eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
131 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞                      🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 -اههههه ، چقدر بد زینب : اهوم فیلم دیگه ای گذاشت و گفت : این هم یکی از قسمت های همین فیلمه پسره با شتاب وارد یکی از اتاق های  بیمارستان میشه و میبینه دختره رو تخت بیمارستان هست و دارن بهش شک وارد میکنن و دستگاه تنفس بهش وصله و دست هاش خونیه -وای ، آخی چقدر بد ، چیشده اینجا؟ زینب :دختره در نبود پسره دیوانه میشه و حالش بد میشه و تصادف میکنه،بعدش پسره همچی رو یادش میاد -آخ ، عجب فیلم دیگه ای گذاشت که دختره به پسره گفت : واسه زنده موندنت هر کاری می کنم پسره : اصلا میدونی زندگی بی تو برام بی معنیه دختره: نمیتونم بیکار بنشینم وقتی میدونم میتونم با جون خودم نجاتت بدم  . پسره : بعدش چی؟ دختره : کیم دان! پسره: اگه بلایی سرت بیاد چجوری زندگی کنم . و بعدش پسره که خون ازش می ریخت توی بغل دختره افتاد و هرچی دختره صداش کرد چشم هاش باز نکرد و مرد و دختره هم شروع به گریه زاری کرد . -اههههه ، وای زینب : خیلی بد بود -قضیه این چیه؟ زینب: ندیدم فیلمشو ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️