فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مداحی شهید سوری..
🔹"شهید حسین یحی زیدان بلوی " از رزمنده های شیعه اهل منطقه نبل سوریه که به قدری اشعار ایرانی گوش داده بود این شعر رو حفظ شده بود
عاقبت در حلب شـهید شـد🕊❤️
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی* * #نویسنده_غلامرضا_کافی* * #قسمت_چهل_هشتم در همین احوالات
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهل_نهم
خشه بیسیم متوجه ام کرد. حالا بعد از مدتی که گذشته بود ما حتی جنازه را هم پیچیده بودیم. بچهها را هم متقاعد کرده بودیم که کسی با بیسیم صحبت نکند .شهادت مجید روحیه فرمانده لشگر و عوامل گردان ها را خراب میکند بعد از ۲ شب عملیات همین دم صبح وقت نتیجهگیری بود. احتیاط داشت. خلاصه جنازه را یواشکی گذاشتیم عقب یک تویوت.ا دو تا از بچه ها را هم همراهش کردیم.
گفتیم ببرید عقب .فقط به حاج قاسم خبر دهید .حاج قاسم سلطان آبادی .
حالا مرددم که گفته بودیم بگویید یا اینکه خود حاج قاسم فهمیده بود . بعد از ۴ دقیقه که از حرکت جنازه میگذشت حاج نبی بود گفت :کجایی؟ بچه ها چیکار میکنند
جواب دادم موقعیتم را گفتم و گفت: گوشی را بده به مجید دستپاچه شدم و گفتم :حاجی رفته جلو کاری دارید بفرمایید! قطع کرد ما هم بلافاصله راه افتادیم به طرف جلو.
بچه ها تپه دوقلو را فتح کرده بودند .فجر شده بود تقریباً نزدیک اذان صبح بود یک لحظه متوجه مرتضی شدم که دارد فریاد می کشد. اسلحه در دستش بیتابی میکرد .معلوم بود دارد تیراندازی می کند. به نظرم آمد دارد به فاصله نزدیکی شلیک می کند .نیم خیز شدم از غضبی که داشت افتاده بود به جان چند تا عراقی که اسیر شده بودند پنج نفر را یکجا لت و پار کرد.
مرتب داد میزد :شما مجید را کشتید !شما لعنتی ها
باز هم خشه بی سیم و صدای حاج نبی متوجهم کرد گفت: حاج مسعود شمایید؟
_ بله بفرمایید حاجی
_گوشی بده به مجید
دستم را روی شاسی فشار دادم تا صدایش را نشنوم .بعد گفتم: صدا مفهوم نیست حاجی .
بنده خدا حاج نبی ادامه نداد.نیم ساعت بعد یعنی وقتی که ما رسیده بودیم پایه پلی که رودخانه می ریخت سد دربندی خان و مستقر شده بودیم .باز تماس گرفت سراغ حاج مجید را نگرفت. خیلی ملایم با صدایی که معلوم بود بغض سنگینی پشتش خوابیده گفت: ما همه ادامه دهنده راه مجیدیم.
با آخرین تماس حاج نبی کمی راحت تر شدیم. زمانی رفت سراغ نفر بر هایش .
نیروها را برد جلو. آذوقه برد .مهمات برد .جنازه شهدا را هم برگرداند عقب .لشکر المهدی هم موفق شده بود موضوع را تثبیت کند .خاکریزی هم زده شده بود با تلاش غیب پرور و بچه های مهندسی لشکر.
لشکر عزیز ۱۹فجر
دشمن که حسابی لت و پار شده بود ساعت ۸ صبح لشکر شکست خورده اش را جمع کرد و پاتک کرد . بچه ها سنگر گرفته بودند .آفتاب هم که بالا آمده بود . بنابراین چکاندن ماشه زحمت چندانی نداشت .آنقدر از دشمن کشته گرفتند که حقیقتاً پشته درست شد. آقای امیری با دوربین آنجا بود فیلم هم گرفت می توانید ببینید که چه وضعی است . درست روی ارتفاع ریشن در کنار جنازه شهید ناصر ورامینی و یک بسیجی دیگر شاید هزارتا عراقی افتاده باشد.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | فنا فیالله شد....
امّا بقا دارد سلیمانی...
🎙 حاج محمود کریمی
@Modafeaneharaam
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🍂چه تلخ می شود این لحظه ها بدون شما
چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما...
🍂منم غریبه و شب تیره و مسیرم سخت
کجا روم چه کنم بی شما بدون شما...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــ
@Modafeaneharaam
#حدیث
💠امام حسين عليه السلام :بدانید که نیاز های مردم به شما از نعمت های خدا بر شماست. از آنها ملول نشوید که گرفتار می شوید.
📚کشف الغمّة جلد ۲ صفحه ۲۴۱
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | شاه بی لشكرم...
قاسم فدای تو 🖤
@Modafeaneharaam
📣#اطلاع_رسانی
🌹مراسم سالگرد شهادت اولین شهید مدافعحرم استان البرز مهندس شهید رضا کارگر برزی🌹
📆جمعه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۱
⏰ساعت۱۷:۳۰
🗺#البرز_گلزار شهدای شهر نظرآباد
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازقدے رعنا تکہ ای دست وپا آورده اند
تحفہ ای از قد و بالای یلان آورده اند
چون علے اکبرشتابان درشهادتگاه عشق
اربا اربایے علی اکبر نشان آورده اند
#مصاحبہ_پدر_همسر
#شهیدمدافع_جعفرے
@Modafeaneharaam
#مصاحبه | میگفت همسرم، تو هم با حفظ حجابت مدافع حرم باش❤️
گفتگو با همسر شهید «سید رضا حسینی» از لشکر #فاطمیون:
همسرم به من گفت یک خواهش از تو دارم و البته میدانم که خودت رعایت میکنی اما خواهش میکنم ابتدا خودت با حفظ حجابت مدافع حرم باشی و بعد به خواهرانت، مادرت و فامیل و هر کسی که میبینی بگویی چادرشان را حفظ کنند، چادرها که کنار برود یعنی آنها به سمت سلطه دشمنان رفتهاند و وقتی حجابشان به سبک و سیاق آنها باشد، این بدان معناست که خون ما بیهدف به هدر رفته است. 💔
شما با حفظ حجابتان مشتی بر دهان دشمنان بزنید و بگویید ما شوهرانمان را به میدان جنگ میفرستیم و خودمان با حجابمان با دشمنانمان مبارزه میکنیم.
اینکه میگویند #فاطمیون غریب هستند درست است، اما این غریبی به معنای واماندگی و درماندگی نیست. دراین میان کم کاریهایی هست و آنطور که باید خانوادهها به رسانهها معرفی نمیشوند.
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACOJ1i9h6dvzWCySwvqxZioA4PbQdH2QACXAsAAgmTqVMVjnsDrlzSiykE.mp3
11.34M
#صدای_کربلا ۱۴ ( #حرف_آخر )
#استاد_شجاعی
#حجهالاسلام_قرائتی
▪️عزاداریها که تمام میشوند؛
تازه قیمتیافتگان در مکتب امام علیهالسلام، مشخص میشوند!
- آیا شما در عزاداریها، بدنبال قیمت و قدرت گرفتن بودهاید؟
- آیا هرساله هدفتان از شرکت در این عزاداریها، تنظیم شدنِ جهتگیریهایتان با امام، بوده است؟
💥همه در مکتب امام، تربیت نمیشوند !
@Modafeaneharaam
شهید همدانی ۸سال با صدام جنگید
۳۰ سال در سپاه خدمت کرد
۲ سال با فتنه جنگید
و آخر درسوریه شهید شد
ما به این میگیم عاقبت بخیری
#شهید_حسین_همدانی
@Modafeaneharaam
🔴 تکفیریها و معجزهی امام رضا
✍ گفت: «قراره 48 اسیر ایرانی معاوضه بشن، باید برم.» اسرا رو که آوردن همهشان نحیف و لاغر شده بودند. قیافهی اسرای ایرانی رو داشتن که بعد 8سال اسارت از زندانهای صدام آزاد شدن اما اینا فقط چندماه تو اسارت تکفیریها بودن.
اسرا از آنچه به اونا گذشته بود گفتن. از اینکه هرروز شکنجه میشدن و از غذایی که بهاندازهی زندهنگهداشتنشون به اونا میدادن. یکی تعریف کرد «وقتی اسیر شدیم توی لباسهام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن. چندبار لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن بگو غیر از تو کی نظامیه. به حضرت زینب متوسل شدم و شهادتین رو گفتم. برای تکفیریها گردن زدن یه کار عادی بود اما میخواستن من بقیه رو لو بدم. یکیشون که سرکرده بود و فحش میداد برای آخرین بار از من خواست اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم با تبر گردنم رو بزنه که خمپارهای نزدیکش منفجر شد. ترکش به سرش خورد و افتاد. تکفیریها عصبی شدن و جنازهی فرماندهشون رو از جلوی ما دور کردن و از اون به بعد روزانه فقط سهمیهی کتکخوردن داشتیم تا یه شب تو خواب #امام_رضا علیه السلام رو جایی دیدم که برف سنگینی میاومد. حضرت اومد و گذرنامهی ما رو امضا کرد و فرمود شما آزاد خواهید شد. فردا از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم؛ در حالی که همون برفی که تو خواب دیدم میاومد.»
📚 از کتاب خداحافظ سالار
خاطرات همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی صفحات 84 و 85
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ
💞همسر شهید
#مرتضی_حسینپور(حسین قمی)
از یک قول بزرگ که به همسرش داده میگوید
💐فرزند شهید ۴ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد💔
@Modafeaneharaam
✅وقتی میخواست به فقیری کمک کند، پول را به ما میداد تا به آن شخص بدهیم. اینطوری هم ما را به کمک کردن تشویق میکرد و هم خودش گرفتار ریا نمیشد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جایی گیر شدید پیدا کردیم چه ذکری بگیم ؟
🎙استاد عالی
#منبر
@Modafeaneharaam
یادی کنیم ازشهید مهدی ذاکر که۵۰نفرآدمواز زیرآتیش سنگین دشمن نجات داد،همروفرستاد عقب خودش وایستاد تامحاصره نشن،زیرگوله بارون آتیش دشمن بودآخرم باموشک تاو به ساختمون زیر آوار موند جنازشم برنگشت
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی حاج قاسم سلیمانی با یکی از رزمندگان مقاومت
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی* * #نویسنده_غلامرضا_کافی* * #قسمت_چهل_نهم خشه بیسیم متوجه
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_پنجاهم
ماجرای شهادت مجید و آن شب غم انگیز با آن فلق خونینش اجازه نداد تا من از جای دیگری شروع کنم و الا باید از آغاز آشنایم میگفتم یعنی از سال ۶۱.
البته پیشتر اذان در ماموریت هایی که برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر به مرودشت میرفتیم هر از گاهی ایشان را میدیدم با شهید حاج منصور خادم صادق. از همان سال ۶۱ گفتم یعنی عملیات رمضان آشنایی ما شروع شد.
در عملیات رمضان من معاون گردان بودم وقتی عملیات تمام شد آمدم بسیج و مامور شدم تا وضعیت گردان هایی که می خواهند سازماندهی شوند ببینم.
اولین گردان گردان مجید بود . منطقه حسینیه بالای خرمشهر داخل چادر نشسته بود خیلی ساده و متین. آرامش خاصی داشت معمولاً فرمانده گردان ها بعد از عملیات آشفتگی خاصی دارند نگرانند.حواس جمعی ندارد .در تب و تاب اند . ولی مجید خیلی آرام و راحت در چادر نشسته بود.
وارد شدیم با سلام و سلامتی .به پیشواز مانیم خیز شد. هوا گرم بود بال چفیه ای را که به گردن داشت از روی پیشانی عبور داد.ریش کم پشتی داشت سن و سالش زیاد نبود. اثر سالک روی گونه اش علامت خوبی برای شناسایی بود چهره را زیباتر کرده بود.
نگاهی به اطراف چادر انداختم مجید سرش با این بود با انگشت روی خاک بازی می کرد .خط هایی را میکشید و پاک میکرد. پرسیدم:
_آقای سپاسی گردانتان آماده است؟
لبخندی زد و گفت:
_در حال انجام است دارم مسائلشان را پیگیری می کنم.
از همانجا تصمیم گرفتم با مجید بیشتر باشم. یعنی برگردم گردان.
بنابراین بعد از آموزش بسیج همکار عبدالله زاده شدم که تازه عملیات را تحویل گرفته بود.بعد هم در پاسگاه زید جانشین قاسم زارع شدم که مسئول خط بود.
وقتی زارع تصادف کردم مجروح شد برگشت به عقب و من خود به خود مسئول خط شدم. به این خاطر ارتباطم با مجید که فرمانده گردان بود بیشتر شد.
رفتار و برخورد وحالاتش مثل عسل شیرین بود. به دل آدم می نشست. مثل کهربا آدم را جذب می کرد. نکته سنج بود و اهل مزاح. یعنی محال بود که در جلسه ای مجید باشد ،جعفری و حاج عباس و باقر سلیمانی هم باشند و آخرش به شوخی و خنده کشیده نشود .
اصلاً هنر اینجور آدمها که از شجاعت شان برمی خاست همین بود که در جایی آنچنانی که مرگ در لحظه به لحظه اش قدم میزد و پر از تیر و ترکش بود اینطور لبخند میزدند در واقع به مرگ می خندیدند.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی وقت ها آدم از تحلیل یک عکس یا فیلم یا چیزی شبیه به این باز میماند ...
من نمیدانم این ویدئو را چطور باید تحلیل کنیم
اما میفهمم که خانواده شهدا نور چشم او بودند
دختران شهید نور چشمش بودند 💔
#سردار❤️
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتشار برای نخستین بار | ناگفته هایی از نقش حاج قاسم سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه لبنان
🔹امشب ساعت ۲۳ در گفتگو با سید حسن نصرالله از شبکه یک سیما
@Modafeaneharaam
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
عاقبت روزی تو از ره می رسی
رو به پایان می رسد روزی
غروب بی کسی
یابن الزهرا جان به قربان دو چشم ابرویت
کی به پایان می رسد این واژه دلواپسی
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Modafeaneharaam