eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
36.5هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
258 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 @Soleimaniam5 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 بر اوج محبت علی اوجی نیست  در بحر بجز کرامتش موجی نیست در کل ممالک و مذاهب به جهان   مانند علی و فاطمه زوجی نیست☺️ سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارکــ❤️ 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشـــق پاکــــــ❤️☺️ با صداے حــامد زمـانے🌺🍃
ماجرای عقـد شهیـد نویـد صفـری❤️ مراسم عقد این شهید در کنار مزار شهدا و خطبه عقد این شهید به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خوانده شده است. همسر شهید با اشاره به آن روز خاطره انگیز می‌گوید: نوید سر سفره عقد، قرآن را که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحه‌ای که آمد باهم بخوانیم☺️؛ آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد🙂 و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق می‌زد، آیه 23 سوره احزاب دلش را آرام کرده بود. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»: «برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.» چه زیبا به عهدت با خدا وفا کردی که به جرگه شهدا پیوستی مرد آسمانی‌ام...🌹🍃 @modafeaneharaam
☺️☺️ داستان ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع 💍عروسی بدون گناه ... 🌷ازدواج به سبک شهدا زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...💕 ↩️جملاتی تکان دهنده از همسر شهید مرتضی زارع 💝من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم. ✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد. 💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.😍 🙏از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم. 😇چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.❤️ خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید. 👰عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود. 📜برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر… عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی و شهیدمرتضی زارع در این جشن بود…🎊 آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم. 😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد. 🚗در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.🌹 🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست… 😌حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود😐 عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان… همسر عزیزم،❤️ خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…🌺🍃 پس بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهریه همسران چه بود؟ مهریه شهید : بنا به درخواست همسر شهید هیچ مهریه ای در نظر گرفته نشد♥️ مهریه همسر شهید سید : سید محسن صفوی♥️ مهریه همسر شهید : یک سکه طلا♥️ مهریه همسر لبنانی شهید : یک جلد قرآن کریم و یک لیره لبنانی♥️ مهریه همسر شهید : یک چک با مبلغ بسیار پایین♥️ مبلغ چک پس از ازدواج به فرمانده سپاه اصفهان تقدیم شد تا خرج رزمندگان در جبهه ها شود. مهریه همسر شهید : سلاح کلت کمری شهید و یک جلد قرآن♥️ مهریه همسر شهید : یک سکه طلا به عشق امام خمینی(ره)♥️ مهریه همسر شهید مدافع حرم : زیارت شهرهای مکه، مدینه، مشهد، سامرا، کربلا، نجف، کاظمین♥️که همگی انجام شده و مهریه ادا شده است. مهریه شهید مدافع حرم : یک سفر حج♥️ مهریه شهید مدافع حرم : ۱۲۴ هزار صلوات، حفظ قرآن، ۵ سکه طلا و ۱۴ شاخه گل نرگس به عشق امام زمان(عج)♥️
روز جهــانی چپ‌دسـت‌ها.... بر عزیـــزترین چپ‌دسـت مقــام معظــم رهبــری مباااارکــــ☺️ دستتـو میبوسیــم آقــا😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان عجــیـب ازدواج شهیـد مدافـع حـرم عبـدالمهـدے کاظمـے👇👇👇 http://www.javanonline.ir/fa/news/820543/
🌺 #معرفی‌کتاب 🌺 #قصه‌دلبری 🌹شهید محمدحسین محمدخانی به روایت مرجان دُرعلی همسر شهید تولد: ۹تیر ۶۴ ازدواج: ۸تیر ۸۹ شهادت: ۱۶ آبان ۹۴ ؛ حلب سوریه @shahidane_313
شب میلاد حضرت زینب(س)، مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری. به دلم نشسته بود. با همان ریش بلند و تیپ ساده‌ی همیشگی‌اش آمد. از در حیاط که وارد شد، با خاله‌ام از پنجره او را دیدیم. خاله‌ام خندید: "مرجان، این پسره چقدر شبیه شهداست."😁 با خنده گفتم: "خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام."😊 🌹🌹🌹 برای صحبت رفتیم اتاق من. زیاد سوال می‌پرسید. خاطرم هست که پرسید: "نظر شما درباره‌ی حضرت‌آقا چیه؟" گفتم: "ایشون رو قبول دارم و هرچی بگن اطاعت میکنم!"☺️ دلش روشن بود که این ازدواج سر میگیره.😌 نزدیک در به من گفت: "رفتم کربلا زیر قبه‌ به امام‌حسین گفتم: برام پدری کنید، فکر کنید منم علی‌اکبرتون! هرکاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید، برای من بکنید!" 🌹🌹🌹 مادرم گفت: بهتره چند جلسه دیگه باهم صحبت کنن. سر همان ساعتی که گفته‌بود رسید. یادم نیست از کجا شروع شد که بحث کشید به مهریه. پرسید نظرت چیه؟ گفتم: همون که حضرت‌آقا میگن! بال درآورد. قهقهه زد😂😅: یعنی چهارده تا سکه!😀 از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله!😌 میخواست دلیلم را بداند. گفتم مهریه خوشبختی نمیاره!🙂 حدیث هم برایش خواندم: بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او کمتر از دیگران باشد.☺️ 🌹🌹🌹 همه عجله داشتند که باید زودتر عقد خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم. همیشه در فضای مراسم عقد، کف‌زدن و کل‌کشیدن و اینها دیده بودم. رفقای محمدحسین زیارت‌عاشورا خواندند و مراسم وصل به هیئت و روضه شد. البته خدا درو تخته را جور میکند. آنها هم بعد روضه مسخره بازی‌شان سر جایش بود. شروع کردند به خواندن شعرِ *رفتند یاران، چابک‌سواران...*😁 چشمش برق میزد😍. گفت: تو همونی که دلم میخواست، کاش منم همونی شم که تو دلت میخواد!❤️ 🌹🌹🌹 بابت شکل‌و شمایل و متن کارت عروسی، خیلی بالاپایین کرد. نهایتاً رسید به یک جمله از با دستخط خودشان. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم همسری شما جوانان عزیزم را که پیوند دلها و جسم‌ها و سرنوشت‌هاست، صمیمانه به همه شما فرزندان عزیزم تبریک میگویم. سیدعلی‌خامنه‌ای🌹 دستخط را دانلود کرد و ریخت روی گوشی. انتخابمان برای مغازه‌دار جالب بود. گفت: من به رهبر ارادت دارم، ولی تابحال ندیدم کسی خط ایشون رو داخل کارت عروسیش چاپ کنه! 🌹🌹🌹 یه روز موقع خرید جهیزیه، خانم فروشنده به عکس صفحه‌گوشیم اشاره کرد و پرسید: این عکس کدوم شهیده؟ خندیدم که: این هنوز شهید نشده، شوهرمه! 🌹🌹🌹 برگرفته از کتاب *قصه‌دلبری* خاطرات شهید محمدحسین‌ محمدخانی به روایت همسر🌹 @shahidane_313
#رهبرمعظم‌انقلاب‌امام‌خامنه‌ای امروز در دیدار اقشار مختلف مردم خطاب به ملت ایران در مورد #مذاکره کردن با آمریکا دو کلمه در این باره به مردم بگویم: #جنگ نخواهد شد و #مذاکره‌نخواهیم‌کرد. این خلاصه‌ی حرف بود که #همه‌ی‌مردم‌ایران‌بدانند. http://eitaa.com/joinchat/1929510912Cd1421ddc8c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پسرک فلافل‌فروش🌹 دوستان شهید بعضي از دوستان حتي برخي از بچه‌هاي مذهبي را ميشناسيم كه اخالق خاصي دارند! كارهايي كه بايد انجام دهند با كندي پيش ميبرند. جان آدم را به لب ميرسانند تا يك حركت مثبت انجام دهند. اگر كاري را به آنها واگذار كنيم، به انجام و يا اتمام آن مطمئن نيستيم. دائم بايد بالاي سرشان باشيم تا كار به خوبي تمام شود. اين معضل در برخي از نهادها و حتي برخي مسئولان ديده ميشود. برخي افراد هم هستند كه وقتي بخواهند كاري انجام دهند، از همهي عالم و آدم طلبكار ميشوند. همه‌ي امكانات و شرايط بايد براي آنها مهيا شود تا بلكه يك تحرك كوچكي پيدا كنند. اميرالمؤمنين علي 7 در بيان احوالات يكي از دوستانشان كه او را برادر خود خطاب ميكردند فرمودند: او پرفايده و كم‌هزينه بود. اين عبارت مصداق كاملي از روحيات هادي ذوالفقاري به حساب ميآمد. هادي به هرجا كه وارد ميشد پرفايده بود. اهل كار بود. به كسي دستور نميداد. تا متوجه ميشد كاري بر زمين مانده، سريع وارد گود ميشد. بارها ديده بودم كه توي هيئت يا مسجد، كارهايي را انجام ميداد كه كسي سراغ آن كارها نميرفت؛ كارهايي مثل نظافت و شستن ظرفها و... من شاهد بودم كه برخي دوستان مسجدي ما به دنبال استخدام دولتي و پشت ميز نشيني بودند و ميگفتند تا كار دولتي براي ما فراهم نشود سراغ كار ديگري نميرويم. آنها شخصيتهاي كاذب براي خودشان درست كرده بودند و ميگفتند خيلي از كارها در شأن ما نيست! اما هادي اينگونه نبود. شخصيت كاذب براي خودش نميساخت. او براي رهايي از بيكاري كارهاي زيادي انجام داد. مدتها با موتور، كار پيك انجام ميداد. در بازار آهن مشغول بود و... ميگفت: در روايات اسلامي بيكاري بدترين حالت يك جوان به حساب ميآيد. بيكاري هزاران مشكل و گناه و ... را در پي خود دارد. ٭٭٭ هادي يك ويژگي بسيار مثبت داشت. در هر كاري وارد ميشد كار را به بهترين نحو به پايان ميرساند. خوب به ياد دارم كه يك روز وارد پايگاه بسيج شد. يكي از بچه‌ها مشغول گچكاري ديوارهاي طبقه‌ي باالي مسجد بود. اما نيروي كمكي نداشت. هادي يكباره لباسش را عوض كرد. با شلوار كردي به كمك اين گچكار آمد. او خيلي زود كار را ياد گرفت و كار گچكاري ساختمان بسيج، به سرعت و به خوبي انجام شد. مدتي بعد بحث حضور بچه‌هاي مسجد در اردوي جهادي پيش آمد. تابستان 1387 بود كه هادي به همراه چند نفر از رفقا از جمله سيد علي مصطفوي راهي منطقه‌ي پيراشگفت، اطراف ياسوج، شد.
هادي در اردوهاي جهادي نيز همين ويژگي را داشت. بيكار نميماند. از لحظه لحظه وقتش استفاده ميكرد. در كارهاي عمراني خستگي را نميفهميد. مثل بولدوزر كار ميكرد. وقتي كار عمراني تمام ميشد، به سراغ بچه‌هايي ميرفت كه مشغول كار فرهنگي بودند. به آنها در زمينه‌ي فرهنگي كمك ميكرد. بعد به آشپز جهت پخت غذا ميرفت و... با آن بدن نحيف اما هميشه اهل كار و فعاليت بود. هادي هيچ گاه احساس خستگي نميكرد. تا اينكه بعد از پايان اردوي جهادي به تهران آمديم. فعاليت بچه‌هاي مسجد در منطقه‌ي پيراشگفت مورد تحسين مسئولان قرار گرفت. قرار شد از بچه‌هاي جهادي برتر در مراسمي با حضور رئيس‌جمهور تقدير شود. راهي سالن وزارت كشور شديم. بعد از پايان مراسم و تقدير از بچه‌هاي مسجد هادي به سمت رئيس‌جمهور رفت. او توانست خودش را به آقاي احمدي‌نژاد برساند و از دوركمي با ايشان صحبت كند. اطراف رئيس‌جمهور شلوغ بود. نفهميدم هادي چه گفت و چه شد. اما هادي دستش را از روي جمعيت دراز كرد تا با رئيس‌جمهور، يعني بالاترين مقام اجرايي كشور دست بدهد، اما همينكه دست هادي به سمت ايشان رفت، آقاي احمدي‌نژاد دست هادي را بوسيد! رنگ از چهره‌ي هادي پريد. او كه هميشه ميخواست كارهايش در خفا باشد و براي كسي حرف نميزد، اما يكباره در چنين شرايطي قرار گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰دشمن بعد از شکست در جبهه‌های مختلف، متمرکز شده روی . ✊ بنده بگویم در این جبهه هم دشمن شکست خواهد خورد. 🔻رهبر انقلاب، امروز: امروز آمریکا بر جنگ اقتصادی متمرکز است چون از جنگ نظامی مأیوس است. 🔷️ در دهه‌ی هفتاد جنگ فرهنگی علیه ما شروع شد؛ حالا ببینید متولدین دهه‌ی هفتاد می‌روند می‌شوند و سر می‌دهند. در آن سال‌ها این نهال‌ها و روییدند. 🔷️ آن‌ها یک جنگ فرهنگی راه انداختند که فراموش شود. جمهوری اسلامی فناوری نرم را راه انداخت. 👈 جمهوری اسلامی این است؛ مدافع حرم تربیت می‌کند، راهیان نور راه می‌اندازد، معتکفین در مساجد را به‌عنوان یک نماد عالی تضرع و قداست به وجود می‌آورد. 🔷️ پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن شکست خورد. در جنگ نظامی هم پیروز شدیم. در جنگ امنیتی-سیاسی سال ۸۸ هم ملت ایران بر توطئه‌ی دشمن فائق آمد و پیروز شد. 🔺️ حالا دشمن بعد از شکستی که در جبهه‌ی فرهنگی، امنیتی، نظامی و سیاسی خورده، متمرکز شده روی . بنده بگویم در این جبهه هم دشمن شکست خواهد خورد. دشمن، ضعیف و ناتوان و شکست‌خورده است، به شرط اینکه من و شما بیدار باشیم و به وظایف خودمان عمل کنیم. ۹۷/۵/۲۲ 💻 Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پروفایل👌 ویژه‌ی سخنان امروز #رهبری🌹🍃 @modafeaneharaam
مراسم عقد انجام شد❤️🎉 بعد از مراسم آقا عبدالله خواست تا با من حرف بزند. 🍃 اولین برخورد زندگی مشترک مان بود. قبل از صحبت از من خواست تا یک مهر برایش بیاورم.☺️ چون روحیه ایشان را می شناختم از باب شوخی گفتم: "مهر؟ 👀 مهر برای چی؟ مگرحاج آقا تا این موقع نمازشان را نخوانده اند؟😁 "دیدم حال عجیبی دارد. نگاهی به من کرد و گفت:"حالا شما یک مهر بیاورید "اما من دست بردار نبودم.😉 گفتم:"تا نگویید مهر برای چه می خواهید،نمی آورم. گفت: "می خواهم نماز شکر بخوانم و از اینکه خداوند چنین همسری به من داده از او تشکرکنم."🍃 دیگر حرفی نزدم. رفتم و با دو جانماز برگشتم.🌺 به روایت همسر شهید عبدالله میثمی @modafeaneharaam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا