eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
291 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حرم 🇮🇷
پدرشهیدحامد: وقتی در بیمارستانهای سوریه دنبال حامد میگشتیم ومیگفتیم:حــــامـــد جـــوانــے. کسی او ر
شهیدمدافع حرم جوانی قسمت چهارم ➖سوری‌ها به او می‌گفتند شهید ابوالفضلی➖ « حامد جانباز شده... اسیر شده... شهید شده ...چون قابل شناسایی نیست شما را می‌برند سوریه. » خبر ماجرا اینطوری به خانواده حامد رسید؛ همینقدر متفاوت...همینقدر سردرگم...همین شد که از همان ابتدا ته دلشان لرزید. حرف‌و حدیث ها درباره حامد زیاد بود، تا اینکه به آنها اطلاع دادند برای رسیدگی به وضعیت حامد، باید به سوریه بروند و این شد دیدار پدر و پسر بعد از حمله تکفیری‌ها به او. :« وقتی به من گفتند که باید خودت به سوریه بروی، فهمیدم که وضع حامد خیلی حاد است، حس پدری‌ام می‌گفت که شرایط خوبی ندارد اما جزئیاتش را نمی‌دانستم. » جعفر جوانی، وقتی به سوریه رسید، بالای پلکان هواپیما ایستاد و از همان جا به چهار طرف چرخید و به حضرت‌ زینب (س) سلام کرد وگفت: « من نمی‌دانم حرم مطهرت کدام سمت است، اما خانم این را شنیدم که آخرین وداع اباعبدالله شما خیلی بیتابی می‌کردید، حضرت اباعبدلله دستش را گذاشت روی سینه شما و شما آرام گرفتید، شما را به مادرتان قسم می‌دهم که این آرامش را به قلب من هم برسانید چون من هم می خواهم بروم بالای سر پسر مجروحم...» پدر حامد این را گفت و رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد؛ دید که حامد را، را همانجا در جا گذاشته...دید تن پسرش جابه‌جا پر از ترکش است. :« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ می‌زد و از من می‌پرسید وضعیت حامد چطور است، می‌گفتم برو حضرت ابوالفضل را بخوان. » حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده ‌کرد، یاد روزهایی افتاد که حامد می‌گفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم. » حالا حامد هم، را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دست‌هایی که قطع شدن‌شان او را در سوریه و بین غیرایرانی‌ها معروف کرده بود به 🌹 شهید ابوالفضلی🌹 « آنجا حرم اسم دارند، وقتی ما در بیمارستان های سوریه دنبالش می‌گشتیم و می‌گفتیم جـــوانی، کسی او را نمی‌شناخت اما می‌گفتند یک ایرانی داریم که مثل حضرت ابوالفضل شهید شده...» ادامه دارد...
مدافعان حرم 🇮🇷
: ✏دلنوشته مادر شهید در روز ماه مبارک رمضان در متن دلنوشته مادر شهید " " در اولین روز ماه مبارک رمضان آمده است: ✏ پســـرم این شبــہـا جاے خالیت را بیشتر احســـاس مے ڪنم، و دلم بیشتر مے گیرد، زیرا بہ بودنت عادت داشتم، نبودے تا ڪنار سفره افطـــار برایــــمان دعاے سفره بخوانے.  یادش بخیر شبــــہــایے را ڪہ با هم بہ مسجد ارڪ مے رفـتـیـم، و تو اصرار داشتے تـا لحظات آخر مناجات حضور داشتہ باشیم، وقتے بہ خانہ برمے گشتیم تو چہ زیبا مشغول نماز شب مے شدے، و بعد با هم سحرے مےخوردیم.  حالا تو سر سفره ارباب 🌹"عـــنــــد ربــــہــــم يـــرزقــــون"🌹 هستے و من بہ حال تو غبطہ مے خورم.
مرتضی همیشه میگفت شهید مدافع حرم تیپ من هستم☝️، بعد میگفت دوست دارم مثل علی اکبر امام حسین ( علیه السلام ) اربا اربا بشم، که شد😔😭. همه جذب مرتضی میشدن چون خیلی خوش مشرب و خوش برخورد و بامرام بود👌. اسمش رو "ابوحنانه" گذاشته بود‌. دختر بزرگش حنانه ده سالش بود.🍃 مرتضی به من گفت وصیت کردم کنار شهدای گمنام تیپ دفن کنن، یه شال هم به من داد و گفت اگر پیکرم برگشت بگذار توی تابوتم تا تهران بیاید‌. اما هنوز برنگشته😭😭😭 تو رو به حضرت زینب بخاطر حنانه بیا💔 مرتضی کریمی 🌺🍃 🕊🕊 @modafeaneharaam
#شهید_مدافع_حرمی که مثل مادرش #زهرا (س) بین درو دیوار ســ🔥ـوختـــ 😔 یکی دو سال بود عباس خیلی اصرار می کرد واسه رفتن به #سوریه. من میگفتم: عباس نه⛔️ زمان رفتن تو رو من مشخص میکنم☝️ هنوز وقتش نرسیده. 🔸توی این دو سال اکثر دوره هاۍ #نظامی از جمله جنگ افزار و تاکتیک و... رو گذروند. یه مدتی که از نامزدیش گذشت، بهش گفتم: عباس تو از اون مردهای عاشق‌پیشه💖 میشی، چون تا حالا به هیچ #نامحرمی حتی نگاه نکردی❌ بهم خندید. چند روز گذشت؛ اومد پیشم گفت:حاجی توروخدا بذار برم😞 اینبار اصرار کردنش متفاوت بود. گفتم: چیزی شده گفت: سردار دارم زمین گیر میشم... آره؛ عباس داشت عاشق میشد❤️ ولی از همه چیز براي #حرم زد. عباس #اولین نامحرمی که دیده بود نامزدش💞 بود. راوی سردار حمید اباذری #شهید_عباس_دانشگر 🌷 #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
بسيجي_شهيد_حسين_غلام_کبيري.pdf
2.96M
🎥 خاطراتی کوتاه از #اولین شهید #فتنه ۸۸ حسین غلام کبیری 🌹 @Modafeaneharaam
✍دست نوشته شهید محرم ترک، شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم💔 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد (س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله😔... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهد!گفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی⁉️ 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی😔، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام اشک می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند...😭 هدیه روح مطهرشان صلوات ُمْ @Modafeaneharaam
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستندی کوتاه از شهید مدافع حرم‌👌 شهید محرم ترک 🌹 @Modafeaneharaam
🔰 شهید مدافع حرم در هیات ها همیشه سرپا بود و خدمت می کرد اگر غذایی می دادند تا مطمئن نمی شد که همه غذا خوردند سر سفره نمی نشست. مهربان بود و همیشه لبخندی بر روی لب داشت.🌸 آخرین باری که علی برای خداحافظی منزل ما آمده بود، چهره اش بسیار فرق کرده بود. علی ظاهرا به خانه همه فامیل و آشنا ها سر زده بود و طلب حلالیت کرده بود.👌 یک شب خواب دیدم یکی آمد و به من گفت «حسین» دوست داری پدر شهید شوی⁉️من گفتم بدم نمی آید ولی پسرم دو هفته دیگر ازسوریه برمی گردد. از خواب پریدم و به فکر فرو رفتم. به خانواده و خانمش هم در مورد خوابم هیچ چیزی نگفتم. گفتم رویای صادقانه است و از کنار این موضوع گذشتم.✔️ سرانجام روز موعود رسید و علیرضا قرار شد پس از چند ماه از سوریه برگردد. منتظرش بودیم ساعت خیلی دیر می گذشت. خیلی چشم براه بودیم، گویا بخاطرمسائل امنیتی ساعت پرواز را چندبار تغییر داده بودند. سردار سلیمانی هم توی همان پرواز علیرضا حضور داشت.💔 شهید علیرضا مشجری 🕊 @Modafeaneharaam
💜تنوعی فوق‌العاده از چادرهای‌رنگی😍 🎁🎊لاکچری‌ترین‌هدیه روز زن‌ومادر🎊🎁 🎁 در آغاز هر فصل🤩 🎁 به سراسر کشور صلواتیه🎁 پارچه‌هاش آب نمیره، نخ‌کش نمیشه و مهم‌تر از همه تنوع و رنگارنگی فووووق العاده پارچه‌هاست😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2202861679C4193495bfc و فروشگاه پارچه مجلسی
💜تنوعی فوق‌العاده از چادرهای‌رنگی😍 🎁🎊لاکچری‌ترین‌هدیه روز زن‌ومادر🎊🎁 🎁 در آغاز هر فصل🤩 🎁 به سراسر کشور صلواتیه🎁 پارچه‌هاش آب نمیره، نخ‌کش نمیشه و مهم‌تر از همه تنوع و رنگارنگی فووووق العاده پارچه‌هاست😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2202861679C4193495bfc و فروشگاه پارچه مجلسی
🕊🌺 📢 👇 ۱۷خرداد۹۵ 🌸با صدای اذان انرژی میگرفت ، بهش آرامش میداد، همیشه جزء نفرهایی بود که تو واسه حاضر می شد و معمولا نماز وایمیستاد 🌸به شدت و بود، تو جز خوانی های شرکت داشت، توی حاشیه ها نبود، همیشه سرش تو کار خودش بود، به و پول ، دنبال مقام و رییس بازی هم نبود. 🌸تو صف می نشست، تعقیبات بعد از و میخوند، بود با همه میکرد، هیچ کس از اون نبود @Modafeaneharaam
🕊🌺 "جزء شهداےمدافع حرم" همراه انفجار مهیب در تانک که چیزی از پیکر مطهر باقی نماند... ۱۴خرداد۹۲ 🕊🌺 همه کارهاشو دوست داشت اینکه کسی انجام بده .بدون ، مادرشون نقل میکنند بعد از ازدواج شهید و ازدواج خواهران .، با توجه به بیماری و تنهایی مادر یه روز نزدیک عید بود که شهید ساعت 6صبح از در وارد شد و سریع مشغول نظافت منزل شد . مادر میگفت مگه نمیری سره کار ؟ شهید گفت امروز مرخصی گرفتم فرماندم مادرمه در اختیار اونم ولی باید بخوره به کسی من اومدم کارای خونرو کردم. @Modafeaneharaam