💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_شصت
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
-بله که میشه
سجاد: آخ جون ، ممنون بابا جونمم
-خواهش میکنم گل پسر
#فردا
سجاد گذاشتیم مهد و رفتیم بیمارستان ، نوبت سونوگرافی گرفتیم و منتظر موندیم تا نوبتمون بشه
اسممون که صدا زدن رفتیم تو اتاق ، در زدیم و وارد شدیم و سلام کردیم .
خانم دکتر : سلام خیلی خوش آمدید
بعد رو به زینب گفت : آماده بشید و بخوابید روی تخت
زینب: چشم
کمکش کردم تا آماده شد و بعد خوابید روی تخت
خانم دکتر اومد و همون طور که کارش انجام میداد صحبت میکرد
خانم دکتر : خب خب مبارک باشه ، کی فهمیدین نی نی دارید؟
زینب: دیروز فهمیدیم
خانم دکتر: اوووه چقدر دیر ، اینطور که نشون میده الان شما هفت هفته ات هست گلم
زینب:هفت هفته؟؟ نمیدونم آخه من ..... میشدم
خانم دکتر : طبیعه درصد خیلی کمی از خانم ها اوایل بارداریشون این حالت دارن و به خاطر همین دیر متوجه میشن ، چیز خاصی نیست نگران نباش
بعد نگاه با دقتی به مانیتور انداخت و گفت : اینم نی نی خوشگل شما ، چه وروجکی هم هست
کمی جلو تر رفتم و دست زینب رو گرفتم ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️