eitaa logo
افق مبین||سید محمد هاشمی
1.2هزار دنبال‌کننده
661 عکس
198 ویدیو
15 فایل
تاملات، نوشته ها و جلسات سید محمد هاشمی، طلبه حوزه علمیه قم ارتباط با بنده: @SMHashemi128
مشاهده در ایتا
دانلود
افق مبین||سید محمد هاشمی
🔴 به زودی جلسات و نوشته هایی پیرامون علوم انسانی در کانال قرار خواهم داد. در سال 97 توفیق داشتیم با
✏️ اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم 📕 بی دقتی ها در ترجمه یا فهم مراد متفکرین بزرگ گاهی باعث اشتباهات عجیب و غریب در مقارنه های فکری می شود. این اتفاق در گفتگوی میان فلسفه اسلامی و غرب به دفعات افتاده است. یکی از مثال هایش ترجمه فلسفی به اصالت وجود و بعدها تسری این ترجمۀ همراه با مسامحه به اندیشه است. به طوری که برخی تصور کردند آنچه و و گفته اند و به اصالت وجود ترجمه شده است همان بیان در حکمت متعالیه است. غافل از آنکه این دو اساسا یکی نیستند. اگزیستانسیالیسم، توجهی وجودی به انسان (نه همه هستی) است و اساسا ایده ای به شدت اومانیستی است در حالی که اصالت وجودِ صدرایی توجه به وجود در تمام عالم است - یعنی هستی شناسی ای بر اساس وجود در برابر دستگاه اصالت ماهیتی - که در نهایت استقلال را از انسان به طور کامل زائل می کند. علاوه بر آن، «اگزیستانس» در فلسفه این آقایان اساسا از یک سنت فلسفی متفاوت نشات گرفته و به شدت ناظر به انسانِ انضمامی است که واقعا نسبتِ چندانی با بیان صدرالمتالهین ندارد. (گرچه شاید با برخی بیانات در عرفان اسلامی قرابت هایی داشته باشد.) هم برخی مترجمین و شاغلین به فلسفه غرب از فرسنگ ها فاصله در مورد فلسفه اسلامی سخن می گویند و هم متاسفانه برخی از ما که در سنت فلسفه اسلامی رشد کرده ایم با بی دقتی بسیار در مورد فلسفه غرب سخن می گوییم. 🖊 واقعا فهم فلسفه غرب (درست یا غلط) با یکی دو کتاب نصفه و نیمه مطالعه کردن حاصل نمی شود. همانگونه که ما نیز انتظار داریم متفکرین دیگر به چند ترجمه دست و پا شکسته از آثار حکمت اسلامی اکتفا نکنند. به نظر می رسد یکی از عوامل انسداد گفتگو نیز همین سوء تفاهم علمیِ طرفینی است. این یکی از نکات اساسی است که باید در حوزه ها بیشتر به آن دقت شود. متاسفانه شناختِ غرب در حوزه ها ضعیف متولد شده است. لازم است طلاب جوانتر نسبت به این نکته آگاه باشند و برنامه علمی خود را با دقت تنظیم کنند. این بحث از موضوعات مهم ما برای گفتگو در این کانال نیز خواهد بود. ✏️سید محمد هاشمی @ofoqemobin
🔰 ایمان در تعلیق و تنگنا؛ آیا دین داری پس از کرونا افزایش می یابد؟ ✏️ سید محمد هاشمی ⭕️ یکی از وجوه مهم شیوع ویروس بحث های الهیاتی پیرامون آن است. بحث های اساسی و البته قدیمی حول مساله شر و مساله تاثیر شیوع این بیماری بر میزان دین داری انسان ها از موضوعاتی است که در این روزها چالش های جدی در حوزه اندیشه ایجاد کرده است. در این نوشته سعی می کنم از منظری به تاثیر این واقعه بر دین داری بپردازم. ⭕️یکی از عناصر اصلی در لحظه باور به و حقایق فرامادی در انسان، احساسِ ، و بی پناهی است. لحظه ای که انسان حس می کند هیچ کدام از مولفه های طبیعیِ قدرت توان کمک به او را ندارند، رها شده است و به صورت طبیعی امیدی به خلاصی او نیست. ⭕️ این موقعیتِ مملو از ترس و توسط برخی فلاسفه ی ملحد مانند و دلیلی برای پیدایش اعتقادات دینی شناخته شده است. ⭕️ اما اگر از سخن این دسته از فیلسوفان و پاسخ به آن بگذریم (برای پاسخ مراجعه کنید به کتاب علل گرایش به مادی گری شهید مطهری) این موقعیت و وجودی به معنای واقعی کلمه نوعی جدایی از قدرتهای طبیعی و مادی به وجود می آورد. تصور کنید که در هواپیمای در حال سقوطی قرار گرفته اید، هر دو موتور هواپیما از کار افتاده و شما در ارتفاع چند هزار پایی هستید، همه اطرافیان در حال شیون و زاری هستند و هواپیما به سرعت در حال سقوط به سمت زمین است. این لحظه، لحظه تعلیق و رهایی است. در این موقعیت به معنای واقعی کلمه هیچ چیزی برای انسان وجود ندارد و دستش از همه چیز کوتاه است. اما در همین حالت، نیرویی درونی، روزنه ای از امید و نور به رویِ انسانِ ناامید می گشاید، همان روزنه ای که به او توان نفس کشیدن و منتظر ماندن تا آخرین لحظه برخورد را می دهد. این امید و نور هرگز هیچ نشانی از احوال مادی و امور طبیعیِ دنیا ندارد. ⭕️ قرآن کریم دقیقا در چندین آیه این لحظه تعلیق و رهایی را تصویر کرده است: فَإِذا رَكِبوا فِي الفُلكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَى البَرِّ إِذا هُم يُشرِكونَ﴿65﴾ هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌کنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می‌شوند! ⭕️ به نظر می رسد بشر در دوران کرونا، دورانی که تمام درهای علم به ظاهر به روی او گشوده شده است، به شدت احساس نا امنی می کند. حس می کند هر آنچه به دست آورده کافی نیست، حس می کند خودش برای خودش کافی نیست و هر آنچه ساخته به راحتی می تواند تعطیل شود یا اثری از آن باقی نماند. این احساسِ آخرالزمانی با تعمیق این بحران عمیق تر می شود. حتی اگر درمانی قطعی برای این بیماری یافت شود (که بسیار محتمل است) باز هم این احساس رنگ نمی بازد چون تصور و احتمالِ واقعه ای جدید، بیماری ای نادر و مصیبتی پیش بینی نشده که بشر در برابرش عاجز خواهد بود هرگز او را رها نمی کند. این وضعیت، احساس نیاز به چیزی فراتر از دستاوردهای طبیعی بشر را تشدید می کند. ⭕️ نمی خواهم ادعا کنم نتیجه این اتفاق گرایش شدید به دینی خاص از ادیان الهی در جهان خواهد بود. اما تعمیق احساس ناامنی و عدم خودکفایی و نیاز به عنصری قدرتمندتر نتیجه محتوم این ماجرا است. ⭕️ البته این اتفاق برای کسانی که عمیقا دین دار هستند همراه با چالش های اساسی اندیشه ای است. اما برای آنهای نیز همین احساس تعلیق و تنگنا به شدت جدی است. ⭕️ به همین دلیل پس از کرونا نه تنها نباید منتظر افول دین داری باشیم بلکه باید انتظار موجی از رهاشدگان از وضعیت طبیعی عالم را کشید که البته با سوالات بسیار به دنبال پناهگاهی قدرتمند می گردند. ⭕️ بر اساس آنچه ما در اندیشه فلسفه اسلامی و اندیشه قرآنی خود داریم، حقیقت وجودی انسان هرگز نمی تواند جای پای محکمی در هیچ یک از عوالم مخصوصا عالم ماده پیدا کند، انسان متعلق به عالم ماده انسانی رها و متزلزل و بی قرار است و آرام ندارد. حقیقت انسان اما تعلق به حیقیتی فراتر از همه حقایق دارد، نکته فقط معرفت است. انسان باید آن تعلق حقیقی را درک کند، این معرفت گاهی با تکانه های شدید اجتماعی رخ می دهد. اگر به این تکانه ی اخیر این گونه نگاه کنیم شاید بررسی مساله خیر و شر نیز سرنوشت دیگری پیدا کند. @ofoqemobin
افق مبین||سید محمد هاشمی
آنچه در این جلسه بیان شد عموما بر اساس بیانات بسیار متقن شهید مطهری در سه مقاله اول کتاب #مقالات_فلس
🔰 تقریری ویرانگر از رابطه علم و دین 🔸 استاد شهید مطهری در کتاب «مقالات فلسفی» ضمن توضیحی از نحوه نگاه اسلام و حکمت اسلامی به حیات انسان، به نکته بسیار مهمی در الهیات یهودی اشاره می کند. 🔸 به اعتقاد ایشان یکی از اشکالات اساسی الهیات یهود رفتن به سمت آفرینش برای اثبات وجود خداوند است. در این نگاه خدا را در جایی می توان یافت که دیگر هیچ توجیه تجربی و علمی ممکن نباشد و کاری از دست علم بر نمی آید. در این نگاه خدا را باید در مجهولات یافت نه در معلومات. به نظر ایشان برخی متلکمان اسلامی نیز از این نگاه متاثر شدند. 🔸 این نکته بر مساله حیات نیز تطبیق دارد. بر اساس همین نگاه زمانی که برخی علمای علوم تجربی شواهدی از تدریجی نوع انسانی یافتند (گرچه هنوز نتوانسته اند این فرضیه را ثابت کنند) و توضیحی برای پیچیدگی های وجودی انسان بیابند، همین امر دستاویزی برای انکار وجود خدا شد. جالب این که تا امروز یکی از ادله مهم ها در انکار وجود خداوند مساله تکامل انواع است. 🔸به نظر ایشان اساسا منطق از ابتدا این نبوده است و داستان خلقت انسان در قرآن نیز به صدد اثبات وجود خداوند نیست بلکه قرآن همین اتفاقات عادی روزمره مشهود انسان را که توضیح علمی نیز دارد شاهدی بر وجود قدرت لایتناهی می گیرد. 🔸این دقت استاد شهید حقیقتا کم نظیر و بسیار راهگشاست. این می تواند به کلی نسبت میان علم (تجربی) و دین را بازتعریف کند. 🔸جالب این که همین نگاه الهیاتی که میان مسیحیان نیز پر رونق بود، بعدها بزرگترین ضعف را در برابر پیشرفت های تجربی نشان داد. 🔸برای مثال با توضیح اساسی خود از رابطه مکانیکی در عالم، و تبیین علت حرکت و رابطه جرم و شتاب و نیرو، عملا در آن زمان توانست توضیح بسیار جدی و قابل قبولی برای تمامی حوادث مشهود عالم دست و پا کند. همین نگاه نیوتونی از عوامل بسیار مهم برای بیرون راندن خداوند از عرصه تمام هویت های جدید علمی بشر شد، زیرا خدای آن الهیات باید در مجهولات جستجو می شد ولی با توضیح مکانیک نیوتونی دیگر (حداقل به زعم دانشمندان آن زمان) مجهولی در عملیات عالم وجود نداشت که توضیح آن به خدا نیاز داشته باشد. لذا باز هم خدا در نهایت، محرک و ایجاد کننده اولین ماده در عالم محسوب می شد که دیگر کاری به آن ندارد. (نظریه خدای ساعت ساز) از عوامل مهم شکل گیری ایده های پیرامون عالم همین نگاه نیوتونی بود. 🔸 این رویکرد در دوران معاصر ما نیز دو نتیجه بسیار دردناک برای دین و الهیات داشت: 1- ادعای گسترده برخی فیلسوفان مانند و مبنی بر اینکه دین اساسا محصول جهل و ترس است، و هر جا علم بتواند ورود کند و پرده از دلیل حوادث بردارد دیگر خبری از خدا و الهیات و عوالم غیر مادی نمی ماند. ادعایی که متاسفانه در بسیاری از مجامع علمی مقبول افتاد ... 2- تلاش برخی علمای علوم تجربی برای توضیح پیدایش اولیه ماده و زدن آخرین میخ بر بی رمق الهیات در غرب. در این مسیر برخی فیزیکدانان مانند تلاش کردند بر اساس فیزیک کوانتوم و نظریه کرم چاله ها تئوری و توضیح جدیدی برای پیدایش اولیه عالم ارائه کنند که بر اساس آخرین مجهول نیز برای بشر معلوم شود و دیگر جایی برای خدایی که باید آن را در مجهولات جستجو کرد باقی نماند. (گرچه این نظریه نیز فراتر از فرضیه نیست و در جای خود آن را نقد کرده ایم) 🔸 رویکردی که استاد شهید در این اثر و سایر آثار خود برگزیده است به طور کلی صورت مساله دین و علم را عوض می کند و مجالی برای این انتقادات جدید بر دین باقی نمی گذارد. به نظر ایشان راه حل درست تقریر این مساله معلوم کردن قلمرو علم در حریم اندیشه فلسفی و بازگشت به اندیشه توحیدی قرآن است ... 🔸 حقیقتا مطهری هنوز تکرار نشده است ... @ofoqemobin
🔰 تقریری ویرانگر از رابطه علم و دین 🔸 استاد شهید مطهری در کتاب «مقالات فلسفی» ضمن توضیحی از نحوه نگاه اسلام و حکمت اسلامی به حیات انسان، به نکته بسیار مهمی در الهیات یهودی اشاره می کند. 🔸 به اعتقاد ایشان یکی از اشکالات اساسی الهیات یهود رفتن به سمت آفرینش برای اثبات وجود خداوند است. در این نگاه خدا را در جایی می توان یافت که دیگر هیچ توجیه تجربی و علمی ممکن نباشد و کاری از دست علم بر نمی آید. در این نگاه خدا را باید در مجهولات یافت نه در معلومات. به نظر ایشان برخی متلکمان اسلامی نیز از این نگاه متاثر شدند. 🔸 این نکته بر مساله حیات نیز تطبیق دارد. بر اساس همین نگاه زمانی که برخی علمای علوم تجربی شواهدی از تدریجی نوع انسانی یافتند (گرچه هنوز نتوانسته اند این فرضیه را ثابت کنند) و توضیحی برای پیچیدگی های وجودی انسان بیابند، همین امر دستاویزی برای انکار وجود خدا شد. جالب این که تا امروز یکی از ادله مهم ها در انکار وجود خداوند مساله تکامل انواع است. 🔸به نظر ایشان اساسا منطق از ابتدا این نبوده است و داستان خلقت انسان در قرآن نیز به صدد اثبات وجود خداوند نیست بلکه قرآن همین اتفاقات عادی روزمره مشهود انسان را که توضیح علمی نیز دارد شاهدی بر وجود قدرت لایتناهی می گیرد. 🔸این دقت استاد شهید حقیقتا کم نظیر و بسیار راهگشاست. این می تواند به کلی نسبت میان علم (تجربی) و دین را بازتعریف کند. 🔸جالب این که همین نگاه الهیاتی که میان مسیحیان نیز پر رونق بود، بعدها بزرگترین ضعف را در برابر پیشرفت های تجربی نشان داد. 🔸برای مثال با توضیح اساسی خود از رابطه مکانیکی در عالم، و تبیین علت حرکت و رابطه جرم و شتاب و نیرو، عملا در آن زمان توانست توضیح بسیار جدی و قابل قبولی برای تمامی حوادث مشهود عالم دست و پا کند. همین نگاه نیوتونی از عوامل بسیار مهم برای بیرون راندن خداوند از عرصه تمام هویت های جدید علمی بشر شد، زیرا خدای آن الهیات باید در مجهولات جستجو می شد ولی با توضیح مکانیک نیوتونی دیگر (حداقل به زعم دانشمندان آن زمان) مجهولی در عملیات عالم وجود نداشت که توضیح آن به خدا نیاز داشته باشد. لذا باز هم خدا در نهایت، محرک و ایجاد کننده اولین ماده در عالم محسوب می شد که دیگر کاری به آن ندارد. (نظریه خدای ساعت ساز) از عوامل مهم شکل گیری ایده های پیرامون عالم همین نگاه نیوتونی بود. 🔸 این رویکرد در دوران معاصر ما نیز دو نتیجه بسیار دردناک برای دین و الهیات داشت: 1- ادعای گسترده برخی فیلسوفان مانند و مبنی بر اینکه دین اساسا محصول جهل و ترس است، و هر جا علم بتواند ورود کند و پرده از دلیل حوادث بردارد دیگر خبری از خدا و الهیات و عوالم غیر مادی نمی ماند. ادعایی که متاسفانه در بسیاری از مجامع علمی مقبول افتاد ... 2- تلاش برخی علمای علوم تجربی برای توضیح پیدایش اولیه ماده و زدن آخرین میخ بر بی رمق الهیات در غرب. در این مسیر برخی فیزیکدانان مانند تلاش کردند بر اساس فیزیک کوانتوم و نظریه کرم چاله ها تئوری و توضیح جدیدی برای پیدایش اولیه عالم ارائه کنند که بر اساس آخرین مجهول نیز برای بشر معلوم شود و دیگر جایی برای خدایی که باید آن را در مجهولات جستجو کرد باقی نماند. (گرچه این نظریه نیز فراتر از فرضیه نیست و در جای خود آن را نقد کرده ایم) 🔸 رویکردی که استاد شهید در این اثر و سایر آثار خود برگزیده است به طور کلی صورت مساله دین و علم را عوض می کند و مجالی برای این انتقادات جدید بر دین باقی نمی گذارد. به نظر ایشان راه حل درست تقریر این مساله معلوم کردن قلمرو علم در حریم اندیشه فلسفی و بازگشت به اندیشه توحیدی قرآن است ... 🖊 سید محمد هاشمی @ofoqemobin