📚 ارزش هر آدمی به باورهایش است. برای هر آدمی یک روزی پیش میآید که باید چیزهای مهمی را برای باورهایش هزینه کند؛ از خودش یا زندگیاش. آن روز است که نسبت آن فرد با باورهایش معلوم میشود.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_ادواردو
#بهزاد_دانشگر
@Negahe_To
📚 هوت گفت: "گمش کردهام."
اُلیو پرسید: "چه چیزی را گم کردهای؟"
هوت در جواب گفت: "تخیلم را. یادم نمیآید آخرین بار کجا همراهم بود."
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_بیا_خیالبازی_کنیم
@Negahe_To
📚 هوت زیرلب گفت: "اگر تخیلم شکسته، پس چرا قلبم بیشتر از همهجا درد میکند؟" اُلیو فریاد زد: "خودش است!" بله اُلیو مهمترین عضو را فراموش کرده بود. دستش را روی قلب هوت گذاشت و گفت: "باید با این خیال کنی."
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_بیا_خیالبازی_کنیم
@Negahe_To
📚 هوت گفت: "یعنی باید دوباره سعی کنم؟" اُلیو جواب داد: "همیشه باید دوباره سعی کنی."
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_بیا_خیالبازی_کنیم
@Negahe_To
📚 گاهی بهترین راهِ حفظِ قدرت، رهاکردنش است. گاهی هم بهترین راهِ مراقبت از چیزی، رهاکردنش است.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_ما_ایوب_نبودیم
@Negahe_To
📚 باور نمیکنی من در خواب هم این وابستگی و یکپارچگی رو میان مردم هیچ کجای دنیا نمیدیدم.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
@Negahe_To
📚 داشتم فکر میکردم هیچکس دیگه از پس این مردم برنمیاد. دیگه هیچ قدرتی نمیتونه وضعیت قدیم رو به اینها تحمیل کنه. محاله. این آدمها یا داغون میشن یا پیروز. بعد از دیدن این روزهای عجیب آدم دلش میخواد فکر کنه هیچ چیزی در دنیا یکپارچگی این مردم رو از بین نمیبره. گرچه محاله ولی کاش از بین نبره.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
@Negahe_To
📚 برای "درست زندگی کردن" اول باید "درست مردن" را دانست. وقتی که بر مرگ غلبه کنی زندگی را به دست آوردهای.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
@Negahe_To
شاهرخ مسکوب مدتهای زیادی تلاش کرده و کتابی که خیلی دوستش داشته بالاخره چاپ شده. حالا ببینید حال خودش را یک ماه بعد از چاپ کتابش چهطور توصیف میکند.
📚《در کوی دوست، بیشتر از یک ماهی است که منتشر شده. امیدوارم به زودی از دامِ دلفریبِ کتاب، نجات پیدا کنم. میگویم دلفریب، چون میخواندم و حالت مظفرالدین شاهی به من دست میداد و "خودمان از خودمان خوشمان میآمد". وقتی نویسنده با کتابش اینطوری شد مثل خری میشود که در گِل بماند. دیگر همانجا لنگر میاندازد و کتابش را نشخوار میکند. ولی خوشبختانه دارد تمام میشود و به مرحله دیگری میرسم که من، نویسنده او هستم ولی او، نوشته من نیست. مال من نیست. مال خودش است. دارد از من جدا میشود و من به صورت یکی از خوانندهها درمیآیم. امیدوارم زودتر این کبوتر عزیز ولی مزاحم را از سرِ بامِ فکرم بپرانم و نفس راحتی بکشم. باید همتی کنم و بند ناف ببرم.》
و من دارم به انواعِ دامهای دلفریبِ اینطوری فکر میکنم که گرفتارش هستیم. به تمام چیزهایی که باعث میشوند از خودمان خوشمان بیاید و همانها میشود پاشنه آشیلمان! کاش همهمان این بندِ نافها را پیدا کنیم و تا دیر نشده، بتوانیم بِبُریمشان.
#دلنوشته
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
@Negahe_To
📚 چون حسین او را بر کنار فرات، بر زمین افتاده دید، بگریست و گفت: "اکنون پشت من شکست و چارهام کم شد".
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_آه
#یاسین_حجازی
#روز_نهم_محرم
@Negahe_To
▪️ حسین از اسب به زمین افتاد به گونه راست. گفت: "بسم الله و بالله و علی ملت رسول الله."
افتاد و برخاست.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_آه
#یاسین_حجازی
#روز_دهم
@Negahe_To
▪️ حسین افتان و خیزان بود. به مشقت برمیخاست، باز میافتاد.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_آه
#یاسین_حجازی
#روز_دهم
@Negahe_To