eitaa logo
مجتبی خرسندی
1.9هزار دنبال‌کننده
823 عکس
315 ویدیو
38 فایل
اشعار، نوشته‌ها #مجتبی_خرسندی _شعر _سرود _داستان _افتخارات _مرور خاطرات _معرفی کتاب‌ها _مصاحبه‌ها _نقدها تحلیل‌‌ها _وقایع روزمرّه _توییت‌ها _درددل‌ها _هنر گفت‌وگو
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹کانال رسمی اشعار و نوشته‌های؛ 🔻برای جست‌جوی دقیق‌تر در کانال از هشتگ‌های زیر استفاده کنید؛ موضوعات؛ 🔹قالب‌ها (نظم و نثر)؛ نثر؛ @Mojtaba_khorsandi
مجتبی خرسندی
#کتاب_نقطه‌ضعف #مجموعه_غزل_اجتماعی #انتشارات_امتیاز #طاقچه #کتاب_الکترونیک #مجتبی_خرسندی @Mojtaba_
بسم الله الرحمن الرحیم گریه خودش چون باعث درد است حاشا می‌کند، گریه که شب تا صبح حالم را تماشا می‌کند گریه نمی‌خواهم شکستم را ببیند هیچ‌کس، اما مرا هربار بین جمع رسوا می‌کند گریه به زور خنده می‌خواهم که رازم را نگه دارم ولی مشت من دیوانه را وا می‌کند گریه شنیدم خنده بر هر درد درمان است و می‌بینم که دارد دردهایم را مداوا می‌کند گریه یکی در آینه می‌پرسد از من خنده‌ات از چیست؟ به خود می‌آیم و حل معما می‌کند گریه دوباره درددل‌ها را غزل کردم که بنویسم دوباره زیر آن‌ها را چه امضا می‌کند؟ گریه... @Mojtaba_khorsandi
مجتبی خرسندی
#کتاب_نقطه‌ضعف #مجموعه_غزل_اجتماعی #انتشارات_امتیاز #طاقچه #کتاب_الکترونیک #مجتبی_خرسندی @Mojtaba_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ بسم الله الرحمن الرحیم زنده به گور چیزی نماند از آن همه شوری که داشتم در جمع غایب است حضوری که داشتم هرروز من بدون‌تو تنها شب است، شب رفتی و رفت روزن نوری که داشتم من بودم و دلم...، ولی از بعد رفتنت از دست رفت سنگ‌صبوری که داشتم با عیب خود اگرچه کنارآمدم، ولی دیگر شکسته بود غروری که داشتم حالا نگرد، بعد تو پیدا نمی‌شود در کوچه‌های شهر عبوری که داشتم از چشم‌های ابری من در نبود تو افتاد دانه‌دانه بلوری که داشتم روز قیامت از تو طلب‌کار می‌شود هر آرزوی زنده‌به‌گوری که داشتم پ‌ن؛ محفل شعر مهروماه، حوزه هنری قم۱۳۹۷ @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم درخت هرچند سربه‌زیرم و درخویش جاری‌ام هرفصل را به طرز جدیدی بهاری‌ام گاهی پناه خستگی یک مسافرم گاهی پناهگاه غزالی فراری‌ام یک روز زرد و خسته‌ام و روز دیگری سرشار از شکوفه سرخ اناری‌ام در کنده‌کاری تنه‌ام عکس قلب‌وتیر آیینه‌ای‌ست از هنر رازداری‌ام این شبنمی که برگ‌وبرم را گرفته است اشکی شده‌ست درصدد آبیاری‌ام سختی روزگار شکستم نمی‌دهد وقتی نماد محکمی از پایداری‌ام "بندی به پای دارم و باری گران به دوش در حیرتم که شهره به بی‌بند و باری‌ام" در پیری‌ام جوانه زدن راز تازه‌ای‌است یعنی دوباره می‌شکفم تا بکاری‌ام *بیت داخل گیومه از غلامرضا شکوهی @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم گیسو مرا از ابتدا عهدی‌ست با موی تو ای گیسو پریشان‌خاطرم با یاد گیسوی تو ای گیسو دلم در دام بادام تو گیر افتاد روزی که به دزدی آمدم از باغ گردوی تو ای گیسو دلم شیر است، اما سال‌های سال درمانده به امیدی که باشد صید آهوی تو ای گیسو نقاط‌ضعف من را دیده آن نقاش رندی که کمان را می‌گذارد جای ابروی تو ای گیسو چه بی‌رحمانه برهم ریخت قانون تناقض را همین آرامش محض هیاهوی تو ای گیسو به مجنون و به فرهاد و به من بی‌اعتنایی کن فراوان است از این دست در کوی تو ای گیسو نه تنها کافران، جا داشت بت‌ها می‌پرستیدند خدایی را که خواهم‌ساخت از روی تو ای گیسو غزل‌های من و عمر من و لبخند من بند است به گیسوی تو گیسوی تو گیسوی تو ای گیسو پ.ن؛ مجموعه غزل «نقطه‌ضعف» را می‌توانید از طاقچه بردارید و بخوانید؛ https://taaghche.com/book/128027/%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81 ✔️کانال اشعار مجتبی خرسندی؛ @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم گناه نباید گفت در پرونده‌ی آدم گناهی نیست که در دیوان عالم "بی‌گناهی" کم گناهی نیست خداوندا تو شاهد باش تنها اشتباه ما دل از دنیا بریدن بوده که آن هم گناهی نیست اگرچه شادی از دنیا نصیب ما نشد، اما خوشا آن‌ها که در دل‌هایشان جز غم گناهی نیست خدا با نام او یک سوره نازل کرده در قرآن که ثابت می‌کند بر عهده‌ی مریم گناهی نیست گناه شاعران جز عشق چیزی نیست، می‌دانم! که در پرونده‌ی خود هرچه می‌گردم گناهی نیست من از غفران او یک‌لحظه هم غافل نخواهم شد که غیر از "ناامیدی" در همه عالم گناهی نیست. مجتبی خرسندی سفارش کتاب از صفحه مجازی انتشارات امتیاز؛ https://emtiazpub.ir/product/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%BA%D8%B2%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81/ کانال اشعار مجتبی خرسندی؛ @Mojtaba_Khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم ملامت منی که بار سفر بسته بودم از آغاز نگاه خویش به در بسته بودم از آغاز برای سرخی صورت به روی هر انگشت حنای خون جگر بسته بودم از آغاز منم شبیه ولیعهد شاه مغلوبی که دل به تاج پدر بسته بودم از آغاز به دشمنان خود آنقدر مطمئن بودم! که روی گُرده سپر بسته بودم از آغاز به خاطر نپریدن ملامتم نکنید که من کبوتر پربسته بودم از آغاز عجیب نیست که با مرگ زندگی کردم به قتل عمر کمر بسته بودم از آغاز اگر چه آخر این قصه بسته‌ام در را چنین نمی‌شد اگر بسته بودم از آغاز مجتبی خرسندی @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فراخوان شعر
✔️یادداشت شاعر، محقق و استاد دانشگاه شیراز بر کتاب شعر مجموعه اشعار عاشقانه-اجتماعی از اینجا بخوانید؛ https://eitaa.com/mmparvizan/453
بسم الله الرحمن الرحیم برای « او » که تمام من است... خدا کشیده در او چند حُسن نیکو را دل هما، پر طاووس، چشم آهو را گل همیشه بهار من است و می‌دانم که برده است دل یاس و ناز و شب‌بو را غبار دلهره‌ها را تکانده از دل من همین که دست گرفته دوباره جارو را قرار شد بگذاریم سر به شانه‌ی هم نخواستیم اگر بالش پر قو را لبی به خنده گشود و علاج دردم شد که امتحان نکنم خیل قرص و دارو را برای بردن غم‌های سخت از دل من همین بس است که بالا گرفته ابرو را مرا تمام جهان دوست داشتند، ولی من از تمام جهان دوست داشتم او را @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم رفت از سر خاک عاقبت باید به زیر خاک رفت پس خوشا حال کسی که پاک آمد، پاک رفت. هر شکستی از سر افراط و تفریط است و بس برد با آن است که پیوسته و چالاک رفت هرکسی در زندگی دنبال هم‌سنگ خود است نیست جای عیب اگر خار از پی خاشاک رفت هردلی هم‌واره شد مست شراب آرزو عاقبت در حال سرمستی به دار تاک رفت ترس تنها نقطه‌ضعف داستان عاشقی است می‌رسد تا آخر خط هرکسی بی‌باک رفت نیست بالاتر صدایی در دوعالم از سکوت! هرچه را با این زبان گفتیم تا افلاک رفت در تمام کوله‌بارش هرکه یک دل عشق داشت خسته‌جان و تشنه‌لب تا قله‌ی ادراک رفت روبه‌روی کوه نام هرکسی را می‌برم در پس تکرار اسمش می‌رسد پژواک؛ رفت... @Mojtaba_khorsandi
28.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ملامت منی که بار سفر بسته بودم از آغاز نگاه خویش به در بسته بودم از آغاز برای سرخی صورت به روی هر انگشت حنای خون جگر بسته بودم از آغاز منم شبیه ولیعهد شاه مغلوبی که دل به تاج پدر بسته بودم از آغاز به دشمنان خود آنقدر مطمئن بودم! که روی گُرده سپر بسته بودم از آغاز به خاطر نپریدن ملامتم نکنید که من کبوتر پربسته بودم از آغاز عجیب نیست که با مرگ زندگی کردم به قتل عمر کمر بسته بودم از آغاز هنوز در عجبم که امیدوار چرا به هندوانه‌ی دربسته بودم از آغاز؟ اگر چه آخر این قصه بسته‌ام در را چنین نمی‌شد اگر بسته بودم از آغاز پ.ن؛ این غزل را در مراسم رونمایی از کتاب دوست و برادر عزیزم سید سکندر حسینی در پنجمین همایش از بلخ تا نیشابور خواندم. مجموعه غزل «نقطه‌ضعف» را می‌توانید از طاقچه بردارید و بخوانید؛ https://taaghche.com/book/128027/%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81 ✔️کانال اشعار مجتبی خرسندی؛ @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم شاه‌بیت بیا که باز کنی بغض کور هر گره را بخند و زنده کن از نو هزار خاطره را تمام شهر به شوق تو چشم خواهد شد اگر که باز کنی یک‌دقیقه پنجره را به مرز نقد رسیده‌ست عقل ناسره‌ام به سنگ عشق تو وقتی محک زدم سره را جهان من همه در دست‌های کوچک توست به میل خویش به گردش درآر فرفره را اگر به من برسی بی‌نیاز خواهم کرد به خاطر تو گداهای شهر سامره را تو شاه‌بیت کلیدی ذهن من هستی همین که رو بشوی می‌برم مشاعره را اگر غزل بشوی با تو کسب خواهم کرد مقام اول بیش از هزار کنگره را پ.ن؛ مجموعه غزل «نقطه‌ضعف» را می‌توانید از طاقچه بردارید و بخوانید؛ https://taaghche.com/book/128027/%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81 ✔️کانال اشعار مجتبی خرسندی؛ @Mojtaba_khorsandi
تمام شهر به‌شوق تو چشم خواهد شد اگر که باز کنی یک‌دقیقه پنجره را ... شعر و تصویر؛ @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ بسم الله الرحمن الرحیم زنده به گور چیزی نماند از آن همه شوری که داشتم در جمع غایب است حضوری که داشتم هرروز من بدون‌تو تنها شب است، شب رفتی و رفت روزن نوری که داشتم من بودم و دلم...، ولی از بعد رفتنت از دست رفت سنگ‌صبوری که داشتم با عیب خود اگرچه کنارآمدم، ولی دیگر شکسته بود غروری که داشتم حالا نگرد، بعد تو پیدا نمی‌شود در کوچه‌های شهر عبوری که داشتم از چشم‌های ابری من در نبود تو افتاد دانه‌دانه بلوری که داشتم روز قیامت از تو طلب‌کار می‌شود هر آرزوی زنده‌به‌گوری که داشتم مجتبی خرسندی پ‌ن؛ شعرخوانی در محفل شعر مهروماه، حوزه هنری قم۱۳۹۷ @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم گریه خودش چون باعث درد است حاشا می‌کند، گریه که شب تا صبح حالم را تماشا می‌کند گریه نمی‌خواهم شکستم را ببیند هیچ‌کس، اما مرا هربار بین جمع رسوا می‌کند گریه به زور خنده می‌خواهم که رازم را نگه دارم ولی مشت من دیوانه را وا می‌کند گریه شنیدم خنده بر هر درد درمان است و می‌بینم که دارد دردهایم را مداوا می‌کند گریه یکی در آینه می‌پرسد از من خنده‌ات از چیست؟ به خود می‌آیم و حل معما می‌کند گریه دوباره درددل‌ها را غزل کردم که بنویسم دوباره زیر آن‌ها را چه امضا می‌کند؟ گریه... @Mojtaba_khorsandi