامیدی، مابین ناامیدی و فرسودگی، دل‌سردی و بی‌تفاوتی می‌شود.» این پژوهش مولفه‌های فرسودگی زناشویی را درسه بعد خستگی جسمانی، ازپاافتادگی روانی و ازپاافتادگی عـاطفی مشـخص کـرده اسـت. بر اساس یافته‌های این محققان یکی دیگر از عوامل فرسودگی زناشویی عوامل فشـارزای بیرونـی (مشـکلات شغلی، فشارهای فرهنگی اجتماعی و مسائل اقتصادی) و تجارب استرس‌زا اسـت. در نتیجه‌گیری این پژوهش آمده است:« زوج‌های فرسوده مجموعه‌ای از باورهای ارتباطی ناکارآمد و انتظارات غیرواقع بینانه دارند. این امر می‌تواند میزان منفی موجـود در رابطـه را افزایش دهد و خشم، تنفر، احساس بـی‌ارزشـی، افسـردگی و کنـد و بدین ترتیب زمینه را برای فرسودگی آماده‌تر کند. ....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/48820/preview/
🔶 چالش‌های تاب‌آوری در خانواده و جامعه میگنا- دکتر مهرداد فلاطونی روانشناس در خصوص کاهش آستانه تحمل در جامعه به خصوص میان فردی گفت: وقتی در جامعه از آستانه تحمل صحبت می‌شود پشت داستان این است که مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مسائلی از جمله بحث هویت های فردی و هویت های اجتماعی و رفتارهایی که در جامعه نمود پیدا می کند. وی ادامه داد: ما وقتی از یک رفتار اجتماعی یا فردی صحبت می کنیم عوامل متفاوتی را در آن دخیل می کنیم. اگر بخواهیم به صورت کلی این عوامل را مطرح کنیم همان ۵ عامل معروفی است که به طبقه اجتماعی، فرهنگ، آموزش و پرورش، والدین و گروه همسالان معروف است. وقتی به این عوامل نگاه می کنیم می بینیم که این ۵ عامل دخیل شده است در رفتار ما. وقتی صحبت از اجتماعی می کنیم مشاهده می کنیم که فواصل طبقات اجتماعی در جامعه ما بسیار زیاد شده است. یعنی طبقه ها، یا خیلی مرفه هستند یا خیلی مرفه نیستند و می بینیم عملا طبقه متوسط، قشر کمی را در بر می گیرد. طبیعی است که این تفاوت طبقاتی در مسائل فرهنگی نیز دخیل می‌شود. حتی در مسائل سیاسی هم این مسائل تاثیر می گذارد. این روان شناس اجتماعی بیان کرد: همین مسئله باعث می‌شود که وقتی منِ شهروند از تمامی مسائلی که در جریان است رضایت کامل نداشته باشم آستانه تحمل اجتماعی ام پایین بیاید. از طرف دیگر بحثی که مطرح می‌شود بحث فرهنگ است. ما نگاه می کنیم می بینیم در خیلی از جوامع از جمله کشورهای توسعه یافته خیلی مسائل برایشان ملاک رفتار نیست. چرا که پیوند اصلی آنها با زندگی شان، احساسات نیست بلکه قانون است ولی در کشور ما همچنان بیشتر مسائلمان با احساساتمان پیوند می خورد. پس در فرهنگ ما اینکه دیگران چه احساسی دارند برایمان مهم است. اینکه دیگران چه تفکری درباره ما دارند برایمان مهم است. همانطور که اکثر جامعه شناسان معتقد هستند که اجتماعی افراد مهمتر از هویت فردی آنهاست. اینکه من چه انتظاری از گروهی که در آن زندگی می کنم و به آن متعلق هستم را برآورده می کنم مهم است. ....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49110/
🔶 پیاده‌روی روی اعصاب یکدیگر ميگنا- «سازمان پزشکی قانونی می‌گوید نزاع خیابانی در تهران به نسبت سال قبل رشد ۲.۵ درصد داشته و سکوی قهرمانی نزاع‌های خیابانی همچنان در اختیار این شهر بی‌در و پیکر است. بر اساس گزارش این سازمان از ابتدای فروردین تا پایان شهریور ماه امسال ۳۳۱ هزار و ۱۵۲ نفر به‌دلیل آسیب‌های ناشی از نزاع به مراکز پزشکی مراجعه کردند و ناگفته پیداست که این تنها آمار رسمی و متعلق به کسانی است که به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند. این از آمار و خشونت آشکار که برای دیدنش کافی است سر بچرخانید و دو سه نفری را در حال یقه کشی و مشت و لگدپرانی ببینید اما دامنه خشونت تنها به این‌ها ختم نمی‌شود، آن چه امروز می‌تواند تهران را به جایگاهی دست‌نیافتنی و فراتر از مرزها برساند، پنهان است. خشونت‌های کلامی، درگیری‌های لفظی، خشونت در فضای مجازی، اهانت‌ با زبان بدن و... چیزی است که تقریباً همه ما در طول روز آن را تجربه می‌کنیم و به‌عنوان تکمیل‌کننده این زنجیره، دیگرانی را هم مورد خشونت قرار می‌دهیم تا با اعصابی فرسوده به بستر برویم و فردا صبح با عجله وارد چرخه شویم. با این همه پژوهشگرانی را هم می‌توان یافت که این چرخه خشونت را به شکل دیگری تحلیل می کنند. دکتر سعید معیدفر، جامعه‌شناس بر خلاف برخی که نگران افزایش آمار خشونت در ایران هستند، معتقد است با توجه به آنومی یا ناهنجاری‌های وحشتناکی که در جامعه موج می‌زند، میزان خشونت خیلی کم است. انگار جامعه در اوج رنج به نوعی همدلی نیز رسیده باشد: «وقتی ما به انسان به‌عنوان موجودی اجتماعی نگاه می‌کنیم می‌بینیم نیازهای متعدد خودش را از کانال جامعه مرتفع می‌کند. یعنی در واقع اگر مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و محیط زیست را از طریق جامعه بتواند حل کند می‌تواند زندگی مسالمت آمیزی هم داشته باشد. بنابراین انسان از صفر تا صد زندگی، به جامعه و به یک سازمان اجتماعی نیازمند است. حال اگر قرار باشد جامعه در کوچکترین مشکلات به او کمک نکند و به‌عبارتی آن قدر اجتماعی به هم ریخته باشد و سازمان اجتماعی منحل، دستگاه‌ها و سازمان‌های اداری درگیر انواع فساد، بی‌کفایتی و ناکارآمدی باشد این فرد بر سر کوچکترین نیازها با مشکل مواجه می‌شود. به‌ طور مثال اگر یک فرد هر روز ۱۰ نیاز داشته باشد و برای برطرف کردن ۹ نیاز آن درگیر شود و به نتیجه هم نرسد یا با مصیبت آن را برطرف کند وضع روحی و روانی او به هم می‌ریزد. این فرد در چنین شرایطی نمی‌تواند کنترلی بر رفتار خودش داشته باشد؛ درگیر می‌شود و این درگیری با فحاشی و ضرب و شتم همراه می‌شود. در واقع کسانی که وضعیت اقتصادی زندگی‌شان مطلوب نیست و نمی‌توانند حداقل‌های زندگی را برآورده کنند کنترل عصبی برای اداره یک زندگی معمولی را ازدست می‌دهند.» دکتر معیدفر با تشریح شرایط امروز جامعه می‌گوید: «در شرایط آشفته کنونی که روابط اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی آسیب دیده است باز هم بسیاری از مردم با وجود مشکلات روحی یک حداقل‌هایی از متانت و صبر را به شکلی خود انگیخته رعایت می‌کنند و واقعاً صبر و تحمل این مردم فوق‌العاده است. ما آدم‌های بدی نیستیم. من به‌ عنوان یک ایرانی که اینجا در شرایط اجتماعی به هم ریخته درگیر خشونت می‌شوم وقتی به کشور دیگری که سازمان اجتماعی محکمی دارد سفر می‌کنم به یکی از باهنجارترین افراد تبدیل می‌شوم. پس مشکل از من نیست بلکه مشکل سازمان اجتماعی فروریخته است.».....ادامه👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49159/preview/
🔶 هیجانات خود را بروز دهید ميگنا- دكتر بهاره ابریشمی تصریح کرد: وقتی از مقابله و برخورد موثر با انواع هیجان صحبت می شود شاید خیلی از فرد یا افراد تصور کنند که مقابله با هیجان یعنی سرکوب کردن و یا اینکه هیچ وقت نباید عصبانی و یا هیچ زمانی نباید شد، در صورتی که این تصور اصلا واقعیت ندارد و از حقیقت به دور است. اين روان درمانگر گفت: ابراز هیجان مضر نیست و نباید آن را سرکوب کرد زیرا در بیشر مواقع و در گذشته نیز شاهد آن بودیم، برخی از این هیجانات کمک حال فرد یا افراد و کننده فجایع در جوامع مختلف بوده و از طرفی ارزش انطباقی و یکسانی برای انسان داشته و خواهد داشت. ابریشمی برای نمونه افزود: اگر زمانی فردی در جایی مشاهده کرد که حقوقش در حال تضییع شدن است چنانچه عصبانی نشود هیچ وقت نمی تواند از خود دفاع و یا واقعیت را بر کرسی بنشاند. یا چنانچه در زمان وقوع خطر، فرد احساس ترس و اضطراب را تجربه نکند چگونه می تواند در موقعیت های عکس العمل مناسب نشان دهد. در نتیجه نیاز است که در کنار عصبانیت سالم، غم سالم و به طور کلی دیگر هیجانات را به طور اصولی و صحیح برای پیشگیری از حوادث بعدی، تجربه کرد. وی با بیان اینکه ابراز نامناسب هیجانات در روابط بین فرد یا افراد تاثیرگذار خواهد بود،‌ گفت: هیجان مثبت یا منفی زمانی دردسر ساز می شود که فرد نتواند به طور صحیح آن را تجربه کند و از طرفی خشم، عصبانیت یا اضطراب خود را به طور نامناسب بروز دهد. «برای نمونه وقتی والدین به عنوان بزرگتر از فرزند یا فرزندان خود عصبانی و خشمگین می شوند و خود را به طور مناسب و صحیح نمی توانند ابراز کنند، این ابراز نامناسب هیجان منفی در روابط این افراد بوجود خواهد آورد و از طرفی کنترل آن را برای دو طرف سخت و عواقب خطرناکی به همراه خواهد داشت.» این روانپزشک گفت: دوست داشتن و ابراز علاقه جزئی از هیجانات و در مقابل نفرت و دشمنی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از این رو چنانچه فرد یا افرادی خشم و عصبانیت و یا ابراز علاقه خود را بصور و یا غیرکلامی ابراز کند شاید طرف مقابل و یا مخاطب آن هیچگاه متوجه نشود که چقدر خواهان و یا بدخواه دارد، از این رو برای جلوگیری از قضاوت منفی یا نابجا و ایجاد سالم و مثبت هرچه سریعتر باید تعارضات و فاصله ها را کوتاه و از بین برد....👇 http://www.migna.ir/news/49401
🔶 آیا جنسیت بر تجربه تنهایی در میانسالی تأثیر دارد؟ ميگنا- تحقیقات جدید به بررسی تنهایی در میانسالی و پرداخته است و نشان می‌دهد که تنهایی با بالا رفتن سن، افزایش می‌یابد. زندگی انسان با اجتماعی گسترده آغاز می‌شود، اما با گذشت زمان، کمتر شده، افراد درگیر زندگی خود می‌شوند و دوستان و آشنایان کمتری پیدا می‌کنند. محققان اظهار کردند: مسیر تنهایی در میانسالی و سالمندی به جنسیت فرد بستگی دارد، معمولا در دوران میانسالی و زنان در پیری این احساس را بیشتر تجربه می‌کنند. محقق ارشد این تحقیق تیلمان وون سوست از دانشگاه اسلو نروژ و همکاران وی، اظهار کردند: تنهایی معمولا واکنشی به تناقض بین کمیت و کیفیت مطلوب زندگی اجتماعی و روابط واقعی اجتماعی است. محققان افزودند: تفاوت جنسیتی در روند تنهایی افراد در سنین مختلف مشاهده می‌شود، زنان از 40 تا 80 سالگی با افزایش مداوم تنهایی روبروهستند و این در حالی است که تنهایی مردان از منحنی یو شکل(U) پیروی می‌کند که بیشترین تنهایی در سن 40 و 80 سالگی است و بین این سنین، کمتر است. در این مطالعه، بیش از 5000 بزرگسال نروژی مورد سنجش قرار گرفتند و پاسخ سؤوالات آنان درباره نگرش و انتظارات نسبت به بررسی شد. این مطالعه در دو سال 2002 و 2007 انجام شد. محققان گفتند: "شرایط اجتماعی و محیطی در ایجاد تنهایی در مراحل بعدی زندگی نقش دارد. ناتوانی و نداشتن همسر با میزان بالاتر از تنهایی همراه است." علاوه بر این، افردای که ویژگی‌های شخصیتی مانند ثبات عاطفی و برون‌گرایی دارند، از کمتری در دوران پیری رنج می‌برند......👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49526