eitaa logo
[نگاه ِ تو]
371 دنبال‌کننده
547 عکس
59 ویدیو
2 فایل
من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ هم‌صحبتی: @MoHoKh ‌هم‌صحبتیِ ناشناس: https://daigo.ir/secret/21385300499
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ ‌خانم قابله می‌گفت بعد از تولد، باید نوزاد را پایین پای مادر گذاشت تا بچه صبور شود. خودش من را توی خانه مادربزرگم به دنیا آورد. به قول مادرم خیلی خانم متدینی بود و البته دل‌وجرات‌دار. مادرم تازه هجده سال را تمام کرده بود. نوه اول خانواده بودم. پدربزرگ گفته بود دلش می‌خواهد نوه اول توی خانه خودشان به دنیا بیاید. بابا جبهه بود. چند هفته بعدش آمد و من را قنداق‌پیچ به دستش دادند. خانم قابله، بعد از به دنیا آوردنم، من را اول گذاشته بود پایین پای مادرم و با فاصله داده بود بغلش. به مادرم گفته بود اینطوری دخترت صبور می‌شود و اذیتت نمی‌کند. ‌ صبور نشدم اما اذیت هم نکردم. بچه مطیع و حرف‌گوش‌کنی بودم. از آنها که حرف پدر و مادر برایشان حکم خدا را داشت. چند سال است روز تولدم از مامان و بابا می‌پرسم آیا هنوز از من راضی هستید؟ بدون داشتن رضایت قلبی‌شان، زندگی، معنی‌اش را برایم از دست می‌دهد. بعد از چهل سال، هنوز هم خودم را آدم صبوری نمی‌دانم ولی ناامید نشده‌ام. سالهاست که با آدم‌های صبور، زیاد نشست‌وبرخاست می‌کنم و دلخوشم به این همنشینی. پیامبر مهربانی‌ها می‌گوید: "مَثَل همنشين خوب، مَثَل عطرفروش است كه اگر از عطرش به تو ندهد از بوى خوشش به تو می‌رسد" و امام علی علیه‌السلام می‌گوید: "اگر صبور نیستی، خود را صبور جلوه بده؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و سرانجام یکی از آنان نشود". هفته اول آبانِ شصت‌ودو به دنیا آمدم. نزدیک اذان صبح. توی یک اتاق کوچک و قدیمی در خیابان بیست‌متریِ منصور در تهران. با اینکه در این سالها، آبان‌های سختی را گذرانده‌ام، اما همیشه این ماه را یک جور خاصی دوست داشته‌ام. همین شد که دو سال پیش در بیست‌وهشتم آبان، این خانه کوچکِ "نگاهِ تو" را بنا کردم. امروز، دومین سالگرد تولد این نوزادِ آبان‌ماهی‌ست. پای بزرگ شدن این نوزاد هم صبوری را تمرین کرده‌ام. مثل همیشه، قدردان حضور تک‌تک‌تان در این خانه هستم. بخصوص آنهایی که از روزهای اول تولد، کنارم بوده‌اند و صبورانه چشم بسته‌اند بر کاستی‌ها و نقص‌ها و خطاهایم. دو سال است که من در این خانه نوشته‌ام و شما لطف کرده‌اید و خوانده‌اید. حالا اینجا @MoHoKh مشتاق و چشم‌انتظارم که شما برایم بنویسید و من بخوانم. می‌خواهم توصیف این خانه را با تمام نقص‌ها و نقدها از زبان شما بشنوم. ‌ ‌ @Negahe_To