eitaa logo
[نگاه ِ تو]
270 دنبال‌کننده
435 عکس
43 ویدیو
3 فایل
‌ من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ برای معاشرت: @MoHoKh ‌ ‌صفحه اینستاگرام: @fatemehakhtari14‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ 📚 عباس‌ابن‌علی پیشِ روی حسین ایستاده بود و نزدیک او جهاد می‌کرد و حسین به هرسو می‌گردید با او بود و خویش را سپرِ برادر کرد هرجا برادرش بود؛ و از حسین جدا نمی‌شد. و عباس مردی زیبا و نیکوروی بود و او را قمرِ بنی‌هاشم می‌گفتند و علمدارِ حسین بود. بر حسین بتاختند و بر سپاهِ او غالب گشتند و تشنگی بر او مستولی شد. بر بندِ آب بالا رفت و آهنگِ فرات کرد و برادرش، عباس، پیشاپیشِ او می‌رفت‌. مردم گرد عباس را گرفتند و او را از حسین جدا کردند. عباس به طلبِ آب رفت. بر او حمله کردند. او هم بر آنها تاخت و آنها را پراکنده ساخت. زیدابن‌رقادِ جهنی پشت خرمابُنی کمین کرد. حکیم‌ابن‌طفیلِ سنبسی یاورِ او گشت و شمشیر به دست راست عباس زد. عباس تیغ را به دست چپ گرفت و حمله کرد و رجز خواند و کارزار کرد تا ضعف بر او مستولی شد و زخم‌های سنگین وی را رسید و از حرکت فروماند. زیدابن‌رقاد از پشت درخت خرما بر دست چپ او زد. عباس رجز خواند. مردی به او حمله کرد و به گرزی آهنین بر فرق سر او کوفت که سر او بشکافت و از اسب بگردید و فریاد زد "یا اباعبدالله، علیک مِنّی السّلام." چون حسین او را بر کنار فرات بر زمین‌افتاده دید، بگریست و گفت "اکنون پشتِ من شکست و چاره‌ام کم شد." وقتی عباس رفت و کشته شد، لشکری باقی نمانده بود... @Negahe_To