eitaa logo
نردبان فقاهت
5.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
48 ویدیو
92 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 شیخ انصاری (قدس سره) و بلکه مشهور، وجه تقدّم خاص بر عام را أظهریّت خاصّ نسبت به عامّ دانسته‌اند (از باب تقدّم نص بر ظاهر) ولی مرحوم نائینی (قدس سره) وجه مقدّم‌شدنِ آن را مفسّریّت خاصّ نسبت به عامّ دانسته‌ است (یعنی مفسِّر بر مفسَّر مقدم است) @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج فقه استاد اشرفی 91/03/22 ✔️ موضوع: کراهت خرید زکات از فقیر توسط مزکّی 🔹 « العشرون: يكره لرب المال طلب تملك ما أخرجه في الصدقة الواجبة و المندوبة‌...» بعد از دادن زکات، کراهت دارد که مزکّی به فقیر مراجعه کند و از او تقاضای فروش زکات را به خودش داشته باشد. 🔹 عامّه در این مسأله غالبا قائل به حرمتند وفقط در میراث قائل به جواز شده‌اند ولا غیر. در بین فقهای شیعه نسبت به شیخ مفید و صدوق نسبت حرمت داده‌اند اما کلمات این بزرگواران خیلی صراحت به این معنا ندارد. بر فرض حرمت آیا حرمت وضعی هم دارد یعنی ملکیّت برای مزکّی نمی آورد؟ عامّه به بطلان هم قائلند ولی در میان شیعه نه از حرمت تکلیفی سخنی است و نه از حرمت وضعی بلکه فقط روایات مانعه را دال بر کراهت گرفته‌اند. 🔸 مرحوم صاحب جواهر (ره) در ج15 ص455 پیرامون این مسأله سخن گفته‌اند و به وجوه استحسانیه‌ای بر جواز تمسّک جسته‌اند مثل این که شاید فقیر خجالت بکشد و به قیمت اصلی به مزکّی نفروشد یا در برخی روایات از اینکار تعبیر به قی شده است ولی انصافا نیازی به این وجوه استحسانیه نیست؛ چه آن که روایات در این زمینه ما را کفایت می کند و فقهای شیعه بر اساس روایاتی که در مقام وجود دارد قائل به جواز شده‌اند و روایات ناهیه را حمل بر کراهت می‌کنند. @Nardebane_feghahat
✳️ درس اخلاق آیت الله (1397/10/27) 🔸 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ»؛ يعني کسي که چيزي را طلب مي‌کند اين بدون شفاعت نمي‌شود. «شَفع» به معناي جفت است، «وَتر» به معناي تک و طاق است. يکي را مي‌گويند «وَتر»، دو تا را مي‌گويند «شفع». انسان بخواهد تنها حرکت کند به مقصد نمي‌رسد. بالي مي‌خواهد که با آن بال پرواز کند. حضرت فرمود: شفيع هر کسي بال اوست. همان طوري که سواره بهتر از پياده به مقصد مي‌رسد، کسي که بال‌دار است در فضا بهتر از بي‌بال به مقصد مي‌رسد. فرمود شفيع هر کسي بالِ پرواز اوست. @Nardebane_feghahat
✳️ آیت الله سید احمد حفظه الله: 🔸 یکی از مشکلات مهم در زمان ما این است که کتب لغت بعد از اختلافات فقهی و کلامی بین مذاهب تدوین شده است و این یک مشکل بزرگ است زیرا آقایان اقوال فقهی و کلامی خودشان را دخالت میدهند. 🔹 همین ابن هشام در آیه شریفه: (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَ‏ لَهُمُ‏ الْجَنَّة) "باء" را به معنای غیر مقابله میگیرد ولی ما باشیم و ظاهر آیه انصافا واضح است که برای مقابله است اما مکتب فکری‌اش را که باشد و پاداش را در مقابل عمل نمیداند در آیه داخل میکند. 🔸 و کذا او در یکی از ابواب از آنجا که مذهب او شافعی است و تصریح دارد که حیوان مذبوح بدون تسمیه خوردنش جائز است، در آیه شریفه (وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ) واو را به معنای حالیةمیگیرد! یکجوری ترجمه میکند که با حرف شافعی جور در بیاید ولی ما باشیم وظاهر آیه انصافاً "واو" ظاهر در عطف است یا... و کذا و کذا از موارد مشابه.  @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله نمازی شاهرودی (ره): 🔸 إنّ بعض ما تعده القدماء غلوا يعد الآن من ضروريات مذهب الشيعة. 📚 مستدركات علم رجال الحديث ج6 ص45 @Nardebane_feghahat
39.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ بیانات آیت الله حسینی قزوینی در مورد سخنان هتاکانه امام جمعه اهل سنت آزادشهر (گرگیج) @Nardebane_feghahat
✳️ ؟! (1) 🔹 تعبیر «هاشمی» و «مطلبی» در عرف عرب یعنی کسی که از جانب پدر به بنی‌هاشم یا بنی‌عبدالمطلب منتسب است؛ ولی اگر کسی پدرش از قبیله بنی‌تمیم باشد و مادرش از قبیله بنی‌هاشم هرگز در عرب به او «هاشمی» گفته نمی‌شود. @Nardebane_feghahat
✳️ ؟! (2) 🔸 ‏ (ره) فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنی‏ هاشم انتساب داشته باشد، به او تعلق می‏ گیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق، و نیز این نظر را پذیرفته‌اند. 🔹 اما معروف بین آن است که فقط در صورتی از خمس می‏تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد. 🔸  به طور تفصیلی به این بحث پرداخته و اینکه به فرزند دختر هم «ولد» اطلاق می‌شود را از نظر و غیر آن بررسی کرده است و قول منسوب به سید مرتضی را تقویت کرده است. @Nardebane_feghahat
✳️ ؟! (3) 🔸 در روایات آمده است: «مَنْ كَانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ أَبُوهُ مِنْ سَائِرِ قُرَيْشٍ فَإِنَّ الصَّدَقَاتِ تَحِلُّ لَهُ وَ لَيْسَ لَهُ مِنَ الْخُمُسِ شَيْ‏ء»؛ کسی که مادرش از بنی هاشم بوده و پدرش از سایر قبائل قریش، پس به درستی که صدقات بر او حلال بوده و برای او سهمی از خمس نیست. 📚 الکافی، ج1، ص540 @Nardebane_feghahat
✅ نوشته‌ای از استاد عرفانیان حفظه الله تعالی 👇👇 اسيران ايرانی وارد مدينه شدند و عمر تصميم داشت زنان را بفروشد و مردان را به‌عنوان برده بگيرد. امير المؤمنين(ع) از قول پيغمبر (ص) فرمودند: افراد برجستۀ هر قوم و ملّت را گرامی بدارید. دومی هم صدور این گفتار رسول الله (ص) را تایید کرد. سپس امير المؤمنين (ع) فرمودند: اينها کسانی هستند كه به میل خودشان علاقمند به اسلام شده و تسلیم شدند. من شما و خدا را گواه می‌گيرم كه سهم خودم از اينها را در راه خدا آزاد نمودم. تمام بنى هاشم ـ و حتّی برخی مهاجر و انصار ـ هم پیروی کردند و گفتند: ما نيز حقّ خود را به شما بخشيديم. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خدايا شاهد باش من تمام آنچه را ایشان به من بخشیدند، در راه تو آزاد نمودم. گروهى از قريش علاقه به ازدواج با آن بانوان داشتند، که امير المؤمنين فرمود: برای ازدواج اختيار انتخاب با خودشان است. در این جا برخی از شهربانو، دختر کسرا خواستگاری نمودند که او با اشاره به امام حسين (ع) دیگران را رد کرد. حتّی در مرتبۀ دوم در برابر سؤال حضرت امیر (ع) از انتخابش، به زبان فارسی گفت: اگر انتخاب با من است، او را انتخاب کردم. امیرالمؤمنین (ع) برای اجرای صیغه نام او را پرسید؟ گفت: شاه زنان دختر كسرا هستم. حضرت فرمود: شاه زنان فقط [فاطمه] دختر محمّد (ص) است. تو شهربانو هستی و خواهرت مروارید است. عرض کرد: آرى، صحيح است. شهربانو با امام حسین (ع) و خواهرش مروارید با امام مجتبی (ع) ازدواج نمود. و) شاید هم این زبان‌بسته خواسته اجرای عقد را ـ که اصرار دارد قبول کنیم توسط خلیفۀ دوم خوانده شده ـ نشان قبول حقانیت او از سوی ائمه بدانیم که خب هرچه گشتم در کتب خود اهل سنت هم جایی ندیدم که در عاقد عدالت را شرط دانسته باشند. از سوی دیگر هم وقتی پیامبر اسلام (ص) با آن عناد چندین و چند سالۀ ابوسفیان وقتی اسلام آورد در ظاهر با او به حکم مسلمان رفتار کردند، طبیعی است ما هم دیگران را ظاهراً مسلمان بدانیم و با وجود حکم به مسلمان بودنشان بتوانند اجرای عقد هم انجام دهند. البته نمی‌دانم از قصد انشاء و این حرف‌ها هم سردرمی‌آورده یا اینها را هم خود خاندان عصمت و طهارت به او آموختند. 4. من که جرات نمی‌کنم رطب و یابسی را که به هم بافته تکرار کنم و اصلاً کاش این مولوی از آن مولوی یاد می‌گرفت که گفته: کی شود دریا ز پوز سگ نجس؟!/ کی شود خورشید از پف منطمس حالا اگر این مقدّمات فاسدش بر فرض محال سر از جایی هم درآورد، دیگر چرا اصل و نسب بقیۀ امامان ـ که جان اهل عالم به فدایشان باد ـ به مشکل برخورد کند؟! 5. برخی هم از علما و مراجع گلایه داشتند که چرا دربارۀ واکسن کرونا توصیه‌هایی فرمودند امّا این جا چیزی نگفتند. خب، البته عجیب نیست. آخر استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی گاهی داستان کسی را تعریف می‌کنند که از طرف آسید علی‌محمّد باب برای ارشاد و دعوت علما آمده بود و در مجلسی برای مرحوم صاحب «جواهر» کلّی حرف زد و زمین و آسمان را به هم بافت. وقتی حرف‌هایش تمام شد صاحب «جواهر» فرمودند: این حرف‌های تو در حالت عادی نشان از ارتداد دارد و باید بدهم اعدامت کنند، اما چون تو را دیوانه می‌دانم تنها به تعزیر اکتفا می‌کنم. با دیدن حرف‌های این موجود هم تنها توجیه مؤدبانه‌ای که به نظر می‌رسد جنون ادواری ـ و بلکه اطباقی ـ اوست. اصلاً ببینم، مگر قبل از انتصاب به امامت جمعه و جماعت از اینها تست سلامت عقل نمی‌گیرند تا این طور خود را مضحکۀ صغیر و کبیر نکنند؟! 6. در موارد مشابه از خود گوینده تعجب نمی‌کنم، بلکه عجب از شنوندگان اوست که انگار حتّی یک عاقل هم نبوده بلند شود بگوید: «آخر نابغه! اینها چه ربطی به شقیقه دارد؟؟؟!!! و مگر کار سیّدنا دومی [رضي الله عنّا] این قدر خراب است که برای درست کردن مشروعیتش بخواهیم این طور دست و پا بزنیم؟؟؟!!!». البته خراب که چه عرض کنم. داستان مطاعن خلفا دیگر نقل هر کوی و برزنی است و نمی‌توان پنهانش کرد. با این وسایل ارتباط‌جمعی هم دیگر زمان سانسور و تحریف گذشته.
🔸 با کمال تأسف، شاهد آن هستیم که کتب صرفی اصیل، در دورانِ ما مهجور مانده، یکی از دوستان نقل ‌می‌کرد که آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود گفته بودند: «هر کس شرح نظام را نخوانده است، اوّل برود آن را بخواند و بعد از اتمام آن در درس حاضر شود». 🔹 فارغ از صحت یا عدم صحتِ انتسابِ این جمله به ایشان، بهترین سیر صرف همان سیرِ صرفیِ قدماست؛ یعنی امثله و شرح امثله، صرف میر، تصریف و شرح تصریف تفتازانی، شرح رضی بر شافیه، و شرح نظام. 🔸 در ادبیات باید زحمت کشید. برای فهم قرآن و روایات باید تلاش کرد. اگه پایه و مقدمات، قوی و خوب خوانده شود، خواندن «شرحِ نظام» که سهل است، سایرِ کتب را هم به راحتی می‌توان فهمید. 🔹 البته بستگی دارد که در چه سطح و درجه‌ای قصد داشته باشید در ادبیات عرب زحمت بکشید. برخی معتقدند که اگر خیلی تخصصی بخواهید مطالعه کنید، «شرح نظام» هم الفبای صرف محسوب خواهد شد. 🔸 شرح نظام کتابی است که طلاب (مخصوصاً قدیم الأیام!) مقارن با سیوطی می‌خواندند. 🔹 اگر مایل بودید، مطالعه این کتب در علم صرف خالی از لطف نیست: مراح الارواح (در کنار شرح نظام) المنصف فی التصریف ابن جنی الممتع فی التصریف ابن عصفور شرح خضر یزدی بر شافیه ✔️ عالم شدن زحمت می‌طلبد. ان‌شاءالله خداوند ما را در این مسیر موفّق نماید. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✔️ استاد رسول جعفریان: 🔸 کتاب ناسخ التواریخ به غیر از بخش تاریخ قاجاریه‌، فاقد ارزش تاریخی و در اصل، منسوخ التواریخ است. @Nardebane_feghahat