قفلی که بر در خانه #حضرت_زهرا(س) قرار دارد.👆
بر روی آن این عبارت که خطاب به پیامبر(ص) است، دیده میشود:
🍃هو الحبیب الًذي ترجی شفاعته لکلً هول من الاهوال مقتحم.
نکته ی عجیب اینکه یک مدیر کاروان ایرانی توانسته از پشت قفل عکس بگیرد❗️
و حالا همه فهمیده اند این یک مصراع از بیتی بوده که نمیخواسته اند کسی آن را بخواند تا مسالهی #توسل را منکر شوند...
در پشت اين قفل اين مصرع👇 «حاشاه أن يحرم الراجي مكارمه ... أو يرجع الجار منه غير محترم» حك شده است كه ترجمه آن ميشود «از او(پيامبراكرم) به دور است كه محروم كند كسي را كه به كرامات و بزرگواريهاي او اميد بسته است.»😢
یک شعر پنهان
درست شبیه خود فاطمه
که شکسته ترین غزل پنهان عاشقانهی خداست...💔
#شهریاری
@Modafeaneharaam
شیخ جعـفر آقا مجتهـدی(ره):
🌺ذڪر #تـوسل را قطع نڪنید و با
پیامبر اڪرم و ائمه علیهم السلام
ارتــباط داشته باشید.
اینطور نیست که ائـمه اطهار(ع)ح
دوستانشان را به #حال خود رها
ڪنند و اگر دوســتان غفلتی سر
بـــزند مـــواظب آنـــها هـستند و
بالاخره آنها را نجات خواهند داد.
@Modafeaneharaam
🌺 متولد غدیر ؛ دامادِ غدیر ؛ شهیدِ غدیر
ظهر عید غدیر عروسیمون بود. گفتم: ناهار بخور گفت: روزهام... گفتم: روز عروسیمون روزه گرفتی؟ گفت: نذر داشتم اگه روز عید غدیر عروسیام بود، روزه بگیرم ... بعد هم گفت: خانوم! تو الان دعایت مستجابه ، من دعا میکنم ، تو آمین بگو ... دستام رو آوردم بالا و علیآقا اینجوری دعا کرد: خدایا! همونطور که روز عید غدیر متولد شدم، و عیدغدیر هم عروسی کردم ، شهادتم رو هم در روز عید غدیر قراربده... من هم آمین گفتم ... بالاخره دعای علی آقا مستجاب شد و در عید غدیر سال 1366 به شهادت رسید...
.
🌹خاطرهای از زندگی شهید حاج علی کسایی
📚راوی: مجیدایزدی(نویسنده دفاعمقدس) به نقل از همسرشهید
#شهیدکسایی #عیدغدیر #شهیدغدیر #روزه #ازدواج_شهدا #امام_علی #توسل #شهدای_شیراز
@Modafeaneharaam
🌺 خواب زیبایی که بالاخره تعبیر شد...
خوابِ امامحسین علیهالسلام رو دیده بود.به حضرت عرضکرده بود: کاش من هم درکربلا بودم و شما رو یاری میکردم. امام فرموده بودند: ناراحت نباش! سیدی از نسل ما علیه کفر قیام میکنه؛ تو در اون جنگ شرکت میکنی و شهید میشی... چهارده سال گذشت. جنگ ایران و ارتشبعثِعراق شروع شد. باز هم خواب امامحسین علیهالسلام رو دید. حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی. محمدعلی عزمش رو برای رفتن به جبهه جزم
کرد، و مدت زیادی از خوابشنگذشته بود که شهید شد.
🌹خاطرهای از زندگی شهید محمد علی نامور
📚منبع: کتاب لحظههای بیعبور ، صفحه 85
#شهیدنامور #توسل #رویای_صادقه #خواب #آرزو #امام_حسین #جهاد
@Modafeaneharaam
#دلنوشته_ی_شهید_محمد_حمیدی 🕊🌺
🌸شهادت رالیاقت لازم نیست #معرفت لازم است,منتهی آرزوی هرانسانی رسیدن به کمال است که راه گریز و سریع آن #جهاد در راه اوست ،که هر کسی نتواند این نانوشته راخواند و آنرا تفسیرکند.
🍀کمال را صلاتیست دورکعتی که #وضویش باخون است و لاغیر،حال هرکسی این وضو نتواند که سرمنزل راه است ،منزل بعدی نیت و قیام است که دعوت میباشد،منزل سوم طی طریق و ذوب الی الله است که کمترکسی به این مقام رسیده .
🌸گریز دیگر #توسل است که بهترین آن نور اعظم دخت خاتم است که تمام راهها بدو ختم شود و راههای دیگر ختم بدین راه است وراه دگر ندارد تمام .مکتوب .
#نحوه_شهادت برخورد خودرو به تله انفجاری تکفیری ها.
#ویژگی_های_اخلاقی #ولایتمدار بی ریا, صمیمی, رازدار, شوخ طب,ع بسیار پرجنب و جوش, و فعال بسیار #صبور
#شهادت۹۴/۴/۱ #محل_شهادت سوریه درعا
@Modafeaneharaam
#از_شــــــــــهدا_حاجــــــــــت_بگیرید 🕊🌺
#شهید_مدافع_حــــــــــرم_سجادعفتی
🌸یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده در گیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در نا امیدی تمام هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرد در روز #تشییع پیکر شهید مدافع حرم #سجاد_عفتی با دلی شکسته و نا امید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین گفته:
🌸ای شهید سجاد عفتی اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید #مشکلات زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با #توسل به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با #حجاب_چادری می شوم.
🌸راوی این توسل به شهید قسم می خورد که به فاصله چند روز ،معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیننا مشاهده نمودند. و حالا این خانم هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود...
#شهادت۲۹آذر۹۴
@Modafeaneharaam
🌸 نجات زائر از غرق شدن
❇️ تشرف (مشاهده) سيد محمد على عراقى كوهرودى
☑️ عارف جليل، سيد محمد على عراقى كوهرودى مى فرمايد:
سالى به زيارت ائمه عراق (ع) مشرف شدم و ملا محمود عراقى (ره) را هم در نجف اشرف ملاقات نـمـودم.
در هـمـان سـفـر بعد از ورود به بعقوبه كه در يك منزلى بغداداست با همراهان تصميم گرفتيم كه قبل از ورود به بغداد از راه على آباد به سامرا رفته و پس از زيارت قبر عسكريين (ع) به بـغـداد و كـاظـمـين باز گرديم، لذا يكى از اهالى بعقوبه را به عنوان راهنما گرفته، روانه سامرا شديم.
وقـتـى از على آباد و جزانيه گذشتيم، بين راه به نهرى عريض و پر از آب رسيديم.
اين نهر طورى بود كه عبور از مسير معمولى آن خيلى وقتها منجر به غرق مى شد ولى به ناچار زوار وارد نهر شده عبور مى كردند.
اتفاقا يكى از زوار، زنى بود كه بر قاطرى سوار بود.
در اثناى عبور پاى قاطرش ازمعبر لغزيد و شايد هـم از مـسـيـر خـارج شد و توى گودالى كه در آب بود، افتاد و در آب فرو رفت.
زن هم به دنبال حـيـوان در نـهـر آب فرو رفت.
حيوان اگر چه توانست خود را با شنا كردن حفظ كند و از زير آب بـيرون بيايد، اما چون بارش زياد و بعلاوه آب هم در بار و اثاثيه اش رفته بود و از طرفى جريان نهر تند و روان بود، لذا پاهايش بر زمين قرار نمى گرفت و نتوانست خود را نگه دارد و شديدا مضطرب بود.
در ايـن جـا آن زن بـيـچاره، صداى خود را به استغاثه يا صاحب الزمان، يا صاحب الزمان بلند كرد، همان طورى كه رسم زوار است.
بـا ديـدن ايـن حادثه، سوار حيوان خود شدم و با عجله داخل آب شدم كه شايد بتوانم كارى انجام دهـم.
سـايـر زوار هم مشغول كار خود بودند و توجه و اعتنايى نداشتند.
ناگاه شخصى را مشاهده كـردم كـه جـلـوى مـن و عقب حيوان آن زن، روى آب حركت مىكند يعنى مثل اين كه بر زمين سـخـت راه مـىرفـت بـه طـورى كـه پاهاى او در آب فرو نمىشد و بلكه به نظر مى رسيد كه اثر رطـوبـتى هم از آب در پا و لباس و ساير اعضاى ايشان نباشد.
ايشان دست انداخت و زن و قاطر را گـرفـت و با سرعت از آب خارج كرد و آنها را كنار نهر گذاشت، به طورى كه گويا آن زن جز آن كـه خـود و مـركـبـش را كنار رودخانه ديد، احساس چيز ديگرى نكرد.
من هم بيشتر از آن كه آن شـخـص را روى آب ديـدم و بـه فـرياد زن رسيد و به سرعت او و حيوانش را با دراز كردن دست، در ساحل گذاشت، چيزى متوجه نشدم.
بـعـد از ايـن واقـعه هم حضرتش را نديدم جز آن كه در همان نگاه ايشان را با قامت معتدل و روى نـورانـى و بـينى كشيده و ساير شمايل حضرت ولى عصر (ع) زيارت كردم و در آن حال، لااقل نود درصد اطمينان داشتم كه حضرت هستند.
پس از مشاهده اين موضوع، آن شمايل را در خاطر خود سپرده بودم و با يادآورى آن، خود را مسرور و خاطرم را تسلى مى دادم تا آن كه وارد نجف اشرف شديم.
اتـفـاقا روزى به زيارت اميرالمؤمنين (ع) مشرف و در حرم مطهر آن حضرت بودم.
در بين زيارت چشمم به سمت بالاى سر افتاد ناگاه همان شخص را در آن جا ديدم كه ايستاده و مشغول سلام و يـا دعا بود.
به طرف ايشان رفتم، اما ازدحام زوار مانع از آن شد كه خود را سريعا برسانم و گويا در اعضاى خود هم يك سستى از حركت و سرعت، احساس نمودم، به طورى كه وقتى آن جا رسيدم، حـضـرتـش را نديدم.
اطراف حرم و رواقها را گشتم، ولى اثرى از آن سرور عالميان نبود.
نااميد و مايوس برگشتم.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، ص: 272
🏷 #تشرفات #امام_زمان (عج) #توسل
@Modafeaneharaam
❇️ برتر از تشرّف به خدمت امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف)
آیت الله بهجت(ره):
🔸 لازم نيست كه انسان در پى اين باشد كه به خدمت حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ تشرّف حاصل كند،
بلكه شايد خواندن دو ركعت نماز سپس توسّل به ائمه ـ عليهم السّلام ـ بهتر از تشرّف باشد؛
💡زيرا هر كجا كه باشيم آن حضرت مىبيند و مىشنود،
🕯و عبادت در زمان غيبت افضل از عبادت در زمان حضور است؛
🕯و زيارت هر كدام از ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ مانند زيارت خود حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ است.
⬅️ در محضر بهجت، جلد اول
#امام_زمان (عج) #توسل #زیارت
@Modafeaneharaam
🏴 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد
☑️ آیت الله سید علی آقا قاضی (ره) در یکی از نامه هایشان چنین مرقوم فرمودند:
🌹 .... و تمام طرق .... توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) و توجه تام به مبدا است.
💡 چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است.
🚫 با دراویش و طریق آنها کاری نداریم.
✅ طریقه، طریقه ی علما و فقها است؛ با صدق و صفا.
🕯 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.
✨ سَرَیان (=حرکت و اثر گذاری) فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است
و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
⬅️ دومین یادنامه علامه طباطبائی، ص ۲۹۶؛
صلح کُل: مجموعهای از ناگفتهها در مورد زندگی آیتالله سیدعلی قاضی (ره) در مصاحبه با فرزندان ... ، ص ۶۵
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
#توسل
@Modafeaneharaam
❇️ تشرّف جعفر بن زهدری و شفای پای او
☑️ عبد الرّحمن قبايقی میگويد:
▪️ شيخ جعفر بن زهدری، به فلج مبتلا شد؛ بهطوریکه قادر نبود از جا برخيزد. مادربزرگش بعد از فوت پدر شيخ، به انواع معالجات متوسّل شد؛ ولی هيچ فايدهای نديد. اطّبای بغداد را آوردند. مدّت مديدی معالجه کردند، باز هم سودی نبخشيد؛ لذا به مادربزرگش گفتند: شيخ را به مقام و قبّه حضرت صاحب الامر عليه السّلام در حلّه ببر و بخوابان شايد حقّ تعالی او را از اين بلا رهايی بخشد و بلکه حضرت صاحب الامر عليه السّلام از آنجا عبور نمايند و به او نظر مرحمتی فرمايند و به اين شکل، مرضش خوب شود.
مادربزرگ شيخ جعفر بن زهدری، به اين موضوع توجّه کرد و او را به آن مکان شريف برد.
در آنجا حضرت صاحب الامر عليه السّلام شيخ را از جايش بلند کردند و فلج را از او مرتفع نمودند.
☑️ عبد الرحمان قبايقی (ناقل قضيّه) میگويد:
▪️ بعد از شنيدن اين معجزه، ميان من و او رفاقتی ايجاد شد؛ بهطوریکه نزديک بود از شدّت ارتباط هيچگاه از يکديگر جدا نشويم. او خانهای داشت که در آنجا، شخصيّتهای حلّه و جوانان و اولاد بزرگان شهر جمع میشدند.
من خودم قضيّه را از شيخ جعفر پرسيدم. او گفت:
▫️ من مفلوج بودم و اطباء از معالجه مرض من ناتوان شدند.
▪️و بقيّه جريان را نقل کرد تا به اينجا رسيد که:
▫️ حضرت حجّت عليه السّلام در آن حالی که جدّهام مرا در مقام خوابانيده بود به من فرمودند:
🔸 برخيز.
▫️عرض کردم:
🔹 مولای من، چند سال است که قدرت برخاستن را ندارم.
▫️ فرمودند:
🔸 برخيز به اذن خدا.
▫️ و مرا در برخاستن کمک کردند.
وقتی بلند شدم، اثر فلج را در خود نديدم و مردم هجوم آوردند و نزديک بود مرا بکشند. برای تبرّک، لباسهايم را تکهتکه کرده و بردند و به جای آن لباسهای خود را به تن من پوشانيدند. بعد هم به خانه خود رفتم و لباسهايشان را برای خودشان، فرستادم.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحه 103
🏷 #تشرفات #توسل #امام_زمان_عجل_الله_فرجه
@Modafeaneharaam
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع)
🏷 قسمت اول:
♦️ شیخ جلیل، میرزا عبد الجواد محلّاتی، که از اهل تقوی و مجاورین نجف اشرف بود، فرمود:
▪️ شیخ محمّد تقی قزوینی، که در مدرسه صدر منزل داشت و از نظر علم و عمل و تقوی و زهد بینظیر بود، دائما میگفت:
▫️ حاجتی که من از خدا دارم و در حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام همیشه خواستهام این است که خدمت ولیّعصر، حضرت بقیّه اللّه ارواحنا فداه، مشرّف شده و پاهای مبارک آن حضرت را ببوسم و در کمال عجز و با دلشکستگی میگویم:
📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.
▪️ ایشان مبتلا به مرض سل شد و با اینکه فقیر و نیازمند بود، نهایت عزّتنفس را داشت و حال خود را پوشیده میداشت.
مدّت هجده سال، در جوار حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام، موفّق به تحصیل علم بود.
🩸 مرض او طول کشید و همیشه سرفه میکرد و در وقت سرفه از سینهاش خون خارج میشد و به همینسبب از حجرهاش به انبار مدرسه منتقل شد، تا اطراف حجره به خونی که از سینهاش دفع میشد، آلوده نشود.
مدّتی در آن مکان بود و خون از سینهاش دفع میشد، تا اینکه همه از او ناامید شدند و کسی گمان نمیکرد که از این مرض شفا پیدا کند.
چند روزی گذشت.
او را در کمال صحّت و سلامتی یافتند.
‼️ همگی از آن حالت و سلامت او شگفتزده شدند؛ بهخاطر آن شدّت و سختی که داشت و خونی که از سینهاش خارج میشد.
⁉️ بههرحال برای همه سؤال بود که چگونه ناگهانی سلامت خود را باز یافت. همه میگفتند:
🔹 این نبوده مگر به یک واسطه غیبی؛
▪️ لذا از سبب شفای او پرسیدند.
گفت:
▫️ شبی از شبها، حال من خیلی وخیم شد؛ بهطوریکه هیچ حسّ و حرکت و شعوری برایم باقی نماند.
✨ اوایل فجر بود، ناگاه دیدم سقف انبار شکافته شد و شخصی که یک صندلی همراهش بود، فرود آمد و آن را در مقابل من گذاشت. بعد از او شخص دیگری فرود آمد و بر آن صندلی نشست. در همان حالت مثل اینکه به من گفتند:
🔸 این شخص امیر المؤمنین علیه السّلام است.
▫️ حضرت توجّهی به من فرمود و از حال من جویا شد.
عرض کردم:
🔹 ای سیّد و مولای من، حاجت مهمّ من شفای از این مرض و رفع فقر میباشد.
▫️ فرمود:
🔸 امّا مرض؛ که از آن شفا یافتی.
▫️ عرض کردم:
🔹 آن آرزوی بلندی که دارم و همیشه در حرم مطهّر دعا میکنم و از خدا میخواهم که مستجاب شود، چطور؟
▫️ فرمود:
🔸 فردا قبل از طلوع آفتاب به بالای بلندی وادی السّلام رفته و درحالیکه متوجّه به جادّه و راه کربلا باشی، مینشینی فرزندم صاحب العصر و الزّمان از کربلا میآید. دو نفر از اصحاب او همراهش هستند. به ایشان سلام کن و هرجا میروند، همراهشان باش.
(ادامه دارد)
🏷 #امام_علی_علیه_السلام #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #توسل
@Modafeaneharaam
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع)
🏷 قسمت دوم:
▫️... در این هنگام حواسم برگشت و به هوش آمدم؛ و هیچکس را ندیدم. با خود گفتم این جریان از خیالات مالیخولیایی بود؛ امّا پس از زمانی که گذشت، سرفه نکردم و دیدم به بهترین وجه شفا یافتهام. تعجّب کردم و در عین حال باور نمیکردم که شفا یافته باشم. تا اینکه شب شد و اصلا سرفهای به من دست نداد. با خود گفتم اگر آنچه که وعده فرمودهاند فردا واقع شود، صورت گرفت و به زیارت مولایم حضرت صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف مشرّف شدم، بدون هیچ شکّ و شبههای به بزرگترین سعادتها رسیدهام.
🌄 صبح شد. وقت طلوع آفتاب، به محلّی که امر فرموده بودند، رفتم و آنجا نشستم و رو به جادّه کربلا نمودم.
✨ ناگاه سه نفر که یکی از آنها جلوتر و با کمال وقار و آرامش بود و دو نفر پشتسر او مثل مجسّمه متحرّک پیش میآمدند. آن دو نفر لباسشان از پشم و به پایشان گیوه بود. در اینجا هیبت و شوکت آن بزرگوار مرا گرفت بهطوریکه چون نزد من رسید، جز سلام کردن قادر به هیچکاری نبودم. ایشان جواب سلام مرا دادند و از پای آن بلندی که روی آن نشسته بودم، بالا آمدند و از پشت دیوار شهر وارد جادّهای که به سوی مقام حضرت مهدی علیه السّلام است، شدند و حضرت در اتاقی که در آن مقام است، نشستند و آن دو نفر کنار در اتاق ایستادند. من هم نزدیک آنها ایستادم. آن دو نفر ساکت بودند و اصلا صحبت نمیکردند و به همین حال روز بلند شد و آفتاب بالا آمد و صبر من هم تمام شد. با خود گفتم داخل اتاق میشوم و به بوسیدن پای مبارک مولای خود مشرّف میگردم. چون پا در فضای آن اتاق گذاردم، هیچکس را ندیدم. اینجا دنیا در نظرم تاریک شد و تا شب در کنار دریای قدیم نجف، خود را به خاک و گل میزدم و فریاد میکشیدم. تصمیم داشتم که خود را از نهایت غصّهای که پیدا کرده بودم، هلاک کنم؛ امّا فکر کردم و دیدم که دعای من همین بود:
📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده؛
یعنی
📃 خدایا آن حضرت را به من نشان بده.
▫️ و این دعا هم که مستجاب شد. پس دلیلی ندارد که خود را از بین ببرم؛ لذا به محلّ خود برگشتم و تابهحال هم این قضیّه را به کسی نگفته بودم.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه 103
🏷 #امام_علی_علیه_السلام #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #توسل
@Modafeaneharaam