قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﺸ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✉️ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ
ابن ﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺎﻣﻪ ﻋﻤﺮﻭ، ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ: ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﺮﺏ، ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻲ ﺣﻴﺎﺗﺮ ﻧﻴﺎﻓﺘﻢ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻭﺍ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﻤﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻲ.
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۵۰]
ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻃﻤﻊ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻠﻚ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮﺳﺎﺯﻱ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮﻳﺒﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻲ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﻴﺎﻓﺘﻲ ﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﻧﺴﺘﻲ، ﻟﺬﺍ ﺑﻪ ﺷﻴﻮﻩ ﺯﻫﺪ ﻭ ﻭﺭﻉ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﺋﻲ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﻏﺮﺿﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﻧﻴﺮﻧﮓ، ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺩﺭﻫﻢ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲﮔﻮﺋﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺑﺮﺩﺍﺭ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺮﮔﺮﺩ. ﭼﻪ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﮓ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺻﺪ ﺩﺭﺻﺪ، ﺍﻧﮕﻴﺰﻧﺪﻩ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻱ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻫﻴﭽﻮﺟﻪ ﭼﻮﻥ ﻋﻠﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻋﻠﻲ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﻑ (ﻭ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﻣﺮﺩﻡ) ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ.
ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺮﺍﻕ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ، ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ، ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻛﻪ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻳﻢ، ﻣﻦ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺗﻮ ﻗﺼﺪﺕ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩﻡ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺳﺎﺧﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻗﺼﺪ ﺷﺮ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺩﺍﺭﻱ، ﻣﺎ ﺑﻬﻴﭽﻮﺟﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ ﭘﻴﺸﻲ ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮﻳﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻗﺼﺪﺕ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺍﻣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻴﺸﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﮔﺮﻓﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ، ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺷﻌﺎﺭﻱ ﺑﮕﻮ ﻭ ﻓﻀﻞ، ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ: ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﮔﺮﻱ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻭ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﺳﺮﺍﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﺩ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﺗﻮ ﺩﻭﺍ ﻭ ﻋﻠﺎﺟﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺟﺰ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﻛﻪ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﮔﺎﻫﺘﺎﻥ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﺎﻱ ﺩﺭ ﺁﺋﻴﺪ ﻭ ﺑﺴﺮ ﮔﺮﺍﻧﻲ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ ﺁﻥ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﻫﺪ. ﺍﻳﻨﺴﺖ ﺩﺍﺭﻭﻱ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﺭﻳﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻋﻠﻲ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﻱ ﻗﺪﺭ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩ. ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﺩﺍﺭﻳﺪ، ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻭﺍ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺳﺪ، ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺧﻄﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻛﺸﺘﺎﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﺷﺎﻡ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻬﻢ ﺗﻠﺎﻓﻲ ﺷﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻖ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺑﺎﻛﻲ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺧﺪﺍﻱ، ﻣﺒﺎﺭﻙ ﻧﮕﺮﺩﺍﻧﺪ (ﻛﺎﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ) ﺩﺭ ﻣﺼﺮ، ﻛﻪ ﺷﺮﻱ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻲ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻡ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪﻱ ﻭ ﻧﺼﻴﺐ ﺗﻮ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﻱ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻱ ﻋﻤﺮﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪﺑﻪ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺷﺮ ﻭ ﻓﺴﺎﺩﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﺑﭙﺎ ﻛﺮﺩﻱ، ﺑﻬﺮﻩ ﻭ ﻏﻨﻴﻤﺘﻲ ﻧﻤﻲ ﺑﺮﻱ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﻢ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪﻱ ﻧﺪﺍﺭﻱ. ﻣﺼﺎﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺤﺚ: " ﺍﻟﺎﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ " ﺝ 1 ﺹ 95 ﻛﺘﺎﺏ " ﺻﻔﻴﻦ " ﺹ 219، " ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺝ 2 ﺹ. 288 ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺻﻔﻴﻦ " ﺍﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺹ 300 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻣﺖ، ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﺴﺒﺖ
ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺷﺎﻣﻞ ﺫﻡ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﻃﻌﻦ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ
(خداوند) فرمود: «همگى شما از بهشت خارج شوید، در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود. ولى هرگاه هدایتى از سوى من به سراغ شما آید، هرکس از هدایت من پیروى کند،
نه گمراه مى شود، و نه در رنج خواهد بود.
(طه/۱۲۳)
*
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ
و هرکس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت. و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم.»
(طه/۱۲۴)
*
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا
مى گوید: «پروردگارا! چرا مرا نابینا محشور کردى؟! من که بینا بودم!»
(طه/۱۲۵)
*
قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ
مى فرماید: «همان گونه که آیات ما براى تو آمد، و تو آنها را فراموش کردى. همان طور امروز تو فراموش خواهى شد.»
(طه/۱۲۶)
*
وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ ۚ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰ
و این گونه کسى را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد، جزا مى دهیم! و عذاب آخرت، شدیدتر و ماندگارتر است.
(طه/۱۲۷)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و از آنجا که آدم
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۲۳و۱۲۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
معیشت ضنک!
با این که توبه آدم(علیه السلام) پذیرفته شد، اما کارى کرده بود که بازگشت به حال نخستین، امکان پذیر نبود، لذا خداوند به او و حوا دستور داد هر دو ـ و همچنین شیطان همراه شما ـ از بهشت به زمین هبوط کنید (قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِیعاً).
در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود (بَعْضُکُمْ لِبَعْض عَدُوٌّ).
اما به شما اخطار مى کنم: راه سعادت و نجات به رویتان گشوده است هر گاه هدایت من به سراغ شما بیاید هر کدام از شما که از این هدایت پیروى کند نه گمراه مى شود و نه شقاوتمند (فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلایَضِلُّ وَ لایَشْقى).
* * *
و براى این که تکلیف آنها که فرمان حق را فراموش مى کنند، نیز روشن گردد اضافه مى کند: و کسى که از یاد من روى گردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً).
و در قیامت او را نابینا محشور مى کنیم (وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى).
* * *
در آنجا عرض مى کند: پروردگارا! چرا مرا نابینا محشور کردى در حالى که قبلاً بینا بودم ؟! (قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً).
* * *
و بلافاصله پاسخ مى شنود: این به خاطر آن است که آیات ما به سراغ تو آمد، همه را به دست فراموشى سپردى، از مشاهده آن چشم پوشیدى و تو امروز به دست فراموشى سپرده خواهى شد (قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى).
و چشمت از دیدن نعمت هاى پروردگار و مقام قرب او نابینا مى گردد.
* * *
سرانجام، به صورت یک جمع بندى و نتیجه گیرى در آخرین آیه مورد بحث مى فرماید: این گونه کسانى که راه اسراف را پیش گرفتند و ایمان به آیات پروردگارشان نیاوردند، جزا مى دهیم (وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ).
و عذاب آخرت از این هم شدیدتر و پایدارتر است (وَ لَعَذابُ الاْ خِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۲۳ و۱۲۷ سوره مبارکه طه
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۷ ⚖ معیار خیر و شر ✅همه چيز دنيا در برابر آخرت ناچيز است: همان گونه كه در م
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۹
✅ برتری عمل بر حسب و نسب
هر افتخارى است در عمل است:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه بسيارى، از آن غافل اند. مى فرمايد: «كسى كه اعمالش او را به عقب براند نسبش او را پيش نخواهد برد»; (مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ).
اشاره به اين كه ارزش و شخصيت در انسان به صفات و فضايل شخصى اوست، علم و دانش، شجاعت و سخاوت، بزرگوارى و امانت و صفات برجسته ديگر. و آن ها كه از اين صفات بى بهره اند و تنها به مقام پدران خود افتخار مى كنند در اشتباه بزرگى هستند و به گفته شاعر:
گيرم پدر تو بود فاضل *** از فضل پدر، تو را چه حاصل؟
و به گفته بعضى از بزرگان: از عجايب روزگار اين است كه انسان زنده به شخص مرده اى افتخار كند و استخوان هاى پوسيده را نشانه عظمت خود بداند. اين همان است كه قرآن مجيد در سوره حجرات به آن اشاره كرده است: «(يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِّنْ ذَكَر وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ); اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد; (اين ها ملاك امتياز نيست،) گرامى ترين شما نزد خداوند، باتقواترين شماست; خداوند دانا و آگاه است!».[1]
البته عظمت نياكان ممكن است به صورت تشريفاتى مايه افتخار شود ولى افتخار حقيقى در پرتو صفات و اعمال خود انسان است.
در حديثى مى خوانيم: شخصى خدمت امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد و عرض كرد: به خدا سوگند كه بر روى زمين كسى ازنظر شرافت پدر از تو برتر نيست. امام(عليه السلام) فرمود: «التَّقْوَى شَرَّفَتْهُمْ وَطَاعَةُ اللَّهِ أَحْظَتْهم; تقواى الهى آن ها را شريف نمود و اطاعت پروردگار آن ها را والامقام ساخت». آن مرد بار ديگر عرض كرد: به خدا سوگند تو بهترين مردم هستى. امام(عليه السلام) فرمود: اى مرد! قسم مخور; خَيرٌ مِنِّى مَنْ كَانَ أَتْقَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَطْوَعَ لَهُ وَ اللَّهِ مَا نَسَخَتْ هَذِهِ الاْيةَ آيةٌ "وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم"; بهتر از من كسى است كه تقواى الهى اش بيشتر و مطيع تر در برابر فرمان خدا باشد به خدا سوگند اين آيه را هيچ آيه اى نسخ نكرده است: خداوند شما را طوايف و قبايلى قرار داده تا يكديگر را بشناسيد، گرامى ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست».[2]
✍ پی نوشت:
[1]. حجرات، آيه 13.
[2]. بحارالانوار، ج 46، ص 177، ح 33
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💠 #استغفار
☀️ امام صادق علیه السلام:
هر کس کار بدى (و گناهى) کند تا هفت ساعت از روز مهلت دارد، پس اگر (در این مدت) سه مرتبه گفت: استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القیوم و اتوب الیه، بر او نوشته نشود.
📚 اصول کافى/ج4/ص171.
✍🏼 استغفار پس از گناه یعنی اینکه انسان عاصی و نافرمان نیست و گناهش هوسی زودگذر بوده و از قهر خدا ترسان است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ✉️ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
🔹ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻋﺒﻮﺭﺵ ﺑﺮ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺏ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩ. ﺭﺷﻚ ﻭ ﺣﺴﺪ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﺷﻌﻠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻋﺒﺎﺱ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﺮﺍ ﻣﻲﺑﻴﻨﻲ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻧﺎﺧﻮﺵ ﻭ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﻣﻲﮔﺮﺩﺍﻧﻲ؟ ﮔﻮﺋﻲ ﺑﻴﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﻭﻟﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻱ، ﺁﺛﺎﺭ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺩﺭ ﺗﻮ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ. ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﮔﻔﺖ:
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۵۲]
ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﻛﺎﻥ ﻫﺴﺘﻲ ﻭﻟﻲ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﻜﺎﻧﻨﺪ، ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺣﻘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ، ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﻣﻨﺶ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﻳﺎﺕ، ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﻠﻘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻣﻨﺪ، ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻲ. ﻭ ﺗﻮ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺏ، ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻱ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﻲ ﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ
ﺑﻨﻲ ﻋﺒﺪ ﺷﻤﺲ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ، ﺗﻮ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺑﻲ ﭘﺪﺭ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻟﻴﺪﻱ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻲ. ﻋﻤﺮﻭﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﻣﻦ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﺧﺮﺳﻨﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﺑﺎﻟﻢ ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻧﻔﻌﻲ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎﻳﻠﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍﻫﻲ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺭﻭﺩ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﻣﺼﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺤﺚ: " ﻋﻘﺪ ﺍﻟﻔﺮﻳﺪ " ﺝ 2 ﺹ 0136 16 - ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻫﻢ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺑﺰﻡ ﻭ ﻃﺮﺏ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯﻫﺎ ﺩﻝ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻛﻨﻴﺰﻛﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﻮﺥ ﻭ ﺑﺬﻟﻪ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ (ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺍﺵ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ) ﺧﺸﻤﺶ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺷﮕﺬﺭﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﺨﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻲﺑﺎﻟﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺍﺳﺮﺍﻓﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۲۳و۱۲۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی معیشت ضنک! با این
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۲۳و۱۲۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✔️ نکته ها:
۱ ـ غفلت از یاد حق و پى آمدهاى آن
گاه، مى شود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مى شود، دست به هر کارى مى زند با درهاى بسته روبه رو مى گردد، و گاهى به عکس، به هر جا روى مى آورد خود را در برابر درهاى گشوده مى بیند، مقدمات هرکار، فراهم است و بن بست و گرهى در برابر او نیست، از این حال، به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مى شود، منظور از معیشت ضنک که در آیات بالا آمد نیز همین است.(۱)
گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل، حرص و آز، زندگى را بر او تنگ مى کند نه تنها میل ندارد درِ خانه اش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، که گوئى نمى خواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على(علیه السلام) همچون فقیران زندگى مى کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مى دهد .
راستى; چرا انسان گرفتار این تنگناها مى شود؟ قرآن مى گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.
یاد خدا مایه آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب، ترس و نگرانى است.
هنگامى که انسان مسئولیت هایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات، حرص و طمع مى گردد، پیدا است، نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولاً تنگى زندگى، بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر، عدم اطمینان به آینده، ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانى ها در امان است.
البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامى که به جامعه هائى که از یاد خدا روى گردانده اند وارد شویم، مسأله از این وحشتناک تر خواهد بود، جوامعى که على رغم پیشرفت شگفت انگیز صنعت، و على رغم فراهم بودن همه وسائل زندگى در اضطراب و نگرانى شدید بسر مى برند، در تنگناى عجیبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مى بینند.
همه از هم مى ترسند، هیچ کس به دیگرى اعتماد نمى کند، رابطه ها و پیوندها همه بر محور منافع شخصى است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ، بیشترین امکانات اقتصادى آنها را در کام خود فرو برده، و پشت هایشان زیر این بار سنگین خم شده است.
زندان ها مملوّ از جنایتکاران است، در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهاى رسمیشان، قتل ها و جنایت هاى هولناکى رخ مى دهد، آلودگى به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است، در محیط خانواده هاشان، نه نور محبتى است، و نه پیوند عاطفى نشاط بخشى، آرى، این است زندگى سخت و معیشت ضنک آنها!
رئیس جمهور اسبق آمریکا (کشور شیطان بزرگ) نیکسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف کرده گفت: ما گرداگرد خویش زندگانى هاى تو خالى مى بینیم، در آرزوى ارضاء شدن هستیم، ولى هرگز ارضاء نمى شویم !
یکى دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادى آفریدن براى همه بود، مى گوید: من مى بینم انسانیت در کوچه تاریکى مى دود که در انتهاى آن جز نگرانى مطلق نیست !(۲)
جالب این که: در روایات اسلامى مى خوانیم: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند منظور از آیه مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً چیست؟ فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان(علیه السلام) است.(۳)
آرى، آن کس که الگوى خود را از زندگى على(علیه السلام) بگیرد همان ابرمردى که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزش تر بود، آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگى گشاده و وسیعى خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند، در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک هستند.
در روایات متعددى اعراض از یاد حق در آیه فوق، به ترک حج براى کسانى که قادرند تفسیر شده، و این به خاطر آن است که مراسم تکان دهنده حج ارتباط و پیوند مجددى براى انسان با خدا مى آفریند، و همین ارتباط و پیوند راه گشاى زندگى او است، در حالى که عکس آن سبب دلبستگى هر چه بیشتر به مادیات است که سرچشمه معیشت ضنک مى باشد.
✍ پی نوشت
۱ ـ ضَنْک به معنى سختى و تنگى است، این کلمه همیشه به صورت مفرد به کار مى رود و تثنیه و جمع و مؤنث ندارد.
۲ ـ معماى هستى ، صفحات ۵٠ و ۵۱.
۳ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴٠۵.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۶ بخش دوم 🌧 برکت وجودی رسول اعظم ↩️ سپس در سومين مرحله به بخشى از برنامه هاى
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷بخس اول
🔺سستی پیروان حق
🔭 خطبه در يك نگاه:
با توجه به اينكه شأن ورود اين خطبه -به گونه اى كه شارحان نهج البلاغه نوشته اند- جريان سرپيچى مردم كوفه از فرمان على عليه السلام جهت مقابله با لشكريان غارتگر معاويه بعد از واقعه جنگ نهروان بوده است، امام در بخش اوّل اين خطبه، مردم متمرّد كوفه را با شديدترين عتاب و سرزنش -كه در نوع خود كم نظير يا بى نظير است- رو به رو مى سازد و به اين اميد كه غيرت آنها به جوش آيد و آماده نبرد با ظالمان شوند، آنها را با شلّاق هاى توبيخ مى نوازد و از تعبيرات مختلف، براى بيدار كردن آنها از خواب خرگوشى بهره مى گيرد و مقصود از همه اين توبيخ ها و سرزنش ها آن است كه پيش از سيطره ظالمان بى رحم، بر جان و مال و ناموس آنها و بر حكومت اسلامى، به خود آيند و به پا خيزند و آتش فتنه را خاموش و دست ظالمان را از قلمرو حكومت اسلامى قطع كنند!
سپس در بخش ديگرى از اين خطبه، آنها را به پيروى اهل بيت -كه سبب هدايت و نجات آنهاست- دعوت مى كند و در واقع، همان مضمون و محتواى حديث «ثَقَلَين» را به آنها يادآور مى شود. و در آخرين بخش خطبه، مردم كوفه را با ياران پيامبر اسلام مقايسه مى كند و با اين مقايسه، روشن مى سازد كه چقدر ميان آنها و ياران پيامبر از نظر ايمان و تقوا و عبادت و جهاد و استقامت و شجاعت، تفاوت وجود داشت.
روشن است كه هر سه بخش خطبه، يك هدف را تعقيب مى كند و آن بسيج لشكر كوفه است براى مقابله با دشمن؛ دشمنى كه بر هيچ چيز آنها -نه دين نه دنيايشان- رحم نمى كرد.
***
📝 شرح خطبه
هدف اصلى اين خطبه برانگيختن مردم عراق براى مقابله با بيدادگران شام (معاويه و لشکر او) است و امام(عليه السلام) از طرق مختلف براى رسيدن به اين هدف بهره مى گيرد.
نخست مى فرمايد: «اگر خداوند، ظالم و ستمگر را (چند روزى) مهلت دهد، چنان نيست که فرصت مجازات او از دستش برود». (وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ).
«او در کمين گاه، بر سر راه ستمگر است و گلوى وى را در دست دارد; هر زمان بخواهد مى فشارد، آن چنان که نتواند آب دهان را فرو برد». (وَ هُوَ لَهُ بِالمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ، وَ بِمَوْضعِ الشَّجَا(1) مِنْ مَسَاغِ(2) رِيقِهِ(3)).
✍ پی نوشت:
1. «شَجا» به معناى استخوان، يا چيزى ديگرى است که در گلو گير کند.
2. «مساغ» از مادّه «سوق» (بر وزن فوق) به معناى گوارا گرفته شده است.
3. «ريق» به معناى آب دهان است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️امام على عليه السلام :
🔴 آفت عالمان، حبّ رياست است
🔺 آفةُ العُلَماءِ حُبُّ الرِّئاسةِ
📒ميزان الحكمه جلد1 صفحه 180
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
☀️ #امام_علی_علیه_السلام :
🔹«هر كس از خداوند، چنان كه بايد پَروا داشته باشد، خدا او را بى هيچ همدمى از تنهايى به در مى آورد و بى هيچ مالى توانگرش مىكند و بى هيچ قدرتى عزّتش مى بخشد.»
📚 مشكاة الأنوار : ص ٩٣ ح ١٩٦
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅ اهمیت عجیب حق الناس
🎥 استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2