هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
35 Khotbeye Emam Sajjad Dar Sham-2.mp3
11.02M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و پنجم:
خطبه ی امام سجاد(ع) در مسجد شام(2)
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
به نام حضرت صاحبسخن
«داراب»
شهر #امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
وارد شهر که شدیم، همهجا یک نام چشم را نوازش میکرد و آن نام به نظرم زیباترین نام عالم هستی بود؛ «امام حسن مجتبی علیهالسلام.»
همهجا را به همین نام سند زده بودند؛ از کارخانه یخ ابتدای شهر گرفته تا مسجد و مدرسه و مغازه و حتی دکههای کوچک. نام خیابانها و کوچهها و حتی اگر امکان داشت پلاک خانههایشان را هم.
من اولین بار سال ۱۳۹۲ اسم این کنگره را در شبهای شعر فاطمی جهرم -که یادش بخیر باد- شنیده بودم و از همان روزهای آرزوی حضور در این شهر و در این شبشعر را داشتم. حالا هرچند دیر، اما خداراهزاربار شکر که برآورده شد.
از نامها که بگذریم، در داراب همهی مرامها هم امامحسنی بود. انقدر زود با ما گرم گرفتند، که حس میکردم سالهاست این عزیزان را میشناسم. بهحدّی احترام میگذاشتند که انگار آدم دِینی به گردنشان دارد، العیاذبالله.
حقا که شهر، شهر کریم اهلبیت بود و همهجا نور وجود این امام همام جاری.
خدا به حقّ حضرت #معزّالمومنین روز به روز بر عزت تمام امامحسنیهای عالم مخصوصا مردم عزیز داراب بیفزاید. از همین الان که دوبیت اول غزلی تازه برای امام حسن مجتبی علیهالسلام روزیام شده، مشتاق و دلتنگ دیدار مجدد این شهر و مردم خونگرمش هستم. به شرط حیات و توفیق انشاءالله.
یازدهمین سوگواره ادبی مجتبوی داراب
مرداد ماه ۱۴۰۳
دستبوس تمام امامحسنیهای عالم
#مجتبی_خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از نفس تازه
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست...
هرچند باعثِ همهی گریهها غم است
اما همین که داغِ تو را دید، غم گریست...
اشکی نداشت چشمِ من از کثرتِ گناه
آن را به حقِ فاطمه دادم قسم، گریست...
با ارزشاست پیشِ تو و مادرت حسین
چشمی کهپای روضهی تو دمبهدم گریست...
خوشبخت آنکه بینِ حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی کهمیانِ حرم گریست...
گوشهبهگوشهٔ کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائرِ تو هر قدم گریست...
یکقطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمانِ ما برای تو با این رقم گریست...
در روزِ حشر حسرتِ بسیار میخورد
هرکس که در مصیبتِ ارباب کم گریست...
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسین 🖤
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
96.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📽ببینید | کلیپ تصویری
✔️شعرخوانی #مجتبی_خرسندی در مدح و رثای
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
اختتامیه چهارمین کنگره ملی شعر «حدیث حسن»
کرج _ امامزاده حسن علیهالسلام
@Hadisehosn
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5837187634203463678.mp3
13.55M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و ششم:
خطبهی امام سجاد(ع) در مسجد شام (3)
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
37 Khoroje Karevan Az Sham.mp3
16M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و هفتم:
خروج کاروان آل الله از شام...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرجای #کربلا
دارد نشان تربت اعلای کربلا...
#سید_رضا_نریمانی
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته
#داستان_اسم
نوشته مجتبی خرسندی
❄❄❄❄❄❄❄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄
خدا رحمت کند پیرزن دوستداشتنی را.
نمیدانم چندمینبار بود که میپرسیدم، اما بدون این که ذرهای گَرد اخم را در صورت گِرد و زیبایش بنشاند، لبخندی زد و گفت؛
بعد از داشتن دوتا دختر، دوست داشتم مادر پسربچهبودن را هم تجربه کنم. وقتی "خانمنور" مژدهی پسر بودنش را داد، سجدهی شکر بهجا آوردم که خدا علاوه بر نعمت، برکت را هم نصیب خانهمان کرده است.
اسمش را "مجتبی" گذاشتم. میخواستم برگزیده باشد و غلام امام حسن مجتبی علیهالسلام.
شبی که به دنیا آمد ماه کامل از پنجرهی شبستان مهمانم شده بود. انگار همهچیز زودتر از آنچه که باید پیش میرفت.
مجتبی هر روز انگار به اندازهی چند روز بزرگتر میشد. زودتر از موعد به راه افتاد. زودتر از موعد زبان باز کرد. و زودتر از آنکه فکرش را میکردم شیرینزبانیهایش را به رخ دلم کشید.
اشکولبخند همزمان باهم مهمان چهرهی پیرزن شدند.
ادامه داد؛ حسابی دوستش داشتم و دوستم داشت. تا "مشولی" (پدر بزرگم مرحوم مشهدی ولیالله) به حساب مرد خانه بودن اخمی میکرد یا غری میزد، فوری سگرمههایش توی هم میرفت و شروع به تهدید میکرد که؛
اگه ننهمُ اذیت کنی میبرمش قم خونه دایی حاجآشیخ.
@shahrzade_dastan
هدایت شده از شهرزاد داستان📚📚
پیرزن نگاهش را به آسمان دوخت، آهی کشید و ادامه داد؛ خلاصه هدیهای بود که خودش داد و خودش هم گرفت. شکر راضیام به رضایش.
دستهایش را پایین میآورد و به سر و صورتم میکشد؛ تا قبل از تو حریف نشدم نام دیگر بچهها و نوههایم را مجتبی بگذارم، اما وقتی تو به دنیا آمدی از پدر و مادرت خواستم که روی دل مرا زمین نیندازند و نام تو را مجتبی بگذارند.
هرچه خاک اوست عمر بابرکت تو باشد.
#داستان_اسم
@shahrzade_dastan
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
38 Bazgasht.mp3
18.39M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و هشتم:
بازگشت به کربلا...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5841704453740170715.mp3
15.86M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و نهم:
جابر بن عبدالله انصاری و عطیه ی کوفی...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلا
هر جای کربلا
دارد نشان تربت اعلای کربلا
ما را که خواهشی
در سینه نیست غیر تمنّای کربلا
کور است در جهان
چشمی که نیست محو تماشای کربلا
خاکی بهشتی است
این است رمز و راز معمای کربلا
در راه اربعین
پی بردهام به معجزهی چای کربلا
با وعدهی ظهور
سبز است راه روشن فردای کربلا
گریان که میشویم
در چشم ماست صحنهی زیبای کربلا
گریه به سود ماست.
یک قطره اشک ضامن یومالورود ماست
پای غم توایم
اینغمهمانغماست که بودونبود ماست
این غم که از ازل
در جان ما و باور ما و وجود ماست
با این همه، خوشیم
از ریشهی محبت تو تاروپود ماست
ما اهل سجدهایم
تا خاک کربلای تو مهر سجود ماست
ذکر حسین شد
ذکریکه لحظهی غموشادی سرود ماست
در این مسیر سخت
دریای کربلای تو پایان رود ماست
جز غم عزیز نیست
پای غم تو شادی عالم عزیز نیست
ما اهل گریهایم
گریهکن تو پیش خدا کم عزیز نیست
در چشمهای ما
کوثر کههست چشمهیزمزم عزیز نیست
جانها فدای تو
در امتحانِعشق تو جانهم عزیز نیست
باتو خوشاست عمر
اما بدون لطف تو یکدم عزیز نیست
کل کتابها
اندازهی لهوف و مقرّم عزیز نیست
چون ماهعشق توست
ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست...
آرامشم حسین
ناز تورا به جانودلم میکشم حسین
تنها نه صبح من
خیساست هرشب ازغمتو بالشم حسین
ابرم که بوده است
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
طوفان شدهست و من
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
با تو بهشتیام
بیتو اگرچه لایق فرسایشم حسین
علمم خدایی است
وقتی که میشود همهی دانشم حسین
رزق مرا بده
غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین؟
تنها نه غم گریست
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اشکی نداشت چشم
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است آن
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
در بین روضهها
خوشبخت آنکسی که بهیاد حرم گریست
در راه کربلا
گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست
شافی محشر است
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
حسرت زیاد خورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
#مجتبی_خرسندی
#کربلا
#محرم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi