✨در هر زمینهای که از ایشان سؤال میکردید، جواب داشت، یک دایره المعارف بود، وقتی مطالعه میکرد هدفش حفظ مطالب نبود بلکه برای عمل کردن مطالعه میکرد، خیلی اهل تفکر بود. سؤالاتی را برای ما مطرح میکرد و هر کدام از ما جوابی میدادیم بعد میگفت: جوابتان کامل نیست باید بیشتر فکر کنید و ما را وادار به فکر و مطالعه بیشتر میکرد. همیشه بچهها را به نمایشگاه کتاب میبرد. خیلی اهل علم بود.
به نقل از همسر شهید مدافع حرم محمدحسین علیخانی🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا ولو اینکه با دادن خونمان باشد ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#کربلا
@Modafeaneharaam
يك روز كه به منزل ما آمده بود و بازهم بحث رفتن او به سوريه پيش آمد،رو به من كرد و گفت: مادر اگر نروم داعش به ايران مي آيد، اجازه بده بروم نمي خواهم روز قيامت شرمنده حضرت زينب (س) شوم.
وقتي پسرم نام حضرت زينب (س) را به زبان آورد ، ديگر نه من و نه ديگر اعضاي خانواده نتوانستيم نه بگوئيم، اكبر رضايت همه را بدست آورد و راهي سوريه شد و جانانه هم از حرم دختر اميرالمومنين (ع) پاسداري كرد و به شهادت رسيد.
راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم🕊
#شهید_اکبر_نظری🌷
سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اربعین؛ آماده شدن برای یک اتفاق مهم است
🔹حسین یکتا: هر کسی که عازم سفر اربعین میشود در واقع دارد میرود تا حکم ماموریت و حکم ورود به خیمه را از امام زمان دریافت کند.
#اربعین۱۴۰۲
@Modafeaneharaam
✨سال قبل از شهادتشون توی پیاده روی اربعین ازش خواستن یه جمله بگه،
گفت : خدا ان شاءالله مارو بااونایی که سالهای قبل توی این مسیرقدم گذاشتن وشهیدشدند محشورکنه.💔
طلبه ی شهید سعید بیاضی زاده🌷💫🕊
اربعین 94
@Modafeaneharaam
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺گریه های بی امان آذری زبان ایرانی با دیدن تصاویر شهدای الحشد الشعبی عراق در موکب یادمان شهدای الحشد که در شبکه های اجتماعی مورد توجه کاربران عراقی قرار گرفته است.
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا* #نویسنده_بیژن_کیا* #قسمت_چه
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_چهل_دوم
یکیشان خندید و گفت برو خیالت راحت
به سمت شیار دویدم و از شیب تند تپه سرازیر شدم. در میانه ی راه یکی از تانکهای دشمن روبه رویم سبز شد برگشتم تا جایی مخفی شوم اما قبل از این که بتوانم خودم را مخفی کنم هدف تیربار قرار گرفتم .گلوله های تیربار به کمرم خوردند و مرا به زمین کوبیدند. دردی شدید در تمام بدنم پیچید. نفسم بالا نمی.آمد زیر بغلم خیس شده بود و داغ .دست زدم خیس شد .خون بود .خودم را کشان کشان پشت صخره ای پنهان کردم .صدای حرکت تانک را میشنیدم کمی که گذشت فهمیدم میتوانم دست و پایم را
تکان بدهم .به زحمت از جا بلند شدم و افتان و خیزان به سمت ربوط دویدم .
_الله اکبر!
صدای دست بالا بود. لحظه ای بعد تانک آتش گرفته بود و رزمندگان تکبیر می.گفتند .دست بالا تانک را هدف قرار داه .بود بچه ها روحیه گرفتند و به سمت نیروهای دشمن یورش بردند دست بالا مرا دید و به سمتم دوید.
_زخمی شدی؟
سر تکان دادم .پیراهنم خیس و سرخ شده بود .دست بالا مرا عقب کشید و
گفت :چطوری خودت رو رسوندی؟
_خودم هم نمیدونم
_بذار به امدادگرا بگم ببرنت
_نه باید به فرمانده گزارش بدم
گوشی بیسیم را در دست گرفتم تا موقعیت منطقه را به برادر نبی رودکی
فرماندهی تیپ امام سجاد (ع) گزارش بدهم. بیسیم از کار افتاده بود.
_چرا این صداش در نمیآد؟
غلامعلی نگاهی به بیسیم انداخت خندید و گفت: «سبحان الله.»
_چی شده؟
-بیسیم آبکش شده .باید بگم امدادگرا این بیچاره رو ببرن عقب.هر چی گلوله بوده خورده به بیسیم حضرت عالی.
.
#ادامه_دارد
@Modafeaneharaam
🌻امام على عليه السلام:
أكثِرْ صَمتَكَ يَتَوفَّرْ فِكرُكَ، و يَستَنِرْ قَلبُكَ، و يَسلَمِ النّاسُ مِن يَدَيكَ
🍃بسيار خموشى گزين تا انديشه ات بارور شود و دلت روشنايى گيرد و مردم از دست تو در امان مانند
غررالحكم حدیث3725
@Modafeaneharaam