eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
131 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 امیر حسین: ابوالفضل هم که چند دفعه اومدن مکبری کرده ، اونم برای مکبری میتونه بیاد . حاج آقا : خیلی هم عالی انشاءالله خدا حفظشون کنه . -حاج آقا من با سجاد چند هفته است دارم مولودی ناد علی یاد علی رو باهاش کار میکنم . حفظ شده تقریبا فقط یکم گیر داره ، خیلی هم قشنگ میخونه اگر اجازه بدید اون روز بیاد و بخونه حاج آقا: خیلی هم عالی ، حتما بگو بیاد -باشه چشم کارمون که تموم شد رفتیم خونه و من به سجاد گفتم ، از خوشحالی بالا و پایین پرید و گفت : اخخخ جووونن -بابایی باید از این به بعد با بی کلام باهات کار کنم سجاد : سخته؟ -برای شما که حفظی نه زیاد ، تمرین کنی یاد می گیری سجاد : باشه از اون روز با بی کلام باهاش کار کردم و میکروفون بهش دادم که قشنگ تمرین کرده باشه و آماده باشه . آماده شدیم و رفتیم مسجد. زینب رفت قسمت زنانه و من و.سجاد اومدیم مردانه ، طبق معمول بابا اینا و مهدی اینا هم اومده بودن . با سجاد به طرفشون رفتیم ، برامون جا گرفته بودن ؛ نشستیم . چند لحظه بعد امیر عباس اومد و روی صندلی ای نشست که جلوش میزی بود که قرآن باز بود . با صدای بسیار زیبا شروع به خواندن سوره مائده ، آیه ۵۰ تا۵۵ کرد. ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️