📖 #یک_لطیفه
گفتگوی رمزی پسر و دختر در حضور پدر دختر با نام کتاب های نویسندگان
دخترکتابفروش معشوقش را دید که به سویش میآید، در این حال پدرش در نزدیکیش ایستاده بود.
به معشوقش گفت:
آیا به خاطر گرفتنِ کتابیکه نامش " آیا پدر در خانه هست" از #يورگ_دنيل نویسندۀ آلمانی، آمدهیی؟
پسر گفت: خیر! من بهخاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت" از #توماس_مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمدهام.
دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما میتوانم کتابی به نام " زیرِ درختِان سيب" از نویسندۀ آمریکایی، #پاتریس_اولفر را پيشنهاد كنم.
پسر گفت: خوب است و اما؛ آیا میتوانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه تماس میگیرم" از نویسندۀ بلژیکی، #ژان_برنار را بیاوری؟
دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب " هرگز تنها نمیگذارمت" از نویسندۀ فرانسوی #میشل_دنیل را بخوانى.
بعد از آن ...
پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همهاش را مطالعه خواهد کرد؟!
دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است.
پدر گفت: خوب است دختر دوستداشتنیام، در اينصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى #فرانک_مرتینیز را هم توصیه کنی بخواند.
و تو هم بد نيست کتاب" براى عروسی با پسر عمويت آماده شو" از نویسندۀ روسی، #موریس_استانكويچ ، را با دقت بخوانی!
🔸#لبخندک
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #تک_بیتهای_ناب
پیشت به تواضع است گویی
افتادن آفتاب بر خاک
🔺#سعدی
🔻#سلطان_سخن_سعدی
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #غزلهای_ناب
نگاهی نامسلمان ناگهان انداختی رفتی
ندیدی سوختم... آتش به جان انداختی رفتی
به شك افتاده بین پنج و شش ركعت شمار ما
تو باز اهل یقین را در گمان انداختی رفتی
نماندی تا ببینی شهر را در خون و خاكستر
عصایت را میان ساحران انداختی رفتی!
شبیه چای خود را پیشكش كردم، تو با سردی
مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی
اگر خیری رساندی بیگمان نشناختی، گویا
گلی بر سنگ قبری بینشان انداختی رفتی
برایت ارزش كشتن ندارم، دیدهام هرجا
كه رویارو شدم با تو، كمان انداختی رفتی
🔸#حسین_زحمتکش
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
Mohsen Chavoshi - Postchi.mp3
7.13M
📖 #آهنگ_شبانه
«پستچی»
ترانه: امید روزبه
موزیک: محسن چاوشی
تنظیم: اشکان عرب
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
منی که کل عمرمو پی کسی نرفتم و پی کسی نیومدم
پشت سر قطار تو مث یه پستچی خیس فقط رکاب میزدم
شب بلند بدرقه شب همیشه رو سیاه شبی عمیق مثل آه
خودم سقوط کردمو رسوندمت رسوندمت رسوندمت به پرتگاه
هزار سال دیگه ام غمت تموم باغچه رو یه شوره زار میکنه
برو فقط نگاه کن با خنده و با صورتم زمان چیکار میکنه
اگه هنوز تو خلوتت یادی ازم نمیکنی یعنی که کم گذاشتم
مرور کن مرور کن منو به خاطرت بیار با خنده ای که داشتم
هزار سال دیگه ام غمت تموم باغچه رو یه شوره زار میکنه
برو فقط نگاه کن با خنده و با صورتم زمان چیکار میکنه
🔺#محسن_چاوشی
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #غزلهای_ناب
ای تو را قد خوب و ابرو خوب و زلف و چهره خوب
بر زبان اهل دل نام تو محبوب القلوب
با لب نوشین تو زد لاف شیرینی نبات
مصریان از شهر خود کردند بیرونش به چوب
با تو هر کس را هوای دولت هم خانگی ست
خانه را اول ز گرد هستی خود گو بروب
با دهانت در میان دارد دلم سری نهان
لَیْسَ یَدری سِرَّ قلبی غیر عَلّٰام الغیوب
گفت با مجنون کسی کای در گناه عشق غرق
تُب اِلیٰ مَولَیٰ جمیل العفو غفار الذنوب
گفت مجنون کز هوای عشق لیلی، می کنم
توبه اما مِن هَویٰ لیلی فَاِنّیٖ لا اَتوب
جامی امشب دوستان در رقص عشقند و سماع
رغم زاهد را تو هم دستی بزن پایی بکوب
🔸#جامی
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #نسیم_صبحگاهی
دو چشم مست تو
کز خواب صبح برخیزند
هزار فتنه
به هر گوشهای برانگیزند
مرا مگوی نصیحت
که پارسایی و عشق
دو خصلتند که با یک دگر نیامیزند
🔺#سعدی
🔻#سلطان_سخن_سعدی
صبح بخیر دوستان 🌹
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #زلال_اندیشه
ما هیچگاه
به امروز برنمیگردیم ،
هرچه را لازم است بردارید ...
🔸#آلبرت_هوبارد
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #حدیث_روز
قال علی عليه السلام :
بادِرِ الفُرصَةَ قبلَ أن تكونَ غُصّةً .
فرصت را درياب، پيش از آن كه به اندوه تبديل شود.
🔺#غررالحكم : 4362
🔻#امام_على_عليهالسلام
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #تک_بیتهای_ناب
عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
🔺#سعدی
🔻#سلطان_سخن_سعدی
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #تک_بیتهای_ناب
من مثل عالیجناب #سعدی نیستم
که بری دوراتو بزنی و برگردی، بهت بگم:
"آن که برگشت و جفا کرد به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید..."
با این بیت جناب #وحشی_بافقی بهت میگم:
"ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش"
والاااا😐
🔹پ.ن :
این متن رو دیدم قشنگ بود به عینه گذاشتم وگرنه من روش #استاد_سخن_سعدی رو می پسندم نه #وحشی_بافقی.
🔺#وحشی_بافقی
🔻#سلطان_سخن_سعدی
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 #غزلهای_ناب
مثل کوهیم و از این فاصلههامان چه غم است؟
لذّت عشق من و تو، نرسیدن به هم است!
ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما، شرحِ عدم در عدم است!
مثل یک تابلوی نیمهی نفرینشدهای
دست هرکس که به سوی تو بیاید، قلم است!
عشق را پس زدی ای دوست، ولی پیش خدا
هر که از عشق مبرّا بشود، متّهم است
میروی، دور نرو... قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است
قبل رفتن بنِشین خاطرهای زنده کنیم
بنِشین چای بریزم، بنِشین تازهدَم است...
🔺#سيدتقى_سيدى
🔻#شرح_تصویر بالا:
کوه عروس و داماد یکی از عجایب اشکورات در گیلان است که در روستای زیاز و در ۲۶ کیلومتری بخش رحیم آباد واقع شده است.
در بالاترین نقطه این کوه دو مجسمه سنگی به شکل عروس و داماد قرار دارد.
این افسانه عاشقانه از حدود ۷۰۰ سال پیش بین اهالی رحیمآباد و زیاز سینه به سینه نقل میشود؛ عروس، دختری دیلمانی بود که همراه با گله به دامنه جنگل و مرتع میرفت و آواز میخواند. یک پسر جوان اهل سیاهکل با دیدن این دختر دل به او میبازد. تا آنجا که با وجود مخالفت اطرافیان مخفیانه با دختر دیلمانی ازدواج میکند. چون چنین ازدواجی از سوی خانوادهها پذیرفتنی نبود این زوج عاشق مجبور شدند شبانه فرار کنند، اما در پرتگاه «سی پورد» گرفتار میشوند. جایی که نه راه پس داشتند نه راه پیش. زیرا اگر کمی جلوتر میرفتند در دره سقوط میکردند.عاقبت همانجا اسیر می مانند و بر اثر نفرین پدر و مادر در حالیکه به آن دو تکه سنگ موجود در تصویر تکیه زده بودند به سنگ بدل شدند.
┏━━━🍃🍂━━━┓
⠀ @NasimeAdab
┗━━━🍂🍃━━━┛