eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
130 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 -فدای دستای خانومم بشم دستت درد نکنه عزیزم بدون اینکه برگرده گفت زینب: خواهش می کنم ، قرآن و زیارت عاشورات رو گذاشتم تو زیپ جلو -دستت درد نکنه قشنگم ، پاشو برو مسواک بزن بیا بخوابیم زینب: باشه پاشد سرش انداخت پایین خواست بره مانع اش شدم -ببینمت سرش بالا نیاورد دستم زیر چونش گذاشتم و بالا آوردمش -باز که چشم هات بارونیه خانوم زینب تو راضی هستی من میرم؟ رضاییت برام مهمه زینب: اگه به من بود نمی زاشتم بری من خیلی دلم برات تنگ میشه تازه سجاد هم بهت عادت کرده تو نباشی من از پسش بر نمیام -زود بر می گردم ، من باید به مردم هم خدمتم کنم بانو زینب: هعییی تو بغل کشیدمش و روی سرش بوسیدمش -وقتی منتظر عزیزت هستی زمان برات دیر می گذره اما تو همه سعیت رو بکن که زود بگذره. منم زود بر می گردم فقط صبر کن زینب: صبر کار سختیه -وقتی تو زینبی ، باید صبر زینبی داشته باشی زینبم زینب: من نمی تونم داشته باشم -به عمه زینب توسل کن همه چیز درست میشه ، راه سخت تری هم در پیش خواهی داشت ها ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️