حسین بن علی در آینه ی کلام - استاد پاکتچی.mp3
10.1M
#فایل_صوتی
🌀 حسین بن علی در آینه ی کلام
🔹 استاد احمد پاکتچی
🔹 تاریخ: سه شنبه 2 مهر 1398
🔹 مکان: مرکز همایش های سازمان اسناد و کتابخانه ی ملی ایران
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 جریانشناسی وهابیه و گروههای نزدیک
🔹 حركت سلفی محمد بن عبدالوهاب (د1206ق/ 1792م) در نجد عربستان كه در محیطی حنبلی مذهب نضج یافته و ادامه افكار ابن تیمیه بود، عمل به سیره سلف و مراجعه مستقیم به كتاب و سنت را شعار قرار داد و خواستار پاك سازی تعالیم دینی از افزودههای مذاهب گوناگون اسلامی شد. موضوعاتی چون مبارزه با تقلید و مذهب گرایی و درگیری با دو جریان مذهبی امامیه و صوفیه و بدعت خواندن برخی از باورها و سنتهای آنان از ویژگیهای حركت وهابی است. ابن عبدالوهاب با تصویری كه از توحید ارائه میداد، بسیاری از مسلمانان از مذاهب گوناگون و در پیشاپیش همه، امامیه را در معرض انتساب به شرك و تكفیر قرار میداد. وی با الگو گیری از اشاراتی در قرآن و سیره نبوی از پیروانش میخواست در مواجهه با آنچه وی شرك و جاهلیت میخواند، راه هجرت را در پیش گیرند، هجرتی كه میتوانست جغرافیایی باشد، اما فرد اجلای آن نزد وی هجرت ذهنی و ترك باور به بدعتهایی بود كه وی شرك میانگاشت (پاكتچی، همین مجموعه، بخش تاریخ و رابطه دو مفهوم).
🔹 میدانیم كه همزمان با شكلگیری جریانهای اخوان المسلمین و جماعت اسلامی در مصر و هند، سلفیان وهابی در طی فعالیتهای نظامی كه تحت عنوان «اخوان من اطاع الله» میخواندند، به دنبال گسترش دامنه نفوذ خود در عربستان بودند (Gouldrup, 1982, pp.161-169)، اما اثر گذاری این جریان فكری در بیرون از عربستان در قالب فعالیتهای تبلیغی بود. از جمله میدانیم كه این جریان به زودی در مصرـ یعنی زادگاه اخوان المسلمین ـ هوادارانی یافت كه اندیشههای تند وهابی چون هجرت و تكفیر را دنبال میكردند (Mendel , 1993, pp.131-146).
🔹 برخی از سلفیان دور از عربستان نیز بیشتر نسبت به وهابیه همدلی داشتند و در عین همراه شدن با آنان در تهذیب گرایی، برخی ویژگیهای مذهبی خود را حفظ كرده بود. از جمله میتوان به محمود شكری آلوسی (1273ـ1342ق) نویسنده عراقی نواده آلوسی بزرگـ صاحب نظریهای در سلفیگری صوفی ـ اشاره كرد كه در عین پیوندی خاندانی و هم فكری كه با پدر بزرگش داشت، به خلاف او مجذوب جریان وهابی شد. وی به تندی در مواجهه با آنچه بدعت میانگاشت، شهرت یافت و رابطه دوستانه با سران وهابیه و آل سعود داشت (زركلی، 1986، ج7، ص172). وی مورخی آشنا با دانش نوین تاریخ بود و آثار متعدد وی در معرفی و تقبیح باورها و رسوم جاهلیت ـ اگر هم در راستای سلفیگریاش بود ـ اما رویكردی مورخانه داشت و از آن میان برای كتاب بلوغ الارب فی احوال العرب (چ مصر، 1342ق)، از كنگره خاور شناسی در استكهلم جایزه دریافت كرد. هم چنین كتاب تجرید السنان را در دفاع از جایگاه ابو حنیفه نوشت (زركلی، 1986، ج7، ص172) و بدین ترتیب پایبندی خود به مذهب خاندانیاش، یعنی مذهب حنفی را نشان داد، در فضایی كه وهابیان در ستیز با مذهب گرایی بودند (برای معرفی افراد دیگری مرتبط با این جریان، نك: Shahin, 1995, pp. 463-469).
🔹 گفتنی است در دهههای اخیر در دورن صفوف سلفیان، گراینده به ابن عبدالوهاب، طیفی تهذیب گرا پدید آمدهاند كه فراتر از اسلاف خود، بسیاری از احادیث را مجعول یا ضعیف انگاشته و صافی كردن میراث حدیثی اهل سنت روی آوردهاند. در این میان باید از محمد ناصر الدین البانی یاد كرد كه با نوشتن آثاری چون ضعیف السنن الترمذی، در آن به صراحت دستهای از احادیث سنن چهارگانه از صحاح سته اهل سنت را ضعیف شمرده است (البانی، 1411، صص21ـ 22)؛ اقدامی كه موجی از اعتراض و انتقاد بر ضد او را از سوی سلفیان و عالمان مذاهب اهل سنت برانگیخته است.
تا آنجا كه به تهذیب گرایی سنتی وهابیه باز میگردد، البانی همان مسیر را دنبال كرده و نمونه آن در كتاب وی در خصوص توسل بازتاب یافته است (البانی، 1421، ص21 بب)، اما دست زدن به نقد بسیاری از احادیث كه قرنها به درجه بالایی از اعتبار نگریسته میشدند، موج جدیدی از تهذیبگرایی با محوریت تهذیب نصوص مجعول است كه پیشتر از سوی سلفیان همواره نقد آن متوجه به احادیث مجعول است كه پیشتر از سوی سلفیان همواره نقد آن متوجه به احادیث مذاهب دیگر بوده و اكنون پیكان آن به سوی نقد خود بازگشته است.
🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26
🆔 @OstadPakatchi
#اطلاع_رسانی
🔹 گرامیداشت هزار و پنجاهمین زادروز ابوریحان بیرونی
🔹 با حضور و سخنرانی:
- رجبی دوانی
- نصیری قیداری
- غلامعلی
- حداد عادل
- پاکتچی
و...
🔹 (سخنرانی دکتر پاکتچی ساعت ٩:۴۵ الی ١٠:٠٠)
🔹 تاریخ: چهارشنبه ١۶ شهریور ١۴٠١
🌀 لینک حضور در نشست:
https://join.skype.com/omDfqvkgjfDg
🆔 @OstadPakatchi
#اطلاع_رسانی
🔹دومین کنفرانس ملی تحولات اخیر در آموزش زبان انگلیسی، ادبیات و ترجمه
🔹 با حضور و سخنرانی دکتر پاکتچی
🔹 عنوان سخنرانی: رويکرد بينافرهنگی به راهبردهای ارتباط زبانی: گونه شناسی الگوهای خطاب به مثابه شاخص «به زبان انگلیسی»
زمان: چهارشنبه ١۶ شهریور ١۴٠١ - ساعت ١٨:١۵
🔹 مکان: شیراز - مؤسسه آموزش عالی زند
🌀 لینک حضور در نشست:
vs.zand.ac.ir/conf
🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فایل_تصویری
#سخنرانی_استاد
🔹 گرامیداشت هزار و پنجاهمین زادروز ابوریحان بیرونی
🔹 با حضور و سخنرانی: دکتر احمد پاکتچی
🔹 زمان: چهارشنبه ١۶ شهریور ١۴٠١
🔹 مکان: تهران، بنیاد ایرانشناسی، تالار محتشم
🆔 @OstadPakatchi
#خبر_گزاری
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
┈••✾•🦋 ﷽ 🦋•✾••┈
🌀 گزارشی از سخنان دکتر پاکتچی در دیدار با رئیس بنیاد ایرانشناسی
🗓 چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱
🔹 حوزه کار ایرانشناسی بسیار جذاب و دوستداشتنی است. بنیاد ایرانشناسی نهادی یکپارچه است و میتوان گفت نظیرش وجود ندارد و درعینحال مسئولیت سنگینی را به عهده دارد. بنیاد ایرانشناسی دارای ظرفیتهای بالقوه فراوانی است که مشتاق هستیم با همکاری تمامی دستگاههای متولی دولتی و مردمی، آنها را به بالفعل تبدیل کنیم و این مهم با تعامل و همکاری محقق خواهد شد.
🔹 در یونسکو به دلیل نگاه فرهنگی اعضا و آشنایی با تمدن بزرگ ایران، خوشبختانه ایران هراسی به معنای مصطلح آن نداریم ولی فضای عمومی ایران هراسی وجود دارد. متأسفانه ما در معرفی ایران آنطور که بایدعمل نکردهایم. خوشبختانه ما به خاطر فرهنگ، تمدن و داشتههای کشور خودمان بحران هویت نداریم و این موضوع در ما روحیه استغنا به وجود آورده است و این در حالی است که خیلی از کشورها در دنیا بهشدت از بحران هویت رنج میبرند. ما باید برای معرفی ایران باستان و ایران امروز تلاش کنیم و امیدوارم این مهم با همکاری سازمان یونسکو و بنیاد ایرانشناسی تحقق پیدا کند.
🌀 برای دسترسی به متن گزارش در سایت های منبع بر روی لینک زیر کلیک نمایید:
🌀 https://www.ibna.ir/fa/naghli/326103
🆔 @OstadPakatchi
#بیان_استاد
🌀 متن سخنرانی دکتر پاکتچی در گرامیداشت هزار و پنجاهمین زادروز ابوریحان بیرونی
📆 چهارشنبه ١۶ شهریور ١۴٠١
بسم الله الرحمن الرحيم.
🔹 ابتدا از دو کشور دوست یعنی تاجیکستان و ازبکستان در رابطه با پرونده بزرگداشت ابوریحان بیرونی تجلیل تشکر میکنم. ابو ریحان بیرونی نه تنها در قرون گذشته مایه افتخار ما و تمدن شرق اسلامی بود بلکه امروز هم ظرفیت های بزرگی دارد که موجب استحکام رابطه برادری و دوستی ما با کشورهای منطقه، از جمله دو کشور تاجیکستان و ازبکستان میشود.
🔹 ابوریحان بیرونی همانطور که در زمان خودش، چهرهای از خويش ارائه نمود، در زمان معاصر نیز چهرهای از خود نشان داده است. از منظر یونسکویی، وی شخصیتی است که میتواند از جنبههای مختلف برای کسی که در عرصههای علم، فرهنگ و آموزش فعالیت میکند، ارزش و اهمیت داشته باشد.
🔹 در شرح حالهایی که برای ابوریحان بیرونی نگاشته شده، به جنبههای مهمی از برجستگی این شخصیت پرداخته شده است. برخی ویژگیهای بیرونی، موجب اهمیت او برای محققان عصر حاضر گردیده است. یکی از ویژگیهایی که میتوان در شخصیت بیرونی جستوجو کرد آن است که او بحق یکی از چهرههای برجسته در دوره طلايی تمدن اسلامی است.
🔹 یکی از سؤالاتی که همواره مطرح میشود آن است که دوره تمدن اسلامی با چه ویژگیهایی به اوج خود رسیده است و درخششی طلایی در آن رخ داده است؟! به عقیده بنده اگر این دوره و شخصیت ابوریحان بیرونی بازشناسی شود، این امکان وجود خواهد داشت که بتوان در بازدرخشش علمی عصر حاضر از او و آنان الهام گرفته شود.
🔹 یکی از ویژگی های ابوریحان بیرونی که در عموم شرح حالها، یا به آن پرداخته نشده، یا به سرعت از آن عبور شده است، مسئله «صریح سخن گفتن و مسئولیت سخن را بر عهده گرفتن» است.
یکی از نمونههای جالب این مسئله آنجا ست که او در مورد زیست مردمان در نیم کره جنوبی سخن میگوید. وی در کتاب «تحدید نهايات الأماکن» اشاره میکند که معتقد است در نیم کره جنوبی مردمی زندگی میکنند، در حالی که ارسطو بدون اشاره روشن و صریحی از این مسئله عبور کرده است. عبارت وی با عنوان «وما أحسن تخلص أرسطاطالیس عن عوارض هذا الوضع ...» نشان میدهد که چگونه میتوان رندانه و بدون اظهار نظر صریح از یک گزاره گریخت، بدون اینکه کسی بتواند نقدی به هر شکل بر او وارد کند.
متأسفانه یکی از عاداتی که هنوز هم وجود دارد، عدم ذکر نام قائلان نظریات و سخنان در تحقیقها و بیانات است. ممکن است گوینده و ناقل آن نظریه، در فهم مطلب دچار اشتباه شده باشد؛ اما این شکل از بیان، جلوی اصلاح و ارجاع به منبع و مأخذ را میگیرد. یکی از درسهایی که بیرونی به محققان و سخنوران میدهد، صریح سخن گفتن و مسئولیت سخن را برعهده گرفتن است. ابوریحان بیرونی بزرگترین پایهگذار سخن گفتن صریح در حوزه علمی است، تا جایی که بارها به همین جهت مورد نقد قرار گرفت.
🔹 یکی دیگر از ویژگیهایی که در شخصیت بیرونی وجود دارد رویکرد تحققگرا (پراگماتیک/Pragmatic) اوست. بیرونی فارغ از فضای ذهنی، استدلال و مباحث فلسفی و نظری درگیر خود اشیاء میشود و بجای آن که با دنیای ذهنش زندگی کند، با اشیاء زندگی میکند. برخی از این حالت به تجربه گرایی (Empiricism) یاد کردهاند؛ ولی الزاما نمیشود زندگی کردن با اشیاء و عینیات متعیّنه که غیر قابل لمس هستند و بسنده نکردن به ذهنيات را آن گرايشی دانست که امروز در تاريخ فلسفه به تجربهگرايی شناخته میشود. اشکالات تجربهگرايی امروز بر بيرونی وارد نيست و شاید بتوان نگاه تحققی او را در عصر کنونی احیا نمود.
بیرونی راجع به فسیل موجودات دریایی مانند صدف در شبه جزیره عربستان صحبت میکند و بر این اساس میگوید که این منطقه، زمانی دریا بوده و بعد به خشکی تبدیل شده است.
وی هنگامی که در باره گزارش ابوالفرج زنجانی و پیرامون مجموعه آتشهای شهر کِلواذا (شهرکی در یک فرسخی شرق دجله) سخن میگوید -مجموعه آتشهایی که گفته میشد در این شهر از کشور عراق، به هنگام نوروز به طرز معجزه آسایی برافروخته و بعد از نوروز خاموش میشدهاند- به نقد ابوالفرج میپردازد. او اين سخن وی را که گفته بود خود با چشمان خویش این آتشها را مشاهده کرده بود، نقد میکند و ضمن اشاره به اهمالهای صورت گرفته در محاسبه کبیسه، زمان نوروز در آن عصر را غیر دقیق میداند و از این طریق، اين شبه تجربه و واقعيتنما از سوی ابوالفرج را مورد نقد قرار میدهد.
🔹 رویکرد تطبیقی از دیگر ویژگیهای شخصیت بیرونی است. بیرونی در این عرصه از درخشش بالایی برخوردار است. برخی از جنبههایی که بیرونی به طور تبطیقی در آن کار کرده ـ همچون بررسی تطبیقی ادیان ـ مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.
بیرونی در مقدمه کتاب «ما للهند» میگوید: «کلام هندوان را میآورم و سپس سخنانِ هم پایه با آن را از یونانیان میآورم تا معنای آنها روشن شود»؛ این بیان نشان میدهد مقایسه دو عقیده صرفا جنبه تفننی ندارد، بلکه یک متد و مسیر برای بازشناسی پدیدهها از باب «تُعْرَفُ الاَْشْيَاءُ بِأَشْباهِها وأَضْدَادِها» است. چنین مقایسههایی در باب آداب و رسوم، اصطلاحات علوم و واژههای زبانها نيز از بیرونی قابل مشاهده است و به طور کلی میتوان گفت این یک فن و روش عمومی است که بیرونی را در مطالعات خودش موفق نموده است و باعث شده که بیرونی به بیرونی تبدیل شود.
🔹 کاش بیش از آنکه به مدح و ستایش بزرگانمان بپردازیم، از آنان درس بیاموزیم و ببینیم آنان چگونه اندیشیدند، چگونه عمل کردند و چه روشهایی را به کار گرفتند که آن عصر به دوره طلایی مبدل شد و بتوانیم برای رقم زدن یک عصر طلایی دیگر در ایران و در منطقه خودمان و کشورهای مجاورمان در حوزه علم و فناوری از آنان درس بگیریم.
🆔 @OstadPakatchi
#بیان_استاد
🌀 چکیدهای از بیانات دکتر پاکتچی در نشست «رويکرد بينافرهنگی به راهبردهای ارتباط زبانی: گونه شناسی الگوهای خطاب به مثابه شاخص» - به زبان فارسی
📆 چهارشنبه ١۶ شهریور ١۴٠١
🔹 موضوع ادب گفتاری به طور معمول در حوزه زبانشناسی اجتماعی و نيز کاربردشناسی مورد مطالعه قرار میگيرد، ولی پژوهش حاضر بر آن است که از منظر گونهشناسی فرهنگی در پيوند با زبان به موضوع بپردازد.
🔹 الگوهای خطاب در زبان مجموعهای پيچيده از هنجارهای ارتباط اجتماعی و صورتهای دستور زبانی است. به طور کلی، ارتباط وثيقی ميان قواعد فرهنگی ادب، نظام طبقاتی يا سلسله مراتب اخلاقی در هر جامعه با الگوهای زبانی برای خطاب وجود دارد. در برخی از زبانهای بر پاطه يک فرهنگ رُک#، عاری از طبقه و از نظر اخلاقی غير پيچيده، تمايزی ميان الگوها در خطاب به مردم ديده نمیشود. به عکس، برای زبانهای مربوط به جوامعی با نظام طبقاتی پيچيده يا سلسله مراتب اخلاقی، مانند ژاپنی، الگوهای چندلايهای برای صميميت، بی ادبی و ادب وجود دارد. طيفی از زبانها که در موقعيت ميانه قرار دارند، کمابيش الگوهای محدودی برای خطاب مؤدبانه دارند. از نقطه نظر مطالعات فرهنگی، اين الگوها میتواند به مثابه شاخصهای فرهنگی عمل کند و گونهشناسی آنها میتوان يک منبع ارزشمند برای مطالعه فرهنگی تطبيقی ميان جوامع باشد.
🔹 ذکر اين نکته مهم است که الگوهای استفاده شده برای شکل مؤدبانه از خطاب به يک شخص دستوری، بيشتر در باره دوم شخص ديده میشود. يک شيوه شناخته برای شکلدهی به صورتهای مؤدبانه، فرافکنی يک صورت دستوری به صورت ديگر است. در برخی از زبانها مانند فارسی و فرانسه، برای دستيابی به لحن مؤدبانه صورت مفرد به صورت جمع فرافکنی میشود، در حالی که در باره مخاطبانی که به طور طبيعی جمعه هستند، تمايزی برای صورت مؤدبانه وجود ندارد. در برخی از زبانها مانند لاتين، ادب گفتاری از طريق فرافکنی اول شخص يا دوم شخص به سوم شخص رخ می دهد. مبالعه در برخی از زبانها منجر به اين شده است که صورتهای صميمی/غير مؤدبانه از ميان بروند، مانند آنچه در باره thou و you در انگليسی رخ داده است.
🔹 در برخی از زبانها، يک تمايز کامل ميان الگوهای مؤدبانه و صميمی/غير مؤدبانه ديده میشود؛ در اين زبانهای صورتهای اختصاصی برای هر حالت پديد آمده است و نيازی به فرافکنی نيست. چنين ساختی را میتوانيم در زبانهای اسپانيايی و قزاقی ببينيم که در آنها، صورتهای غير وابسته از ضمير برای خطاب مؤدبانه به دوم شخص پديد آمده است. به هر روی، الگوی پيچيدهاری هم در برخی از زبانها مانند کرهای قابل مشاهده هستند که در آن، صورتهای اختصاصی برای سطوح مختلفی از ادب در يک نظام چند سطحی از ادب گفتاری پديد آمده است.
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀ابن بابويه و فقه
🔹 فقه وی كه نمونه بارزی از مكتب اخباری قم میباشد، اساساً تكيه بر حديث دارد. ابن بابويه نه تنها قياس بلكه استنباط و استخراج را نيز غيرمجاز دانسته است (علل، ۶۲). آثار فقهی ابن بابويه نيز همچون آثار كلامی وی عمدتاً متشكل از متون احاديث با حفظ يا حذف اسناد آنهاست و البته در پارهای موارد به جای لفظ حديث معنای آن آمده است. ابنبابويه معمولاً به متن حديث اكتفا میكند و از استنباط خودداری میورزد. وی در جمع بين احاديث متعارض روشی دارد كه خود آن را «اصل و رخصت» مینامد. روش ديگری كه وی در جمع بين احاديث پيشنهاد میكند ارجاع احاديث مجمله به احاديث مفسره است (همو، الاعتقادات، ۴۷) كه از نظر تاريخ علم اصول قابل ملاحظه میباشد. ابن بابويه در مواردی نيز به رد حديث میپردازد. مثلاً در بعضی از موارد كه دو حديث متعارض يكی موافق رأی عامه و ديگری مخالف رأی ايشان است حديث مخالف را ترجيح داده، حديث موافق را حمل بر تقيه میكند (نک : همان، ۴۹؛ قس: همو، الخصال، ۵۳۱). موارد ديگری نيز به چشم میخورد كه ابن بابويه حديثی را در مقابل معارض آن كنار گذارده، ليكن علت ترجيح را بيان نكرده و اين احتمال میرود كه وی در اين ترجيح بر رجال سند تكيه داشته است (نک : همو، علل، ۵۰۱، ۵۰۲، ۵۱۱). ابن بابويه گاه نه فروع فقهی، بلكه برخی اصول كلی را بر اخبار آحاد بنا كرده است. اگرچه اصل اطلاق پيش از ورود نهی كه او مطرح كرده (الاعتقادات، ۴۷)، پس از او نيز به عنوان يك اصل عقلايی توسط مكاتب ديگر فقه امامی پذيرفته شد. ابن بابويه اگرچه در فقه خود مخالف سرسخت قياس و اجتهاد بود، ليكن فقه وی را نبايد يك فقه تعبدی، بلكه بايد يك فقه تعليلی به شمار آورد. وی به پيروی از احاديث معتقد بود احكام شرع اغلب تابع مصالح بندگان هستند و اين طرز فكر نه تنها در كتاب علل الشرائع به طور گسترده مطرح شده، بلكه حتی در كتاب فقهی من لايحضره الفقيه، جا به جا مطرح گشته است. ابن بابويه برخی فتاوی شاذ فقهی دارد كه موافقی در شيعه برای وی نمیشناسيم (فهرستی از اين فتاوی را موسوی خرسان در ص «أيا» آورده است). گاه ديده میشود كه فتوای وی در طول زمان دچار تغيير شده است. به عنوان نمونه در اين مسأله كه آيا ماه رمضان هميشه ۳۰ روز است يا میتواند ۲۹ روز هم باشد، نظر قديم وی چنانكه به صراحت در رسالۀ «المقنع» (ص ۱۶) آمده احتمال ۲۹ و ۳۰ میباشد و ظاهراً در آن هنگام پيرو نظريۀ رايج در مكتب اخباری قم بوده است (به عنوان نمونه نک : فقه الرضا (ع)، ۲۰۳)، ليكن در آثار متأخر وی چون الخصال (ص ۵۳۱) و رسالۀ الرد علی الجنيدية (نک : سيد مرتضی، ۲۹) به صراحت به ۳۰ روز بودن ماه رمضان فتوی داده است.
🌀 منبع: دبا (مدخل ابن بابویه)
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 تهذیبگرایی با رویكرد نصگرا
🔹 در بررسی جریانهای معاصر تهذیبگرا در شیعه، باید توجه داشت كه هم چون سدههای پیشین، اخباریه شاخصترین جریان تهذیبگرا بودند كه آموزههای آنان بیشترین قرابت را به سلفیه نزد اهل سنت داشت؛ اما سده 14ق، فضایی است كه جریانهای تهذیبی با رویكردهای متنوعی هم از حاشیه جریانی اخباری، هم از درون جریانهای اصولی و هم حتی به عنوان رویكردی در محافل روشنفكری دینی پدید آمدهاند.
🔹 در ادامه آنچه به عنوان سنت اخبارگری از عصر صفویه در محافل امامیه پای گرفته بود، گامی فراتر مربوط به میرزا محمد اخباری (د1232ق) عالم ایرانی تبار زاده و رشد یافته در هند و مهاجر به عراق است (ابراهیم، 1356، صص 314ـ 315؛ شیروانی، 1315، ص581). وی با آموزههایی چون بازگشت به احادیث و اخبار و نفی تقلید (اخباری، 1341، سراسر؛ منزوی، 1348، ج2، ص933)، خصومت با صوفیه (دانش پژوه، 1339، ج10، صص1685ـ 1686) و حرام انگاشتن بر امور تازه پیدا چون كشیدن تنباكو و نوشیدن قهوه (حسینی اشكوری، 1364، ج15، صص63ـ 64) مسیری همسان با سلفیه رفته است. همچنین تا حدی میتوان اكتیویسم سیاسی در او یافت كه نمود آن از سویی در اخبار مربوط به جنگهای ایران و روس كه البته نقلش به غرائب و كرامات آمیخته است (ابراهیم، 1356، ص315؛ نفیسی، 1361، ج1، صص251ـ252) و از سوی دیگر در مبارزاتش با جایگاه اجتماعی فقیهان (تنكابنی، 1364، صص178ـ 1870؛ معلم، 1351، ج3، ص943) دیده میشود كه تا حدی یاد آور وقایع زندگی ابن تیمیه است.
🔹 به هر روی، با كوششهای وحید بهبهانی(د1205ق) و شیخ جعفر كاشف الغطاء تثبیت شد، اما جریان اخباری در دو سده بعد تا امروز هم چنان بر جای بود و فعالانی داشت. افزون بر تهذیب گرایی در تقابل با آنچه بدعت خوانده میشد، محور دیگری از تهذیب گرایی كه نزد اخباریه به طور جدی دیده میشود، مقابله با تورم علوم اسلامی ـ و به خصوص فقه و اصول فقه ـ است كه ناشی از تأثیر آموزههای اهل سنت و دارای اصالت در آموزههای ائمه معصومین(علیه السلام) دانسته شده است (اخباری، 1342، سراسر).
🔹 در طی سده 14ق، پیروان این مسلك در برخی نقاط ایران مانند آذربایجان و خوزستان فعال بودند و در محافل علمی و اجتماعی نفوذی داشتند. اما گرایش سیاسی در میان آنان دیده نمیشد و به خصوص پس از انقلاب اسلامی 1357ش، كمتر فروغی از محافل آنان بر میآید.
جریان دیگری كه هنوز مورد مطالعه كافی قرار نگرفته، جریان موسوم به مكتب تفكیك یا به تعبیر خود خوانده «مكتب معارف» است و بنیاد آن به میرزا مهدی اصفهانی (1303ـ 1365ق) در خراسان باز میگردد. آموزه مركزی این مذهب آن است كه معارف اهل بیت(علیه السلام) را باید از علوم عرفی تفكیك كرد، علم واقعی آن است كه از طریق احادیث اهل بیت(علیه السلام) به دست آید و آمیختن آن با علوم برخاسته از سرچشمههای دیگر و در رأس آنها فلسفه، موجب گمراهی است. در این مكتب دو محور تهذیب گرایی به وضوح و با تأكید دیده میشود، تهذیب گرایی با محور جداسازی آموزههای فرانصی از آنچه برآمده از نصوص است و دیگر با محور نفی تورم حاصل از گسترش علوم دینی با اتكا بر مبانیای كه این مكتب برای آنها صلاحت مداخله در توسعه معارف اهل بیت(علیه السلام) را نمیبیند (اصفهانی، 1387، سراسر).
🔹 اصفهانی با مطرح كردن برخی مباحث مبنایی در خصوص اعجاز قرآن، حجیت ظواهر قرآن و فرق نهادن میان قرآن و فرقان كه بر آمده از احادیث اهل بیت(علیه السلام) است (كلینی، 1391، ج2، ص630؛ ابن بابویه، 1361، صص189ـ 190)، به سطح بندی فهم قرآن پرداخته و زمینه تعیین نسبت قرآن با حدیث را نیز فراهم آورده است (اصفهانی، 1388، سراسر) در میان پیروان این مكتب، مسائلی چون آشنا كردن مخاطبان با محكمات قرآنی و احادیث اهل بیت(علیه السلام)، در زمینههای مختلفی كه فرد و جامعه بدان نیازمند است، و نیز فراهم آوردن دسترسیهای مناسب برای نیل به مقصود از طریق نصوص وجهه همت آنان بوده است؛ نمونهای از چنین كوششی را میتوان در مجموعه الحیاة از محمد رضا حكیمی باز جست (حكیمی، 1367، سراسر).
🔹 در میان شاگردان میرزا مهدی اصفهانی، شخصیتی ویژه و متفاوت شیخ محمود تولایی مشهور به حلبی است كه به نوشتن تقریرات برخی از دروس میرزا اهتمام داشت و به خصوص مباحثی چون حجیت ظواهر قرآن و دیدگاههای او در تمییز مناصب پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و اعتبارات هر یك توجیه او را جلب كرده است (مفید،1387، ص35). در مقطعی از زندگی خود فعال سیاسی نیز بوده (علیانسب، 1385، ص15) و عامل شهرت او بنیان گذاری انجمن حجتیه مهدویه است كه دست كم در بدو فعالیت، اصلیترین هم خود را بر مبارزه با بهائیت و ستیز با بهائیت بود (علیانسب، 1385، ص13 بب)؛ جریانی كه یك زائده ناشی از بدعت دورن امامیه تلقی میشد كه پیرایههایش موجب بریدن از اسلام گشته بود. بیتردید نمیتوان اصفهانی را تنها الهام بخش افكار شیخ محمود تولایی دانست؛ از جمله میدانیم كه وی از اندیشههای شیخ احمد شاهرودی كه كمر به مبارزه با بهائیت بسته بود، نیز متأثر بود (جعفریان، 1383، صص370ـ 372).
🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 یحیی بن آدم و فقه
🔹یحیی بن آدم نزد جمعی از فقهای كوفه فقه آموخته است كه در میان آنان باید از حسن بن صالح ثوری كه بیشترین تأثیر را در آموزش فقه او داشته، و از عبداللهبن مبارك، شریكبن عبدالله قاضی و وكیع بن جراح نام برد. ابن آدم خود در درس ابوحنیفه و مالك بن انس حاضر نبوده، لیكن تعالیم آن دو را از طریق شاگردانشان فرا گرفته است (ابن آدم، جم ). وی با نظرات امامان شیعه، امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، از طریق شاگردان امام صادق (ع) آشنا بوده و در مواردی نظرات آنان را نقل كرده است. اگرچه ابن آدم چیزی از آرای فقهی زید بن علی (ع) در الخراج نقل نكرده، لیكن با توجه به رواج فقه زیدی در كوفه و رابطۀ نزدیك ابن آدم با زیدیان، بعید است كه از فقه زیدی آگاه نبوده باشد. ذهبی او را فقیهی مجتهد دانسته است (سیر، ۹ / ۵۲۵) و در مواردی چون اراضی مفتوح العنوه در كنار اصحاب رأی قرار میگیرد (نک : ابن آدم، ۱۸؛ قس: ابن هبیرة، ۲ / ۴۳۵). ستایش فقاهت حسن بن زیاد اللؤلؤی شاگرد ابوحنیفه توسط ابن آدم نیز شاهدی بر این مدعاست (ابن ندیم، ۲۵۸)، ولی با بررسی تحلیل آرای فقهی كه خود در الخراج ذكر كرده، میتوان نتیجه گرفت كه وی همچون استادانش حسن بن صالح، سفیان ثوری، سفیانبن عُیینة، وكیع و ابن مبارك پیرو مكتب اصحاب حدیث بوده و به تبعیت حدیث بیش از رأی گرایش داشته است. ابنندیم (ص ۲۸۳) نیز ابن آدم را در زمرۀ فقهای اصحاب حدیث ذكر كرده است. مقایسۀ كتاب الخراج یحیی بن آدم با الخراج فقیه حنفی معاصرش قاضی ابویوسف و نظرات فقهی آن دو در موضوعات مشابه نشان میدهد كه تا چه حد نظرات دو فقیه، یكی از اصحاب حدیث و دیگری از اصحاب رأی، به یكدیگر نزدیك بوده است. یكی از كارهای جالبی كه ابنآدم در الخراج انجام داده تعریفات مصطلحات فقهی مانند غنیمت، فیء خراج، احیاء اراضی، تحجیر، زكات، عشر و نظایر آن است (صص ۱۷-۲۰، ۹۰، ۱۱۲). و نیز بارها آرای فقهای مختلف چون ابوحنیفه، مالك، ابن ابیلیلی، حسنبن صالح، شریك و دیگران را نقل كرده و در كنار هم قرار داده است. از این جهت وی را باید یكی از پیشتازان فقه تطبیقی به شمار آورد. مسائل مورد توجه او بیشتر مربوط به زمین و آب و كشاورزی است. آرای فقهی او در مورد مسائل مربوط به خراج، مورد توجه خراجنویسان متأخر چون ابن رجب حنبلی (ص ۱۵، جم ) بوده است. همچنین ابن معین (۱ / ۱۴۶)، یكی از شاگردان او متذكر شده كه كسی را در فرایض (مواریث) آگاهتر از ابن آدم ندیده است. ابن ندیم (ص ۲۸۳) كتابی بزرگ با عنوان الفرائض به او نسبت داده كه اثری از آن باقی نیست.
بجز كتاب القراءات، مجرد احكام القرآن و الفرائض كه ذكر آنها گذشت، ابن ندیم (همانجا) یك اثر دیگر با عنوان الزوال به وی نسبت داده كه حتی عنوان آن ابهام دارد. تنها اثر باقی مانده از ابن آدم همان كتاب الخراج است كه اول بار در ۱۳۱۴ق / ۱۸۹۶م به كوشش دكتر جوینبول در لیدن به چاپ رسیده است. ترجمۀ انگلیسی آن توسط بن شمش نیز در ۱۹۸۵م در لیدن منتشر شده است. با توجه با اینكه ابن آدم در الخراج از واقدی نقل حدیث كرده، و ملاقات وی با واقدی در ۱۸۰ق / ۷۹۶م صورت گرفته، تألیف الخراج باید قدری پس از ۱۸۰ق بوده باشد، بنابراین الخراج ابن آدم با فاصلۀ اندكی پس از الخراج قاضی ابویوسف تألیف شده است.
🌀 منبع: دبا (مدخل ابن آدم)
🆔 @OstadPakatchi