eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
113 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
826 ویدیو
7 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 اون برای من موجود چندش آوری بود که حتی از دیدنش هم حالم بهم میخورد، من گناه فکری هم نداشتم اما اون گاهی اونقدر بهم نزدیک میشد که تماس بدنی هم داشت ولی من ازش متنفر تر میشدم.اما بازهم گناه بود.ما فقط جاهای عمومی قرار میذاشتیم و صحبت میکردیم.تمام حرفهای ما ضبط میشد.حسین هم میشینید خلاصه اینقدر بهم نزدیک شد که واقعا دیگه حالم بهم می خورد ازش ، از اینکه باهاش باشم احساس خوبی نمی کردم ، عذاب وجدان میگرفتم و چون اطلاعات مورد نیاز رو ازش گرفته بودیم وقت دستگیریش بود . امروز که دیر اومدم رفته بودیم برای دستگیریش دیگه تموم شد . همه چیز ! من باهاش ازدواج نکردم حتی صیغه اش هم نکردم . شک نکن اگه می خواستم همچین کاری کنم بهت می گفتم اگه بهت نگفتم منو درک کن جانانم می دونی ، کارم جوری نیست که بتونم اطلاعات بدم به کسی زینب ! تو تنها زنه منی! تنها فرشته زندگی من دورت بگردم من تا آخرین لحظه عمرم ازت دست نمیکشم و همیشه باهاتم ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 همون طور که توی بغلم بود به خودم فشردمش و بوسیدمش -این فیلم رو هم بهار فرستاد واست؟ زینب: نمی دونم ناشناسه گوشیش نگاه کردم دیدم خود بهاره نفس کلافه ای کشیدم و خیره به رو به روم پوزخندی زدم و سرم به حالت تاسف تکون دادم . زینب: رضا میشه حداقل قبلش یه جوری منو در جریان بزاری؟ به خدا قلبم درد گرفته از ظهر -من فدای قلبت بشم الهی ، کارا یه جوریه که نمیشه ، ولی اگه شد چشم حتما ؛ زینب ببخشیدم که اینطوری شد عزیزدلم هیچی نگفت عوضش خودشو بیشتر تو بغلم جا داد منم با زینب روی تخت خوابیدم و مشغول نوازش موهاش مشغول شدم و لحظه ای بعد لبخند روی لب هام اومد آروم بوسیدم و ببخشیدی زیر لب گفت -میبخشم ولی خانم دیگه نزنیاا چقدرم دستات سنگینه زینب: میزنم، خوب هم میزنم، دفعه اخرتم باشه که نمیگی -اوه اوه اوه ، از دست هرکی در برم از دست تو نمیشه در رفت زینب: افرینننن، پس بشین و کتک بخور -هعییی خدا روزگار میبینی منن پاسدار باید از زنم کتک بخورم هعییی ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 زینب: تقصیر خودته برمیگرده میگههههه سه تا همممم دارممم خنده بلندی کردم زینب: کوفت ، اصلا میدونی چیه؟ از فردا پا میشم میوفتم دنبالت، اصن اگ گذاشتم با زنا حرف بزنی قهقهه بلندی زدم -از دست تو و این شیطنتاتتت جیگر زینب: کوفت ، اصلا خیلی خوب کردم که زدمتت بازم خندیدم زینب: زهر مار ، هی میگم رو اعصاب من راه نرو بیا رفتی، همین شد با خنده گفتم: خب سه تا دارم دیگه با لحن شوخی ولی جدی گفت زینب: منم باید سه تا میزدم تو دهنت جای تک تک زن هات ، شانس اوردی -یاااا خدااااا ، هیچی دیگه توی برگه فوت نامم دلیل مرگم مینوشتن: در راه عشق جان داد دوتایی خندیدیم -اینجاست که شاعر می فرمایدد : در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم زینب: واوووو:) - بدبخت من ، کلا سر این ماجرا ها باهم دعوا داریما خندیدم و ادامه دادم - یه روز اومدم تیپ بزنم یه رفتاری کردی که دیگه قید هرچی تیپه زدم زینب: بلهه بلهه بیجا میکنی میخوای برای دخترای مردم تیپ بزنی ، از فرداااا فقط گونی، میبرمت تو گونی و با گونی میارمت دوتایی خندیدیم -هعیی دوباره شروع شددد زینب: دلتم بخواد -معلومه که دلم میخواد خانم به این ماهی لبخندی زد ، از اون لبخنداش که دلبرانه بود آروم بوسیدمش و باهم خوابیدیم ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 پابرزمین‌گذاشتی‌وخاک‌جان‌گرفت تا‌آمدم‌بگویم‌زهـرا،‌زبان‌گرفت گفتم‌که‌رخصتی‌بده‌بهتر‌بخوانمت مهرت‌اجازه‌داد‌که‌مادر‌بخوانمت..😍 @One_month_left
◖😍💙◗ مى‌خواست‌عشق‌را‌بِچِشاندبه‌کامِ‌خلق باطعمِ‌شيروشَهدوشکر،‌مادرآفريد🤍 -حضرت‌مادر- @One_month_left
◖♥🎉◗ ‏هرڪجادیدی‌خداباشِڪوه‌تحویلت‌گرفت رِشوه‌میخواهدخدا،خرجش‌دعاےمادراست ‹ ♥⇢ › ‹ 🌸⇢ › روز مادر رو خدمت همه ی مادرای بزرگوار کانال تبریک عرض میکنیم😍🎉 ان شاءالله همیشه سالم و تندرست باشید🤲✨ @One_month_left
قسم به ارامش چشمانش؛ که "اللهم لا نعلم منه الا خیرا" :) @One_month_left