eitaa logo
📖 کانال آموزشی غیر رسمی استاد احمد پاکتچی 📖
1.4هزار دنبال‌کننده
252 عکس
22 ویدیو
87 فایل
OstadPakatchi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در برنامه کنفرانس بین المللی "گفتگوی ادیان برای صلح و هماهنگی 🔹زمان: جمعه، 3 ژوئن 2022 - ١٣ خردادماه ١۴٠١ - سفارت قزاقستان در فرانسه 🌀 متن سخنرانی (ترجمه شده از فرانسوی به پارسی) استادان محترم، خانم ها و آقایان، در این سخنرانی قصد دارم تا به اختصار به موضوع «ادب در روابط اديان»، به عنوان یک ضرورت برای گفتگوی ادیان در جستجوی صلح و هماهنگی بپردازم. 🔹 مسئله ادب و نزاکت در روابط در دهه‌های اخیر مورد توجه محققان رشته‌های مختلفی قرار گرفته است. زبان‌شناسان موضوع ادب گفتاری را در کاربردشناسی مورد مطالعه قرار می‌دهند؛ این در حالی است که تنظيم فواصل اجتماعی در حدود نیم قرن است که در علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. محققان رشته‌های مختلف که ادب در یک جمله يا در گرفتن يک فاصله اجتماعی معين تعریف کرده‌اند، بر اين نکته اتفاق نظر دارد که قواعد آن در در سراسر جهان از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت است. 🔹 به گونه‌ای همسان با نظریه زبان‌شناختی، از ادب بین‌الادیانی نیز می‌توان سخن گفت که موضوع آن قواعد گفت‌وگو ميان پيروان اديان و مذاهب گوناگون و برقرار کردن و نگاه داشتن روابط بين اشخاص و جماعت‌های دينی مختلف باشد. علاوه بر این، می‌توان در آن هماهنگی با قوانین رفتاری مناسب با هر جامعه را لحاظ کرد.  🔹 بر اساس گزارش یونسکو پیرامون گفت‌وگوی بین ادیان در سال 2007، ناآگاهی از معارف دینی به جهل نسبت به اديان ديگر منجر می‌گردد و در نتیجه، ناآگاهی انسان از مفاهیم دینی ديگران و ناآشنایی با این موضوعات در ابعاد تاریخی و جامعه‌شناختی آن می‌تواند منجر به سوء برداشت‌ها میان افراد و مذاهب مختلف گردد. این گزارش و موارد مشابه آن، به اهمیت آگاهی بین‌الادیانی اشاره دارد که در دوران اخیر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.  🔹 اما من می‌خواهم یک عامل را در اینجا اضافه کنم. از آنجایی که ادب گفتاری چیزی فراتر از دانش معمول زبان است، می‌خواهم تأکید کنم که موضوع ادب بین‌الادیانی نيز عاملی مهم و فراتر از آگاهی بین‌الادیانی است. در قرآن کریم می‌بینیم که بايد با پیروان هر دینی -نه تنها با پيروان ادیان توحیدی، بلکه با بت پرستان نیز- باید مؤدبانه رفتار کرد (انعام/108). 🔹 یک خطاب غیر مؤدبانه و استفاده از عناوین دگرخوانده برای پیروان ادیان که مورد پسند آن جماعت نیست، یا اطلاق کلمه‌ای توهین‌آمیز و حتی واژه‌ای که در بدو امر و به تنهایی نشان‌دهندۀ معنای خاصی نیست، اما از لحاظ تاریخی بار معنایی منفی دارد همگی مواردی هستند که باید از آن پرهیز کرد. مثلاً در زبان فارسی برای خطاب به پیروان دين يهود سه کلمه وجود دارد: «کلیمی» که مورد پسند خود جماعت است و در قانون اساسی ایران نيز به کار رفته است، «یهودی» که عنوانی خنثی است و «جُهود» که از نظر تاریخی عنوانی مذموم است – با وجود اینکه این واژه از نظر ریشه شناسی دقیقاً شکلی از کلمه یهود است.  🔹 گاه ممکن است پرداختن به مذهب خود، عملی غیر مؤدبانه بوده، نوعی از تفاخر، و تحقیر و خوار شمردن دیگران را به همراه داشته باشد. مثلاً در قانون اساسی پيشين ايران، تشیع دوازده امامی «طريقه حقه» نامیده ‌شده، اما در قانون اساسی جدید برای جلوگیری از نفی ضمنی که در این عبارت نسبت به سایر ادیان و مذاهب وجود دارد، واژه "حقه" حذف شده است. 🔹 به عنوان نتيجه‌گيری می‌خواهم اشاره کنم که فراسوی آگاهی‌ها نسبت به محتوای اديان ديگر که با آنها در ارتباط هستيم، ارزش‌های ناظر به ادب، از جمله عناوین، عبارات و همچنین آیین‌ها و نمادهای ادیان مختلف، نيز بسيار مهم است. به هر روی، صلح و هماهنگی بین ادیان مختلف، تنها با دانش متقابل که با ادب و نزاکت بین‌الادیانی تکمیل می‌شود، تضمین می‌گردد. به همین دلیل است که باید در آینده مطالعات خود را در این زمینه گسترش دهیم. 🆔 @OstadPakatchi
🌀 Rapport du discours du Dr Paktachi en PROGRAMME DE LA CONFERENCE INTERNATIONALE "Dialogue interconfessionnel pour la paix et I'harmonie" dédiée au VII'Congrès des leaders de religions mondiales et traditionnelles 🔹 Le vendredi 3 juin 2022, dans les salons de l'Ambassade du Kazakhstan en France 🌀 Notes de lecture Les distingués professeurs, les excellences, Mesdames et Messieurs, Je voudrai dans cet exposé discuter en bref le thème de la politesse interconfessionnelle et interreligieuse, comme une nécessité pour le dialogue entre les confessions à la recherche de la paix et l’harmonie. 🔹 La question de la politesse et de l'étiquette a été un sujet de préoccupation pour les chercheurs de plusieurs disciplines au cours des dernières décennies. Les linguistes étudiants la politesse verbale en pragmatique, tandis que la distance humaine est étudiée en sciences sociales pendant plus d'un demi-siècle. Des chercheurs de différentes disciplines ont insisté sur le fait que la politesse d'une phrase ou d'une règle de maintien d'une distance sociale est strictement culturelle et que les conventions à travers le monde varient d'une société à l'autre.  🔹D'une manière similaire à la théorie linguistique, l’étiquette interconfessionnelle peut être employée dans le dialogue entre les adhérentes de différentes communautés pour montrer de la considération envers les sentiments et les désirs des communicateurs, pour créer et maintenir des relations interpersonnelles et également interconfessionnelles. De plus, il peut servir pour se conformer aux règles de ce que chaque communauté considère comme un comportement approprié. 🔹 Selon le rapport de l’UNESCO concernant le dialogue interconfessionnel et interreligieux de l’année 2007, l’ignorance du fait religieux conduit à la méconnaissance et donc à l’intolérance de ce que l’on ne comprend pas et l’absence d’enseignement du fait religieux, dans ses dimensions historiques et sociologiques peut amener à une incompréhension entre individus et groupes de confessions différents. Ce rapport et des enseignements similaires font référence à l'alphabétisation interconfessionnelle qui a fait l'objet d'attention pour les chercheurs ces derniers temps ; mais je voudrais ajouter ici un facteur. 🔹 Comme la politesse linguistique est quelque chose au-delà de la connaissance habituelle de la langue, je veux proposer que la politesse interconfessionnelle soit un facteur important au-delà de l'alphabétisation interreligieuse. Nous trouvons dans le Saint Coran que les adhérents de chaque confession doivent être traités avec politesse, non seulement les religions monothéistes, mais aussi les adorateurs d'idoles.  🔹 Une adresse impolie peut être d'utiliser des exonymes pour une confession qui n'est pas appréciée par cette communauté, soit un titre accusateur, soit un titre neutre qui porte historiquement une connotation négative. Par exemple, dans la langue persane, il y a trois mots pour adresser à un adepte du judaïsme : Kalimi qui est préféré par la communauté elle-même et qui est utilisé dans la constitution iranienne ; Yahudi qui est un titre neutre et Juhud qui est historiquement un titre blâmant, à moins qu'étymologiquement ce soit exactement une forme du mot Yahud. S'adresser à sa propre confession peut aussi être impoli lorsqu'il porte une sorte de fierté, d'humiliation et d'exclusion des autres. Par exemple, dans l'ancienne constitution iranienne, le chiisme duodécimain était intitulé « religion juste », mais dans la nouvelle constitution, le titre est abandonné pour éviter la négation indirecte qu'il incluait. 🔹 En conclusion, je voudrais indiquer qu'au-delà de nos connaissances sur les contenus des autres religions avec lesquelles nous sommes en contact, il est très important de connaître les valeurs de politesse concernant les titres, les expressions, ainsi que les rituels et les symboles. En tout cas, la paix et l'harmonie entre les confessions ne pouvaient être garanties que par la connaissance mutuelle complétée par la politesse interconfessionnelle.C'est pourquoi nous
devons élargir nos études dans ce domaine à l’avenir. 🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 تهذيب دينی، اصلاح‌طلبی و سلفيه 🔹 مبحث تهذیب دینی كه در طی سده اخیر در سرزمین‌های مختلف جهان اسلام مورد اعتنای گروه‌های متنوعی از اهل سنت بوده، ارتباط تنگاتنگی با جریان اصلاح‌طلبی دارد كه به‌دنبال به سازی نهادها و روابط اجتماعی در جوامع اسلامی بوده است. ویژگی ستیز با بدعت و خرافات و رجوع به آموزه‌های اصیل در برخورد با مسائل دینی كه به‌طور مشترك در نمونه‌های شاخص از اصلاح‌طلبی متأخر و حركت‌های اصلاحی عصرهای پیشین دیده می‌شود، موجب شده است تا اغلب كسانی كه تاریخ حركت‌های اصلاح‌طلبانه را جست‌وجو می‌كنند، همین ویژگی را به عنوان برجسته‌ترین نمود اصلاح‌طلبی در نظر داشته، نمودهای مهم دیگری را از نظر دور دارند. گاه به اندازه نام اصلاح‌طلبی در كنار تعبیراتی چون سلفی‌گری و بنیادگرایی قرار می‌گیرد، كه جوینده را با سوء تفاهم جدی مواجه می‌سازد. كم نیست مواردی كه یك سلفی متعصب چون محمد بن عبدالوهاب به‌عنوان یك اصلاح‌طلب معرفی شده (مثلاً عثمان، 1414، ص 73بب؛ زركلی، 1986، ج6، ص 257)، یا نام اصلاح‌طلبانی متجدد مانند جمال‌الدین اسدآبادی و خیرالدین تونسی به فهرست سلفیه راه یافته است (مثلاً سامی، 1308، ج3، ص 2073؛ زركلی، 1986، ج6، ص 257؛ نیز Shahin, 1995, p.464; Hashmi, p. 262, 2004). این خلط‌ها موجب شده است تا تهذیب دینی نص‌گرا كه از ویژگی‌های سلفی‌گری است، به طیف وسیعی از اصلاح‌طلبان عصر حاضر تعمیم داده شود، حال آن‌كه تهذیب گرایی شناخته شده از جمال‌الدین بیش‌تر عقل‌گراست (Hourani, 1983, pp. 104-125) و خیرالدین بیش‌تر به اصلاحات اجتماعی –سیاسی و نه تهذیب‌گرایی دینی شهرت داشته است. 🔹به‌گونه قابل انتظار، برخی از تهذیب‌گرایان عصر اخیر به‌خصوص سلفیه، حركت‌های تهذیبی در دوره‌های پیشین را مورد توجه قرار داده و حركت خود را الهام گرفته از آن حركت‌ها دانسته‌اند (رشید رضا، بی‌تا، ج7، صص 144-145؛ Laoust, 1933, 181 ff). البته گذشت كه برخی شعارهای اصلی تهذیب‌گرایان معاصر مانند بازگشت به كتاب و سنت و مبارزه با بدعت و خرافه، در تاریخ فرهنگ اسلامی امری نوظهور نیست و از صدر اسلام تا عصر حاضر، همواره مدافعانی داشته است. مخالفت با تقلید و فتح باب اجتهاد كه زمینه آن نزد شیخ محمد عبده (د 1323ق) آغاز شده بود، برای رشید رضا به عنوان پیرو سلفی او، زدودن انحطاط از جهان اسلام بود، انحطاطی كه آن را هم‌چون استادش عبده ناشی از تعطیل اجتهاد می‌دانست (رشید رضا، بی‌تا، ج1، ص 19، 407، جم: نیز Hashmi, 2004, p. 262). این باور به مقدمه گام نهادن در راستای فتح باب اجتهاد نیز بود كه هم‌چون عموم سلفیه آن را ابزاری برای زدودن پیرایه‌های فقها بر دین و رسیدن به دین ناب سلف می‌شمرد (Ahmad, 1967, p.66). 🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26 🆔 @OstadPakatchi
🌀 اندیشه اخوان المسلمین 🔹 اخوان المسلمین گروهی برآمده در دهه 1350ق/ 1930م در مصر، یكی از دو جریان شاخصی است كه به عنوان موج اول بنیادگرایی در جهان اسلام شناخته شده است. آموزه اخوان المسلمین تا آن‌جا كه به آرمان‌های اجتماعی و سیاسی آن‌ها مربوط می‌شود، به خوبی توسط حسن البنا (1324- 1368ق) –بنیان‌گذار – و پیروان او تبیین شده است، اما عوامل مختلفی موجب شده است تا اندیشه آنان در خصوص شیوه مواجهه با نصوص دینی به خوبی تبیین نشده باشد. از سویی محور اصلی آموزه آنان ایدئولوژی حكومت اسلامی با وحدت مسلمانان بود و وجود چنین مركزی مسئله تهذیب را در حاشیه جای می‌داد و از سوی دیگر آنان به‌خوبی می‌دانستند كه موضع‌گیری تند در خصوص خوانش مذهب می‌توانست بسیاری از پیروان مذاهب را از دو آنان پراكنده سازد. به هر روی، به‌طور پراكنده می‌توان نشانه‌هایی از موضع‌گیری در باب تهذیب دینی را نزد اخوان المسلمین بازجست. 🔹 شاید این شروع مناسبی باشد كه گفته شود شخص حسن البنا دارای گرایش صوفیانه بود كه بازتاب آن در نوشته‌هایش، به خصوص المناجاه دیده می شد (بنا، بی‌تا، صص 564-568) و از همین جا، جدایی آبشخور افكار او از وهابیه آشكار است. بنا خود در تصویری كلی كه از دعوتش به دست داده، آن را «دعوتی سلفی، طریقتی سنی، حقیقتی صوفیانه و ساختاری سیاسی... » دانسته است (بنا، بی‌تا، صص 273- 274). زمانی كه تصوف در كنار سلفی‌گری جای می‌گیرد، به نظر می‌رسد بیشتر باید آن‌گونه از سلفی‌گری را به خاطر آورد كه در سده پیشین نزد كسانی چون ولی الله دهلوی و آلوسی دیده می‌شد (پاكتچی، همین مجموعه، بخش تاریخ و رابطه دو مفهوم). وی خود یادآور می‌شود كه دیدگاه او به دین عاری از تعصب، جزم‌اندیشی و دشمنی با عقل و مدنیت است (بنا، بی‌تا، صص 368-373) و در مواضع مختلف از نوشته‌هایش نظریات دینی و از جمله نظریة دولت اسلامی اخوان المسلمین را متكی بر «فهم جوهر اسلام و ویژگی‌ها و اهداف چند بُعدی آن و تكیه بر ضرورت دركی كامل از اسلام» دانسته است (بنا، 1370، ج1، ص 210، ج2، ص16 بب). دیگر بار این همان توجه به روح نصوص است كه نزد آلوسی نیز سابقه دارد و بر این پایه می‌توان حسن البنا را در اندیشه‌اش درباره نصوص، سلفی صوفی مشرب از جنس آن دو دانست. هم‌چون آلوسی، نزد البنا نیز قرآن نص‌محوری و ارتباط با آن مستقیم است؛ افزون بر استفاده‌های میان سطری از قرآن در خطابه‌هایش (زركلی، 1986، ج2، ص 184) رساله وی با عنوان الاخوان المسلمون تحت رایه القرآن (بنا، بی‌تا، چ ضمن رسائل، صص 327-351) نشان از این جایگاه محوری دارد. رویاورد بنا به احادیث مانند آن‌چه در رساله المأثورات دیده می‌شود (بنا، بی‌تا، ص 573 بب)، كاملاً محدود و گزینش شده بر اساس همراهی با اهداف ایدئولوژیك اوست. زدودن پیرایه‌های تاریخی از اسلام، تكیه بر همان چیزی كه پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از سوی خداوند آورده است و تصور اسلام بدون حكومت وجهی ندارد (بنا، 1370، ج1، ص 207، ج2، ص 19؛ بنا، 1984، صص 115، 283، جم). 🔹 وی در مسئله‌ای مانند توسل كه سلفیان تندرو نسبت به آن حساسیتی ویژه داشتند، با زیركی و بیان اینكه «مسئله توسل اختلافی فرعی مربوط به كیفیت دعا است و مسئله اعتقادی نیست»، فاصله خود از این طیف از تهذیب‌گرایی را نشان داده است (ممدوح، 1416، ص42). او ضمن آن‌كه دین را در عقیده واحد می‌داند، اختلاف در فروع و اختلاف مذاهب را می‌پذیرد و آن را امری منفی نمی‌شمارد (بنا، بی‌تا، صص 126- 127). درباره هم‌فكر او سید قطب (1324- 1387ق)، اگر چه گفته می‌شود كه در سلفی‌گری تندروتر از بنا بوده است (Carre & Shamir, 1995, pp, 181- 194)، اما هم‌چنان ویژگی‌های اصلی مشتركی دیده می‌شود. روی آوردن وی به تفسیر قرآن به قرآن در كتاب معروفش فی ظلال القرآن، بدون آن‌كه از تفاسیر سنتی و احادیث بهره‌ای گیرد (قطب، 1386، ج1، ص 12)، نشان از باور وی به خود‌بسندگی قرآن و رویكرد گسست‌گرای او به سنت متصل در محافل دینی است؛ این در حالی است كه وی به صراحت، تهذیب مورد نظر خود و راه نجات بشر را «بازگشت به خدا» دانسته و آن را تنها از یك طریق –یعنی از راه درك قرآن- ممكن دانسته است (قطب، 1386، ج1، ص8)، بدون آن‌كه از احادیث و اقوال سلف سخنی آورد. در این گسست‌گرایی سید قطب، یكی بدبینی عمیق نسبت به این سنت متصل نهفته است، بخشی از این بدبینی به محور جعل و تحریف و بدفهمی نصوص بازگشت دارد، و بخش دیگر آن نقدی بر تورم علوم دینی است كه روح آن بر نوشته‌های قطب سایه افكنده است.
🔹 شاید نقد بر محور تورم علوم دینی، موضعی مشترك میان او با سلفیه تندرو باشد، اما فاصله گرفتن او از اقوال منتسب به سلف در كتب روایی اهل سنت، موجب شده است تا نقدهایی از سوی سلفیان بر او نوشته شود و تفسیر او از سوی سلفیان تندرو مطرود گردد. سلفی‌گری قطب در یك جمله بازگشت توأمان به قرآن و عقل بود كه زمینه‌های آن از زمان جمال‌الدین اسدآبادی دیده می‌شود (Hourani, 1983, pp. 104-125). 🔹 درباره كلیت اخوان المسلمین گفته شده كه تعصب آنان به شریعت موجود چنان بود كه كمترین اجتهادی را برنمی‌تافتند و همین امر آنان را در مواجهه با برخی نظریه‌های اجتماعی و اقتصادی ناتوان ساخته بود (حسینی، 1955، ص 176؛ بیومی، 1979، ص 321)؛ به هر روی، این یك بازتاب روشن از فعالیت اخوان المسلمین است كه آنان نسبت به رویارویی با مذاهب موجود و فتح باب اجتهاد –آن‌گونه كه نزد سلفیان و طیفی از اصلاح‌طلبان متجدد دیده می‌شد – اهتمامی نداشتند. 🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26 🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 دوره جدید مدرسه عالی علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه امام صادق علیه السلام با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی 🔹 با حضور: دکتر احمد پاکتچی دکتر محمد هادی همایون دکتر علی اصغر خندان دکتر حسین عیوضلو دکتر اصغر افتخاری 🔹 زمان برگزاری: از پنجشنبه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱ لغایت چهارشنبه ۱۹ مرداد ماه به مدت ده جلسه در پنج هفته ساعت ۱۷ تا ۲۰ 🔹 هزینه دوره: * اساتید و دانش آموختگان: ۳۰۰ هزار تومان* طلاب و دانشجویان: ۲۱۰ هزار تومان * دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام: ۱۵۰ هزار تومان 🔹 مهلت ثبت نام: پنجشنبه ۲۳ تیر 🔹 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر: با ارسال پیام به شماره ۰۹۳۶۰۷۰۷۶۵۷ در پیام رسان های واتس آپ، تلگرام و بله 🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 اندیشه مودودی 🔹 جماعت اسلامی هند، یكی از دو گروهی كه در كنار اخوان المسلمین به‌عنوان نمایندگان موج اول بنیادگرایی شناخته شدند، در دهه 1360ق/ 1940م در شبه قاره هند پدیدار شد و با وجود گسترش چشم‌گیر دامنه پیروانش، شخصیت محوری در اندیشه‌ورزی آن، بنیان‌گذارش ابوالاعلی مودودی بود. 🔹 ایدئولوژی حكومت اسلامی محور اصلی است. درباره سرچشمه‌های اندیشه مودودی، ضمن آن‌كه ارتباط افكار او با طیف وهابی و طیف جمال‌الدین اسدابادی – عبده باید مورد تأكید قرار گیرد، اما برآمدن در فضای هند و ضرورت تعامل با جامعه شبه قاره او را ملزم می‌ساخت تا از پیشینه بومی نیز بهره گیرد؛ باید توجه داشت كه گونه‌ای از سلفی‌گری صوفی در شبه قاره از زمان احمد سرهندی (د 1034ق) و پس از او شاه ولی الله دهلوی (د 1176ق) ریشه دوانیده بود و این سه قرن پیشینه، اندیشه سلفی‌گری هند را به كلی از سلفیان عربستان متمایز ساخته بود. سرهندی كه به تلویح، خود را مجدد هزاره دوم اسلامی می‌دانست، در مبارزه با بدعت‌ها و پیرایه‌ها و نیز سخت‌گیری در تعریف دین‌داری به محمد بن عبدالوهاب بسیار نزدیك بوده است، اما ارتباطش با صوفیه و وجود گرایش رمزی و باطنی در اندیشه دینی وی، مسلك او را از آن‌چه بعدها محمد بن عبدالوهاب دنبال می‌كرد، كاملاً متمایز می‌ساخت (مجتبایی، 1377، صص 50-59) و این سنت سلفی‌گری نمی‌توانست اندیشه مودودی را متأثر نساخته باشد. 🔹 هم‌چون آن‌چه درباره اخوان المسلمین گفته شد، آموزه مركزی در تعالیم مودودی احیای خلافت اسلامی و رسیدن به حكومتی برای امت واحده است؛ حال با در نظر گرفتن تنوع مذهبی در شبه قاره و طیف مخاطبی كه مودودی به دنبال جذب آن‌ها به عقیده خود بود، می‌توان تصور كرد كه مطرح كردن نظریات تند در خصوص تهذیب دینی برای وی تا چه حد دور از آرمان بوده است. در میان آثار متعدد مودودی، آن‌چه می‌توان صورت معتدلی از تهذیب‌گرایی وهابی در خصوص بدعت‌های مذاهب را در آن یافت، المصطلحات الاربعه است. وی در این كتاب چهار اصطلاح «اله، رب، دین، عبادت» را تبیین كرده و سعی داشته تا به مفهوم اصیلی از توحید دست یابد. وی در این اثر به نقد شفاعت می‌پردازد و یاد آور می‌شود كه وجه شرك برای عرب جاهلی همان بود كه برای بتان نقشی در امور و حقی برای شفاعت قائل بودند و در همین راستا آنچه را «توزیع الوهیت» نام نهاده، رد كرده است (مودودی، 1374، صص18ـ19). اما در این رساله، به خلاف سبك‌ وهابیان، از فرقه خاصی نام برده نمی شود و لحن كتاب نه لحن تكفیر، كه لحن موعظه و تنبیه است. 🔹 مودودی هیچ‌گاه از این آموزه‌ها بدانجا راه نبرد كه فرقه‌ای چون امامیه را به سبب باورهایی چون شفاعت ائمه(علیهم السلام) به شرك نسبت دهد؛ در یكی از آخرین یادداشت‌های نقل شده مربوط به چند ماهی پس از انقلاب اسلامی ایران، وی گردانندگان انقلاب ایران را جماعتی اسلامی دانسته و حمایت از آنان را وظیفه هر مسلمانی شمرده است (كثیری، 1997، ص663). 🔹 با وجود شهرت مودودی به سلفی بودن،‌ در خلال آثار او اگر حساسیتی درباره تهذیب گرایی نسبت به بدعت دیده می‌شود،‌ مانند اخوان المسلمین با تكیه بر مستندات قرآنی است و اصولاً اتكایی از او بر حدیث و اقوال منقول از سلف دیده نمی‌شود. به عكس، بارها می‌بینیم كه مودودی در مقام یك منتقد عقل‌گرا با نصوص حدیثی مواجه شده، گاه اصل صحت آنها و گاه فهم متعارف از آنها نزد محدثان را زیر سؤال برده است (مثلاً مودودی، 1954، ص61). برخی موضع‌گیری‌های او درباره احادیث دجال و مهدی موجب شد تا عالمان نص‌گرا بیانه‌هایی بر ضد او صادر كنند. 🔹 مودودی به خلاف احترام ویژه‌ای كه سلفیان برای خلفای چهار گانه و صحابه قائل بودند، نسبت به آنها دیدگاه‌های انتقادی داشت و برای رسیدن به یك الگوی كار آمد از حكومت اسلامی، این دست انتقادات و تهذیب تلقی‌های رایج نزد سلفیه را می‌دانست. در آثار او به خصوص در الخلافة و الملك،‌ نقد‌های مشخصی نسبت عثمان (مودودی، 1389، ص65)، عائشه، معاویه و اصحاب جمل (مودودی، 1389، صص77ـ‌78)‌ دیده می‌شود و حتی درباره عمر،‌ وی كوشش دارد تا با مطرح كردن برخی كاستی‌های او (مودودی، 1389، ص62)، جایگاه عرفی یك خلیفه را تصحیح كند. این نقدها را می‌توان گذاری آشكار از خویشایند سلفیان تندرو كه برای رسیدن به تصویر واقع‌گرایانه از حكومت اسلامی نزد مودودی دانست كه نوعی تهذیب از موضع عقل‌گرا و نه نص‌گرا است. 🔹 تهذیب دین از اندیشه‌های نو ظهور غربی نیز در افكار مودودی دیده می‌شود، هر چند این یك پیشگیری بود و در زمان او هنوز این افكار در محافل دینی درونی نشده بودند؛ از جمله وی در موضعی اشاره دارد كه فكر ملیت یك فكر شیطانی است و حاصل ابتلا به افكار بر آمده از اروپا است كه باید از فرهنگ اسلامی زدوده شود (مودودی، 1407، ص77). 🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26 🆔 @OstadPakatchi