eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
101.القارعه.mp3
360.3K
✅ سوره قارعه 🎤استاد خلیل الحصری ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🍃 ✅ادامه تفسیر سوره واقعه 🔴کیفرهاى دردناک اصحاب شمال در تعقیب مواهب عظیم گروه مقربان و گروه اص
✅ادامه تفسیر سوره واقعه ...درست است که همه اصحاب الشمال در زمره مترفین نیستند، ولى هدف قرآن، سردمداران آنها است. همان گونه که امروز هم مى بینیم، فساد جامعه هاى بشرى، از گروه متنعمین مست و مغرور است، که عامل گمراهى دیگران نیز مى باشند، سرنخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهاى انحرافى، به دست این گروه است، و به همین جهت، قرآن قبل از هر چیز، انگشت روى آنها مى گذارد. این احتمال نیز وجود دارد، چون نعمت، معنى گسترده اى دارد و منحصر به اموال نیست، بلکه جوانى، سلامت و عمر نیز از نعمتهاى خدا است، اگر باعث غرور و غفلت گردد سرچشمه اصلى گناهان است، و اصحاب شمال هر یک، داراى نوعى از این نعمتها هستند. بعد از آن به دومین گناه، آنها اشاره کرده، مى افزاید: آنها بر گناهان بزرگ اصرار داشتند (وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ). حِنْث در اصل به معنى هر گونه گناه است، ولى در بسیارى از مواقع این واژه به معنى پیمان شکنى و مخالفت سوگند آمده، به خاطر این که از مصداقهاى روشن گناه است. بنابراین، ویژگى اصحاب شمال تنها انجام گناه نیست، بلکه اصرار بر گناهان عظیم است; چرا که گناه ممکن است احیاناً از اصحاب یمین نیز سر بزند، ولى آنها هرگز بر آن اصرار نمىورزند، هنگامى که متذکر مى شوند، فوراً توبه مى کنند. جمعى، حنث عظیم را در اینجا به معنى شرک تفسیر کرده اند; چرا که گناهى از آن عظیمتر وجود ندارد، همان گونه که قرآن مى گوید: إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ: خداوند هیچ گاه شرک را نمى بخشد، و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد مى بخشد .(۲) بعضى نیز آن را به دروغ که از اعظم گناهان، و کلید معاصى دیگر است تفسیر کرده اند، مخصوصاً هنگامى که توأم با تکذیب انبیاء و قیامت، باشد. ولى، ظاهر این است که، همه اینها مصداقهائى براى حنث عظیم محسوب مى شود. و سومین عمل خلاف آنها این بود که مى گفتند: آیا هنگامى که مردیم و خاک و استخوان شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد ؟ (وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ). بنابراین، انکار قیامت که خود سرچشمه بسیارى از گناهان است، یکى دیگر از اوصاف اصحاب الشمال مى باشد، و تعبیر به کانُوا یَقُولُون نشان مى دهد که در انکار قیامت نیز اصرار مىورزیدند و پافشارى داشتند. در اینجا دو مطلب قابل توجه است: نخست این که: هنگامى که سخن از اصحاب الیمین و مقربین در میان بود، شرح اعمال و کارهائى که سبب آن پاداشها مى شد را نداد، (جز اشاره کوتاهى که در مورد مقربان بود) اما هنگامى که نوبت به اصحاب الشمال رسید، در این باره شرح کافى داد تا هم اتمام حجتى باشد، و هم بیان این حقیقت که آن مجازاتهاى دردناک با اصل عدالت کاملاً سازگار است. دیگر این که: سه گناهى را که آیات سه گانه فوق به آن اشاره شده، در حقیقت مى تواند اشاره به نفى اصول سه گانه دین از ناحیه اصحاب شمال باشد، در آخرین آیه تکذیب رستاخیز بود، و در آیه دوم انکار توحید ، و در آیه نخست که سخن از مترفین مى گفت، اشاره اى به تکذیب انبیاء ; زیرا همان گونه که در آیه ۲۳ زخرف مى خوانیم: وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِى قَرْیَة مِنْ نَبِىّ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدنا آبائَنا عَلى أُمَّة وَ إنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ: این گونه ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى قبل از تو نفرستادیم مگر این که مترفین آنها گفتند: ما نیاکان خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنها پایبندیم . تعبیر به تُراباً وَ عِظاما ممکن است اشاره به این باشد که، گوشتهاى ما تبدیل به خاک و استخوانهاى ما برهنه مى شود، با این حال، آفرینش جدید چگونه ممکن است؟ و چون فاصله خاک از حیات نوین، بیشتر است در آغاز ذکر شده است. و عجب این که: آنها صحنه هاى معاد را با چشم خود در این جهان مى دیدند که، چگونه بسیارى از موجودات زنده مانند گیاهان مى پوسند و خاک مى شوند، و بار دیگر لباس حیات در تن مى کنند، و اصولاً کسى که آفرینش نخستین را کرده، چگونه تکرار آن براى او مشکل است، با این حال، آنها پیوسته روى انکار معاد اصرار داشتند.(۳) آنها به این هم قناعت نمى کردند و براى اظهار تعجب بیشتر مى گفتند: آیا نیاکان نخستین ما که هیچ اثرى از آنها باقى نمانده دوباره زنده مى شوند ؟! (أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ).(۴) 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۰ /به زياد بن ابيه 🔴 ‌‌از همانا من، براستي به خدا سوگند مي خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردي، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده، و در هزينه عيال، درماني، و خوار و سرگردان شوي. با درود. 🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
۲۰- و من كتاب له ( عليه السلام ) > إلي زياد ابن أبيه و هو خليفة عامله عبد الله بن عباس علي البصرة
. ✅شرح نامه ۲۰ (مکارم شیرازی) از نامه هاى امام(علیه السلام) است که به زیاد بن ابیه جانشین فرماندار آن حضرت، عبدالله بن عباس در بصره نوشته است. عبدالله بن عباس در آن زمان فرماندارى بصره، اهواز، فارس، کرمان و دیگر نواحى آنجا را از طرف امام(علیه السلام) بر عهده داشت.(1) 📜نامه در یک نگاه: از این نامه مخصوصاً با توجّه به صدر آن، که در تاریخ یعقوبى آمده، استفاده مى شود که «زیاد» قصد خیانت در بیت المال و طفره رفتن از پرداختن تمام خراج را داشت. امام(علیه السلام) از طریق بعضى از «عیون» خود از این امر آگاه شد و این نامه شدیداللحن را براى او نوشت که خراج را باید به طور کامل به بیت المال بپردازد و نزد امام(علیه السلام) بفرستد و امام(علیه السلام) او را تهدید کرد که اگر از این کار خوددارى نماید او را شدیداً مجازات خواهد کرد. از این نامه و مانند آن روشن مى شود که امام(علیه السلام) عمال و مراقبینى بر تمام مسئولان حکومتى گماشته بود که مسائل مهم را مرتباً گزارش مى دادند، و اگر مسئولى پا از مأموریت خود فراتر مى نهاد امام(علیه السلام) به او هشدار مى داد. 💥هشدار شدید به متخلّفان: از تاریخ یعقوبى استفاده مى شود که امام(علیه السلام) در آغاز این نامه چنین مرقوم داشت: «إنّ رَسُولى أخْبَرَنى بِعَجَب زَعَمَ أَنّکَ قُلْتَ لَهُ فیما بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ: إنّ الاْکْرادَ هاجَتْ بِکَ فَکَسَرَتْ عَلَیْکَ کَسیراً منَ الْخِراجَ وَقُلْتَ لَهُ: لا تَعَلَّم بِذلِکَ أمیرَالْمُؤْمِنینَ; فرستاده من چیز تعجب آورى را به من خبر داد او مى گوید: تو این سخن را به عنوان یک راز به او گفته اى که کردهاى منطقه سرکشى کردند و از پرداختن بسیارى از خراج خوددارى ورزیدند و گفته اى: این سخن را به امیر مؤمنان(علیه السلام) نگو (شاید به گمان اینکه امام(علیه السلام) از مقدار خراج که قرارداد شده دقیقا خبر نداشته باشد و هرچه براى او بفرستند مى پذیرد)». از این قسمت نامه به خوبى استفاده مى شود که زیاد براى تقلیل خراج توطئه کرده بود و به عنوان اینکه اکراد از پرداختن خراج به طور کامل خوددارى کردند مى خواست بخشى از خراج را به نفع خود بردارد و براى بیت المال نفرستد. امام(علیه السلام) از توطئه او آگاه شد و این نامه شدید اللحن را براى او فرستاد و فرمود: «صادقانه به خداوند سوگند یاد مى کنم اگر به من گزارش رسد که از بیت المال مسلمین چیزى کم یا زیاد به خیانت برداشته اى آنچنان بر تو سخت مى گیرم که در زندگى تو را کم بهره، سنگین بار و حقیر و ذلیل سازد. والسلام»; (وَإِنِّی أُقْسِمُ بِاللهِ قَسَماً صَادِقاً، لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَیْءِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئاً صَغِیراً أَوْ کَبِیراً، لاََشُدَّنَّ عَلَیْکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلِیلَ الْوَفْرِ، ثَقِیلَ الظَّهْرِ ضَئِیلَ الاَْمْرِ، وَالسَّلاَمُ). تعبیر امام(علیه السلام) به اینکه قسمى را یاد مى کند که قسم صدق است مفهومش این نیست که ممکن است که قسم غیر صادقانه اى از امام(علیه السلام) صادر شود، بلکه نوعى تأکید بر جدى بودن این قسم است. 🔹نکته دیگر این است که امام(علیه السلام) به او صریحا نفرمود تو خیانت کرده اى، بلکه سخن را به نحو مشروط بیان کرد که «اگر به من برسد که مرتکب چین خیانتى شده اى» زیرا در این گونه موارد اگر پرده را از روى کار شخص متخلف کنار بزنند او جسورتر مى شود. فصاحت و بلاغت ایجاب مى کند که پرده را کمى کنار بزنند و مطلب را به صورت مشروط بیان کنند تا او جسور نشود و قصد فرار از منطقه و با خود بردن اموال را نکند. این نکته نیز حایز اهمّیّت است که امام(علیه السلام) مى فرماید، چنان بر تو سخت مى گیرم که سه بلا بر سر تو بیاید نخست اینکه در زندگى کم بهره شوى، آبرویت بریزد و کارى به تو نسپارند. دوم اینکه تو سنگین بار گردى که ممکن است منظور سنگین بار شدن در دنیا باشد; یعنى مسئولیت خیانت بر دوش او قرار گیرد و به دنبال آن مجازات شود و یا بر اثر بى نوایى پشتش براى اداره زندگى شخصى خود سنگین گردد. بعضى از شارحان نیز احتمال داده اند که منظور سنگینى پشت از نظر مسئولیت اخروى است همان گونه که در آیه شریفه آمده است: 🍃«(وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَأَثْقالاً مَّعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَمّا کانُوا یَفْتَرُونَ); آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش مى کشند، و (همچنین) بارهاى سنگین دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خود; و روز قیامت به یقین از دروغ هایى که به خدا مى بستند سؤال خواهند شد».(2) 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۳۶ /به عقيل /فراز ۱ ✅ لشكري انبوه از مسلمانان را به سوي بسر بن ارطاه (كه به يمن يورش برد) فرستادم، هنگامي كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان بازگشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اي نبرد كردند، گويا ساعتي بيش نبود، كه بي رمق با دشواري جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. برادر! قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند، و در جدايي سرگردان باشند، و با سركشي و دشمني زندگي كنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتي هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر (ص)) را از من ربودند. ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح_صوتی_نامه_۳۶.mp3
6.36M
✅شرح نامه ۳۶ /بنیاد‌مجازی‌نهج‌البلاغه کانال نهج‌البلاغه 🌺✨ ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
102.التكاثر.mp3
291.9K
✅ سوره تکاثر 🎤استاد خلیل الحصری ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✅ادامه تفسیر سوره واقعه ...درست است که همه اصحاب الشمال در زمره مترفین نیستند، ولى هدف قرآن، سر
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه همانها که شاید هر ذره اى از خاکشان به گوشه اى افتاده است یا جزء بدن موجود دیگرى شده است؟ ولى، چنان که در پایان سوره یس مشروحاً گفته شد، در برابر دلائل محکمى که بر مسأله معاد دلالت مى کند، اینها یک مشت بهانه هاى واهى بیش نیست. 🍃سپس قرآن به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: در پاسخ آنها بگو: نه فقط شما و پدرانتان، بلکه تمام اولین و آخرین... ✨ (قُلْ إِنَّ الأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ). همگى در موعد روز معین (روز رستاخیز) جمع مى شوند ✨ (لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِیقاتِ یَوْم مَعْلُوم).(۵) 🔹 مِیقات از ماده وقت ، به معنى زمانى است که براى کار یا وعده اى تعیین شده، و منظور از میقات در اینجا همان وقت مقرر قیامت است، که در آن روزها، همه انسانها در محشر براى رسیدگى به حسابهایشان اجتماع مى کنند، گاهى نیز به صورت کنایه، براى مکانى که براى انجام کارى مقرر شده است به کار مى رود، مانند میقاتهاى حج ، که نام مکانهاى خاصى است که از آنجا احرام مى بندند. ضمناً، از تعبیرات مختلف این آیه (إِن و لام)، تأکیدهاى متعددى در زمینه رستاخیز استفاده مى شود. از این آیه، به خوبى استفاده مى شود که، معاد و رستاخیز همه انسانها در یک روز همراه هم انجام مى گیرد، و همین معنى در آیات دیگر قرآن نیز آمده است.(۶) و از اینجا به خوبى روشن مى شود، آنهائى که قیامت را در زمانهاى متعدد نسبت به هر امتى جداگانه پنداشته اند، از آیات قرآن کاملاً بیگانه اند. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که، منظور از معلوم بودن قیامت، معلوم بودن نزد پروردگار است، و گرنه هیچ کس حتى انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین از وقت آن آگاه نیست. 📚۱ ـ لسان العرب ، جلد ۹، صفحه ۱۷. ۲ ـ نساء، آیه ۴۸. ۳ ـ توجه داشته باشید تکرار حرف استفهام، و تعبیر به إِنَّ ، همه به عنوان تأکید آورده شده. ۴ ـ همزه در أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ همزه استفهامیه، و واو ، واو عاطفه است که همزه استفهام بر آن مقدم مى شود. ۵ ـ إِلى در این جمله به خاطر این به کار رفته که قیامت، در پایان این جهان قرار دارد و نیز ممکن است که إِلى در اینجا به معنى لام بوده باشد، همان گونه که در بسیارى از آیات قرآن لمیقات آمده است. ۶ ـ هود، آیه ۱٠۲ ـ مریم، آیه ۹۵. 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 ✅شرح خطبه ۲قسمت۳ /مکارم شیرازی ♦️دورنمايى از عصر جاهليّت: امام(عليه السلام) در اين فراز کوتاه
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۳ ... بديهى است; امّا کوردلان عصر جاهليّت حتّى از ديدن چنين واقعيّتى محروم بودند. باز در چهار جمله ديگر چنين نتيجه گيرى مى فرمايد: «در اين شرايط نابسامان، ارکان ايمان فرو ريخته و نشانه هاى آن ناشناخته مانده و طرق آن ويران و شاهراه هايش ناپيدا بود» (فَانْهارَتْ(8) دَعائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعالِمُهُ وَ دَرَسَتْ(9) سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ(10)). 🍃تعبير به «دعائم» ممکن است اشاره به مردان الهى و رهروان راه حق و يا تعليمات اصولى انبيا باشد و تعبير به «انهارت» اشاره به نابود کردن آنها و يا فراموش کردنشان باشد; معالم مى تواند اشاره به کتب آسمانى پيشين و يا اصول تعليمات انبيا باشد و «سبل» و «شرک» اشاره به طرق و راه هاى شناخت است ـ اعم از طرق عقلانى و فطرى و يا طريق وحى و تعليمات آسمانى. 🔹اين نکته نيز قابل توجّه است که شُرُک همان طور که قبلا اشاره شد به معناى شاهراه است. راه هاى کوچک ممکن است محو و فراموش شود ولى شاهراه ها معمولا خود را نشان مى دهند; امّا در چنين جامعه اى حتّى شاهراه هاى هدايت نيز محو و نابود شد. در يک نتيجه گيرى ديگر امام(عليه السلام) مى فرمايد: در چنين شرايط و وضعى، مردم در دام شيطان افتاده و به پيروى او تن داده بودند «شيطان را اطاعت کرده و در مسير خواسته هاى او گام برمى داشتند» (اَطاعُوا الشَّيْطانَ فَسَلَکُوا مَسالِکَهُ) و «درست در همين حال در آبشخور شيطان وارد شدند و از آن سيراب گشتند» (وَ وَرَدُوا مَناهِلَهُ(11)). نتيجه آن همان شد که امام(عليه السلام) در جمله هاى بعد فرموده: «به وسيله آنها (مردمى که در دام شيطان گرفتار بودند) نشانه هاى شيطان آشکار و پرچم وى به اهتزاز در آمده بود» (بِهِمْ سارَتْ(12) اَعْلامُهُ، وَ قامَ لِواؤُهُ). 🔸سپس در ترسيم دقيق و با تشبيهات گويا و زنده اى مى فرمايد: «اين در حالى بود که مردم در فتنه ها گرفتار بودند که با پاى خويش آنان را لگدمال نموده و با سُم خود آنها را له کرده بود و همچنان (اين هيولاى فتنه) بر روى پاى خود ايستاده بود» (فِى فِتَن داسَتْهُمْ(13) بِاخْفافِها(14) وَ وَطِئَتْهُمْ بِاَظْلافِها(15)، وَقامَتْ عَلى سَنابِکِها(16)).(17) آيا اين فتنه ها همان فتنه هايى است که در بالا به آن اشاره شد يا فتنه هاى ديگرى است; ظاهر اين است که همان فتنه هاست که با اوصاف و آثار ديگرى بيان شده. در اين جا امام(عليه السلام) فتنه هاى عصر جاهليّت را به حيوان وحشى و خطرناکى تشبيه کرده که با سُم خود صاحبش را لگدمال نموده و همچنان بر سر پا ايستاده تا هر حرکتى را در برابر خود ببيند در زير پاى خود له کند. تعبير به «سنابک» که به معناى سر سُم حيوانات تک سُم است اشاره لطيفى به اين حقيقت است که فتنه هرگز شکست نخورده بلکه با قدرت تمام، سايه شوم خود را بر مردم افکنده بود (زيرا اين گونه حيوانات هنگامى بر سر سُم مى ايستند که کاملا آماده نشان دادن عکس العملهاى خشن از خود باشند). به اين ترتيب اوضاع در آن زمان به قدرى خراب و پيچيده بود که اميدى براى نجات نمى رفت. درست به همين دليل امام(عليه السلام) در آخرين جمله هاى خود چنين نتيجه گيرى مى فرمايد: «آنها در ميان فتنه ها گم گشته و سرگردان و نادان و فريب خورده بودند» (فَهُمْ فيها تائِهُونَ(18) حائِرُونَ جاهِلُونَ مَفْتُونُونَ). تائهون: اشاره به اين است که راه حق را به کلّى گم کرده و حتّى خويشتن خويش را نيز از دست داده بودند. 🔹حائرون: اشاره به نهايت تحيّر و سرگردانى آنهاست که حتّى قدرت تصميم گيرى براى انديشيدن به راه نجات نداشتند. جاهلون: اشاره به اين است که اگر فرضاً تصميم براى نجات مى گرفتند جهل و بى خبرى به آنها اجازه پيدا کردن راه نمى داد. مفتونون: اشاره به اوهام و خيالات و فريب و نيرنگهايى است که آنها را به خود جلب و جذب کرده بود، سراب را آب و مجاز را حقيقت مى پنداشتند. اينها در حالى بود که «مردم آن زمان در (کنار) بهترين خانه (در کنار خانه خدا و سرزمين انبياى بزرگ) زندگى داشتند، ولى با همسايگانى که بدترين همسايگان بودند» (فى خَيْرِ دار وَ شَرِّ جيران).(19) به خاطر اين بدبختيهاى مضاعف و متراکم «خوابشان بى خوابى و سرمه هاى چشمشان اشکها بود (هرگز استراحت و آرامشى نداشتند و هيچ گاه به خاطر جنايات مکرّرى که صورت مى گرفت و مصايبى که پى در پى روى مى داد اشک چشمانشان خشک نمى شد)!» (نَوْمُهُمْ سُهُود،(20) وَ کُحلُهُمْ دُمُوع). 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹در نكوهش اهل كوفه 🌿علل شكست كوفيان 🌷اي مردم كوفه! بدنهاي شما در كنار هم، اما افكار و خواسته هاي شما پراكنده است، سخنان ادعايي شما، سنگهاي سخت را مي شكند، ولي رفتار سست شما دشمنان را اميدوار مي سازد، در خانه هايتان كه نشستيد، ادعاها و شعارهاي تند سر مي دهيد، اما در روز نبرد، مي گوييد اي جنگ، از ما دور شو، و فرار مي كنيد. آن كس كه از شما ياري خواهد، ذليل و خوار است، و قلب رهاكننده شما آسايش ندارد، بهانه هاي نابخردانه مي آوريد، چون بدهكاران خواهان مهلت، از من مهلت مي طلبيد و براي مبارزه سستي مي كنيد، بدانيد كه افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمي توانند ظلم و ستم را دور كنند، و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمي آيد، شما كه از خانه خود دفاع نمي كنيد چگونه از خانه ديگران دفاع مي نماييد؟ و با كدام امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت؟ به خدا سوگند فريب خورده آن كس كه به گفتار شما مغرور شود، كسي كه به اميد شما به سوي پيروزي رود، با كندترين پيكان به ميدان آمده است، و كسي كه بخواهد دشمن شما را با شما هدف قرار دهد، با تيري شكسته، تيراندازي كرده است به خدا سوگند! صبح كردم در حالي كه گفتار شما را باور ندارم، و به ياري شما اميدوار نيستم، و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمي كنم. راستي شما را چه مي شود؟ دارويتان چيست؟ و روش درمانتان كدام است؟ مردم شام نيز همانند شمايند؟ آيا سزاوارست شعار دهيد و عمل نكنيد؟ و فراموشكاري بدون پرهيزگاري داشته، به غير خدا اميدوار باشيد؟ 📚نهج البلاغه /خطبه ۲۹
شرح_صوتی_خطبه_۲۹.mp3
6.63M
✅شرح خطبه ۲۹ 🔹در نکوهش اهل کوفه 🔹علل شکست کوفیان /بنیاد‌مجازی‌نهج‌البلاغه کانال @Nahjolbalaghe2
لیست نهایی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب استان بوشهر ✅لطفا نشر دهید @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
103.العصر.mp3
151.7K
✅ سوره عصر 🎤استاد خلیل الحصری ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه همانها که شاید هر ذره اى از خاکشان به گوشه اى افتاده است یا جزء بدن موجو
. ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ✨ ✨ ۵۱ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ۵۲لَآکِلُونَ مِنْ شَجَر مِنْ زَقُّوم ۵۳فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ ۵۴فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ۵۵فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ۵۶هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ⬇️ترجمه: ۵۱ ـ سپس شما اى گمراهان تکذیب کننده! ۵۲ ـ قطعاً از درخت زقّوم مى خورید. ۵۳ ـ و شکمها را از آن پر مى کنید. ۵۴ ـ و روى آن از آب سوزان مى نوشید. ۵۵ ـ و همچون شتران مبتلا به بیمارى عطش، از آن مى آشامید! ۵۶ ـ این است وسیله پذیرائى از آنها در قیامت ! تفسیر⬇️ ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ✨ #بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمنِ‌الرَّحِيم✨ ۵۱ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضّا
✨ ✅ادامه تفسیر،سوره واقعه بخش دیگرى از مجازاتهاى این مجرمان گمراه این آیات، همچنان ادامه بحثهاى مربوط به کیفرهاى اصحاب الشمال است، آنها را مخاطب ساخته، چنین مى گوید: سپس شما اى گمراهان تکذیب کننده (ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ). از درخت زقوم مى خورید (لَآکِلُونَ مِنْ شَجَر مِنْ زَقُّوم).(۱) و شکمهاى خود را از آن پر مى کنید ✨ (فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ). در آیات گذشته تنها از محیط زندگى اصحاب الشمال (دوزخ) سخن به میان آمده بود. اما در اینجا، سخن از مأکول و مشروب آنها است، که درست از این نظر نیز نقطه مقابل مقربان و اصحاب الیمین مى باشند. قابل توجه این که، مخاطب در این آیات گمراهان تکذیب کننده اند ، آنهائى که علاوه بر گمراهى و ضلال، داراى روح عناد و لجاج در مقابل حقّند، و پیوسته به این کار ادامه مى دهند. زقوم چنان که قبلاً نیز گفته ایم، گیاهى است تلخ و بد بو و بد طعم، و شیره اى دارد که وقتى به بدن انسان مى رسد ورم مى کند، و گاه به هر نوع غذاى تنفر آمیز دوزخیان گفته شده است.(۲) 🔹تعبیر به فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ اشاره به این است: آنها نخست گرفتار حالت گرسنگى شدید مى شوند، به گونه اى که حریصانه از این غذاى بسیار ناگوار مى خورند، و شکمها را پر مى کنند. هنگامى که از این غذاى ناگوار خوردند تشنه مى شوند، اما نوشابه آنها چیست؟ قرآن مى گوید: شما روى آن غذاى ناگوار از آب سوزان مى نوشید ! (فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ).(۳) و چنان حریصانه مى نوشید، همانند نوشیدن شترانى که به بیمارى استسقا مبتلا شده اند ✨ (فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ). 🔻شترى که مبتلا به این بیمارى مى شود، آنقدر تشنه مى گردد، و پى در پى آب مى نوشد تا هلاک شود، آرى، این است سرنوشت ضالون مکذبون در قیامت. 🔹 حَمِیم به معنى آب فوق العاده داغ و سوزان است، لذا به دوستان گرم و پر محبت ولىّ حمیم مى گویند، حمّام نیز از همین ماده مشتق شده است. هِیْم (بر وزن میم) جمع هائم (و بعضى آن را جمع اهیم و هیماء مى دانند) در اصل از هیام (بر وزن فرات) به معنى بیمارى عطش است که به شتر عارض مى شود، این تعبیر در مورد عشقهاى سوزان، و عاشقان بیقرار نیز به کار مى رود . بعضى از مفسران هِیم را به معنى زمینهاى شنزار مى دانند که، هر قدر آب روى آن بریزند در آن فرو مى رود، و گوئى هرگز سیراب نمى شود! و در آخرین آیه مورد بحث، بار دیگر اشاره به این طعام و نوشابه کرده، مى گوید: این است وسیله پذیرائى از آنها در روز قیامت ! ✨(هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ). و این در حالى است که اصحاب الیمین در سایه هاى بسیار لطیف و پر طراوت آرمیده اند، و از بهترین میوه ها و چشمه هاى آب گوارا، و شراب طهور، مى نوشند و سرمست از عشق خدا هستند، ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا ؟! واژه نُزُل چنان که قبلاً گفته ایم، به معنى وسیله اى است که با آن از میهمان عزیزى پذیرائى مى کنند، و گاه به اولین طعام یا نوشیدنى که براى میهمان مى آورند، اطلاق مى شود، بدیهى است دوزخیان نه میهمانند، و نه زقوم و حمیم وسیله پذیرائى محسوب مى شود، بلکه این یک نوع طعنه بر آنها است، تا حساب کنند وقتى پذیرائى آنها چنین باشد، واى به حال مجازات و کیفر آنان! 📚۱ ـ مِن در مِنْ شَجَر تبعیضیه است و در مِنْ زَقُّوم بیانیه. ۲ ـ مجمع البحرین ، مفردات راغب ، لسان العرب و تفسیر روح المعانى . ۳ ـ قابل توجه این که، در آیه قبل، ضمیر مؤنث (منها) به شجر من زقوم باز مى گردد و در این آیه، ضمیر مذکر (علیه); چرا که شجر هم به معنى مذکر و هم مؤنث به کار مى رود و همچنین ثمر (مجمع البیان، ذیل آیات مورد بحث). 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا