مهدویت پژوهی در ایران معاصر ؛ زمینه ها و پیامدها ( بخش اوّل)
درنگی در موسوعة في أحاديث الإمام المهدي : الضعيفة والموضوعة , تالیف بستوی
✍️ علی راد
فرضیه
امتداد اجتماعی – سیاسی مهدویت در عمل, وجه تمایز قرائت شیعی از مهدویت در اندیشه دیگر مذاهب اسلامی است . افزون بر ریشه های اعتقادی -کلامی آموزه مهدویت, اثر گذاری اجمالی نظریه های آینده جهان و آموزه نجات , ظهور انقلاب اسلامی مبتنی بر پارادایم سیاسی ولایت فقیه در تشدید مطالعات و پژوهشهای معطوف به مهدویت در سده اخیر نقش مهمی ایفا نمود و دیگر مذاهب جهان اسلام را ناگزیر به موضع گیری درباره اصالت و اعتبار آموزه مهدویت نمود .
تبیین
هر چند مهدویت پژوهی ریشه تاریخی کهن در تاریخ و اندیشه شیعی دارد , محدّثان و متکلمان شیعه بیش از دیگر دانشیان به آن اهتمام ورزیدند لکن ظهور انقلاب اسلامی در کسوت یک پارادایم جدید در حکمرانی مبتنی بر آموزه مهدویت شیعی و اسلام سیاسی , نظریه های حکمرانی سایر مذاهب اسلامی و نگرش سلبی آنان به ظرفیت های سیاسی و اجتماعی اسلام در عرصه حکمرانی و سیاست را به چالش کشاند. نظریه ولایت فقیه با قرائتی ویژه از آموزه مهدویت , فارغ از اعتقادی قلبی و ایمانی به مهدویت در مقام عمل و اجرا نیز به مهدویت امتداد سیاسی و اجتماعی بخشید , اسلام شیعی را به مثابه یک فرانظریه در عرصه سیاست و اجتماع مطرح نمود, زمینه گرایش به مطالعه اسلام شیعی در جهان اسلام و غرب را تشدید کرد , تئوری های کهن شورا , سلطنت , خلافت , تغلب , ... را در عمل به چالش کشانید و بنیادهای اندیشه¬های حکمرانی و حکومت در جهان اسلام معاصر را متزلزل نمود.
پیامدها
خوانش اسلام شیعی از مهدویت پیامدهای متعددی داشت . از جمله مهم ترین آنها. لزوم بازخوانی دقیق بنیادهای نظری و سویه¬های سیاسی آموزه مهدویت در دو سطح تحقیق و نظریه پردازی بود.
در این راستا در نیم سده اخیر پژوهشگران شیعه با فرهنگ نگاری , موسوعه نویسی , مطالعات مقایسه ای و هم سنجی , نقد و ارزیابی احادیث آموزه مهدویت در اندیشه اسلامی , مذاهب و فرق اسلامی رویکرد جدیدی را در پژوهش های حدیثی – کلامی گشودند. این پژوهشها در حال اوج و تثبیت خود در گفتمان دین پژوهی معاصر است. این رویکرد هر چند در نخستین دوره از تولید , تعریف و تثبیت ادبیات علمی خود در گفتمان دین پژوهی قرار دارد لکن موفق گردید توجه پژوهشگران و نهادهای دینی متعددی را در جهان اسلام و غرب به خود جلب نمایید ؛ خاورشناسان به طور جدی و گسترده مطالعه مهدویت را به مثابه یک مسئله در شیعه پژوهی موضوع مطالعات خود قرار دادند . سلفیان معاصر به دلیل رویکرد انتقادی و سلبی به مذهب شیعه و آموزه های آن ناگزیر به موضع گیری درباره اصل آموزه مهدویت شدند , از جمله نمونه های اخیر آن پژوهشهای عبد العلیم بستوی ( پژوهشگر معاصر مقیم عربستان سعودی ) درباره مهدویت است . کارنامه پژوهشی بستوی گویای علاقه¬مندی او به موضوعات حدیثی و کلامی است. رساله دکتری عبد العلیم بستوی با عنوان « المهدي المنتظر (ع) في ضوء الأحاديث والآثار الصحيحة واقوال العلماء وآراء الفرق المختلفه » در موضوع مهدویت در میراث اسلامی بود که از سوی دار ابن حزم بیروت منتشر شد ( بنگرید : بستوی , عبد العلیم , المهدي المنتظر (ع) في ضوء الأحاديث والآثار ... , بیروت، دار ابن حزم، چاپ اول ، 1420 ق ) . هم چنین او کتاب « موسوعة في أحاديث الإمام المهدي : الضعيفة والموضوعة را نیز در موضوع اعتبار سنجی احادیث مهدویت چاپ کرد ( بستوی , عبد العلیم , موسوعة في أحاديث الإمام المهدي , بیروت، دار ابن حزم ، چاپ اول ، 1420 ق , 415 ص ) . 👇👇
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
مهدویت پژوهی در ایران معاصر ؛ زمینه¬ها و پیامدها ( بخش دوّم)
درنگی در موسوعة في أحاديث الإمام المهدي : الضعيفة والموضوعة , تالیف بستوی
✍️ علی راد
پیامدها
هر چند بستوی رویکرد ایجابی به اصل آموزه مهدویت بر پایه احادیث اسلامی دارد و در نگاه او اصل این آموزه از اصالت و اعتبار برخوردار است اما مبانی و معیارهای او در نقد و ارزیابی احادیث مهدویت بر پایه الگو و نظام اعتبار سنجی اهل سنّت با رویکرد سلفی است که بدون شک در توسعه و تضییق احادیث معتبر و صحیح از احادیث ضعیف موضوع مهدویت اثر گذار است . بازشناسی و ارزیابی رویکرد و آرای بستوی درباره احادیث مهدویت از جمله ضرورت های حدیث پژوهی و کلامی در گفتمان علمی معاصر است که هم چنان چشم انتظار نقدهای علمی و استواری است که باب گفتگو و مفاهمه در آموزه مهدویت با رویکرد سلفیان معاصر اهل سنّت را بگشاید و با تکیه بر مشترکات حدیثی , به گفتگو و نقد درباب نصوص و آرای اختلافی بپردازد.
دستاورد
یک. تحولات سیاسی ایران معاصر در توجه مجدد به مهدویت در جهان اسلام و غرب اثر گذار بود.
دو. خوانش شیعی از مهدویت با دو جریان و نظریه رقیب در مهدویت پژوهی مواجه است : سلفیان معاصر و خاورشناسان.
سه. سویه های سیاسی و اجتماعی مهدویت در اسلام شیعی مهم ترین وجه مهدویت پژوهی است لکن بنیادهای نظری و حدیثی آن نیز از اهمیت جدی برخوردار است از این رو نقدو ارزیابی نصوص مهدویت از جمله محورهای مهم در این عرصه است.
چهار. در دو دهه پژوهش ها و مطالعات تحلیلی – تطبیقی نصوص و نظریه های مذاهب اسلامی در موضوع مهدویت به مثابه یک رهیافت علمی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مراکز دین پژوهی جهان در سطح تحصیلات تکمیلی و با رویکرد نظریه پردازی به این مهم اهتمام دارند. پژوهشهای بستوی نمونه آشکار این رویکرد است و آنها را نباید بریده از گفتمان مهدویت در نیم سده معاصر مطالعه یا به نقد سپرد .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
"خود مشت مالی" اثری است از دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" که در آن مجموعهای از بیست و دو نوشتار را در جهت معرفی روش درست تحقیق و پژوهش، با همان سبک شیرین و دلنشین همیشگی خود به رشتهی تحریر درآورده است. این اثر پانصد و چهل صفحهای، که از قلم یکی از سرشناسترین پژوهشگران ایران برآمده، توسط انتشارات علم به چاپ رسیده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" در کتاب "خود مشت مالی" روش صحیح پژوهش در عرصهی تاریخ باستان را تبیین میکند و یک نقشهی راه کامل و حساب شده را برای پی بردن به چگونگی مبانی تحقیق، برای تمام علاقمندان و محققان، علیالخصوص پژوهشگران رشتههای علوم انسانی آشکار میکند. عنوان "خود مشت مالی" در واقع از آنجایی برآمده که اشاره به مشت خود نویسنده دارد. یعنی دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" با انتخاب این عنوان، تلاش دارد که بگوید او مشت خودش را برای نقد آثارش و مشت مال دادن آنها آماده کرده است.نویسنده در کمال صداقت به خواننده میگوید که در مسیر حرفهای خود، کجای راه را اشتباه رفته و کجا درست عمل کرده است. او در "خود مشت مالی" به برخی از معضلات رایج دنیای نشر کتاب و محصولات پژوهشی اشاره میکند که از جملهی آنها میتوان به کتابسازی و حتی سرقت آثار ادبی اشاره کرد. هر دوی این موارد، یکی از دغدغههای اساسی نویسندگان و ناشرین است که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است و دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" نظرات خود را در این زمینه در این کتاب به اشتراک گذاشته و با حکایتهای تاریخی، لذت خوانش این کتاب را افزوده است.
نخستین شماره از نشریه مطالعات فقه الحدیث وابسته به انجمن علمی حدیث حوزه با انتشار شش مقاله پژوهشی منتشر شد :
تأثیر فقهالحدیث بر اعتبارسنجی حدیث : سید محمد کاظم طباطبایی
https://www.sfhadith.ir/article_205464.html
بازپژوهی دلالت روایت «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْیَتِه» بر پسندیدگی کوتاهی محاسن : علیرضا بابایی , محمدتقی سبحانی نیا
https://www.sfhadith.ir/article_205480.html
تحلیل فرااخلاقی از کاربستهای مفهوم «معروف» در قرآن و حدیث : مرتضی حائری شیرازی
https://www.sfhadith.ir/article_205482.html
ریشهیابی اخبار انکار بلایای اولیای الهی در مصادر امامیه : عمیدرضا اکبری , علی عادلزاده
https://www.sfhadith.ir/article_205484.html
تأملی نظری بر اهمیت توجه به «تغییر فرهنگ» در فهم حدیث : حسین شجاعی
https://www.sfhadith.ir/article_205486.html
فقهالحدیث احادیث «تدبّر در قرآن» با تأکید بر مؤلفه های معنایی تدبّر: حسین صدیقی
https://www.sfhadith.ir/article_205488.html
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
فراخوان مقاله علمی - پژوهشی
مجله مطالعات فقه الحدیث وابسته به انجمن حدیث حوزه باهدف توسعه دانش فقه الحدیث و تببین علمی اموزه های حدیثی مکتب اهل بیت علیهم السلام مقاله می پذیرد.
🔷 ارسال مقالات از طریق:
سامانه نشریه مطالعات فقه الحدیث
https://www.sfhadith.ir
🔶 تلفن نشریه: 02532913455
🔶تلفن تماس و ایتا 09124510219
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
محمد (ص) , پیامبر بازار
بازار, محراب نبوت و آوردگاه عدالت
✍️ علی راد
امروزه تعبیر « پیامبر بازار » شاید تناقض آمیز به نظر آید زیرا در نگاه ما پیامبری شأنی معنوی , ملکوتی و فراتر از امور دنیوی دارد , پیامبری با بازار که اوج دنیاگرایی است , هم رنگ و همسان نیست. انسان هر چه به عالم معنا و معنویت نزدیک تر به همان سان از دنیا و مظاهر آن که در بازارها متجلی است , گریزان است! بازار نماد دنیاگروی و لهو و لعب و غفلت از یاد خداوند است ! بازار, محبوب ابلیس و ابلیسیان است و نسزد که عبد صالح و انسان کامل در آن درنگ نماید , حضور پیدا کند , با بازاریان همنشین و هم سخن گردد ! برایند این پنداره گسستن حضور پیامبر(ص) از بازار و انحصار حضور ایشان به مسجد و منبر است , انگاره ای که اینک از امامت و نبوت در اذهان برخی از مسلمین نهادینه شده است , و از حضور پیامبر در بازار و آموزه های ایشان در موضوع بازار کمتر سخن به میان می آید!
حال اینکه نصوص تاریخی و حدیثی گویای این مهم است که پیامبر اکرم (ص) از ظرفیت بازارهای مکه و مدینه حداکثر استفاده را برای تبیین آموزه های وحیانی استفاده نمود , بازار را محراب خود قرار دارد , با حضورهای مکرر و پیاپی خود به تثبیت عدالت اقتصادی و زدودن ربا , گران فروشی , احتکار , کم فروشی , حیله , غل و غش در کالا , ... اهتمام جدی ورزید , ارزش و جایگاه بازار و بازاریان را تعالی بخشید , تاجران را همنشیان شهیدان معرکه جنگ و شهدای راه دین معرفی کرد , فقه بازار را بر بازاریان واجب نمود , از ظرفیت های سیاسی , اجتماعی و ادبی بازار غفلت نورزید , فضای بازار را رایحه آیات قرآن عطرآگین نمود , در بازار به نبرد شرک و کفر برخاست , با قرآن تحدی نمود ........ .
متون حدیثی و تاریخی گویای حضور گسترده و فراگیر پیامبر(ص) در بازارهای مکه و مدینه, رصد و پایش , نظارت و صیانت , هدایت و تعالی بازار به سوی عدالت بود ؛ شاید یکی از اسرار لطیف آیه تعبیر « ... و یَمشونَ فِیالاَسواقِ » در آیه « وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ » (فرقان / 20) در این مهم نهفته باشد که حضور در بازار را نسبتی با پیامبری است زیرا بازار آنگونه که آوردگاه عدالت و توحید است میتواند آوردگاه استثمار و تکاثر , شرک و کفر نیز باشد و پیامبران را نشاید که از بازار غفلت ورزند , بلکه باحضور در بازار با اقشار مختلف و متنوع مردمان انس گیرند , از فقر و رنج ایشان آگاهی یابند , مترفین و اهل تکاثر را هشدار دهند , .... و این است تفاوت بازار با مسجد!
آری , حضرت محمد (ص) , پیامبر بازار نیز بود و حتی دشمنان او نیز از حضورش در بازار برای ترور او نقشه کشیدند لکن او از آن نهراسید , طعم عدالت در بازار را برای مومنان به قرآن و حتی اهل جزیه چشانید به گونه ای که اهل کتاب می توانستند در بازارهای مسلمین اجناس خود را بفروشند زیرا امنیت بازار تحت نظارت و صیانت حضرت محمد (ص ) بود ؛ امام علی (ع) , جانشین راستین او نیز این رویه را ادامه داد : « و کانَ یرکبُ بَغلَةَ رَسولِ اللّهِ(ص) الشَّهباءَ ویطوفُ فِی الأَسواقِ سوقا سوقا، ... » و حضور دجالیان و ابلیسیان در بازار مسلمین را ریشه کن کرد که چون آفتاب نبوت و امامت بر بازار نتابد ابلیس و دجال سایه شوم خود را بر آن بگستراند !
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
نفرین محمد (ص) از حقیقت تا مجاز
✍️ علی راد
عن النبی (ص) : « ويل للعرب من شر قد اقترب أفلح من كف يده ... »
کاربرد اسلوب وعید و تهدید در گفتار زمانی رخ می دهد که گوینده از عناد مخاطب به ستوه آید و ناگزیر برای ابراز تنفر به سرزنش و نفرین او روی آورد ؛ واژه ویل از جمله شناخته شده ترین کلمات عربی است که چون در صدر جمله ای بنشیند بر نفرین و سرزنش مخاطب دلالت آشکاری دارد .
شاید در آغاز تعبیر « نفرین محمد (ص) » تناقض آمیز به نظر برسد زیرا قرآن پیامبر (ص) را در اوج مقام خُلق عظیم و رحمت بر جهانیان معرفی می کند. چگونه ممکن است از چنین شخصیتی در این تراز از کمال , نفرین – یا نفرین هایی - صادر شده باشد؟ این تناقض با تصویر صوفیانه و عرفانی رایج در اذهان برخی از مسلمانان از شخصیت پیامبر(ص) نیز هم سویی دارد , تصویری که حضرت محمد (ص) را اهل تسامح و تساهل با دگراندیشان , اهل اغماض و تجاهل نسبت به انحطاط فرهنگی و افول اخلاقی جامعه , اهل مدارا و رواداری با جریان های زر و زور , قدرت و ثروت معرفی میکند با استناد به اینکه اگر با دگراندیشان درشتی در گفتار و رفتار نماید از پیروان او کاسته خواهد شد! تصویری که جریان یهود از حضرت عیسی (ع) در یک فرایند تاریخی – جدلی بر ساخت , عیسای مجاهد نستوه را به عیسای خاموش, عارف صلح اندیش و اهل مدارا با ستمگران بدل نمود , عیسی را چنان با ملکوت و خدا پیوند زد که نسبت و پیوند او با انسان و دنیا گسست و این چنین عیسای مریم به اسطوره ها پیوست و اینک میراث برجای مانده از او چیزی جز شکیبایی تا روز آخر و واسپاری تاریخ به روند طبیعی آن نیست! آیا محمد (ص) نیز چنین بود و به چه میزان این تصویر از او درست می نماید و حقیقت نفرین های پیامبر اکرم چیست؟ روشن است که تصویر فوق نگاهی بریده و نا تمام به سیره و سیمای محمد (ص) در قرآن و تاریخ دارد , محمد (ص) آن گونه که پیامبر صلح و مدارا بود , پیامبر رزم و نبرد نیز بود , شدّت و رحمت به موازی و تساوی در وجود او در جریان بود و این عملکرد مخاطبان محمد (ص) بود که نوع رفتار مهر آمیز یا قهر آلود او را تعیین می کرد , چنین نبود که پیامبر(ص) با کسی که شایسته قهر و شدّت است به عطوفت و لطافت برخورد کند , به تجاهل و اغماض روی آورد و چشم بر افول انسانیت ببندد , هر چند که رفتار نخستین محمد (ص )با همگان از سر تکریم و مهرورزی بود.
نفرین نبوی از سَر دلسوزی و رنج انسان کامل به اسیران فرو خفته در شهوت و جهالت بود , نفرین او با نفرین دیگران تفاوت ماهوی داشت , نفرین او برخاسته از از سَر خشم , جهل , خود خواهی , حسادت , ... نبود بلکه تجلی رحمت در آینه قهر بود .
نفرین محمد (ص) در امتداد نفرین وحیانی در مقام روشنگری واقعیت , تبیین حقیقت , ستردن جهالت از اندیشه , زدودن غفلت از جان انسان های فرو خفته در سراب شهوت , گرفتار در اسارت نفس , اسطوره ها و خرافه ها بود . نفرین محمد (ص) همانند نفرین های قرآن هشداری بود به خطری هولناک که بشریت را تهدید می کرد, در حال ربودن سعادت انسان بود , در حال کاشتن نطفه زقوم شقاوت در شوره زار زندگی جاهلیت بود!
آری نفرین محمد (ص) هم چنان در تاریخ و امروز جهان طنین انداز است تا جان¬های تکیده , عقل های خموده , وجدان های خفته , چشم های فروبسته را بیدار سازد , و سیطره شر بر حیات انسان را ریشه کن سازد تا به رستگاری دست یابد.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
انگاره پیامبری و فقر؛ از پندار تا واقعیت
✍️علی راد
تصویر فقرآلود از شخصیت پیامبران دیرینه کهنی دارد , بر پایه این تصویر پیامبران خدا مردانی فقیر , دنیا ستیز و ثروت گریز بودند, از شدّت فقر ناگزیر بودند حتی از کسانی که نبوت ایشان را قبول نداشتند قرص نانی یا اندکی آرد قرض بگیرند , با رهن و عاریه حفظ آبرو نمایند , از این رو هماره فقیر و بدهکار بودند و پیروان ایشان نیز از طبقات فقیر و نادار جوامع بودند , هیچ گاه برای تحصیل ثروت و رفاه تلاش نکردند زیرا دنیا , ثروت و رفاه با پیامبری قابل جمع نیست و میان پیامبری و ثروت رابطه تباین برقرار است. از عصر اموی تصویر فقرآلود از حضرت محمد (ص) به اهداف سیاسی و تضعیف توانایی آحاد مسلمین ترویج گردید , زهد و دنیاگریزی فضیلت تلقی شد , اهل تصوف, وعظ و قصاصین برای ترویج این تصویر استخدام شدند . تلفیق سیاست و تصوف اموی انگاره فضیلت فقر بر ثروت, جایگاه برتر فقیران در آخرت , دنیاگریزی , زهد گرایی در اذهان مسلمین را نهادینه کرد, ترس از تحصیل ثروت و فساد انگیز بودن آن را تبلیغ نمود , فقر در جوامع اسلامی را اشاعه داد , زهدگرایی معیاری فضیلت تلقی گردید . تصویر فقیر بودن حضرت محمد (ص) با آیات قرآن در لزوم عزت و اقتدار پیامبران تعارض دارد , در تنافی آشکار با نصوص تاریخی است که ایشان را فردی ثروتمند معرفی می کند که از ثروت خود برای زدودن فقر بهره برد ؛ از این رو در منابع سیره نگاری از حضرت محمد (ص) با گزاره هایی چون «کان میسوراً غنیاً » و «لم یکن فقیرا قط » یاد کردند و تصویر فقرآلود از حضرت محمد (ص) و مستندات آن را به چالش کشانید.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
فلسفه نبوت از معنا تا کارکرد
✍️ علی راد
بخش اوّل : پیشینه بحث از فلسفه نبوت : https://eitaa.com/OstadRad/1059
بخش دوّم : فلسفه نبوت در پرتو رهیافت ها : https://eitaa.com/OstadRad/1063
بخش سوّم : نبوت و تبیین هدفمندی آفرینش : https://eitaa.com/OstadRad/1064
بخش چهارم : نبوت , صیانت و شکوفایی فطرت انسانی : https://eitaa.com/OstadRad/1065
بخش پنجم : نبوت , ارائه برنامه جامع تکامل : https://eitaa.com/OstadRad/1067
بخش ششم : نبوت , اتمام حجت و انسداد باب اعتذار https://eitaa.com/OstadRad/1069
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
✳️ تقریب، وحدت و امتگرایی از وجوه بارز سیره امام رضا(ع)
🎙 استاد علی راد
✂️ برش هایی از متن:
🟢 حجتالاسلام دکتر علی راد، دانشیار دانشگاه تهران تاکید کرد: امام رضا(ع)، تاکید بر تقریب و وحدت و امتگرایی داشتند از این رو از وجوه برجسته سیره آن امام عزیز، امتگرایی و تقریب مؤمنین و مسلمین است.: در روزگار امام رضا(ع)، چالشهای جامعه اسلامی در حوزه مباحث فرهنگی، امامت، خلافت، سیاست و حکومت، شایع بوده است.
🟢 وی افزود: امام رضا(ع) با رصد دقیق جریانات حاکم بر امت اسلامی، تلاش کردند مانع انشقاق و انشعاب امت اسلامی شوند لذا تاکید بر تقریب، وحدت و امتگرایی داشتند از این رو از وجوه برجسته سیره آن امام عزیز، امتگرایی و تقریب مؤمنین و مسلمین است.
🟢 دانشیار پردیس فارابی دانشگاه تهران اضافه کرد: وجه برجسته دیگر سیره امام رضا(ع)، گفتوگو و گفتمان با دگراندیشان است و شاهد مناظرات امام رضا(ع) با جریانات فکری غیراسلامی و جریانات فکری متنوع درون دینی هستیم و بر پایه آن میتوانیم منطق مناظرات آن امام بزرگوار را استخراج کنیم.
🟢 راد بیان کرد: وجه سوم سیره برجسته امام رضا(ع)، تلاش برای اشاعه خوانش اعتدالی از اسلام ناب محمدی(ص) است، خوانشی مبتنی بر قرآن کریم، سنت و سیره نبوی.
🟢 دکتر راد در پاسخ به این پرسش که چرا امام رضا(ع) فاز فرهنگی و علمی را در مواجهه با خلفای جائر زمان خود برگزیدند و وارد فاز نظامی نشدند؟ بیان کرد: در روزگار حضرت رضا(ع)، روزگار اقلیت شیعه از یکسو و از سوی دیگر شاهد قلع و قمع جریانات نظامی شیعه و به شهادت رساندن دستاندرکاران این نوع جریانات هستیم و با توجه به این دو نکته زمینه مواجهه نظامی در برخورد با دشمنان فراهم نبود.
🟢 وی تاکید کرد: سیاست حاکم بر سیره رضوی، گفتوگو و نقد و نظر و در مجموع راهبرد فرهنگی بود و امام رضا(ع) از این سیره فرهنگی و علمی در مواجهه با دگراندیشان بهره بردند.
👇🏻 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/vahdat-omat-emam-reza/
#امام_رضا
#امت_گرایی
#بارز
#تقریب
#سیره
#وحدت
#علی_راد
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
امام صادق ( ع ) و لقب خیر الجعافر ؛ درنگی در سویه های تاریخی و گفتمانی
✍️علی راد
لقب خیر الجعافر از جمله القاب ویژه امام صادق ( ع ) است که بیش از گفتمان حدیثی- رجالی امامیه در گفتمان اهل سنّت به ویژه مدرسه رجالی بصره شناخته شده است که گرایشات عثمانیه داشتند و رویکرد حصرگرایی ایشان مانع جدی محدّثان امامیه در ترویج میراث شفاهی و مکتوب اهل بیت ( علیهم السلام ) در میان ایشان بود . این اندیشه فراتر از بصره تا آبادان – عبادان قدیم – نیز توسعه یافته بود و رگه هایی از آن نیز در دیگر مدارس حدیثی وجود داشت ولی به شدّت بصره نبود . این لقب نه از سوی گروهی از اصحاب امام صادق ( ع ) که به تشیع شهرت داشتند بلکه از سوی شخصی به آن حضرت اطلاق شد که تشیّع وی چندان آشکار نبود و شواهدی بر خلاف آن در اذهان وجود داشت . این شخص کسی نبود جز حفص بن غیاث نخعی (117- 194 ق ) قاضی نامدار دولت عباسی که فضل بن عباس- امیر کوفه در آن روزگار- بر جناره حفص بن غیاث نماز خواند که نشان از جایگاه برجسته اجتماعی حفص بن غیاث در کوفه دارد. حفص بن غیاث به خوش اقبالی قاضی, به مرگ در غیر حال قضاوت باورمند بود که خود نیز چنین از دنیا رفت . بر پایه کتاب تهذیب الکمال مزّی–کامل¬ترین فهرستِ موجود از مشایخ حفص بن غیاث نخغی– وی از چهل و هشت شیخ و استاد, حدیث شنید که از جمله آنها جعفر بن محمد(148-83ق) معروف به امام صادق(ع) بود . حفص از همان آغاز نوجوانی به کتابت حدیث علاقمند بود و هر حدیثی را که می¬شنید, آنرا کتابت می¬کرد . معاذ بن معاذ دستینه¬های قضایی حفص را به دلیل سبک نگارش آنها تحسین می¬نمود . حفص کتابهای حدیثی خود را پیش از اشتغال به قضاوت تالیف نمود و نسخه-هایی از آن در اختیار دیگران نهاد . او در روزگار خود از جمله سه محدث برجسته کوفه بود, صحت و اعتبار کتاب جامع حدیثی نزد دانشیان حدیث شناخته شده بود به گونه¬ای که اگر حفص در کتابش در گزارش حدیثی از استادش أعمش– سلیمان بن مهران(61-147ق)- متفرد بود به دلیل اعتبار کتابش, روایت وی مقبول بود , اما اگر این حدیث را فقط از حافظه اش نقل می¬کرد, تضعیف می¬شد زیرا در اواخر عمرش حافظه اش او را یاری نمی¬کرد .
کتاب جامع حدیثی حفص بن غیاث در اختیار مولفان جوامع اولیه حدیثی عامه بود و فراوان از آن روایت نقل کرده-اند. احادیث این کتاب به دلیل مبانی خاص امامیه در اعتبار سنجی حدیث, به جوامع حدیثی شیعه راه نیافت ولی کتاب مجموعه احادیث بدون واسطه¬ی حفص بن غیاث از امام صادق(ع) با استقبال مولفان منابع متقدم شیعی مواجه شد؛ «له کتاب معتمد» ارزش¬گذاری شیخ طوسی از اصالت و محتوای این کتاب است و حفص بن غیاث در این نگاشته به اسناد مستقیم خود, احادیث امام صادق(ع) را روایت می¬کند که بدون واسطه از ایشان دریافت کرده است . بنابراین حفص بن غیاث از جمله مولفان میراث مکتوب نخستین امامیه است. هر چند امروزه اصل مسند حفص از احادیث امام صادق(ع) در اختیار ما نیست ولی نزد متقدمان امامیه و عامه شناخته شده بود. پیش از شیخ طوسی شماری از مشایخ و محدثان امامیه به این کتاب دسترسی داشته¬اند و از این طریق به شیخ طوسی انتقال یافته بود .
حفص بن غیاث در دفاع از جایگاه ممتاز و فاخر استادش امام صادق(ع) اهتمام ویژه¬ای داشت. وی در مقابل بصریان که بر سانسور و عدم نقل احادیث امام صادق(ع) اصرار داشتند, پاسخی درخور و معنادار می¬دهد: « قال يحيى وخرج حفص بن غياث إلى عبادان وهو موضع رباط فاجتمع إليه البصريون فقالوا له: لا تحدثنا عن ثلاثة أشعث بن عبد الملك وعمرو بن عبيد وجعفر بن محمد فقال: أما أشعث فهو لكم وأنا أتركه لكم وأما عمرو بن عبيد فأنتم أعلم به وأما جعفر بن محمد فلو كنتم بكوفه لأخذتكم النعال المطرقة ». او به دو دلیل احادیث امام صادق(ع) را بایسته نقل و ترویج می¬دانست : فضیلت و نَسب . این متن گویای دیدگاه او هست : « حدثنا أبو مسلم حدثني أبي حدثني حسين الجعفي عن حفص بن غياث قال قدمت البصرة فقالوا لا تحدثنا عن ثلاثة جعفر بن محمد وأشعث بن سوار وأشعث بن عبد الملك فقلت أما جعفر بن محمد فلم أكن لأدع الحديث عنه لقرابته من رسول الله صلى الله عليه وسلم ولفضله وأما أشعث بن سوار فهو رجل منا من أهل الكوفة فلم أكن لأدع الحديث عنه وأما أشعث بن عبد الملك فهو رجل من أهل البصرة فأنا أدعه لكم » . حفص بن غیاث نخعی در مقام نقل احادیث امام صادق(ع) از ایشان به به خیر الجعافر یاد می-کرد:«سليمان بن داود المنقري، عن حفص بن غياث، أنه كان إذا حدثنا عن جعفر بن محمد(ع)، قال: حدثني خير الجعافر جعفر بن محمد » ازمنظر گفتمان شناسی تاریخی – تحلیلی این پاسخ ها به ریشه¬های عمیق اعتقادی و علمی حفص بن غیاث درباره اصالت, حجیت و منزلت سترگ امام صادق(ع) دلالت دارند و همانند عقاید یک شیعه امامی درباره جایگاه امام است.
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
مذهب حفص بن غیاث نخعی؛ عامی یا شیعه؟
از روایت إبن إدریس تا نظریه شیخ طوسی
✍️علی راد
اشاره
عبد الله بن إدریس(192ق) با جمله «فوالله إنه[حفص] لشيعي وإن شريكا لشيعي» بر تشیّع حفص بن غیاث تاکید داشت. شیخ طوسی(460ق) در کتاب الرجال و الفهرست خود متاثر از دیدگاه مشهور رجالیان شیعه و اهل سنّت به عامی بودن حفص بن غیاث باورمند است. شیخ طوسی در کتاب العدة فی اصول الفقه هر چند با لحاظ مجموعه¬ای از شرایط, روایات حفص بن غیاث از ائمه شیعه را در فقه امامیه شایسته استناد ¬می¬داند ولی عامی بودن وی را نفی نمی¬کند و تلاش می-کند از فاصله نظریه رجالی خود با رویکرد فقهی- اصولی خود بکاهد اما این تلاش به پذیرش شیعه بودن حفص بن غیاث نمی¬انجامد. چستی مضامین اصلی, زمینه¬های صدور, شواهد اعتبار روایت ابن ادریس, راهکار حل تعارض آن با دیدگاه شیخ طوسی و تعیین دیدگاه برتر از میان این دو از جمله مسئله¬های این پژوهش هستند که با روش تحلیل انتقادی انجام شده است. این پژوهش تبیین می¬کند که معاصرت إبن ادریس با حفص بن غیاث, حسی بودن شهادت وی از تشیّع حفص بن غیاث, شاگردی حفص نزد امام صادق(ع) و تصنیف کتابی مستقل از احادیث آن حضرت در قالب یک مسند حدیثی, هم¬گرایی سیاسی حفص با اندیشه¬های شریک بن عبدالله از جمله دلایل استواری روایت ابن ادریس است. هر چند إبن ادریس با استناد به آگاهی گسترده و طولانی مدت خود از اندیشه¬ها و مناسبات علمی حفص بن غیاث, داوری قعطی خود را درباره تشیّع حفص اعلام داشت ولی به دلایل مختلفی این داوری در رجال عامه و نظرگاه شیخ طوسی نادیده انگاشته شد. هم چنین این تحقیق روشن می¬سازد که شماری از محققان متقدم و متاخر امامی در عامی بودن حفص بن غیاث تردید جدی دارند و با استناد به ادله اجتهادی و شواهد حدیثی بر تشیّع وی باورمند هستند و حتی وی را از رازداران اسرار امامت می¬دانند. این گروه از رجال شناسان امامیه, اشتهار حفص به عامی بودن را از روی تقیه و احتیاط او دانسته و ادله عامی بودن حفص را نقد پذیر می¬دانند و گروهی دیگر در تعیین مذهب حفص توقف نموده و برخی نیز چون نجاشی اساساً به عامی بودن حفص اشارتی ندارند. بر پایه دستاورد این مقاله هر دو دیدگاه رایج درباره مذهب حفص بن غیاث توجیه پذیر است و نباید رابطه این دو دیدگاه را تباین تام و کلی دانست اما قطعیت و شمولیت نظریه شیخ طوسی مخدوش است و عامی دانستن مذهب حفص بن غیاث در همه ادوار حیات وی نادرست می¬نماید.
ادامه مطلب در : B2n.ir/z80780
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از پژوهشهای تاریخ اسلام
📜کتابی ساختگی درباره امام صادق
🔹️کتابی در ارتباط با زندگی امام صادق به زبان فارسی با عنوان "امام صادق مغز متفکر جهان شیعه" منتشر شده که مترجم در مقدمه آن مدعی است که این کتاب محصول مطالعات بیست وپنج نفر از دانشمندان اروپا وآمریکا در مرکز اسلامی استراسسبورگ فرانسه بوده که او آن را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است.
📚مغز متفکر جهان اسلام: 7، 10.
🔺️پس از انتشار این ترجمه، کتاب یاد شده در قشر مذهبی ایرانی رواج پیدا کرد و بارها چاپ شد و مورد توجه بسیاری از پژوهشگران نیز قرار گرفت. پس از آن فردی به نام نور الدین آل علی این ترجمه را به زبان عربی با نام "الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب" منتشر نمود.
🔺️دکتر محمد عبدالمنعم الخفاجی یکی از نویسندگان مصری و از اساتید تاریخ الازهر بر آن مقدمه زده است و از اینکه غربیان بیشتر از مسلمانان به ذخایر اسلامی توجه دارند تعجب خود را ابراز می دارد.
📚الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب، مقدمه خفاجی
🔺️فردی پاکستانی با نام علی میرزا ترجمه فارسی این کتاب را به زبان انگلیسی برگردانده و درکانادا و پاکستان منتشر کرده است و این ترجمه در سایت آمازون نیز قابل دسترسی است.
📚The Great Muslim Scientist
Philosopher: Imam Jaafar Ibn Mohammad Al-Sadiq Paperback
🔹️به هرصورت، کتاب یادشده اصلی فرانسوی ندارد و ساخته و پرداخته ذبیح الله منصوری بوده که خود را به عنوان مترجم کتاب از فرانسه به فارسی معرفی کرده است.
🔺️یکی از آشنایان وی که آشنا با زبان فرانسه بوده و اصل فرانسوی کتاب امام صادق را از او مطالبه می کند، منصوری در هربار درخواست، طفره می رود و در پی آخرین درخواست ودراثر تهدید به صراحت اعلام می کند که این کتاب را ترجمه نکرده است. علاوه براین بنابر نقل آن ناقل، وقتی منصوری را در زبان فرانسوی امتحان می کند، در می یابد او در این زمینه بسیار ضعیف است.
📚دیدار با ذبیح الله منصوری، ص291 تا 294.
🏠 @chsiqs
هدایت شده از پژوهشهای تاریخ اسلام
📜اعتماد محقق شوشتری به کتابی ساختگی
🔹️محقق شوشتری، نویسنده کتاب قاموس الرجال، معتقد است مطالبی که امام صادق در تبیین چگونگی آسمان و زمین بیان کرده اند به ما نرسیده ولی اروپائیان به این مطالب دست یافته و آن مطالب در کتاب مغز متفکر جهان اسلام منعکس شده است. درحالی که چنان که در فرسته قبل آمد، این کتاب ساختگی است.
🏷و لا بدّ أنّه عليه السلام ألقى إليه ما وعده من شرح السماوات السبع و ما فيها و باقي الأرضين السبع غير أرضنا، و لكنّه من الأسف أنّه لم يصل إلينا، لضياع أغلب كتبنا النفيسة، و قد نقل في الكتاب الذي ألّفه جمع من أساتيذ دار علوم الاروبا و الأمريكا في ما أخبر الصادق عليه السلام من المستكشفات العصريّة باللاتينيّة، و قد ترجم بالفارسيّة (بعنوان مغز متفكر شيعة جعفر صادق عليه السلام) كلاما كثيرا ممّا قاله للمفضّل و جابر بن حيّان و غيرهما، و لم نقف عليها في ما وصل إلينا.
📚قاموس الرجال:10، 218.
🏠 @chsiqs
شماره 17 طومار 6 نردبان شکسته. علی راد.pdf
1.03M
نردبان شکسته (1) - آینه پژوهش شماره 207
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad