eitaa logo
میوه دل من
4.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈🌸🎈🌸🎈 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃؟ 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🎈🌸🎈🌸🎈
🚗🚗 رضا از خواب بیدار شد. آرام به دنبال مامان رفت و به او سلام داد وپرسید - آبجی من کجا رفته‌است؟ مامان گفت - آبجی در مدرسه است رضا دستانش را بالا برد و صدایش را کلفت کرد و گفت -من هم بزرگ میشوم و به مدرسه می‌روم🙆♂ مامان لبخند مهربانی زد و گفت -اگر صبحانه بخوری در مدرسه از همه باهوش‌تر و زرنگ‌تر می‌شوی... رضا لقمه‌های کوچک خود را خورد و دستان خود را مثل مامان بلند کرد و خداراشکر کرد. اسباب‌بازی‌هایش را مثل هر روز کشان‌کشان از کمد بیرون آورد و دور خودش ریخت 🚲🚨🚙🚗🚕🚒🚔🚁⛵️🛥 اما توپ‌ 🏀 نارنجی‌اش داخل سبد اسباب‌بازی ها جا مانده‌بود. ماشین قرمز رنگ را برداشت و به هوا پرتاب کرد، توپ از داخل سبد به ماشین نگاه می‌کرد. دلش می‌خواست به جای ماشین به این طرف و آن‌‌طرف می‌پرید ... ماشین محکم به زمین خورد همه‌جای آن درد می‌کرد. رضا دوباره آن را برداشت و به بالا پرتاب کرد ماشین قرمزی خیلی می‌ترسید ولی نمی‌توانست کاری بکند. دوباره ماشین بیچاره به زمین افتاد و در سمت. راست آن شکست خیلی درد می‌کرد. رضا نزدیک‌تر آمد. ماشین کوچک می‌ترسید که باز هم او را پرت کند دلش می‌خواست قایم بشود ولی نمی‌توانست، رضا به در ماشین قرمزی نگاه کرد و ناراحت شد ماشین را برداشت و به کنار مامان رفت، با گریه گفت -مامان ماشینم شکسته‌است 😢 مامان آرام ماشین را از دست رضا گرفت و سعی کرد تا در ماشین را دوباره در جایش قرار دهد ولی شیشه‌ی ماشین ترک‌ترک شده بود💢 مامان ماشین را روی زمین گذاشت و صدای ماشین را درآورد ماشین را روی زمین حرکت داد و گفت ماشین‌ها از پرت شدن می‌ترسند آن‌ها را باید این‌طور روی زمین حرکت بدهی، ببین توپ نارنجی چقدر ناراحت است👈 اگه آن را به بالا بیندازی خوشحال میشود ....😃 رضا به توپ نگاه کرد و به سراغش رفت تا با او بازی کند یک‌دفعه برگشت و ماشین قرمزی را هم برداشت و گفت دیگر از این به بعد تورا پرت نمی‌کنم...😘 کمی با توپ بازی کرد و به سراغ بقیه‌ی اسباب‌بازی‌هایش رفت یکی یکی برداشت و به مامان گفت مامان این دوست دارد چکار کند؟ و مامان برایش با حوصله توضیح می‌داد..... متنی ♦️🔆 تولد تا ۷ سالگی⬇️ @tavalodtahaftsaleghey تا پنج سال 🎈🌸🎈🌸🎈 🔙۴۶۵🔜