eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
129 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 بوسه ای روی گونش زدم -کجا می خوای جاش بزاری بری ، بچم مامانش خیلی دوست داره مگه نه بازم لگد زد، این سری زینب هم خندید -بیا ببین میگه بعلهه اینقدر هم به یه بچه فسقلی حسودی نکن بانو من شمارو خیلی دوست دارم تو دلم قربون صدقت میرم زینب: بی خود ، بلند بگو بشنوم خندیدم و دستم روی چشم هام گذاشتم -اونم به روی چشم ، حالا بگیر بخواب که فردا باید بریم برای گل پسرم سیسمونی بخریم زینب: باشه ، شب بخیر دستم دور کمرش انداختم -شب توام بخیر عشقم -زینب بخور زینب: بسه دیگه خیلی خوردم -دارم به بچم میدم بخور بخور به زور لقمه توی دهنش کردم زینب: حواست هست تو کل مدت بارداری من هرچی دادی خوردم دادی به بچه؟ -بله بله زینب: بله و کوفت من چی پسس -خب تو که می خوری اونم می خوره دیگه زینب: مهم نیته قهقهه ای زدم -عاشق این حسود بازیا و نق زدناتم یعنی زینب: عههه خب پس از این به بعد بیشتر حسود بازی درمیارم و نق می زنم ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️