فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐بنی اسرائیل تا امام زمان
✅بسیار مهم
⚘ @Nahjolbalaghe2
#مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐اگه این هفت علامت رو داری،
منتظر واقعی ظهور هستی...
/استاد ماندگاری
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌥
⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #نغمةالرست
🔸با صدای اساتید:
#محمد_اللیثی
#غلوش
#حمدی_زامل
#عبدالفتاح_شعشاعی
#مصطفی_اسماعیل
🔸مدت : 2.33 دقیقه
🔸حجم : 5.97 مگابایت
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح لطف حق با تو مداراها کند... هنگامى که نوح، آخرین تلاش خود را در طى صدها
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
باز در این که این بت ها در میان قبائل عرب جاهلى چگونه تقسیم شد؟ گفتگو است:
بعضى گفته اند: بت ود متعلق به طایفه بنى کلب در سر زمین دومة الجندل قرار داشت (شهرى در نزدیکى تبوک که امروز آن را جوف مى نامند).
و سواع متعلق به قبیله هذیل در سرزمین رهاط بود.
و بت یغوث به طائفه بنى قطیف یا طائفه بنى مذجح تعلق داشت.
و یعوق به طایفه همدان .
و نسر به طایفه ذى الکلاع از قبائل حمیر .(۳)
روى هم رفته، از این پنج بت، سه بت (یغوث و یعوق و نسر) در سرزمین یمن قرار داشت که با تسلط ذو نواس بر یمن از میان رفت و مردم آن سامان به آئین یهود گرویدند.(۴)
واقدى مورخ معروف مى گوید: بت ود به شکل مرد بود و سواع به صورت زن و یغوث به صورت شیر و یعوق به صورت اسب و نسر به صورت باز (پرنده معروف).(۵)
البته، عرب جاهلى مخصوصاً اهالى مکّه بت هاى دیگرى نیز داشتند که از جمله بت هبل بود که بزرگترین بت هاى آنان محسوب مى شد و در داخل خانه کعبه قرار داشت، و ۱۸ ذراع طول آن بود! و بت اساف در مقابل حجر الاسود و بت نائله در مقابل رکن یمانى (گوشه جنوبى خانه کعبه) و همچنین بت لات و عزّى بود.(۶)
سپس، نوح مى افزاید: خداوندا این رهبران گمراه و خود خواه گروه بسیارى را گمراه ساختند (وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً).(۷)
خداوندا! ظالمان را جز ضلالت میفزا (وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ ضَلالاً).
منظور از افزودن ضلالت و گمراهى ظالمان و ستمگران، همان سلب توفیق الهى از آنها است که سبب بدبختى آنها مى شود، و یا مجازاتى است که آنها به خاطر ظلمشان دریافت مى دارند، که خدا نور ایمان را از آنها مى گیرد، و تاریکى کفر را جانشین آن مى سازد.
و یا این خاصیت اعمال آنهاست که به خدا نسبت داده مى شود; زیرا هر موجودى هر تأثیرى دارد به فرمان او است (دقت کنید).
هر چه باشد، هیچ منافاتى با حکمت خداوند در مورد مسأله ایمان و کفر و هدایت و ضلالت ندارد، و سبب سلب اختیار نیز نمى شود.
سرانجام، در آخرین آیه مورد بحث، خداوند سخن آخر را در این زمینه چنین مى فرماید: به خاطر گناهانشان غرق شدند، و آنها را در آتش وارد ساختند، و یاورانى جز خدا نیافتند که در برابر خشم او از آنها دفاع کند (مِمّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْصاراً).(۸)
تعبیر آیه نشان مى دهد که: آنها بعد از غرق شدن، بلافاصله وارد آتش شدند، و این عجیب است که از آب فورا وارد آتش شوند! و این آتش همان آتش برزخى است; چرا که طبق گواهى آیات قرآن، گروهى بعد از مرگ، در عالم برزخ مجازات مى شوند، و طبق بعضى از روایات قبر یا باغى از باغ هاى بهشت است، یا حفره اى از حفره هاى دوزخ!.
این احتمال نیز داده شده که: منظور، آتش قیامت است، ولى از آنجا که وقوع قیامت قطعى است و فاصله زیادى ندارد، به صورت فعل ماضى ذکر شده است.(۹)
بعضى نیز احتمال دادند: منظور آتش دنیا است، مى گویند: به فرمان خدا در میان همان امواج طوفان آتشى ظاهر شد و آنها را در کام خود فرو کشید!.(۱٠)
📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴ ـ تفسیر على بن ابراهیم ـ تفسیر ابوالفتوح رازى و تفسیرهاى دیگر (ذیل آیات مورد بحث).
۲ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۱٠، صفحه ۶۷۸۷.
۳ و۴ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴ و اعلام القرآن ، صفحه ۶۳۱.
۵ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴.
۶ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴.
۷ ـ ضمیر در أَضَلُّوا به رؤسا و رهبران ثروتمند این گروه باز مى گردد، به قرینه آیه قبل که مى گوید: وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ: گفتند: بت هاى خود را رها نکنید .
ولى بعضى از مفسران، احتمال داده اند: ضمیر به بت ها باز مى گردد; چرا که آنها مایه گمراهى بودند (و شبیه آن در آیه ۳۶ ابراهیم نیز آمده است، اما نه به صورت ضمیر جمع مذکر، بلکه به صورت ضمیر جمع مؤنث) اما، این احتمال در آیه مورد بحث بسیار بعید به نظر مى رسد.
۸ ـ مِن در مِمّا خَطِیئاتِهِمْ به معنى باء سببیت یا لام تعلیل است و ما در اینجا زائده و براى تأکید مى باشد.
۹ ـ فخر رازى در تفسیر خود آن را به عنوان یک قول نقل کرده است، جلد ۳٠، صفحه ۱۴۵.
۱٠ ـ تفسیر ابوالفتوح رازى ، جلد ۱۱، صفحه ۲۸٠
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۴ آيه مباهله، على(عليه السلام) را به منزله نفس نفيس و جان پاک پيغمبر، و فا
✨
✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۴
... به يقين پيشداوريها مانع از اين شده است که مفهوم چنين کلام روشنى پذيرفته شود زيرا اگر على(عليه السلام) مى خواست بفرمايد: پيش از اين، حق به دست اهلش سپرده نشده بود و اکنون به دست اهلش رسيده و به محل شايسته خود بازگشته است چه عبارتى از اين روشن تر، ممکن بود بگويد.
اين از يکسو، از سوى ديگر مى دانيم اين جمله که عرب نسبت به او حسد مى ورزيد و عداوت داشت سخنى بى اساس است. آرى تنها گروه کوچکى که از بازماندگان سران شرک و کفر بودند چنين حالتى را داشتند و به تعبيرى ديگر جمعى از سران قريش و سران يهود و منافقين که ضربات او را در جنگهاى بدر و خيبر و حنين چشيده بودند، عداوت او را در دل داشتند ولى توده هاى مردم به او عشق مى ورزيدند. لذا در حديث معروفى که در منابع معتبر اسلامى آمده است مى خوانيم که پيامبر(صلى الله عليه وآله) خطاب به على(عليه السلام) کرد و دست بر شانه او زد و فرمود: «لا يُبْغِضُکَ اِلاّ مُنافِق; تنها منافقان با تو دشمنى دارند»(31) و در صحيح ترمذى که از معروفترين منابع اهل سنت است از ابوسعيد خدرى نقل شده است که گفت: «اِنّا کُنّا لَنَعْرِفُ الْمُنافِقينَ بِبُغْضِهِمْ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِب; ما منافقان را از طريق دشمنى با على بن ابى طالب مى شناختيم».(32) آيا ابن ابى الحديد راضى مى شود که اکثريّت مسلمين آن روز را از منافقان بشمارد؟ و باز به همين دليل مى بينيم استقبالى که از خلافت على(عليه السلام) و بيعت با او شد از هيچ يک از خلفا نشد در حالى که معاصران او و بيعت کنندگان با وى غالباً همان صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله)يا فرزندان آنها بودند و اين در واقع عذر ناموجّهى است که براى عدم تسليم در برابر واقعيّت ذکر شده است.
امّا در مورد اين که مى گويد نصّى بر خلافت و ولايت او نرسيده است، اين سخنى است دور از واقعيّت که در جاى خود آن را اثبات نموده ايم.(33)
📚پی نوشت:⬇️
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۴ ... به يقين پيشداوريها مانع از اين شده است که مفهوم چنين کلام روشنى پذي
✨
📚پی نوشت:
1. در اين احاديث معروف که در کتب و منابع اصلى شيعه و اهل سنّت نقل شده موقعيّت اهل بيت به روشنى بيان شده است. در حديث ثقلين، اهل بيت پيامبر بعد از قرآن مهم ترين وسيله هدايت و نجات شمرده شده اند که هرگز ميان آنان و قرآن جدايى نمى افتد و در حديث دوّم تشبيه به کشتى نوح که تنها مايه نجات از غرقاب به هنگام طوفان بود گرديده اند و در حديث سوّم به منزله ستارگان آسمان که مايه هدايت (در ظلمات برّ و بحر) مى باشد شمرده شده اند.
2. «لجأ» و «ملجأ» به معناى پناهگاه است.
3. «عيبة» به معناى صندوق يا چيزى است که اشيا را در آن پنهان مى کنند و در اصل از مادّه عيب گرفته شده و از آن جا که معمولا عيوب را کتمان مى کنند واژه مزبور به آن معنا که ذکر شد، آمده است.
4. «مَؤئِل» از ماده «وأل» (بر وزن سهل) به معناى پناهگاه و محل نجات آمده است.
5. «کهوف» جمع «کهف» به معناى غار است، ولى بعضى گفته اند کهف به معناى غار وسيع است و از آن جا که انسانها در بسيارى از اوقات به غارها پناه مى بردند مفهوم پناهگاه يا محل حفظ نيز در آن وجود دارد.
6. توجّه داشته باشيد که در مرجع ضمير در اين شش جمله و همچنين در جمله بعد، در ميان شارحان نهج البلاغه گفتگوست. بعضى معتقدند همه اينها به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) برمى گردد ولى قراين به خوبى نشان مى دهد که ضمير در شش جمله اوّل به خداوند برمى گردد (مخصوصاً با توجّه به جمله «و کهوف کتبه») و در جمله اخير به دين بازگشت مى کند که توضيح آن خواهد آمد.
7. تفسير پيام قرآن، ج 7، ص 254 و تفسير نمونه، ج 25، ص 142، ذيل آيه 26 از سوره جن.
8. بحارالانوار، ج 10، ص 118، ح 1.
9. به تفسير نمونه، ج 11، ذيل آيه 15 سوره نحل مراجعه شود.
10. «ارتعاد» از ماده «رَعْدَة» به معناى لرزش است و از آن جا که صداى عظيم ابرها، ايجاد لرزش مى کند به آن رعد گفته اند و بنابراين، ارتعاد به معناى لرزيدن است.
11. «فرائص» جمع «فريصة» به معناى قطعه گوشتى است که در کنار قلب قرار گرفته که هنگام وحشت به لرزه درمى آيد و لذا «ارتعاد الفرائص» کنايه از وحشت و اضطراب است و فرصت را نيز از اين جهت فرصت گويند که قطعه زمانى است مناسب انجام کار مطلوب. (مقاييس، مفردات راغب و لسان العرب)
12. نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 147.
13. به تفسير پيام قرآن، ج 9 مراجعه شود.
14. «فجور» از مادّه «فجر» به معناى ايجاد شکاف وسيعى در چيزى است و به همين جهت، طلوع صبح را «فجر» مى گويند گويى نور صبح، پرده سياه شب را مى شکافد و به کارهاى نامشروع فجور گفته مى شود، به خاطر آن که پرده ديانت را مى درد.
15. «غرور» به معناى غفلت در حال بيدارى است و به معناى فريب و نيرنگ نيز آمده است و غرور (به فتح غين) به معناى هر چيزى است که انسان را مى فريبد و غافل مى سازد و گاه تفسير به شيطان شده است چرا که با وعده هاى دروغين، مردم را مى فريبد.
16. «ثبور» از ماده «ثبر» بر وزن صبر به معناى حبس کردن است و سپس به معناى هلاکت و فساد آمده است که انسان را از رسيدن به هدف باز مى دارد.
17. مراجعه شود به احقاق الحق، ج 6، ص 4 و ج 16، ص 402. و به اعيان الشيعة، ج 1، ص 264.
18. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 20 و 21.
19. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 134.
20. اين جمله محذوفى دارد و در تقدير تقريباً چنين است: اَلاَنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ لِمَ لا تُؤَدُّونَ حَقَّهُ و در مصادر نهج البلاغه تقدير آن چنين آمده است: اَلاَنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ يَجْرى ما يَجْرى مِنَ الْحَوادِثِ وَ يَقَعُ ما يَقَعُ مِنَ الاِخْتِلافِ. (مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 302) و نتيجه هر دو يکى است.
21. سوره احزاب، آيه 33.
22. سوره آل عمران، آيه 61.
23. سوره مائده، آيه 67.
24. در تفسير نمونه ذيل هر يک از آيات مربوطه اشاراتى به اين منابع شده، شرح بيشتر آن را مى توانيد در احقاق الحق، ج 3 و تفسير پيام قرآن، ج 9، مطالعه فرماييد.
25. کتاب فضائل الخمسة من الصحاح الستّة، نوشته محقق دانشمند مرحوم فيروزآبادى.
26. عبقات الانوار، نوشته ميرحامد حسين هندى.
27. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 17.
28. علىّ فى الکتاب و السنة، ج 1، ص 10.
29. الغدير، ج 10، ص 271.
30.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 140.
31. شواهد التنزيل، ج 1، ص 329.
32. صحيح ترمذى، ج 13، ص 168، طبع الصاوى مصر (ج 5، ص 635، طبع دار احياء التراث العربى).
33. به جلد نهم «پيام قرآن» مراجعه فرماييد.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه/خطبه۴۱-وفاداري و نهي از منكر
💠پرهيز از حيله و نيرنگ
🌿اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن٥ سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
🌿🌺🌿
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌿🌺🌷🌿
📕نهج البلاغه/خطبه۴۲ پرهيز از هوسراني
🍃پرهيز از آرزوهاي طولاني و هواپرستي
🌹اي مردم! همانا بر شما از دو چيز مي ترسم، هواپرستي و آرزوهاي طولاني. اما پيروي از خواهش نفس، انسان را از حق باز مي دارد، و آرزوهاي طولاني، آخرت را از ياد مي برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقيمانده اندكي از ظرف آبي كه آن را خالي كرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد كه آخرت به سوي ما مي آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزنداني دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندي به پدر و مادر خويش باز مي گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسي، و فردا روز حساب رسي است، نه عمل. ((حذا) به معناي شتابان و (جذا) به معناي بريده از نيك و بد، كه برخي نقل كردند)
🌺
شرح_صوتی_خطبه_۴۱_و_۴۲.mp3
8.62M
✅شرح خطبه ۴۱و ۴۲
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
اۍ احمدیان بہ نام احمد صلوات
هر دم بہ هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدۍ دلم مسرورست
پیوستہ بگو تو بر محمد صلوات
🌺 #عید_مبعث و #سال_نو_مبارک
🌺 #صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️قرائت تقلیدی بسیار زیبا از نوجوان تبریزی
#تلاوت_مجلسی
از استاد مرحوم #عبدالباسط محمد عبدالصمد
🌹🍃
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح باز در این که این بت ها در میان قبائل عرب جاهلى چگونه تقسیم شد؟ گفتگو است
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۲۶وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً
۲۷إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً
۲۸رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً
🍃ترجمه:
۲۶ ـ نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روى زمین باقى مگذار!
۲۷ ـ چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند.
۲۸ ـ پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز; و ظالمان را جز هلاکت میفزا!
🌿تفسیر:
این قوم فاسد و مفسد باید بروند!
این آیات، همچنان ادامه سخنان نوح(علیه السلام) و شکایتش از قوم به درگاه خدا و نفرین درباره آنها است، مى فرماید:
نوح گفت: پروردگارا! احدى از کافران را روى زمین زنده مگذار ! (وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً).
این سخن را هنگامى گفت که: به طور کامل از هدایت آنها مأیوس شده بود، و آخرین تلاش و کوشش خود را براى ایمان آوردن آنها به کار زد و نتیجه اى نگرفت، و تنها گروهى اندک به او ایمان آوردند.
تعبیر به عَلَى الأَرْض: بر صفحه زمین نشان مى دهد: هم دعوت نوح جهانى بوده، و هم طوفان و عذابى که بعد از آن آمد.
دیّار (بر وزن سیّار) از ماده دار به معنى کسى است که در خانه اى سکنى مى گزیند، این واژه معمولاً در موارد نفى عام به کار مى رود، مثلاً گفته مى شود: ما فِى الدّارِ دَیّارٌ: در خانه احدى ساکن نیست .(۱)
آن گاه، نوح براى نفرین خود استدلال مى کند و مى افزاید: زیرا اگر آنها را واگذارى بندگانت را گمراه مى کنند، و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند !
(إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً).
این، نشان مى دهد که: نفرین انبیاء، از جمله نوح(علیه السلام) از روى خشم، غضب، انتقامجوئى و کینه توزى نبوده، بلکه روى یک حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد کم حوصله اى نبود که با کوچکترین چیزى از جا در برود و دهان به نفرین بگشاید، بلکه بعد از نُهصد و پنجاه سال دعوت، صبر، شکیبائى و خون دل خوردن، و بعد از یأس کامل، زبان به نفرین گشود.
در این که نوح از کجا فهمید اینها دیگر ایمان نمى آورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را که در آن محیط بودند گمراه مى سازند، و از این گذشته نسل آینده آنان نیز فاسد و مفسد است؟!
بعضى گفته اند: از طریق آگاهى بر غیب بود که خدا به او داده بود.
این احتمال نیز داده شده که: نوح(علیه السلام) این مطلب را از وحى الهى استفاده کرد، آنجا که مى فرماید:
وَ أُوحِیَ إِلى نُوح أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاّ مَنْ قَدْ آمَنَ:
به نوح وحى فرستاده شد که از قوم تو احدى جز آنان که ایمان آورده اند، ایمان نخواهد آورد .(۲)-(۳)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
1_20312.mp3
366.5K
✅سوره الناس
🎤صوت استاد منشاویوتکرارکودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۲۶وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
... این احتمال نیز قابل قبول است که: نوح از مجراى طبیعى و محاسبات معمولى به این حقیقت رسیده بود; زیرا قومى که نُه صد و پنجاه سال با مؤثرترین بیانات، تبلیغ شوند و ایمان نیاورند، امیدى به هدایتشان نیست، و چون این گروه کافر اکثریت قاطع جمعیت را تشکیل مى دادند و همه امکانات در اختیار آنها بود، طبعاً براى اغواى دیگران کوشش مى کردند، و نسل هاى آینده چنین قومى قطعاً فاسد مى شدند، جمع میان این احتمالاًت سه گانه نیز ممکن است.
فاجر به معنى کسى است که گناه زشت و شنیعى مرتکب مى شود، و کفار مبالغه در کفر است، بنابراین تفاوت میان این دو واژه این است که: یکى مربوط به جنبه هاى عملى است، و دیگرى اعتقادى.
از مجموع این آیات، به خوبى استفاده مى شود: عذاب هاى الهى بر اساس حکمت است، جمعیتى که فاسد و مفسد باشند و نسل هاى آینده آنها نیز در خط فساد و گمراهى قرار گیرند، در حکمت خداوند حق حیات ندارند، طوفان یا صاعقه یا زمین لرزه، یا بلاى دیگرى، نازل مى شود و آنها را از صفحه زمین بر مى اندازد، همان گونه که طوفان نوح، زمین را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
با توجه به این که این قانون الهى مخصوص زمان و مکانى نیست، باید توجه داشته باشیم: اگر امروز هم قومى فاسد، مفسد و فرزندانشان فاجر و کفار بودند، باید منتظر عذاب الهى باشند; چرا که در این امور تبعیضى وجود ندارد و این یک سنت الهى است.
تعبیر به یُضِلُّوا عِبادَک: بندگانت را گمراه مى کنند ممکن است اشاره به گروه اندک مؤمنانى باشد که در این مدت طولانى به نوح(علیه السلام) ایمان آوردند، و نیز ممکن است اشاره به توده هاى مستضعف مردم باشد که بر اثر فشار رهبران گمراه از آئین آنها پیروى مى کنند.
در آخرین آیه این سوره، نوح براى خودش و کسانى که به او ایمان آورده بودند، چنین دعا مى کند: پروردگارا! مرا بیامرز، همچنین پدر و مادرم، و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و تمام مؤمنین و مؤمنات را، و ظالمان را جز هلاکت میفزا (رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً).(۴)
این طلب آمرزش، براى این است که نوح مى خواهد بگوید: گرچه من صدها سال تبلیغ مستمر داشتم، و هر گونه زجر و شکنجه را در این راه تحمل کردم، اما چون ممکن است ترک اولائى در این مدت از من سر زده باشد، من از آن هم تقاضاى عفو مى کنم، و هرگز خود را در پیشگاه مقدست تبرئه نمى نمایم.
و چنین است حال اولیاء اللّه که بعد از آن همه زحمت و تلاش در راه خدا، باز هم خویش را مقصر مى دانند، و هرگز گرفتار غرور و خود بزرگ بینى نمى شوند، نه همچون افراد کم ظرفیت که با انجام یک کار کوچک، چنان مغرور مى شوند که گوئى از خداوند طلبکارند!.
نوح، در حقیقت براى چند نفر طلب آمرزش مى کند:
اول براى خودش، مبادا قصور و ترک اولائى از او سر زده باشد.
دوم براى پدر و مادرش، به عنوان قدردانى و حق شناسى از زحمات آنان.
سوم براى تمام کسانى که به او ایمان آوردند هر چند کم بودند، و سپس همراه او سوار بر کشتى شدند که آن کشتى نیز خانه نوح بود.
چهارم براى مردان و زنان باایمان در تمام جهان و در تمام طول تاریخ، و از اینجا رابطه خود را با مؤمنان سراسر عالم در تمام دوران بر قرار مى سازد.
ولى، در پایان باز تأکید بر نابودى ظالمان مى کند، اشاره به این که آنها به خاطر ظلمشان مستحق چنین عذابى بودند.
نکته ها:
🔹نوح(علیه السلام)، نخستین پیامبر اولوا العزم
قرآن مجید، در آیات فراوانى از نوح(علیه السلام) سخن مى گوید، و روى هم رفته در بیست و نُه سوره از قرآن درباره این پیامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او ۴۳ بار در قرآن آمده است.
قرآن مجید، قسمت هاى مختلفى از زندگى او را دقیقاً شرح داده، قسمت هائى که بیشتر مربوط به جنبه هاى تعلیم، تربیت، پند و اندرز گرفتن مى شود.
مورخان و مفسران نوشته اند: اسم نوح(علیه السلام) عبد الغفار یا عبد الملک یا عبد الاعلى بوده، و از این نظر لقب نوح به او داده شده است که:
سالیان دراز بر خویشتن یا بر قوم خود نوحه گرى مى کرد، نام پدرش لمک یا لامک بود.
در مقدار عمرش اختلاف است، بعضى ۱۴۹٠ سال، و در بعضى از روایات ۲۵٠٠ سال آمده.
درباره قوم او نیز عمرهاى طولانى در حدود ۳٠٠ سال نوشته اند، آنچه مسلّم است این که: او عمرى بسیار طولانى داشت، و طبق صریح قرآن ۹۵٠ سال در میان قومش درنگ کرد (و مشغول تبلیغ بود).
نوح سه فرزند داشت به نام هاى حام ، سام و یافث
مورخان معتقدند: تمام نژادهاى امروز کره زمین به آن سه فرزند باز مى گردد:
گروهى از نژاد حامى هستند که در منطقه آفریقا ساکنند.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۳ آنچه در بخش اخير اين وصيّت نامه آمده همان است که امير مؤمنان على(عليه السلام)
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۳
... 2. معناى «لا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ»:
اساس اسلام همان است که امام(عليه السلام) در اين وصيّت نامه پر نور و پر محتوا بيان فرمود: توحيد و حفظ سنّت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله). توحيد در همه ابعاد، به ويژه توحيد در عبوديّت و افعال و خدا را سرچشمه تمام خيرات و برکات دانستن و تنها دست به دامان کبريايى او دراز کردن; خداوندى که شفاعت شفيعان نيز به اذن او انجام مى گيرد و روزى همه بندگان به دست اوست. مرگ و حيات از ناحيه او و عزت و ذلت به فرمان اوست.
حفظ سنّت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) به آن است که نه تنها در سخن، بلکه در عمل پياده شود. با نهايت تأسف گروهى تنها به نام اسلام قناعت کرده و سنّت پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را به کلى فراموش کرده اند .
گروه ديگرى با انواع تفسير به رأى ها و توجيه ها و به اصطلاح قرائت هاى جديد و نو آنچه را مى خواستند بر سنّت تحميل کرده و هواى نفس خود را جانشين سنّت کرده اند تا آنجا که امام(عليه السلام) در وصيّت ديگرى که در همان بستر شهادت فرموده است مى گويد: نکند دور افتادگان از قرآن به قرآن عمل کنند و شما تربيت شدگان در سايه قرآن آن را به فراموشى سپاريد.
ديگران امانت و صداقت از خود نشان دهند و شما خيانت و کذب. ديگران در دنياى خود متّحد باشند و شما در دين خود مختلف و پراکنده;
«وَاللهَ اللهَ فِي الْقُرْآنِ، لاَ يَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُکُمْ».(4)
از اين بيم داريم، آن روز که «لا يَبْقى مِنَ الاِْسْلامِ إلاّ إسْمُهُ وَلا يَبْقى مِنَ الْقُرآنِ إلاّ رَسْمُهُ» نزديک باشد.
📚پی نوشت:
1 . سند کلام: اين وصيّت را مرحوم کلينى در کتاب کافى با تفاوت هايى ذکر کرده و مى گويد: هنگامى که امير مؤمنان على(عليه السلام)ضربت خورد، گروهى از عيادت کنندگان اطراف بستر او را گرفته بودند. کسى عرض کرد: اى امير مؤمنان، وصيتى فرما: امام(عليه السلام) فرمود: متکايى براى من بياوريد تا بر آن تکيه کنم سپس بيان نسبتاً مشهورى فرمود که آنچه مرحوم سيّد رضى آورده است بخشى از آن است. بخشى از اين کلام را مسعودى در مروج الذهب و نيز در کتاب اثبات الوصية و ابن عساکر در تاريخ خود در حوادث مربوط به شهادت آن حضرت آورده است.
2 . نور، آيه 22 .
3 . بقره، آيه 179.
4 . نهج البلاغه، نامه 47.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه