eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
109 دنبال‌کننده
2هزار عکس
834 ویدیو
7 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞                      🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 صدای فریاد و جیغ و گریه آلود عمه توی گوشم پیچید : رضا جان ، رضا تورو خدا بیا اینجا ترسیده گفتم : چی شده عمه؟ عمه با همون صدا گفت : عمه به دادم برس ، پاره ی تنم داره میمیره ، رضا کمکم کن -عمه جون چی شده آخه؟ بگو به من! عمه بریده بریده گفت : سارا بیرون بود ... اومد خونه .. گیج بود .. رفت توی اتاق ... یهو ... یهو ... یهو دیدم از بیرون صدای جیغ و داد میاد .. رفتم بیرون ... رفتم بیرون دیدم سارا داره خودشو از بالکن میندازه پایین ، داره خودکشی می کنه با این حرف عمه ماشین رو کنار خیابون نگه داشتم و با وحشت گفتم : خودکشی !!! عمه هقی زد و گفت : هرچی التماسش کردم بیاد پایین ، نمیاد !! میگه تا رضا نیاد باهم ازدواج کنه نمیام پایین ، میگه خودمو میکشم عمه توروخدا ، جون هرکی می پرسی بیا باهاش حرف بزن ، عمه خواهش میکنم ازت به پات می افتم عمه ... -باشه عمه ، آروم باش ، شما آروم باش چشم الان میام ، میام عمه : بیا باهاش حرف بزن بگو کاری نکنه تا تو بیای -باشه باشه ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️