eitaa logo
نسیم ادب
295 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
322 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 نرسیدن، رسیدنِ محض است آبزی آب را نمی‌بیند هرکه در ماه زندگی بکند رنگِ مهتاب را نمی‌بیند دوری و دوستی حکایتِ ماست غیر از این هرچه هست در هوس است پای احساس در میان باشد انتخاب پرنده‌ها قفس است وسعتِ کوچکِ رهایی را از نگاهِ اسیر باید دید کوه در رشته‌کوه بسیار است کوه را در کویر باید دید گرچه باغِ من از درخت تهی‌ست در سرم فکرِ کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم... 🔸 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 شب‌ها گذشت و رویِ تو شد ماه و ماه‌تر چشمِ تو دل‌بخواه و لبت دل‌بخواه‌تر با لشکرِ دلم به مصافِ تو آمدم لشکر شکست خورد و شدم بی سپاه‌تر حوا! اگر چه چیدنِ سیب اشتباه بود توبه از این گناه ولی اشتباه‌تر! قانونِ عشق، عصمتِ یوسف نمی‌شناخت سنگین‌ترست جرمِ دلِ بی‌گناه‌تر محرابِ اَبروانِ تو هر قدر" با خداست" میخانه‌ی نگات ولی،" لا اله" تر دیگر امید نیست به دل‌کندنت؛ که شد چشمت سیاه‌دل‌تر و روزم سیاه‌تر جانم گرفت و گفت :"چطورست حالتان؟" _"شکرِ خدا، به لطف توام روبه‌راه‌تر" ... 🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 ﺍﯼ ﺧُﻮﺵ ﺁﻥ ﺻُﺒﺤﯽ ﮐﻪ ﭼَﺸﻤﻢ ﺑﺮ ﺟَﻤﺎﻟﺖ ﻭﺍ ﺷﻮﺩ 🔸 🔅 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 جنگ از طرفِ دوست دل‌آزار نباشد یاری که تحمل نکند یار نباشد گر بانگ برآید که سری در قَدَمی رفت بسیار مگویید که بسیار نباشد آن بار که گردون نکشد، یارِ سبک‌روح گر بر دلِ عُشّاق نهد بار نباشد تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی تا شب نرود صبح پدیدار نباشد آهنگِ درازِ شبِ رنجوریِ مشتاق با آن نتوان گفت که بیدار نباشد از دیده‌ی من پرس که خوابِ شبِ مستی چون خاستن و خفتنِ بیمار نباشد گر دست به شمشیر بری عشق همان است کانجا که ارادت بود انکار نباشد از من مشنو دوستیِ گُل مگر آن‌گاه که‌ام پایِ برهنه خبر از خار نباشد مرغانِ قفس را اَلَمی باشد و شوقی کآن مرغ نداند که گرفتار نباشد دل آینه‌ی صورتِ غیب است ولیکن شرط است که بر آینه زنگار نباشد سعدی حَیَوان را که سر از خوابِ گران شد در بندِ نسیمِ خوشِ اَسحار نباشد آن را که بصارت نَبُوَد یوسفِ صدّیق جایی بفروشد که خریدار نباشد 🔺 🔻 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 فردا اگر بدونِ تو باید به سر شود فرقی نمی کند شبِ من کی سحر شود شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود رنجِ فراق هست و امیدِ وصال نیست این هست و نیست کاش که زیر و زِبَر شود رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار دردِ دل کنم و دردِ سر شود ای زخمِ دلخراش لب از خونِ دل ببند دیگر قرار نیست کسی باخبر شود موسیقیِ سکوت صدایی شنیدنی است بگذار گفتگو به زبانِ هنر شود 🔹 ‌‎‌ 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 قهوه را بردار و یک قاشق شکر ... ســـم بیشتر پیــش رویــــم هـــــم بــزن آن را دمـــادم بیشتر قهوه‌ی قاجاری‌ام* همرنگِ چشمانت شده‌ست می شوم هر آن به نوشیــــدن مُصمّم بیشتـــر صندلــی بگذار و بنشین روبـــرویم ، وقت نیست حرف‌ها داریــــم صدها رازِ مبهــــم بیشتــــر ... راستش من مردِ رویایت نبــــودم هیچ وقت هرچه شادی دیدی از این زندگی غم بیشتــر ما دو  مرغِ عشـــق، اما تا همیشـــه در قفس  ما جــدا از هم غـــم انگیزیم، با هــــم بیشتــر ... خاطرت باشد کسی را خواستی مجنون کنی  زخـــم قدری بر دلش بگـــذار مرهـــــم بیشتر حیف باشد شاعری خوشنام بودم  در بهشت مادرم حــــوا مقصــــــر بـــود، آدم بیشتـــر ... * سوخت نصفِ حرف هایــــم در گلو ... اما تو را هرچه می سوزد گلویـــــم دوست دارم بیشتر 🔹 ‌‎‌ 🔅 *قهوه‌ی قاجاری‌: قهوه قاجاری یا قجری نوعی از نوشیدنی قهوه بوده‌است که در دوره‌ی قاجاریان برای کشتن مخالفان حکومت استفاده می‌شد. گفته می‌شود این روش کشتن، به ویژه پس از دوره‌ی ناصرالدین شاه رایج بود و فرزند او، ظِلّ السلطان، حاکم اصفهان از قهوه‌ی مسموم به سیانور یا اسید آرسنیک و استریکنین بسیار استفاده می‌کرد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 پنجاه و سه سال را خدا عمر بخشید به من ولی نکردم کاری که خدا پسند باشد نومید نشد دوباره بخشید عمری که دگر در آن نبیند کاری که در آن گزند باشد افکنده سرم به سجده‌ی شرم شاید که مگر دهد به توفیق کاری که سرم بلند باشد «ای بار خدای عالم آرای بر بنده‌ی پیر خود ببخشای»*: کاری که سرم بلند باشد کاری که خدا پسند باشد دل در گرو تو بند باشد. ۱۴۰۳/۹/۲۰. سه دقیقه بامداد 🔺 🔻* : این بیت از است. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 شود تا ظلمتم از بازیِ چشمت چراغانی مرا درياب ، اي خورشيد در چشمِ تو زندانی ! خوش آن روزی كه بينم باغِ خشکِ آرزويم را به جادویِ بهارِ خنده‌هايت می شكوفانی بهار از رشک گُل‌هایِ شكرخندِ تو خواهد مُرد كه تنها بر لبِ نوشِ تو مي زيبد گُل افشانی شرابِ چشم‌هایِ تو مرا خواهد گرفت از من اگر پيمانه‌‌ای از آن، به چشمانم بنوشانی يقين دارم كه در وصفِ شكرخندت فرو ماند سخن‌ها برلبِ «سعدی» قلم‌ها در كفِ «مانی» نظر بازی نزيبد از تو با هر كس كه می بينی اميد من ! چرا قدر نگاهت را نمی دانی؟ 🔸 🔅 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 من نیز، هر صبح اینجا، کنارِ پنجره، پر بسته، دلتنگ شعری، سرودی، می‌سرایم با حسرت ِ پروازِ آن مرغِ خوش‌آهنگ ‌‌ او می سراید تا فضایِ صبحدم را هر لحظه رنگین‌تر کند با هر ترانه من، می سرایم، تا نمیرم؛ تا بمانم. بر ما چنین رفته‌ست فرمان زمانه.... ‌ 🔸 🔅 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 یک روز رسد غمی به اندازه‌ی کوه یک روز رسد نشاط اندازه‌ی دشت افسانه‌ی زندگی همین است عزیز در سایه‌ی کوه باید از دشت گذشت! 🔸 ‌ 🔅 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 لا لبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات یک حدیث دیگری دارد خدا با بوسه ات! گرمیِ لبهایِ تو، دائم به دردم می خورد در کنار سردیِ شب‌هایِ دریا بوسه ات... گرمیِ دستانِ تو یا باده‌یِ چشمانِ تو! گرچه کارِ هر دوشان مستی ست امّا بوسه ات... این والضالین ترین شعرِ منِ مغضوبِ توست... اهدنا اللبهایِ تو تا صبحِ فردا بوسه ات روسری را باز کن اعجاز کن؛ گم راه کرد قاریانِ سوره‌یِ والعاشقان را بوسه ات باء و واو و سین که در انجیل و توراتِ مُبین ! باب تحریف است بی آیاتِ عُظما بوسه ات گِردِ تفسیرِ بحار البوسه‌یِ لب‌هایِ تو زاهد و گبر و مسلمان است حاشا بوسه ات اینقدر با سرخیِ لبهات بی تابم نکن می کند من را ذلیل و خوار و رسوا بوسه ات الفرار از مرگ، هیهات از لبت، باید گریخت تا نبرده جانِ من را هم به یغما بوسه ات هیچ جنسی مثل جنسِ بوسِ تو مرغوب نیست لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات.. 🔸 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 ‌چون نسیم آمد و از باغِ تنش گل می‌ریخت مثلِ یک باغچه از پیرهنش گل می‌ریخت چون هوایی که در او عطر شناور باشد دم‌به‌دم مثلِ نسیم از دهنش گل می‌ریخت چشم او پنجره‌ای بود به باغی پرگل که ز هر پلک‌به‌هم‌ بَرزدنش گل می‌ریخت باغی از آینه‌ها بود که شبنم هر صبح از گلِ یخ به بلورین‌چمنش گل می‌ریخت چون درختی که پریشان شود از دستِ نسیم دم‌به‌دم زلفِ شکن‌درشکنش گل می‌ریخت لبِ پرخنده‌ی او چون به سخن می‌آمد جایِ موجِ کلمات از سخنش گل می‌ریخت وقتی از دامنه‌ی دشت به گلگشت گذشت ابر بر دامنِ دشت و دَمَنش گل می‌ریخت 🔸 🔅 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab