eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
35.3هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
11هزار ویدیو
266 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 🍃همیشه در سلام کردن به کوچک و بزرگ سبقت می‌گرفت و همه افرادخانواده ی او شیفته این اخلاقش بودند. 🍃خوش خنده بود و تبسم از لبانش محو نمی‌شد هر زمانی که از خواب بیدارش می‌کردم تا چشمانش را باز می‌کرد لبخندی به من می‌زد و سلام می‌داد؛ هیچ وقت عصبانی نمی‌شد. 🍃از لحاظ مالی ( در دوران کودکی تا ازدواج )خانواده‌اش را درک کند ؛مثلا اگر دوست داشت اردوی مشهد برود و ما هزینه‌اش را نداشتیم اعتراضی نمی‌کرد و با دوستانش همراه نمی‌شد؛ در همه شرایط احترام من و پدرش را حفظ می‌کرد. 🍃ارادت خاصی به امام حسین(علیه السلام) و حادثه عاشورا داشت، همیشه ایام محرم و صفر در دسته‌های عزاداری پابرهنه شرکت می‌کرد و اصلا اهل تکبر و غرور نبود و در با حضور شهید شیری در جایی غیبت انجام نمی‌گرفت. 🍃اهل صله رحم بود و هفته‌ای یکی دوبار به منزل خواهرش می‌رفت و وقتی متاهل شد زیاد به دیدن ما می‌آمد. 🍃زکریا به خانواده‌های مستمند به خصوص برای تهیه جهیزیه کمک می‌کرد خانواده ی او این موضوع را پس از شهادتش متوجه شدند. @Modafeaneharaam
🕊 ✨فرمانده خستگی‌ناپذیر 🍃روحیه‌ی خستگی‌ناپذیر سیدرضا واقعاً عجیب بود. می‌گفت ما از ایران به اینجا آمده‌ایم تا کارهای سخت و طاقت‌فرسا بر زمین نماند وگرنه کارهای عادی را که خود سوری‌ها هم می‌توانستند انجام دهند. هرکدام از ما باید کار چندنفر را انجام دهیم تا در روز قیامت مدیون شهدا نباشیم! 🍃حاج‌رضا اعتقاد داشت اینجا استراحت‌کردن معنا ندارد. یکبار به سیدرضا گفتم «تو این هنه کار کردی، خسته نمی‌شوی؟ برو کمی استراحت کن». سیدرضا گفت «بهترین حالت استراحت زمانی است که آن‌قدر تلاش و کوشش کنیم تا در اثر خستگی خواب‌مان ببرد. در قبر به حد کافی استراحت خواهیم کرد.» 🍃شهید مراثی از بس دنبال کارها می‌دوید، پوتین‌هایش پاره شده بود. هرچه التماس می‌کردم یک جفت پوتین نو بردار، می‌گفت دلم رضا نمیده پوتین نو بپوشم؛ اینها سهمیه رزمنده‌هاست. او تا آخرین روز هم همان پوتین‌ها را پوشید. ✍راوی:همرزم شهید @Modafeaneharaam
❣ 🍃یکی از شرایط ازدواجشان با من نیز حضور مستمرشان در کارزار نبرد بود لذا من هم پذیرفتم، یک سالی نامزد بودیم. مراسم ازدواجمان هم خیلی ساده برگزار شد و خدا هم به من توفیق داد تا همراهی اش کردم لذا ما چهار سال از دوران جنگ تحمیلی را در اهواز بودیم. 🍃عاشق ماه رجب بود و از ماه رجب عاشق اعتکاف.یک بار دوستانش به او گیر دادند که حاج عبدالله،فکر نمیکنی اگه این سه روز سر کار بمانی و به مردم خدمت کنی،مفیدتر و ثواب بیشتری دارد؟گفته بود:شما دو هفته مرخصی میگیرید و به شمال و تفریح و استراحت میروید،من هم سه روز مرخصی میگیرم با خدای خودم تنها باشم؛در حقیقت من میروم تا انرژی بگیرم و وقتی برگشتم بیشتر خدمت کنم. ✍راوی:همسر شهید @Modafeaneharaam
🕊 ✨مدافع‌حرمی با موهای اتوکشیده 🍃وقتی می‌خواست به مسجد برود، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را می‌دید که داشت به موهایش اتو می‌کشید و لباس نو می‌پوشید یا کفشش را واکس می‌زد، فکر می‌کرد محمدرضا به مراسم عروسی می‌رود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه می‌خواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد. 🍃حرفش هم این بود که حزب‌اللهی باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیت‌هایی را که می‌کرد، به طرف مقابلش نشان می‌داد. همیشه می‌گفتم تو می‌خواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست؟ برای چی لباست را عوض می‌کنی؟ آخر کفشت نیاز به واکس ندارد! اصلا با دمپایی برو! 🍃می‌گفت من دلم می‌خواهد وقتی به عنوان یک بسیجی وارد مسجد می‌شوم و وقتی از در مسجد بیرون می‌آیم، اگر کسی من را دید،‌ نگوید که حزب‌اللهی‌ها را نگاه کن! همه شلخته‌اند! ببین همه‌شان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخ‌لخ می‌کند. ✍راوی:مادر شهید @Modafeaneharaam
🕊 ✨شب عروسی یک بادیگارد آقــــا عبداللــــه❤️ از پاسداران سپاه انصارالمهدی(عج)🪖 و عضــــو تیــــم حفاظــــت بود🛡 و عادت کرده بود😘 به دلیل حفاظــــت از🥷 شخصیت‌هایی که همراهش هستند💞 ابتدا درِ عقب ماشین را باز کند🚗 و آن شخص مهم که نشست🧎 بعد، خودش برود و جلو بنشیند💨🛻 روز عروسی‌مون، وقتی که خواست🧖‍♀ مرا از آرایشگاه به سالن ببَرد🏢 در عقب را باز کرد، من سوار شدم☺️ بعد خودش تا رفت جلو بنشیند😃 فیلمبردار گفت: داری چکار می‌کنی🤨 عبدالله خندید و گفت😁 ببخشیــــد حواســــم نبــــود🤦‍♂ وقتی رسیدیم سالن، اذان را گفتند🕋 و عبدالله خواست که🙏 صدای اذان در سالن پخش شود🔊 و نماز جماعــــت را در آنجا برپا کرد💚 ✍راوی:همسر شهید @Modafeaneharaam
🔹الگو برداری از شهداء 📣 🔻همسرداری شهید مدافع حرم 💕 ❣یادم هست یه روز داخل سپاه برنامه بود و کیک میدادن به آقا حمید تعارف کردم برش داشت و رفت. موقع رفتن به خونه لباس معمولی داشت میپوشید ،کیک رو از داخل جیبش برداشت گذاشت داخل جیب کاپشنش.... ❣بعد گفت خوردن این کیک با اهل منزلم بالاترین خوشی برای من هست😊 ❣یادمه هییت هم میرفتم باهاش دوتا شکلات برمیداشت و نمیخورد و میبرد تا با خانمش بخوره🌹🌹🌹🌹 ❣همیشه یاد خاطرات شهید آوینی میافتادم وقتی رفتارش رو میدیدم چون شهید آوینی هم تو خاطراتشون بود که هر چیزی رو بهشون تعارف میکردن میبردن تا با اهل منزلشون بخورن😔 تولدت مبارک ای فدایی زینب💔 ❤️ ... @Modafeaneharaam
🦋 ✨دردمنـــــد نیازمنــــدان 🍃دغدغه محرومان و مستمندان را داشت. گاهی می‌شد پول توی جيبش را می‌بخشيد و جيبش خالی می‌شد يا يک خانواده مستمند را شناسايی می‌کرد و می‌آمد و كابينت‌های خانه را باز می‌كرد و به من می‌گفت: « مادر اینجا چقدر قند داری يا چقدر برنج داری؟! خيلی‌ها هستند كه به نانِ شب‌شان محتاجند.» 🍃من می‌فهميدم كه منظورش بخشيدنِ بخشی از اين اقلام به مستمندان است. بعد، من را همراهش می‌برد و دو نفری به دَرب خانه آنهایی كه شناسايی كرده بود، می‌رفتيم و مخفيانه كمك‌شان می‌كرديم. ✍راوی: مادر شهید @Modafeaneharaam
🦋 ✨پیشقدم در کارهای خیر 🍃محرمعلی در انجام کار خیر همیشه پیشقدم بود. به جرئت می‌توان گفت روزی نبود که ایشان مشکل چندنفر را حل نکند یا با تلفن و یا با ملاقات حضوری. حتی پیش می‌آمد که پیرمردها و پیرزن‌ها و افراد مختلف به ملاقاتش در دفتر کارش می‌آمدند و ایشان با تمام وجودش سعی می‌کرد مشکل افراد را حل کند. 🍃با اینکه از لحاظ سازمانی چنین وظیفه‌ای نداشت ولی برای حلّ مشکل مردم تمام تلاشش را می‌کرد. از کارگری‌کردن برای خانه‌سازی افراد نیازمند گرفته تا تحت تکفّل‌گرفتن بچه‌های بی‌سرپرست و پرداخت هزینه‌ی تحصیل یا کمک برای شروع کار و هر کار خیری که فکرش را بکنید. 🍃یتیم‌نواز بودنِ محرمعلی بسیار نمایان بود. مخصوصاً نسبت به فرزندان شهدا بسیار اهمیت می‌داد تا ذره‌ای از فقدان پدر برای فرزندان شهدا کاسته بشود. بعد از شهادت محرمعلی مشخص شد که سرپرستی چند یتیم را نیز برعهده داشته است. ✍راوی:همسر شهید @Modafeaneharaam
🦋 ✨دریایی از سخاوت 🍃میثم، دریایی از سخاوت بود؛ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ سپاه ﺩﺭﺁﻣﺪ، مقداری از حقوقش را ﺻﺮﻑ کمک ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﻣﯽﻛﺮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻔﺘﯿﻢ: ﭘﻮﻝﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﺲﺍﻧﺪﺍﺯ ﻛﻦ، ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﭘﺲﺍﻧﺪﺍﺯ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﻮﻝ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟! او ﺑﺎ کمک ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﻣﺤﻠﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺭﻭﯼِ ﻫﻢ‌ﮔﺬﺍﺷﺘﻦِ ﭘﻮﻝ‌ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺭﺍک، ﭘﻮﺷﺎک ﺗﻬﯿﻪ ﻛﻨﻨﺪ. 🍃ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ‌ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﺜﻢ ﻫﯿﭻ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ؛ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﺶ ﻣﯽ‌ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺩﺍﺵ! دوتا ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻛﻤﯽ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺩﻭﺭﯼ ﻛﻦ، ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻔﺖ: «ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺩﻭﺭﯼ ﻛﻨﻢ، ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺩﻭﺭﯼ ﻛﻨﺪ، ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺩﻭﺭﯼ ﻛﻨﺪ، ﭘﺲ ﭼﻪ ﻛﺴﯽ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﻨﺪ؟! ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻛﺮﺩﻩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ. 🍃زمانی که میثم در سوریه به عنوان مدافع‌حرم حضور داشت، به خانواده‌های شهدای سوری نیز رسیدگی می‌کرد. همرزمان برادرم در سوریه برایمان نقل می‌کردند که وقتی لباس و پوتین به میثم می‌دادند، لباس‌ها را به برادران پاکستانی و افغانستانی خود تقدیم می‌کرد و می‌گفت من احتیاجی ندارم. ✍راوی:برادر شهید @Modafeaneharaam
🕊 ✨حسّاسیّت ویژه به بیت‌المال 🍃حامد، عزیز دلم و همدمم بعد از فوت پدرش بود. از ابتدای جنگ سوریه در این کشور حضور داشت. سوم فروردین‌ماه پس از پنج‌بار اعزام از ما خداحافظی کرد. آخرین صحبت‌هایمان این بود که گفت مراقب خودم باشم و مثل همیشه که محکم هستم، اگر اتفاقی هم افتاد، محکم بایستم. حامد گفت مراقب دخترم باش! او یک دختر کوچولو به نام روشنا دارد. 🍃همیشه می‌گفت «نیاز است ما به آنجا برویم. مرزهای اسلام جوان می‌خواهد.» می‌گفتم آنجا امنیت ندارد و ممکن است اتفاقی برای تو بیفتد، می‌گفت «شهادت لیاقت می‌خواهد، اگر قسمت من مُردن باشد، فردا تصادف می‌کنم؛ پس چه بهتر شهید شوم». او ۲۰فروردین۱۳۹۷ طیّ حمله‌ی هوایی رژیم صهیونیستی به پایگاه هواییT4 سوریه به شهادت رسید. 🍃حامد خیلی در استفاده از اموال بیت‌المال حسّاسیّت داشت؛ تا جایی که حتی یک خودکار هم از پادگان با خودش به خانه نمی‌آورد و می‌گفت مال خودم نیست. او خیلی در این موارد دقت داشت. ✍راوی:مادر شهید @Modafeaneharaam
💕معرفی شهید💕 شهید دهه ی هشتادی🌸 محمدعارف کاظمی دراستان کرمان درکهنوج درروستای دورافتاده ومحروم درماموریت سپاه باگروه جهادی کارمیکرد ودرآنجابه شهادت رسیدوبه عنوان شهیدجهادگر محسوب میشود. ✅تنهاشهیدجهادگردراستان مازندران است.⚡️ 🧡به روایت مادرشهید🌟 برای مادری که جوان استخوان ترکانده اش رادر19سالگی ازدست داده باشدذکرخوبی های جوانش مساوی است باداغ دلتنگی بیشتر.🖇🌷 اماگفتگوبامادرشهیدمحمدعارف کاظمی سخت پیش نمی‌رود.می‌گویددربودونبودپسرارشدش همیشه به اوافتخارمی‌کرده است:«من3فرزنددارم.محمداولین فرزندمن بود.وقتی خواهرهای دوقلویش به دنیاآمدند12ساله بوداما خیلی به من کمک می‌کرد.بطوری که درآن شرایط به حضورکسی دیگری درخانه نیازنداشتم. ❇️همیشه احترام گذاشتن به من وپدرش برای اوحرف اول وآخررامی زد. همیشه درسخوان بود اما به انتخاب رشته که رسیددانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد.دوست داشت پاسدار شود و در این مسیرخودش را به شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم نزدیک تر می‌دید. 🌺یادشهداباصلوات🌺 🕊🍃 متولد:۱۳۸۰/۴/۶ شهادت ۱۳۹۸/۱۲/۱۹ مزار:گلزارشهدای روستای کارتیچکلا_شهرستان سیمرغ ❤️ @Modafeaneharaam
مادر شهید میردوستی می‌گوید: "تا حدی به حضرت ابوالفضل(ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت می‌آمد, محمدحسین از خود بی‌خود می‌شد.وقتی برادرش از ناحیه چشم جانباز شد، خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدا و سپر برادرش می‌کرد." @Modafeaneharaam
الگو برداری از شهداء 📣 🔻گوشه ای از خصوصیت اخلاقی سهید به نقل از همسر شهید آقامحسن برای خدا کار میکرد، از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود، همیشه در اردوهای جهادی شرکت می‌کرد. یکی از اعضای فعال موسسه شهید حاج احمد کاظمی بود و کلا فعالیت‌های جهادی‌اش را از همین‌جا شروع کرد و حالا که نگاه می‌کنم، می‌بینم حتی مسیر زندگی‌اش را هم از همین موسسه پیدا کرد و ادامه داد. محسن همیشه در پایگاه بسیج فعال بود، این اواخر در فضای مجازی از نظر فرهنگی بسیار فعال بود. می‌گفت مقام معظم رهبری وقتی که فرموده‌اند: «جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است»، تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کرده‌اند و ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا دغدغه‌اش کار فرهنگی بود. محسن خیلی زیاد کتاب می‌خواند، هروقت هم جایی به مشکل می‌خورد و گیر می‌کرد، می‌گفت حتما کتاب کم خوانده‌ام که اینجوری شده. یک بار همین اواخر که سوریه بود و زنگ زد گفتم محسن جان من اینجا کلاس معرفت نفس می‌روم ، به من گفته‌اند که اگر از هر شهیدی بعد از شهادت بپرسند که شما برای چه آمدی و شهید شدی و او بگوید که آمدم از حرم دفاع کنم، این قبول نیست. گفتم محسن تو را به خدا نیتت را فقط برای خدا بکن. فقط و فقط برای خدا بجنگ. بگو خدایا من آمده‌ام از حرمین دفاع کنم برای رضایت تو… محسن این را که شنید گفت: زهرا ، چقدر دلم را آرامتر کردی…حالا با خیال راحت اینجا هستم. امسال به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم ، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن می‌خواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را درآورد، الا این یکی .گفت من این یکی را با خودم می‌برم، من از اینها به‌خاطر حضرت زهرا(س) کینه دارم، ‌من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم. بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بی‌سرش منتشر شده،دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئتنم که داعشی‌ها انگشتر او را از دستش درآورده‌اند چون اسم حضرت زهرا(س) رویش حک شده بود. 🌹 ❤️ @Modafeaneharaam
🦋 💚سعید خیلی به نفس خود مسلط بود،هیچگاه او را عصبانی و یا پرخاشگر ندیدم،در این مواقع سکوت می کرد.با وجود اینکه بسیار شاد و شوخ بود اما هیچگاه از حد اعتدال خارج نمی شد و هرگز کسی را با مزاح و خنده هایش نمی رنجاند. ❤️بسیار مراقب بود که گناه نکند.نظم خاصی داشت بویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود.به نماز که می ایستاد بسیار سنگین،باوقار و متواضع بود. 🧡اهل تعقیبات و ذکر و اهل دعا و مناجات بود.همیشه سعی داشت نمازش را به طور اول وقت و به جماعت بخواند،زمان تحصیل اش که ساکن قم بود برای نماز یا به مسجد مقدس جمکران می رفت یا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و یا حتی نمازخانه. 💛بارها در موضوعات مختلف به ما میگفت باید طوری زندگی کنیم که زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) باشیم.زن و زندگی،مهمانی رفتن،حتی لباس پوشیدنمان و...اصلاً ورد زبانش بود که زمینه ساز ظهور باشیم... ✍🏻راوی:برادر شهید @Modafeaneharaam
🦋 💚اسماعیل از همان دوران نوجوانی اش خیلی فعالیتهای فرهنگی داشت(مسجد محل،یادواره شهدا و...) 💛اسماعیل من خیلی به آدمهای فقیر کمک می کرد مثل حضرت علی(ع)،شبها بسته های غذایی آماده می کرد و می برد پشت در فقرا میگذاشت،زنگ می زد و سریع میرفت تا اونها با دیدن بابا خجالت نکشن. 🧡یکی از خصوصیات رفتاری اسماعیل خدمت به پدر و مادر بود.فرزند بزرگتر بود و در کارهای کشاورزی به من کمک می کرد. ❤️علاوه بر خوش اخلاقی،مشکلات مردم را هم حل میکرد.حتی بعضی از سربازها هم باهاش راحت بودن و ازش راهنمایی میگرفتن... ✍🏻راوی:پدر شهید @Modafeaneharaam
﷽ 🎈عطر زینبیه عطر تولد شهــیدی می‌آید🥺❤️ 🎀لحظه تولدت شروع پرواز است برای پرستوهـا و خاطره ماندنی برای تمام آسمانها🕊 🎉تولدت مبارک قهرمان🥳🎂 @Modafeaneharaam
خاطره ای از زندگی شهید دکتر مصطفی چمران ماهی یکبار بچه های مدرسه جبل عامل رو جمع می کرد و میر رفتند و زباله های شهر رو جمع آوری می کردند . می گفت ... @Modafeaneharaam
رابطه بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین‌الدین یاد می‌کرد. بیش از ۱۲ سال در کسوت خادمی شهدا در مناطق عملیاتی حاضر شد و به خدمت‌رسانی به زوار در این مناطق می‌پرداخت.❤️ اکثر خوبی‌های که یک انسان می‌توانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاق دارا بود. برای فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنویت و عبادت سوق می‌داد.✅ سرانجام همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی سال 1394 به عنوان مدافع حرم، در محور حلب برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه حضور یافت و در سن ۲۹ سالگی در مقابل با تکفیری‌ها به مقام رفیع شهادت نائل آمد.🌹 پیکرش مدت ها در همان منطقه باقی ماند و به دست تکفیری ها قطعه قطعه شد.😭 سرانجام با رشادت همرزمان و آزادسازی مناطق تحت اشغال داعشی های تکفیری به آغوش خانواده و یارانش بازگشت و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد تا مزارش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد.💔 شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی🌹 ❤️ @Modafeaneharaam
✨دبیرستان، سال اول، نفری سه چهارتا تجدید آوردیم. سال دوم رفتیم رشته ی ریاضی. افتادیم دنبال درس. مسئله‌های جبر، مثلثات و هندسه را که کسی توی کلاس از پسشان برنمی آمد، حل می کردیم. صبح اول وقت قرار می‌گذاشتیم می‌آمدیم مدرسه، یک مسئله سخت را می‌گذاشتیم وسط، هر کسی که زودتر ابتکار می‌زد و به جواب می‌رسید، برنده بود. حالی بهمان می‌داد. درس های دیگرمان مثل تاریخ و ادبیات زیاد خوب نبود، ولی توی درس‌های فکری و ابتکاری همیشه نمره‌ی اول کلاس بودیم. مصطفی کیفی می‌کرد وقتی یک مسئله را از دو راه حل می‌کرد.❤️ دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن🌹 @Modafeaneharaam
🦋 ❤️آقا مصطفی اهل عبادت و راز و نیاز با خدا،نمازهاشون اول وقت،خلوتهای عاشقانه که با خدا داشتند. همیشه دائم الوضو و زیارت عاشورا هم میخواندند‌. 💚نهایت احترام به والدین میگذاشتند، بسیار مهربان و دلسوز نسبت به خانواده همسر و فرزندان در زمانهایی که از ماموریت می آمدند تمام تلاششون رو می کردند تا جبران نبودن هاشون رو کنند. 💛بسیار شاد و شوخ طبع بودند، شاید هر کسی که ایشون رو نمی شناخت، قضاوت میکردند که نظامی ها آدمهایی خشک هستند ولی کمی که با ایشون همنشین می شدند کاملا نظرشون عوض میشد. 🧡بسیار سخت کوش و مسئولیت پذیر، منطقی و منظم در کارهایشان بودند. صداقت در گفتار و رفتار،ظاهر و باطنشان یکی بود.اهل ریا نبودند... 🎙راوی: همسر شهید @Modafeaneharaam
📕 سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای خدا این حرف ها را ندارد. بی‌هیچ‌ادعایی می‌گفت: اگر برای همهٔ بچه‌های لشکر، تشویقی آمد، چشــم، من هم میگیرم...! @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📲 🌺لبخند زدی و آسمان آبی شد💙 🌸شبهای قشنگ زمستان مهتابی شد✨ 🦋پروانه پس از تولد زیبایت🎊 🌻تا آخر عمر غرق بی تابی شد💞 💐ولادت: ۱۳۶۲/۱۰/۲۴🎈 🎂تولدت مبارک رفیقِ شهیدِ من❤️ @Modafeaneharaam
﷽ 🎈عطر زینبیه عطر تولد شهــیدی می‌آید❤️ 🎀لحظه تولدت شروع پرواز است برای پرستوهـا و خاطره ماندنی برای تمام آسمانها🕊 🎈✨ 💐: ۱۳۶۴/۰۳/۲۶ 🎂🎉🌷 🎁 🎊🕊 @Modafeaneharaam
رابطه بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین‌الدین یاد می‌کرد. بیش از ۱۲ سال در کسوت خادمی شهدا در مناطق عملیاتی حاضر شد و به خدمت‌رسانی به زوار در این مناطق می‌پرداخت.❤️ اکثر خوبی‌های که یک انسان می‌توانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاق دارا بود. برای فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنویت و عبادت سوق می‌داد.✅ سرانجام همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی سال 1394 به عنوان مدافع حرم، در محور حلب برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه حضور یافت و در سن ۲۹ سالگی در مقابل با تکفیری‌ها به مقام رفیع شهادت نائل آمد.🌹 پیکرش مدت ها در همان منطقه باقی ماند و به دست تکفیری ها قطعه قطعه شد.😭 سرانجام با رشادت همرزمان و آزادسازی مناطق تحت اشغال داعشی های تکفیری به آغوش خانواده و یارانش بازگشت و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد تا مزارش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد.💔 شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی🌹 ❤️ @Modafeaneharaam