قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ...و در توصیف آنها باز مى فرماید: آنان نسبت به همسرانشان، عشق مىورزند و
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۴۱وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ
۴۲فِی سَمُوم وَ حَمِیم
۴۳وَ ظِلّ مِنْ یَحْمُوم
۴۴لابارِد وَ لاکَرِیم
۴۵إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ
۴۶وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ
۴۷وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ
۴۸أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ
۴۹قُلْ إِنَّ الأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ
۵٠لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِیقاتِ یَوْم مَعْلُوم
ترجمه:
۴۱ ـ و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى؟!
۴۲ ـ آنها در میان بادهاى کشنده و آب سوزان قرار دارند.
۴۳ ـ و در سایه دودهاى متراکم و آتش زا!
۴۴ ـ سایه اى که نه خنک است و نه آرام بخش!
۴۵ ـ آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند.
۴۶ ـ و بر گناهان بزرگ اصرار مىورزیدند.
۴۷ ـ و مى گفتند: هنگامى که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا برانگیخته
خواهیم شد؟!
۴۸ ـ یا نیاکان نخستین ما (برانگیخته مى شوند) ؟!
۴۹ ـ بگو: اولین و آخرین.
۵٠ ـ همگى در موعد روز معینى گردآورى مى شوند .
تفسیر⬇️⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۴۱وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحا
🍃
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
🔴کیفرهاى دردناک اصحاب شمال
در تعقیب مواهب عظیم گروه مقربان و گروه اصحاب الیمین به سراغ گروه سوم و عذابهاى دردناک و وحشتناک آن مى رود تا در یک مقایسه، وضع حال سه گروه روشن گردد.
مى فرماید: و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ).
همانها که نامه اعمالشان به دست چپشان داده مى شود که، رمزى است براى آن که گنهکار و آلوده، و ستمگرند و اهل دوزخ، و همان گونه که در توصیف مقربان و اصحاب الیمین گفتیم، این تعبیر براى بیان نهایت خوبى یا بدى حال کسى است، فى المثل مى گوئیم: سعادتى به ما رو کرد، چه سعادتى؟ یا مصیبتى رو کرد، چه مصیبتى ؟!
پس از آن به سه قسمت از کیفرهاى آنها اشاره کرده مى گوید: آنها در میان بادهاى کشنده و آب سوزان قرار دارند (فِی سَمُوم وَ حَمِیم).
و در سایه دودى شدید و آتش زا (وَ ظِلّ مِنْ یَحْمُوم).
باد سوزان کشنده از یکسو، و آب جوشان مرگبار از سوى دیگر، و سایه دود داغ و خفه کننده از سوى سوم، آنها را چنان گرفتار مى سازد که، تاب و توان را از آنان مى گیرد، و اگر هیچ مصیبت دیگرى جز این سه مصیبت را نداشته باشند، براى کیفر آنها کافى است.
سَمُوم از ماده سم به معنى باد سوزانى است که در مسام (سوراخهاى ریز بدن انسان) داخل مى شود و او را هلاک مى کند (اصولاً سم را به این جهت سم مى گویند که، در تمام ذرات بدن نفوذ مى کند).
حَمِیم به معنى شىء داغ ، و در اینجا به معنى آب سوزان است که، در آیات دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است، مانند آیه ۱۹ حج :
✨یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِیْمُ: بر سر آنها آب سوزان ریخته مى شود .
یحموم نیز از همین ماده است و در اینجا به تناسب ظل (سایه) به دود غلیظ و سیاه و داغ تفسیر شده است.
🍃آنگاه براى تأکید مى افزاید: سایه اى که نه برودت دارد، و نه هیچ فایده (لابارِد وَ لاکَرِیم).
سایبان، گاه، انسان را از آفتاب حفظ مى کند، و گاه، از باد و باران، و یا منافع دیگرى در بردارد، ولى این سایبان هیچ یک از این فوائد را ندارد.
تعبیر به کَرِیم از ماده کرامت به معنى مفید فایده است، و لذا در میان عرب معمول است، وقتى مى خواهند شخص یا چیزى را غیر مفید معرفى کنند مى گویند: لاکَرامَةَ فِیْهِ ، مسلم است سایه اى که از دود سیاه و خفه کننده است، جز شر و زیان چیزى از آن انتظار نمى رود، لاکَرامَةَ فِیْهِ .
گرچه کیفرهاى دوزخیان انواع و اقسام مختلف و وحشتناکى دارد، ولى ذکر همین سه قسمت کافى است که انسان بقیه را از آن حدس بزند.
در آیات بعد، دلائل گرفتارى اصحاب شمال را به این سرنوشت شوم و وحشتناک در سه جمله خلاصه مى کند:
نخست این که: آنها پیش از این در عالم دنیا، مست و مغرور نعمت بودند (إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ).
مُتْرَف به طورى که در لسان العرب آمده، از ماده ترف (بر وزن سبب) به معنى تنعم است، و مُتْرَف به کسى مى گویند که فزونى نعمت او را غافل، مغرور، مست کرده، و به طغیان واداشته است.(۱)
🌱ادامه دارد...
⚘@Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
✅فرازهایی از #دعایعهد
🍃اللهمَّ اجْعَلنی مِن اَنصارِهِ و اَعْوانِهِ و الذّابینَ عَنْهُ و الُمسارِعینَ اِلیهِ فی قَضاءِ حَوائِجِه'
پروردگارا مرا از انصار و یاران آن بزرگوار قرار ده و از آنان که از او دفاع میکنند و از پی انجام مقاصدش می شتابند قرار بده.💫
🍃اللهمَّ اَرِنِی الطَّلعَةَ الَّرشیَده وَ الغُرَّةَ الحَمیدَه
ای خدا به ما آن طلعت زیبای رشید را بنما و از پرده غیب پدیدار کن💫
🍃اللهمَّ اکْشِفْ هذِهِ الغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُمَّة بِحُضورِه وَ عَجِّلْ لَنا ظُهورَه
ای خدا غم و اندوه دوری آن بزرگوار را به #ظهورش از قلوب این امت برطرف گردان و برای آرامش دلهای ما به ظهورش تعجیل فرما.💫
کانالقرآنونهجالبلاغه✨🌺🍃
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح حکمت۳۱ ... و ممکن است معنى گسترده اى داشته باشد که هرگونه مقابله با دشمنان را چه در م
✨
✅ادامه شرح حکمت ۳۱
...چه بسیار افرادى که بر اثر این تفکر ممنوع در بیراهه گرفتار شده یا وجود خدا را انکار نموده اند و یا قائل به وحدت وجود (به معناى وحدت موجود) شده اند.
نیز در کلمات قصار (کلمه 287) آمده است که وقتى از امام(علیه السلام) درباره قضا و قدر سؤال کردند فرمود:
🍃«وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلاَ تَسْلُکُوهُ وَبَحْرٌ عَمِیقٌ فَلاَ تَلِجُوهُ وَسِرُّ اللَّهِ فَلاَ تَتَکَلَّفُوهُ;
راه تاریکى است در آن پا ننهید و دریاى ژرفى است در آن وارد نشوید و سرّ الهى است، براى پى بردن به آن خود را به زحمت نیفکنید».
البته در این گونه موارد به مقدارى که از طریق وحى یا در کلمات معصومان(علیهم السلام) وارد شده، انسان مى تواند وارد شود و بیش از آن نباید خود را گرفتار سازد. در روایتى از على بن الحسین(علیهما السلام) آمده است که درباره توحید از حضرتش سؤال کردند در پاسخ فرمود:
🍃«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَالاْیَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ إِلَى قَوْلِهِ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَکَ;
خداوند متعال مى دانست در آخر الزمان اقوامى مى آیند که در مسائل (مربوط به ذات و صفات خدا) تعمق و دقت مى کنند، از این رو سوره «توحید» و آیات آغازین سوره «حدید» تا (عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ) را نازل فرمود. پس هرکس ماوراى آن را بطلبد هلاک مى شود»(18)
از این حدیث استفاده مى شود که این آیات، حداکثر معرفت ممکن را به تشنه کامان مى دهد.
💥تعمق و سؤال بیش از اندازه حتى در مورد تکالیف شرعى نیز مورد نهى واقع شده است;
قرآن مجید مى فرماید:
✨ «(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ);
🍃 از امورى سؤال نکنید که اگر براى شما آشکار گردد شما را به زحمت مى افکند و ناراحت مى کند».(19)
مى دانیم بنى اسرائیل در داستان معروف ذبح گاو که در اوایل سوره «بقره» آمده بر اثر کثرت سؤال و تعمق در بیان تکلیف، خود را به زحمت فوق العاده اى افکندند.
آن گاه امام درباره تنازع مى فرماید: «آن کس که بر اثر جهل، بسیار به نزاع و ستیز برخیزد، نابینایى او نسبت به حق پایدار خواهد ماند»; (وَمَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ).
منظور از تنازع در اینجا همان جدال و نزاع در مباحث مختلف است که هرگاه ادامه یابد و هر یک از دو طرف بخواهند سخن خود را به کرسى بنشانند و نسبت به دیگرى برترى جویى کنند تدریجاً حق در نظر آنها پنهان مى شود و خودخواهى ها و برترى جویى ها مانع مشاهده حق مى گردد و چه بسیار هیچ کدام در آغاز بحث به گفته خود چندان مؤمن نباشد; ولى با ادامه جدال و نزاع کم کم باور مى کند که آنچه مى گوید عین حق و سخن طرف مقابل عین باطل است.
🔹حال هرگاه این جداع و نزاع در مسائلى مربوط به خداشناسى و سایر عقاید دینى صورت گیرد، سبب مى شود که از راه راست منحرف گردد و گاه منجر به کفر گردد و گاه مى شود که نسبت به عقاید اصیل شک و تردید به خود راه مى دهد، زیرا هنگامى انسان مى تواند در راه راست گام بگذارد که این گونه حجاب ها را از خود دور سازد و مخلصانه بیندیشد و به مصداق (وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا)(20) به سرمنزل مقصود برسد.
قرآن مجید مى فرماید:
✨«(الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللّهِ بِغَیْرِ سُلْطان أَتاهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ الَّذینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّر جَبّار);
همانان که در آیات الهى بى آنکه براى آنها آمده باشد به مجادله برمى خیزند، کارى که خشم عظیمى نزد خداوند و نزد کسانى که ایمان آورده اند بار مى آورد، این گونه خداوند بر قلب هر متکبر جبارى مهر مى نهد».(21)
🌱ادامه دارد...
شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه⚘
101.القارعه.mp3
360.3K
✅ سوره قارعه
🎤استاد خلیل الحصری
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🍃 ✅ادامه تفسیر سوره واقعه 🔴کیفرهاى دردناک اصحاب شمال در تعقیب مواهب عظیم گروه مقربان و گروه اص
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
...درست است که همه اصحاب الشمال در زمره مترفین نیستند، ولى هدف قرآن، سردمداران آنها است.
همان گونه که امروز هم مى بینیم، فساد جامعه هاى بشرى، از گروه متنعمین مست و مغرور است، که عامل گمراهى دیگران نیز مى باشند، سرنخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهاى انحرافى، به دست این گروه است، و به همین جهت، قرآن قبل از هر چیز، انگشت روى آنها مى گذارد.
این احتمال نیز وجود دارد، چون نعمت، معنى گسترده اى دارد و منحصر به اموال نیست، بلکه جوانى، سلامت و عمر نیز از نعمتهاى خدا است، اگر باعث غرور و غفلت گردد سرچشمه اصلى گناهان است، و اصحاب شمال هر یک، داراى نوعى از این نعمتها هستند.
بعد از آن به دومین گناه، آنها اشاره کرده، مى افزاید: آنها بر گناهان بزرگ اصرار داشتند (وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ).
حِنْث در اصل به معنى هر گونه گناه است، ولى در بسیارى از مواقع این واژه به معنى پیمان شکنى و مخالفت سوگند آمده، به خاطر این که از مصداقهاى روشن گناه است.
بنابراین، ویژگى اصحاب شمال تنها انجام گناه نیست، بلکه اصرار بر گناهان عظیم است; چرا که گناه ممکن است احیاناً از اصحاب یمین نیز سر بزند، ولى آنها هرگز بر آن اصرار نمىورزند، هنگامى که متذکر مى شوند، فوراً توبه مى کنند.
جمعى، حنث عظیم را در اینجا به معنى شرک تفسیر کرده اند; چرا که گناهى از آن عظیمتر وجود ندارد، همان گونه که قرآن مى گوید: إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ: خداوند هیچ گاه شرک را نمى بخشد، و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد مى بخشد .(۲)
بعضى نیز آن را به دروغ که از اعظم گناهان، و کلید معاصى دیگر است تفسیر کرده اند، مخصوصاً هنگامى که توأم با تکذیب انبیاء و قیامت، باشد.
ولى، ظاهر این است که، همه اینها مصداقهائى براى حنث عظیم محسوب مى شود.
و سومین عمل خلاف آنها این بود که مى گفتند: آیا هنگامى که مردیم و خاک و استخوان شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد ؟ (وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ).
بنابراین، انکار قیامت که خود سرچشمه بسیارى از گناهان است، یکى دیگر از اوصاف اصحاب الشمال مى باشد، و تعبیر به کانُوا یَقُولُون نشان مى دهد که در انکار قیامت نیز اصرار مىورزیدند و پافشارى داشتند.
در اینجا دو مطلب قابل توجه است:
نخست این که: هنگامى که سخن از اصحاب الیمین و مقربین در میان بود، شرح اعمال و کارهائى که سبب آن پاداشها مى شد را نداد، (جز اشاره کوتاهى که در مورد مقربان بود) اما هنگامى که نوبت به اصحاب الشمال رسید، در این باره شرح کافى داد تا هم اتمام حجتى باشد، و هم بیان این حقیقت که آن مجازاتهاى دردناک با اصل عدالت کاملاً سازگار است.
دیگر این که: سه گناهى را که آیات سه گانه فوق به آن اشاره شده، در حقیقت مى تواند اشاره به نفى اصول سه گانه دین از ناحیه اصحاب شمال باشد، در آخرین آیه تکذیب رستاخیز بود، و در آیه دوم انکار توحید ، و در آیه نخست که سخن از مترفین مى گفت، اشاره اى به تکذیب انبیاء ; زیرا همان گونه که در آیه ۲۳ زخرف مى خوانیم: وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِى قَرْیَة مِنْ نَبِىّ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدنا آبائَنا عَلى أُمَّة وَ إنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ:
این گونه ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى قبل از تو نفرستادیم مگر این که مترفین آنها گفتند: ما نیاکان خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنها پایبندیم .
تعبیر به تُراباً وَ عِظاما ممکن است اشاره به این باشد که، گوشتهاى ما تبدیل به خاک و استخوانهاى ما برهنه مى شود، با این حال، آفرینش جدید چگونه ممکن است؟ و چون فاصله خاک از حیات نوین، بیشتر است در آغاز ذکر شده است.
و عجب این که: آنها صحنه هاى معاد را با چشم خود در این جهان مى دیدند که، چگونه بسیارى از موجودات زنده مانند گیاهان مى پوسند و خاک مى شوند، و بار دیگر لباس حیات در تن مى کنند، و اصولاً کسى که آفرینش نخستین را کرده، چگونه تکرار آن براى او مشکل است، با این حال، آنها پیوسته روى انکار معاد اصرار داشتند.(۳)
آنها به این هم قناعت نمى کردند و براى اظهار تعجب بیشتر مى گفتند: آیا نیاکان نخستین ما که هیچ اثرى از آنها باقى نمانده دوباره زنده مى شوند ؟!
(أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ).(۴)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۲۰ /به زياد بن ابيه
🔴 #هشدار از #خيانتبهبيتالمال
همانا من، براستي به خدا سوگند مي خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردي، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده، و در هزينه عيال، درماني، و خوار و سرگردان شوي. با درود.
🌾🌾🌾
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۲۰- و من كتاب له ( عليه السلام ) > إلي زياد ابن أبيه و هو خليفة عامله عبد الله بن عباس علي البصرة
.
✅شرح نامه ۲۰
(مکارم شیرازی)
از نامه هاى امام(علیه السلام) است که به زیاد بن ابیه جانشین فرماندار آن حضرت، عبدالله بن عباس در بصره نوشته است. عبدالله بن عباس در آن زمان فرماندارى بصره، اهواز، فارس، کرمان و دیگر نواحى آنجا را از طرف امام(علیه السلام) بر عهده داشت.(1)
📜نامه در یک نگاه:
از این نامه مخصوصاً با توجّه به صدر آن، که در تاریخ یعقوبى آمده، استفاده مى شود که «زیاد» قصد خیانت در بیت المال و طفره رفتن از پرداختن تمام خراج را داشت. امام(علیه السلام) از طریق بعضى از «عیون» خود از این امر آگاه شد و این نامه شدیداللحن را براى او نوشت که خراج را باید به طور کامل به بیت المال بپردازد و نزد امام(علیه السلام) بفرستد و امام(علیه السلام) او را تهدید کرد که اگر از این کار خوددارى نماید او را شدیداً مجازات خواهد کرد.
از این نامه و مانند آن روشن مى شود که امام(علیه السلام) عمال و مراقبینى بر تمام مسئولان حکومتى گماشته بود که مسائل مهم را مرتباً گزارش مى دادند، و اگر مسئولى پا از مأموریت خود فراتر مى نهاد امام(علیه السلام) به او هشدار مى داد.
💥هشدار شدید به متخلّفان:
از تاریخ یعقوبى استفاده مى شود که امام(علیه السلام) در آغاز این نامه چنین مرقوم داشت: «إنّ رَسُولى أخْبَرَنى بِعَجَب زَعَمَ أَنّکَ قُلْتَ لَهُ فیما بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ:
إنّ الاْکْرادَ هاجَتْ بِکَ فَکَسَرَتْ عَلَیْکَ کَسیراً منَ الْخِراجَ وَقُلْتَ لَهُ: لا تَعَلَّم بِذلِکَ أمیرَالْمُؤْمِنینَ;
فرستاده من چیز تعجب آورى را به من خبر داد او مى گوید: تو این سخن را به عنوان یک راز به او گفته اى که کردهاى منطقه سرکشى کردند و از پرداختن بسیارى از خراج خوددارى ورزیدند و گفته اى: این سخن را به امیر مؤمنان(علیه السلام) نگو (شاید به گمان اینکه امام(علیه السلام) از مقدار خراج که قرارداد شده دقیقا خبر نداشته باشد و هرچه براى او بفرستند مى پذیرد)».
از این قسمت نامه به خوبى استفاده مى شود که زیاد براى تقلیل خراج توطئه کرده بود و به عنوان اینکه اکراد از پرداختن خراج به طور کامل خوددارى کردند مى خواست بخشى از خراج را به نفع خود بردارد و براى بیت المال نفرستد. امام(علیه السلام) از توطئه او آگاه شد و این نامه شدید اللحن را براى او فرستاد و فرمود: «صادقانه به خداوند سوگند یاد مى کنم اگر به من گزارش رسد که از بیت المال مسلمین چیزى کم یا زیاد به خیانت برداشته اى آنچنان بر تو سخت مى گیرم که در زندگى تو را کم بهره، سنگین بار و حقیر و ذلیل سازد. والسلام»;
(وَإِنِّی أُقْسِمُ بِاللهِ قَسَماً صَادِقاً، لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَیْءِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئاً صَغِیراً أَوْ کَبِیراً، لاََشُدَّنَّ عَلَیْکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلِیلَ الْوَفْرِ، ثَقِیلَ الظَّهْرِ ضَئِیلَ الاَْمْرِ، وَالسَّلاَمُ).
تعبیر امام(علیه السلام) به اینکه قسمى را یاد مى کند که قسم صدق است مفهومش این نیست که ممکن است که قسم غیر صادقانه اى از امام(علیه السلام) صادر شود، بلکه نوعى تأکید بر جدى بودن این قسم است.
🔹نکته دیگر این است که امام(علیه السلام) به او صریحا نفرمود تو خیانت کرده اى، بلکه سخن را به نحو مشروط بیان کرد که «اگر به من برسد که مرتکب چین خیانتى شده اى» زیرا در این گونه موارد اگر پرده را از روى کار شخص متخلف کنار بزنند او جسورتر مى شود.
فصاحت و بلاغت ایجاب مى کند که پرده را کمى کنار بزنند و مطلب را به صورت مشروط بیان کنند تا او جسور نشود و قصد فرار از منطقه و با خود بردن اموال را نکند.
این نکته نیز حایز اهمّیّت است که امام(علیه السلام) مى فرماید، چنان بر تو سخت مى گیرم که سه بلا بر سر تو بیاید نخست اینکه در زندگى کم بهره شوى، آبرویت بریزد و کارى به تو نسپارند.
دوم اینکه تو سنگین بار گردى که ممکن است منظور سنگین بار شدن در دنیا باشد; یعنى مسئولیت خیانت بر دوش او قرار گیرد و به دنبال آن مجازات شود و یا بر اثر بى نوایى پشتش براى اداره زندگى شخصى خود سنگین گردد.
بعضى از شارحان نیز احتمال داده اند که منظور سنگینى پشت از نظر مسئولیت اخروى است همان گونه که در آیه شریفه آمده است:
🍃«(وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَأَثْقالاً مَّعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَمّا کانُوا یَفْتَرُونَ);
آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش مى کشند، و (همچنین) بارهاى سنگین دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خود; و روز قیامت به یقین از دروغ هایى که به خدا مى بستند سؤال خواهند شد».(2)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۶ /به عقيل
/فراز ۱
✅ #آمادگيرزميامامعلیهالسلام
لشكري انبوه از مسلمانان را به سوي بسر بن ارطاه (كه به يمن يورش برد) فرستادم، هنگامي كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان بازگشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اي نبرد كردند، گويا ساعتي بيش نبود، كه بي رمق با دشواري جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. برادر! قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند، و در جدايي سرگردان باشند، و با سركشي و دشمني زندگي كنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتي هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر (ص)) را از من ربودند.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها
شرح_صوتی_نامه_۳۶.mp3
6.36M
✅شرح نامه ۳۶
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
102.التكاثر.mp3
291.9K
✅ سوره تکاثر
🎤استاد خلیل الحصری
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✅ادامه تفسیر سوره واقعه ...درست است که همه اصحاب الشمال در زمره مترفین نیستند، ولى هدف قرآن، سر
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
همانها که شاید هر ذره اى از خاکشان به گوشه اى افتاده است یا جزء بدن موجود دیگرى شده است؟
ولى، چنان که در پایان سوره یس مشروحاً گفته شد، در برابر دلائل محکمى که بر مسأله معاد دلالت مى کند، اینها یک مشت بهانه هاى واهى بیش نیست.
🍃سپس قرآن به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: در پاسخ آنها بگو: نه فقط شما و پدرانتان، بلکه تمام اولین و آخرین...
✨ (قُلْ إِنَّ الأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ).
همگى در موعد روز معین (روز رستاخیز) جمع مى شوند
✨ (لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِیقاتِ یَوْم مَعْلُوم).(۵)
🔹 مِیقات از ماده وقت ، به معنى زمانى است که براى کار یا وعده اى تعیین شده، و منظور از میقات در اینجا همان وقت مقرر قیامت است، که در آن روزها، همه انسانها در محشر براى رسیدگى به حسابهایشان اجتماع مى کنند، گاهى نیز به صورت کنایه، براى مکانى که براى انجام کارى مقرر شده است به کار مى رود، مانند میقاتهاى حج ، که نام مکانهاى خاصى است که از آنجا احرام مى بندند.
ضمناً، از تعبیرات مختلف این آیه (إِن و لام)، تأکیدهاى متعددى در زمینه رستاخیز استفاده مى شود.
از این آیه، به خوبى استفاده مى شود که، معاد و رستاخیز همه انسانها در یک روز همراه هم انجام مى گیرد، و همین معنى در آیات دیگر قرآن نیز آمده است.(۶)
و از اینجا به خوبى روشن مى شود، آنهائى که قیامت را در زمانهاى متعدد نسبت به هر امتى جداگانه پنداشته اند، از آیات قرآن کاملاً بیگانه اند.
شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که، منظور از معلوم بودن قیامت، معلوم بودن نزد پروردگار است، و گرنه هیچ کس حتى انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین از وقت آن آگاه نیست.
📚۱ ـ لسان العرب ، جلد ۹، صفحه ۱۷.
۲ ـ نساء، آیه ۴۸.
۳ ـ توجه داشته باشید تکرار حرف استفهام، و تعبیر به إِنَّ ، همه به عنوان تأکید آورده شده.
۴ ـ همزه در أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ همزه استفهامیه، و واو ، واو عاطفه است که همزه استفهام بر آن مقدم مى شود.
۵ ـ إِلى در این جمله به خاطر این به کار رفته که قیامت، در پایان این جهان قرار دارد و نیز ممکن است که إِلى در اینجا به معنى لام بوده باشد، همان گونه که در بسیارى از آیات قرآن لمیقات آمده است.
۶ ـ هود، آیه ۱٠۲ ـ مریم، آیه ۹۵.
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ✅شرح خطبه ۲قسمت۳ /مکارم شیرازی ♦️دورنمايى از عصر جاهليّت: امام(عليه السلام) در اين فراز کوتاه
✨
✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۳
... بديهى است; امّا کوردلان عصر جاهليّت حتّى از ديدن چنين واقعيّتى محروم بودند.
باز در چهار جمله ديگر چنين نتيجه گيرى مى فرمايد: «در اين شرايط نابسامان، ارکان ايمان فرو ريخته و نشانه هاى آن ناشناخته مانده و طرق آن ويران و شاهراه هايش ناپيدا بود» (فَانْهارَتْ(8) دَعائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعالِمُهُ وَ دَرَسَتْ(9) سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ(10)).
🍃تعبير به «دعائم» ممکن است اشاره به مردان الهى و رهروان راه حق و يا تعليمات اصولى انبيا باشد و تعبير به «انهارت» اشاره به نابود کردن آنها و يا فراموش کردنشان باشد; معالم مى تواند اشاره به کتب آسمانى پيشين و يا اصول تعليمات انبيا باشد و «سبل» و «شرک» اشاره به طرق و راه هاى شناخت است ـ اعم از طرق عقلانى و فطرى و يا طريق وحى و تعليمات آسمانى.
🔹اين نکته نيز قابل توجّه است که شُرُک همان طور که قبلا اشاره شد به معناى شاهراه است. راه هاى کوچک ممکن است محو و فراموش شود ولى شاهراه ها معمولا خود را نشان مى دهند; امّا در چنين جامعه اى حتّى شاهراه هاى هدايت نيز محو و نابود شد.
در يک نتيجه گيرى ديگر امام(عليه السلام) مى فرمايد: در چنين شرايط و وضعى، مردم در دام شيطان افتاده و به پيروى او تن داده بودند «شيطان را اطاعت کرده و در مسير خواسته هاى او گام برمى داشتند» (اَطاعُوا الشَّيْطانَ فَسَلَکُوا مَسالِکَهُ) و «درست در همين حال در آبشخور شيطان وارد شدند و از آن سيراب گشتند» (وَ وَرَدُوا مَناهِلَهُ(11)).
نتيجه آن همان شد که امام(عليه السلام) در جمله هاى بعد فرموده: «به وسيله آنها (مردمى که در دام شيطان گرفتار بودند) نشانه هاى شيطان آشکار و پرچم وى به اهتزاز در آمده بود» (بِهِمْ سارَتْ(12) اَعْلامُهُ، وَ قامَ لِواؤُهُ).
🔸سپس در ترسيم دقيق و با تشبيهات گويا و زنده اى مى فرمايد: «اين در حالى بود که مردم در فتنه ها گرفتار بودند که با پاى خويش آنان را لگدمال نموده و با سُم خود آنها را له کرده بود و همچنان (اين هيولاى فتنه) بر روى پاى خود ايستاده بود» (فِى فِتَن داسَتْهُمْ(13) بِاخْفافِها(14) وَ وَطِئَتْهُمْ بِاَظْلافِها(15)، وَقامَتْ عَلى سَنابِکِها(16)).(17)
آيا اين فتنه ها همان فتنه هايى است که در بالا به آن اشاره شد يا فتنه هاى ديگرى است; ظاهر اين است که همان فتنه هاست که با اوصاف و آثار ديگرى بيان شده. در اين جا امام(عليه السلام) فتنه هاى عصر جاهليّت را به حيوان وحشى و خطرناکى تشبيه کرده که با سُم خود صاحبش را لگدمال نموده و همچنان بر سر پا ايستاده تا هر حرکتى را در برابر خود ببيند در زير پاى خود له کند.
تعبير به «سنابک» که به معناى سر سُم حيوانات تک سُم است اشاره لطيفى به اين حقيقت است که فتنه هرگز شکست نخورده بلکه با قدرت تمام، سايه شوم خود را بر مردم افکنده بود (زيرا اين گونه حيوانات هنگامى بر سر سُم مى ايستند که کاملا آماده نشان دادن عکس العملهاى خشن از خود باشند).
به اين ترتيب اوضاع در آن زمان به قدرى خراب و پيچيده بود که اميدى براى نجات نمى رفت.
درست به همين دليل امام(عليه السلام) در آخرين جمله هاى خود چنين نتيجه گيرى مى فرمايد: «آنها در ميان فتنه ها گم گشته و سرگردان و نادان و فريب خورده بودند» (فَهُمْ فيها تائِهُونَ(18) حائِرُونَ جاهِلُونَ مَفْتُونُونَ).
تائهون: اشاره به اين است که راه حق را به کلّى گم کرده و حتّى خويشتن خويش را نيز از دست داده بودند.
🔹حائرون: اشاره به نهايت تحيّر و سرگردانى آنهاست که حتّى قدرت تصميم گيرى براى انديشيدن به راه نجات نداشتند.
جاهلون: اشاره به اين است که اگر فرضاً تصميم براى نجات مى گرفتند جهل و بى خبرى به آنها اجازه پيدا کردن راه نمى داد.
مفتونون: اشاره به اوهام و خيالات و فريب و نيرنگهايى است که آنها را به خود جلب و جذب کرده بود، سراب را آب و مجاز را حقيقت مى پنداشتند.
اينها در حالى بود که «مردم آن زمان در (کنار) بهترين خانه (در کنار خانه خدا و سرزمين انبياى بزرگ) زندگى داشتند، ولى با همسايگانى که بدترين همسايگان بودند» (فى خَيْرِ دار وَ شَرِّ جيران).(19)
به خاطر اين بدبختيهاى مضاعف و متراکم «خوابشان بى خوابى و سرمه هاى چشمشان اشکها بود (هرگز استراحت و آرامشى نداشتند و هيچ گاه به خاطر جنايات مکرّرى که صورت مى گرفت و مصايبى که پى در پى روى مى داد اشک چشمانشان خشک نمى شد)!» (نَوْمُهُمْ سُهُود،(20) وَ کُحلُهُمْ دُمُوع).
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹در نكوهش اهل كوفه
🌿علل شكست كوفيان
🌷اي مردم كوفه! بدنهاي شما در كنار هم، اما افكار و خواسته هاي شما پراكنده است، سخنان ادعايي شما، سنگهاي سخت را مي شكند، ولي رفتار سست شما دشمنان را اميدوار مي سازد، در خانه هايتان كه نشستيد، ادعاها و شعارهاي تند سر مي دهيد، اما در روز نبرد، مي گوييد اي جنگ، از ما دور شو، و فرار مي كنيد. آن كس كه از شما ياري خواهد، ذليل و خوار است، و قلب رهاكننده شما آسايش ندارد، بهانه هاي نابخردانه مي آوريد، چون بدهكاران خواهان مهلت، از من مهلت مي طلبيد و براي مبارزه سستي مي كنيد، بدانيد كه افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمي توانند ظلم و ستم را دور كنند، و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمي آيد، شما كه از خانه خود دفاع نمي كنيد چگونه از خانه ديگران دفاع مي نماييد؟ و با كدام امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت؟ به خدا سوگند فريب خورده آن كس كه به گفتار شما مغرور شود، كسي كه به اميد شما به سوي پيروزي رود، با كندترين پيكان به ميدان آمده است، و كسي كه بخواهد دشمن شما را با شما هدف قرار دهد، با تيري شكسته، تيراندازي كرده است به خدا سوگند! صبح كردم در حالي كه گفتار شما را باور ندارم، و به ياري شما اميدوار نيستم، و
دشمنان را به وسيله شما تهديد نمي كنم. راستي شما را چه مي شود؟ دارويتان چيست؟ و روش درمانتان كدام است؟ مردم شام نيز همانند شمايند؟ آيا سزاوارست شعار دهيد و عمل نكنيد؟ و فراموشكاري بدون پرهيزگاري داشته، به غير خدا اميدوار باشيد؟
📚نهج البلاغه /خطبه ۲۹
شرح_صوتی_خطبه_۲۹.mp3
6.63M
✅شرح خطبه ۲۹
🔹در نکوهش اهل کوفه
🔹علل شکست کوفیان
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه