eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
111 دنبال‌کننده
494 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دیده بان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۰۰مین روز استقامت ۱۰۰مین روز سلوک دسته جمعی ۱۰۰مین روز کلاس درس بشریت ۱۰۰مین رو پیدایش انسانی نوین ۱۰۰مین روز رسوایی غرب ۱۰۰مین روزِ روزه مردم غزه به امید نابودی اسراییل و شنیده شدن صدای اذان و افطار مردم غزه...
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () به عنصر مبارزۀ نیز در آثار اشاره می‌کند و را محور برمی‌شمارد. او در این میان، طرداً للباب بعد از بیان قضیّه هابیل و قابیل که داستان خلقت را مزیّن به یک تراژدی بر اساس مبارزۀ بین خیر شر می‌کند، بیان می‌کند که ایده‌های اجمالیِ اینچنینی (قضیّه هابیل و قابیل) به درد روایت در مدیوم نمی‌خورند؛ چراکه جای تفصیل و پرداختن به جزئیّات است(1). تمام شخصیّت‌ها در آثار ، می‌شوند. آنان مردمانی بسیار عادّی هستند که بعد از قرار گرفتن در موقعیّت‌هایی غیر عادّی و نامتعارف، مِحَک می‌خورند و انسانیّت‌شان در بوته آزمایش قرار می‌گیرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. مسلّماً داستان هابیل و قابیل را نمی‌توان به همان صورتی که در داستان آفرینش مکتوب است تصویر کرد. قصص سمبلیک، صورت‌های نوعی و یا مطلق حیات بشر را عرضه می‌کنند که در واقعیّت زندگی فانی تفصیل می‌یابند. این، صورت‌های تفصیلی است که بر پردۀ سینما متجلّی می‌شود. ص49 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۶ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
زندگی -این تاجر طمّاع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم‌کم می‌فروخت... 👌🏻
ما به این در نه پیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بَدِ حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم (إلخ)
جـولان انـدیشـه ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): «صَـوابُ الـرَأْی بإِِجـالـة الأفکـار» (غرر الحکم، ج 1، ص 72) ○ درستی ، در گرو ست. به نظر شما، آنچه تصمیم گیری های زندگی فردی و اجتماعی‌مان است، چیست؟ عرصه مدیریت در وجود شخص ما و جامعه ما کیست؟ کیست که هنگام نضج گیری "" ما در میدان "" می دهد؟ اگر قرار است نتیجۀ فعالیت‌هایمان به ""ای صحیح و نتیجه‌بخش و به عبارتی "" ختم شود، به گفتۀ چاره ای نداریم جز اینکه میداندار تولید ""، "" باشند، نه و . اگر جای فکر را چیز هایی همچون هیجانات و احساسات و بگیرد، می شود آنچه نباید بشود: ! میاندارِ گود، در هر عرصه‌ای چه اجتماعی و چه فردی، باید "فکر" باشد؛ در حدیث دیگری داریم: «بإِجالـة الفکـر یسـدد رأی المعـشب»؛ اندیشه‌هایی که به نحوی دارای شاخ و برگ‌ها و شعبه‌های بسیارند، با جولان دادن افکار مختلف و بارش های فکری، میخورند؛ با غلطکِ ، می شوند... ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️پس: فرمانِ تصمیم گیری باید به دست رانندۀ چیره دستی مانند باشد تا بتواند مارا از گردنـه‌های خطرناک زندگی عبور دهد؛ نه ناشیانِ نا بلدِ راهی همچون هیجانات و احساسات و عواطف… و های خوش (((: ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ محمّد بُـــرهان *برگرفته از دروس بدایه استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سورة الشمس: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (1) وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (2) وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (3) وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (4) وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا (5)
** ماده‌گرگی‌دل‌اگر‌از‌سگ‌چوپان‌ببرد ** هر نسيمي كه نصيب از گل و باران ببرد می‌تواند خبر از مصر به كنعان ببرد آه از عشق كه يك مرتبه تصميم گرفت: يوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعيت پسری كه بخواهد دلی از دختر يك خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم اين است سرمه بر چشم كشد، زيره به كرمان ببرد دودلم اينكه بيايد من معمولی را سر و سامان بدهد يا سر و سامان ببرد مرد آنگاه كه از درد به خود می‌پيچد ناگزير است لی تا لب قليان ببرد شعر كوتاه ولي حرف به اندازه‌ی كوه بايد اين قائله را "آه" به پايان ببرد شب به شب قوچی ازين دهكده كم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد
. . . شب به شب قوچی ازين دهكده كم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلمان نمایان تکنوکرات! رهاوردتان چیست جز منکرات؟! شما گر نماینده‌ی مردمید چرا مات و مبهوت و سردرگُمید؟ شمایی که دین را به نان می‌دهید کجا در ره عشق جان میدهید؟ نمایندگانی که از این اُمتند خداباور و تشنه‌ی خدمتند اگر ملایم شود بر این سرزمین غرب حاکم شود الا ای عارفان بی معارف! جهالت پیشگان شبه عارف! اگر فرهنگتان فرهنگ دین است چرا آهنگتان کفر آفرین است؟ شما گر پیرو خط امامید چرا دلبسته‌ی میز و مقامید؟ مرحوم *چقدر این شعر و موسیقی متن "بابل" ترکیب خوبی ساخته 👌🏻
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () بخش بعدی نگارۀ «» به بررسی شخصیّت می‌پردازد. ظاهراً به زعم عدّه‌ای، استفاده از عناصری همچون ، ، ، و ریشه در ترس‌های کودکی و شرایط محیطی دارد. به هیچ عنوان چنین چیزی را نمی‌پذیرد و حتّی در مرحله‌ای بالاتر، را هم محصول آزار و اذیّت دوران کودکی، روانپریشی و ذهن بیمارش نمی‌داند؛ چراکه نمی‌پذیرد ، زادۀ و یا باشد: «میان وجودِ فعلی انسان و پریشانی‌های روانی او ویا وقایعی که در گذشته بر او رفته است نیز رابطه‌ای انکار ناپذیر وجود دارد... امّا سؤال این‌جاست که یافتن این رابطه چه مشکلی را حل می‌کند؟ اگر دربارۀ یک بیمار روانی و به قصد معالجه‌اش سخن می‌گفتیم شاید این تحلیل کفایت می‌کرد، امّا اگر جوهر را منشأ گرفته از وقایع دوران کودکی، موقعیّت اجتماعی و علل بیرونی دیگر بدانیم، آن‌گاه چه جوابی برای این سؤال خواهیم یافت که چرا همۀ افراد انسانی به نخبگانی چون و مبدّل نشده اند؟» در ادامه، را هنرمندی توصیف می‌کند که برای حرف زدن، را برگزیده و بدون ، هیچ است. و و نیست، امّا در قامت یک ، همۀ این‌ها هست؛ به عبارتی: «، است و به عبارت بهتر ، است.» « مجرّد از هیچ نیست، اگرچه به مثابه یک ، ، و حتّی بزرگی نیز هست.» «او [هیچکاک] هرگز تلاش نمی‌کند را به خدمت حرف‌هایی در بیاورد که متعلّق به نیست.» حتّی خود در مواجه با فیلم‌های پُرگویی مثل «» یا «» آنها را اشتباهاتی حرفه‌ای تلقّی می‌کند: «وقتی به گذشته فکر می‌کنم می‌بینم کار مهملی بود. (هیچکاک در مصاحبه با تروفو)» م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۷ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
جویدن «تنهایی» برای «قد کشیدن»: ...گفتم: موضوع فکر کردنْ خود «من» هستم، امّا «من» فقط مشکلاتم نیست. در واقع، شاید مشکلات هیچ ربطی به این «من» نداشته باشد. امّا منظور از این «من» چیست؟ ما هر روز از خواب بیـدار می‌شویم، صورت‌مان را می‌شوییم و صبحانه می‌خوریم. بعد سـراغ دانشگاه یا شغل‌مان می‌رویم. در طول روز، می‌خوریم، می‌خندیم، بعضی وقت‌ها گریه می‌کنیم، بعضی وقت‌ها عصبانی می‌شویم و فریاد می‌کشیم و نهایتاً می‌خوابیم. ما برای معرفی خودمان «رزومه» ارائه می‌دهیم، توضیح می‌دهیم که کـجا درس خوانده‌ایم و چه نمره‌ای گرفته‌ایم و کـجا زندگی می‌کنیم. امّا این تمام «ما» نیست. شاید بـتوانم بگویم که همه‌ی این‌ها، بخش‌هایی از حیات ظاهری ماست که احتمالاً برای دیگران هم (کم و بیش) قابل مشاهده است. "امّا فکر می‌کنم که «من» دیگری وجود دارد که به موازات این حیات ظاهری‌مان، در «بطن» زندگی‌مان قد می‌کشد..." 👌🏻 *اصل یادداشت را در اینجا بخوانید
. . . به مسلخ می‌برم خود را چنان کز پیش دانستم به سوی ماه هرچه بیشتر... ! برخورد سنگین‌تر پلنگی نوجوان بودم مرا ناموخت استادم که عاشق هرچه شد نزدیک‌تر گشت است غمگین‌تر ┄┄┅•❁•┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄•❁•┅┄┄ بنظر من هر شعری یک داستانی پشتش هست و اگر شعرا داستان هر شعری رو یعنی اون نقطه عطف و جرقه اصلی شروع اون شعر رو در کنار شعرشون برای مخاطب تعریف میکردن الان هزاران هزار داستان هزار یک شب داشتیم. داستان این دوبیتی هم برگرفته از تلاش یک عاشق برای رسیدن به عشقی هست که میدونه بهش نمیرسه ولی باز هم داره تلاشش رو میکنه و با اینکه میدونه هرچی به معشوقش نزدیک تر میشه ضربه جدایی براش سنگین تر هست ولی باز هم از این کار دست بر نمیداره. شاید اون لحظه داشته به این شعر فکر میکرده که میگه: شیرینی فراق کم از شور وصل نیست گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر
. . . ویا این بیت از منزوی: چه غم که عشق به جایی رسید یا نرسید که آنچه زنده و زیباست، نفس این سفر است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الفرقان: وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (63)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درود و‌ رضوان خدا به روح مطهر آن حکیم کم نظیر الهی حضرت آیت الله قدس سره
یا دليل المتحيرين سلام على الغدر بالاهتمام سر راه من نیز بگذار دامی مقام فنا چیست در سلک مستان نه نعره نه مستی نه ساغر نه جامی چو هیچی مکن آرزوی تمکن به کوی گدایان چه برفی چه بامی لئيمان خود از عشق و حالند فارغ نه نان حلالی نه آب حرامی به دستت چو افتاد زلفی نکو دار سر سلسله باشد و احترامی گروهی فقیرند و جمعی اسیرند تو ای معنی بی سر و پا کدامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* یک کار فنّی👌🏻سوئیچ از مقام به گوشه و بازگشت به 💯 الأنبياء: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (107) قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ (108)
542734088(1).mp3
3.02M
تنها به غمم تسکين، بخشد غزلِ حافظ آنجا که چه زيبا گفت: "داد از غمِ تنهايی..."
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • ( []) ، «» را به نحوی غیر هیچکاکی‌ترین اثر قلمداد می‌کند و به کسانی که طناب را بهترین اثر می‌دانند می‌گوید که توقّع بی‌جایی از سینما دارند؛ زیرا مدیومی است که لوازم خاصّ خودش را دارد و از این جهت، نه با و نه با قابل مقایسه نیست. او دو فیلم و «» را با یکدیگر مقایسه می‌کند و نتیجه می‌گیرد که ، می‌خواهد با تفلسف -که از عهدۀ بیان سینمایی خارج است- مطالب سنگین نظری را به مخاطب تزریق کند حال آنکه در ، مخاطب به با همراه شده و در انتها نیز محظوظِ "سلوکی روحی" یا "تفکّری حضوری*" می‌شود. اساساً دیدن یعنی سفر دل: « خوب آن نیست که تماشاگر خود را به دام یک استدلال پیچیدۀ عقلانی بکشاند؛ فیلم خوب آن است که تماشاگر را به دعوت کند. تماشای فیلم، سلوک به نفس است نه به عقل...» * تعابیر از خود آوینی‌ست و "تفکّر حضوری" ادبیات‌سازی به حساب می‌آید؛ وگرنه چنین لفظی در در ادبیات علمی ما یافت نمی‌شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ در مجموع از این نوشتۀ نامنسجم و کشکول‌وار ، می‌توان مبانی، نظرات و نکاتِ دیگری هم استخراج نمود. امّا آنچه بیان شد، وسع و روزی نگارنده بود به عنوان مخاطبی عام که برای استفاده هرچه بیشتر و به ذهن‌سپاری هرچه بهترِ «»، اینچنین تقریر شد. والسلام والحمدللّٰه علی التمام م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۹ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
سلام 👋🏻 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ بازنشر نگاره «عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟!"» تموم شد. مهم نیست کامل خوندید یا نخوندید؛ اگر نکته‌ای، چیزی به ذهنتون می‌رسه، می‌تونید تو لینک پایین به صورت ناشناس پیام بدید یا با آیدی ارتباط بگیرید 🙏🏻 ⚜ لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17046102154737 ⚜ آیدی من: @MohammadMahdi_BORHAN ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ تشکرات 🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به اینکه کار درستی هست یانه، کاری ندارم؛ ولی چقدر خوب تقلید صدا می‌کنن لامصبا! 😉 پ.ن: بچه هیئتیـــا، شادترین آدمای روی زمینن. می‌گید نه؟ تَه هیئت وقتی سفره‌ها رو جمع کردن وایستید ببینید! 🙃 آخره لش‌بازیـــه... 😎
هدایت شده از هنر تلاوت
در بیست و دوم بهمن 1362 و در پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در حضور رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای روی موج اف ام شروع به کار کرد.این رادبو تا حدود پانزده سال با سه ساعت برنامه تولیدی و شش ساعت پخش برنامه فعالیت کرد و سرانجام در اول ماه مبارک رمضان سال 1376 در حضور رهبر انقلاب به رادیویی بیست و چهار ساعته تبدیل شد. در تمامی این سالیان برنامه سازان رادبو قرآن برنامه هایی ماندگار و خاطره ساز برای مخاطبان خود خلق کرده اند که هنوز هم برای شنوندگان قدیمی شورانگبز است؛برنامه هایی چون تلاوت های درخواستی،محله ی تلاوت،مهر تابان و ... یکی از برنامه های زیبای رادیو قرآن در طی سال های اخیر برنامه ای است با نام قله های تلاوت که در هر قسمت آن تعدادی از یکی از اساتید معرفی می شود و بخشی از آن تلاوت پخش می شود. مدت زمان هر قسمت حدودا ده دقیقه است. بنا داریم از امروز روزانه یک قسمت از این برنامه را با شما عزیزان به اشتراک بگذاریم. با ما همراه باشید @doulatesahar🌹
هدایت شده از هنر تلاوت
در طی شنیدن این برنامه با اصطلاحاتی مواجه می شویم که ناگزیریم به تدریج آن ها را توضیح دهیم. اولین اصطلاح: اصولا یکی از شاخصه های در اثر هنری این است که آن اثر با شنیدن یا دیدن یا خواندن دوباره مخاطب را دچار دلزدگی نکند، بل که هر بار او را به سمت خود دعوت کند، بنابراین می توانیم موسیقی شاهکار و فیلم شاهکار و داستان شاهکار و شعر شاهکار و تلاوت شاهکار و... را به راحتی از آثار دیگر بازشناسی کنیم. @doulatesahar🌹