#سیدالشهدای_ارتش❗️
✓نظم، ✓مدیریت و ✓قدرت جهادی #شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در عرصه نبرد و سیستم اداری برای اداره کارها موجب شد که او یکی از شخصیتهای مهم #ارتش باشد👌
به گونهای که عنوان
« سید الشهدای ارتش» در قاموس او بگنجد🌷
روز #ارتش مبارک🇮🇷
@Modafeaneharaam
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آخرین پیام اولین #شهـيد مدافع حرم
تيپ٦٥ نيروهــاي ويژه هـــوابرد
#ارتش جمهـوري اسلامي ايـران
قبـل از اعزام به سوریـه.🇮🇷
#شهـيد مدافع حرم #محسـن_قوطاسلـو.
#روز_ارتش✌️
@Modafeaneharaam
📸 تصویر جالبی از یکی از تکاوران #ارتش در حادثه تروریستی "۳۱ شهریور" سال ۹۷
🔰شاهدان می گویند وقتی #داعش حمله کرد همه پناه گرفتند و بر روی زمین خوابیدند اما این تکاور ارتش ایستاد✊ و #اولین_نفری بود که با داعشی ها درگیر شد و یکی از آن ها را به #درک واصل کرد👌
#روز_ارتش مبارک🇮🇷
@Modafeaneharaam
با اینکه بخاطر جانبازی پدر از رفتن به سربازی #معاف بودند ولی با علاقه به سربازی رفتند و در #ارتش خدمت کردند، چون اعتقاد داشتند که با تحمل سختیها باید مرد شد☝️👌
🌷ایشان #خوش_اخلاق و شوخ طبع بودند، #دائم الوضو و #دائم الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه میخواندند✨ و صبح ها #دعای_عهد ایشان ترک نمیشد، به نماز #اول_وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی میدادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند.🌷
کلام شهید بزرگوار: اگر میخواهید زندگی کنید، برای خدا زندگی و اگر خواستید بمیرید برای #خدا و در راه او جان بدهید.🌸
#شهید_مدافع_حرم
روح الله صحرایی🌹
@Modafeaneharaam
🔻سانحه برای شناور «کنارک» نداجا
#شهادت یک نفر و مجروحیت تعدادی از کارکنان #ارتش
روابط عمومی منطقه یکم دریایی بندرعباس از بروز حادثه برای یکی از شناورهای سبک این منطقه در محدوده آبهای بندر جاسک خبر داد.🌐
بعدازظهر روز گذشته در حین انجام تمرین دریایی توسط تعدادی از شناورهای نیروی دریایی ارتش، شناور پشتیبانی سبک کنارک دچار حادثه شد.🔺
۱۲ مجروح حادثه ناو کنارک در بیمارستان چابهار بستری هستند
👤رییس دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر:
در مجموع ۱۶ نفر به بیمارستان امام علی (ع) انتقال یافتند که یک نفر فوتی، سه نفر سرپایی درمان، ۲ نفر در مراقبت های ویژه و یک نفر جراحی و ۱۲ نفر تاکنون بستری هستند./ ایرنا
@Modafeaneharaam
🍃🌺 #کمک_به_کودکان_فقیر 🌺🍃
#شهید_مدافع_حرم_مرتضی_زرهرن 🌺
ما با خانوادهای نیازمنده سوریه ۱۵کیلومترفاصله داشتیم، شهید_مرتضی در یک حرکت خلاقانه و به صورت خودجوش همیشه برای بچه های اونجا صبحونه 🌯 و ناهار 🍛 می برد،
اول از بچه های خودمون می پرسید🤔 که این غذاها اضافس یا نه، بعد همه رو جمع می کرد و می برد و خونه به خونه غذاها رو میداد و من باهاش همراه بودم و می دیدم باهاشون عربی صحبت میکنه.😊
می گفت هر خانواده ای جدا وایسید و من باهاش بودم و یاد میگرفتم. خلاصه به هرکس یه چیزی میداد به یکی پنیر🧀 به یکی میوه🍎 میداد. بچه های اونجا دیگه عاشقش😍 شده بودن، با مرتضی عکس📷 میگرفتن. اونا به مرتضی عمو میگفتن. با اینکه غریبه بودن ولی اخلاق مرتضی رو که می دیدن از مرتضی خوششون می اومد🙂
#شهادت_فروردین۹۵
#ارتش
@Modafeaneharaam
🔸تکاور تیپ۶۵ نیروهایویژه هوابرد #ارتش، نهمین شهید مدافعحرم🌷 استان گلستان و هفتمین "شهید مدافعحرم ارتش جمهوری اسلامی ایران" اواخر اسفند ۱۳۹۴📆 برای مبارزه با تکفیریها عازم سوریه شد.👌
🔹شهامت او در منطقه عملیاتی آنقدر بالا بود که تا نزدیکی چند قدمی تانک های دشمن پیش می رفت و با تاکتیک ها و شجاعت خاص💪 خودش آنها را منهدم میکرد. او استادِ انهدام تانکهای داعش👹 بود.
🔸یک نیروی نظامی ورزیده که اکثر دورههای سخت نظامی را با جدیت طی کرده بود👌 و به گفته همرزمانش قبل از شهادتش قریب به ۴۰ تکفیری را در جنگ تن به تن به هلاکت رسانده بود.💪
🔹ولادت : ۱۳۶۸ گالیکش ، گلستان
🔹شهادت: ۹۵/۱/۳۱ حلب ، سوریه💔
#تکاور_مدافـع_حـرم
#شهید_صادق_شیبک🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدسردار #قاسم_سلیمانی : شهید #علی_صیاد_شیرازی سلمان #ارتش ما بود.
به مناسبت بیست و دومین سالگرد شهادت شهید صیاد 1400/01/21
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_هفتم 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم، سعد ناباورانه نگاه
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_هشتم
💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای #گلوله؛ نمیدانستم اینهمه ساز و برگ #جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!»
تا رسیدن به خانه، در کوچههای سرد و ساکت شهری که #آشوب از در و دیوارش میپاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد.
💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بیهوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت و همین حال خرابم #خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار میکنید؟»
💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی #جنگ به این شهر آمدهایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟»
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست #مهمانداری کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!»
💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو #مسجد بود...» و مصطفی منتظر همین #اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟»
برادرش اهل #درعا بود و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیهاش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش #عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش #وهابیها خودشون رو از مرز #اردن رسونده بودن درعا و اسلحهها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!»
💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از #حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو #سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!»
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو #دمشق و #حمص و #حلب تظاهرات میکنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش میکشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«میدونی کی به زنت #شلیک کرده؟»
💠 سعد نگاهش بین جمع میچرخید، دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی #ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.»
من نمیدانستم اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا پلیس و نیروی #امنیتی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟»
💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد و او همچنان از #خنجری که روی حنجرهام دیده بود، #غیرتش زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون #شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟»
دلم برای سعد میتپید و این جوان از زبان دل شکستهام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بیحیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم میبرم!»
💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون #غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینهتونه!»
برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق #وهابیهایی شده که خون شیعه رو حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونهها کمین کردن و مردم و پلیس رو بیهدف میزنن!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@Modafeaneharaam
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آخرین پیام اولین #شهـيد مدافع حرم
تيپ٦٥ نيروهــاي ويژه هـــوابرد
#ارتش جمهـوري اسلامي ايـران
قبـل از اعزام به سوریـه.
#شهـيد مدافع حرم #محسـن_قوطاسلـو.
@Modafeaneharaam
او در یک محور عملیاتی یک تنه در مقابل تروریست هاایستاد تا بقیه بچه ها بتوانند درجاهاشون مستقر شن ودر اخر به اسارت چند دقیقه ای رفتن و بعد از شکنجه به شهادت رسید
#محسن_قوطاسلو
#ارتش
@Modafeaneharaam
دست نوشته شهید #محمد_مرادی سه روز قبل از شهادت
" ۱۳۹۵ / ۵ / ۷ "
شهید محمد مرادی از پرسنل پایور گروه ۲۲ توپخانه شهرضا #اصفهان بود که در اول تیر ماه سال ۱۳۹۵ به همراه تعدادی از همرزمانشان جهت دفاع از حریم اهل بیت به سوریه اعزام شدند و هنگامی که ۳ روز به پایان مأموریتش باقی مانده بود در تاریخ ۱۰ / ۵ / ۱۳۹۵ بر اثر اصابت تیر مستقیم به فیض شهادت نائل آمد .
اذنی بده و بیبی انتخاب کن
روی تمام ارتشیانت حساب کن
#نحن_ابناء_الفاطمه
#ارتش
@Modafeaneharaam